Categories
خروج

خروج 29

مراسم تقدیس هارون و پسرانش برای مقام کهانت

1 «این است آنچه که تو باید برای دستگذاری هارون و پسرانش انجام دهی تا آنها را برای خدمت کهانت تقدیس نمایی. یک گاو نر و دو قوچ بی‌عیب انتخاب نما.

2 از آرد گندم بسیار خوب، نان فطیر بپز، بعضی را با روغن زیتون بپز، مقداری هم بدون روغن زیتون، و مقداری نیز به شکل کلوچه‌های نازک که روی آن روغن مالیده شده باشد، تهیّه کن.

3 آنها را داخل سبد بگذار و وقتی گاو نر و دو قوچ را برای من قربانی می‌کنی آنها را نیز تقدیم نما.

4 «هارون و پسرانش را به در خیمهٔ مقدّس خداوند بیاور و آنها را با آب غسل بده.

5 سپس لباس کهانت، یعنی پیراهن، جامهٔ مخصوص کاهنان، ردایی كه بر جامهٔ مخصوص کاهنان قرار می‌گیرد، سینه‌پوش و کمربند را به هارون بپوشان.

6 دستار را بر سرش بگذار و نشانهٔ مقدّس را كه بر آن عبارت ‘وقف شده برای خداوند’ حک شده، بر دستار نصب کن.

7 بعد روغن مقدّس را بر سر او بریز و او را تقدیس نما.

8 «پس پسران هارون را نیز جلو بیاور و پیراهن مخصوص را به آنها بپوشان.

9 سپس کمربند را به کمر آنها ببند و دستار بر سرشان بگذار. کهانت برای هارون و پسرانش یک امر واجب دایمی ‌خواهد بود. پس به این ترتیب هارون و پسرانش را برای خدمت کهانت تقدیس نما.

10 «گاو نر را جلوی در خیمهٔ مقدّس خداوند بیاور و هارون و پسرانش دستهای خود را بر سر آن بگذارند.

11 سپس تو گاو نر را در حضور من، جلوی در خیمهٔ حضور خداوند ذبح کن.

12 کمی ‌از خونش را با انگشت خود بر شاخهای قربانگاه بمال و بقیّه را بر پایه‌های قربانگاه بریز.

13 آنگاه تمام چربی که روده‌ها را پوشانیده و بهترین قسمت جگر و دو قلوه و چربی آن را بگیر و بر روی قربانگاه بسوزان،

14 امّا گوشت و پوست و سرگین گاو نر را بیرون اردوگاه با آتش بسوزان، چون قربانی گناه است.

15 «یکی از قوچها را بگیر و به هارون و پسرانش بگو که دستهای خود را روی سر قوچ بگذارند،

16 سپس سر قوچ را ببر و خونش را بگیر و آن را گرداگرد قربانگاه بپاش.

17 بعد قوچ را تکه‌تکه کن، و شکمبه، روده‌ها و پاچه‌هایش را بشوی و آنها را روی سر و هریک از تکه‌ها بگذار.

18 تمام قوچ را به عنوان قربانی سوختنی بر قربانگاه بسوزان. عطر این قربانی مرا خشنود می‌سازد.

19 «سپس قوچ دوم را بگیر و هارون و پسرانش دستهای خود را بر سر قوچ بگذارند،

20 و سر قوچ را بِبُر و قسمتی از خون آن را به نرمهٔ گوش راست هارون و پسرانش، و همچنین به انگشت شَصتِ دستِ راست و انگشت شَصت پای راست ایشان بمال. باقیماندهٔ خون را گرداگرد قربانگاه بپاش.

21 مقداری از خونی را که بر روی قربانگاه هست بگیر و قدری روغن مسح برداشته بر هارون و پسرانش و بر لباسهای او و پسران هارون و لباسهای آنها بمال تا او و پسرانش و لباسهایشان تقدیس گردند.

22 «سپس چربی و دنبه قوچ، چربی‌ای که روده‌ها را می‌پوشاند، بهترین قسمت جگر، دو قلوه و چربی‌ای را که روی آنها می‌باشد و ران راست را ببر.

23 و از سبد نانی كه به من تقدیم شده یک نان از هر نوع بردار: یكی از نانهای با روغن زیتون و یكی بدون آن و یک عدد كلوچه.

24 اینها را به دست هارون و پسرانش بده و به آنها بگو که آنها را به عنوان هدیهٔ مخصوص به من تقدیم کنند.

25 سپس تو اینها را از دست آنان بگیر و بر بالای قربانی سوختنی بسوزان تا عطر خوشبو برای من باشد.

26 «بعد سینهٔ قوچ را بگیر و به عنوان هدیهٔ مخصوص به من تقدیم نما. این قسمت سهم تو می‌باشد.

27 «زمانی که یک کاهن دستگذاری می‌شود، سینه و ران راست قوچی که برای دستگذاری قربانی شده باشد، باید به عنوان هدیهٔ مخصوص به من تقدیم گردد و برای كاهنان کنار گذاشته شود.

28 این قانون تغییرناپذیر است که وقتی قوم من هدیهٔ سلامتی می‌گذرانند، سینه و ران راست آن از آن کاهنان است. این هدیهٔ قوم به خداوند است.

29 «لباسهای کهانت هارون بعد از مرگ او به پسرانش تعلّق خواهد داشت تا در وقت دستگذاری آنها را بپوشند.

30 پسر هارون که به عنوان کاهن جانشین او می‌شود تا به خیمهٔ مقدّس خداوند داخل شده و خدمت کهانت را انجام دهد، باید این لباسها را به مدّت هفت روز بپوشد.

31 «گوشت قوچی را که در مراسم دستگذاری هارون و پسرانش قربانی شده در مکان مقدّس با آب بپز.

32 هارون و پسرانش آن گوشت را با نانی که در سبد می‌باشد در ورودی خیمهٔ مقدّس خداوند بخورند.

33 آنها باید خوراکی را که در مراسم دستگذاری و آمرزش آنها آماده شده به تنهایی بخورند. فقط كاهنان می‌توانند این غذا را بخورند، چون مقدّس است.

34 اگر چیزی از گوشت و یا نان مراسم دستگذاری تا صبح باقی بماند، باید آن را با آتش بسوزانی. آنها نباید خورده شود، زیرا مقدّس است.

35 «هارون و پسرانش را مدّت هفت روز درست همان‌طور که به تو دستور داده‌ام، تقدیس نما.

36 هر روز باید یک گاو نر برای آمرزش گناهان قربانی کنی تا قربانگاه را پاک گردانی. سپس آن را با روغن زیتون تقدیس کن تا مقدّس گردد.

37 این کار را تا مدّت هفت روز، هر روز انجام بده. آنگاه قربانگاه کاملاً مقدّس می‌گردد، و هرکس یا هر چیز که قربانگاه را لمس نماید توسط قدرت قدّوسیّت آن آسیب خواهد دید.

قربانی روزانه

38 «هر روز باید دو برّهٔ یک ساله را بر قربانگاه قربانی کنی.

39 یک برّه را صبح و دیگری را غروب قربانی کن،

40 با برّهٔ اول یک کیلو آرد نرم و یک لیتر روغن خالص زیتون تقدیم نما و نیز یک لیتر شراب برای هدیهٔ نوشیدنی تقدیم کن.

41 برّهٔ دوم را شامگاهان مانند برّهٔ اول، به همراه یک کیلو آرد نرم و یک لیتر روغن خالص زیتون و یک لیتر شراب قربانی نما تا عطر خوشبو و قربانی سوختنی برای من باشد.

42 این قربانی سوختنی باید برای همیشه جلوی در ورودی خیمهٔ مقدّس خداوند در حضور خداوند، جایی که من بر شما ظاهر می‌شوم و با شما سخن می‌گویم تقدیم شود.

43 من در آنجا با بنی‌اسرائیل ملاقات خواهم نمود و نور حضور من آنجا را مقدّس خواهد گردانید.

44 من خیمه و قربانگاه را تقدیس خواهم گردانید، و هارون و پسرانش را برای خدمت به عنوان کاهنان تقدیس می‌نمایم.

45 من در میان بنی‌اسرائیل ساکن شده خدای ایشان خواهم بود.

46 آنها خواهند دانست که من خداوند خدای ایشان هستم که ایشان را از مصر بیرون آوردم بنابراین در میان ایشان ساکن خواهم شد. من خداوند خدای ایشان هستم.

—https://api-cdn.youversionapi.com/audio-bible-youversionapi/84/32k/EXO/29-60008073ab81b17f3b78f04fd0f630d1.mp3?version_id=181—

Categories
خروج

خروج 30

قربانگاه مخصوص بُخور

1 «قربانگاهی برای سوزانیدن بُخور با چوب اقاقیا بساز.

2 آن را به صورت چهار گوش بساز. درازایش چهل و پنج سانتیمتر، و ارتفاعش نود سانتیمتر. شاخهایش در چهار گوشه از یک تکه باشند

3 روی آن و هر چهار طرفش و نیز شاخهایش را با طلای ناب بپوشان و یک حاشیهٔ طلایی نیز به دور آن بساز.

4 دو حلقهٔ طلایی بساز و آنها را در هر دو طرف زیر حاشیه‌ها نصب کن تا میله‌هایی که برای حمل آنهاست از آنها عبور کند.

5 میله‌ها را از چوب اقاقیا بساز و آنها را با طلا بپوشان.

6 این قربانگاه را روبه‌روی پرده‌ای که در مقابل صندوق پیمان است بگذار. آنجا جایی است که من با تو ملاقات می‌کنم.

7 هر روز صبح وقتی‌که هارون چراغها را آماده می‌کند، بُخور معطر روی آن بسوزاند.

8 او هر شامگاه نیز وقتی‌که چراغها را روشن می‌کند، باید این کار را انجام دهد. این هدیه بُخور باید در تمام دورانها بدون وقفه انجام گردد.

9 در این قربانگاه هیچ بُخور ناپاک نسوزانید و قربانی سوزاندنی، هدیهٔ غلاّت و هدیهٔ نوشیدنی نگذرانید.

10 هارون باید سالی یک‌بار با ریختن خون قربانی گناه بر شاخهای قربانگاه آن را پاک نماید. این مراسم باید در تمام دورانها انجام شود. این قربانگاه باید برای خداوند کاملاً مقدّس باشد.»

مالیات خیمهٔ مقدّس خداوند

11 خداوند به موسی فرمود:

12 «هر وقتی‌که تو بنی‌اسرائیل را سرشماری می‌کنی، هرکس باید بهای جان خود را به من بپردازد تا هنگام سرشماری بلایی بر او واقع نگردد.

13 هرکسی که شمرده می‌شود، باید مبلغ معیّن شده را بپردازد، این هدیه برای خداوند است.

14 تمام کسانی‌که شمرده می‌شوند و بیست سال و یا بیشتر دارند باید همین مبلغ را به من بپردازند.

15 شخص ثروتمند بیشتر ندهد و شخص فقیر هم کمتر از آن ندهد، این بهای جان آنهاست.

16 تو باید این هدایا را از قوم اسرائیل بگیری، جمع کنی و برای خدمت خیمهٔ مقدّس خداوند در حضور من به کار ببری. این هدایا بازخرید جان آنهاست و من از آنها پشتیبانی خواهم کرد.»

حوض برنزی

17 خداوند به موسی فرمود:

18 «حوضی با پایه‌هایی از برنز برای شست‌وشو بساز و آن را در وسط خیمهٔ حضور خداوند و قربانگاه بگذار و آب در آن بریز.

19-20 هارون و پسرانش قبل از اینکه برای تقدیم قربانی‌های سوختنی نزد قربانگاه بروند، دستها و پاهای خود را در آب حوض بشویند، مبادا هلاک گردند.

21 آنها باید دستها و پاهای خود را بشویند تا نمیرند. این قانون همیشگی برای آنها و جانشینانشان می‌باشد.»

روغن تقدیس

22 خداوند به موسی فرمود:

23 «از بهترین عطریّات بگیر، شش کیلو مُر چکیده، سه کیلو دارچین معطر، سه کیلو نیشکر معطر،

24 و شش کیلو دارچین مطابق وزن رسمی، به اضافهٔ چهار کیلو روغن زیتون،

25 از اینها عطری با مهارت تمام برای روغن تقدیس درست کن.

26 با این روغن معطر، خیمهٔ مقدّس خداوند، صندوق پیمان،

27 میز و هر آنچه مربوط به آن است، قربانگاه بُخور، چراغدان و آنچه مربوط به ‌آن است،

28 قربانگاه هدایای سوزاندنی و آنچه مربوط به آن است، حوض شست‌وشو و پایه‌هایش را تقدیس نما.

29 تمام اینها را به این ترتیب تقدیس نما تا کاملاً مقدّس گردند و هرکس که آنها را لمس کند نیز مقدّس خواهد گردید.

30 سپس هارون و پسرانش را برای خدمت من به عنوان کاهن تقدیس کن.

31 به قوم اسرائیل بگو، ‘این روغن مقدّسِ تقدیس، باید در تمام نسلها برای خدمت من مصرف گردد.

32 این روغن نباید روی اشخاص عادی ریخته شود، و شما نباید مطابق دستور آن هیچ مخلوطی مانند آن درست کنید، این روغن مقدّس است و برای شما باید مقدّس باشد.

33 هرکسی که مانند ترکیب آن مخلوط درست کند و هرکس از آن بر بدن کسی دیگر غیراز یک كاهن بمالد، از قوم من اخراج گردد.’»

34 خداوند به موسی فرمود: «از عطریّاتی که به تو می‌گویم از هریک به اندازهٔ مساوی بگیر: مَیعه، اظفار، قِنّه و کُندُر خالص.

35 اینها را مخلوط کن و بُخوری مانند عطر درست کن و نمک نیز بر آن اضافه کن تا پاک و مقدّس باشد.

36 قدری از آن را خوب به صورت پودر بکوب و قدری از آن را جلو صندوق پیمان، در خیمهٔ مقدّس خداوند، جایی که من با شما ملاقات می‌کنم بگذار، این برای شما کاملاً مقدّس باشد.

37 نباید برای خودتان با این تركیب عطریّات بسازید بلکه این بُخور را به‌خاطر خداوند، مقدّس بدانید.

38 هرکسی که مطابق ترکیب این بُخور برای خودش بسازد از میان قوم من اخراج گردد.»

—https://api-cdn.youversionapi.com/audio-bible-youversionapi/84/32k/EXO/30-d5d22c0a6633518e9da332126aaa37e6.mp3?version_id=181—

Categories
خروج

خروج 31

صنعتگران خیمهٔ مقدّس خداوند

1 خداوند به موسی فرمود:

2 «من بصلئیل پسر اوری نوهٔ حور را که از طایفهٔ یهودا می‌باشد، انتخاب کرده‌ام.

3 او را از قدرت خود پُر ساخته‌ام و به او استعداد و دانش و مهارت برای انجام هنرهای گوناگون بخشیده‌ام.

4-5 تا در طلا سازی و نقره سازی و برنز کاری، همچنین در جواهرسازی و مرصع‌کاری آن و نجّاری و چوب‌بری و صنایع دیگر با مهارت کار کند.

6 اهولیاب -‌پسر اخیسامک- را که از طایفهٔ دان است، به همکاری و معاونت او انتخاب کرده‌ام و به تمام صنعتگران حکمت و قدرت مخصوصی بخشیده‌ام تا تمام چیزهایی را که دستور داده‌ام،

7 یعنی خیمهٔ مقدّس خداوند، صندوق پیمان و سرپوش آن، تمام وسایل خیمه،

8 میز و اثاثیهٔ آن، چراغدان طلای خالص و وسایل آن، آتشدان بُخور،

9 آتشدان برای سوزاندن قربانی‌های سوختنی با تمام وسایل آن،

10 لباس مخصوص کهانت برای هارون و پسرانش،

11 روغن مسح و بُخور معطّر برای مکان مقدّس و همهٔ اینها را کاملاً همان‌طور که دستور داده‌ام، بسازند.»

سبت روز استراحت

12 خداوند به موسی فرمود:

13 «به بنی‌اسرائیل بگو: سبت، روز مخصوص من و روز استراحت را محترم بدارید. این بین من و شما و تمام نسلهای آیندهٔ شما، نشانه‌ای است تا بدانید که من که خداوند هستم، شما را قوم مخصوص خود نموده‌ام.

14 شما باید روز سبت را محترم بدارید زیرا این روز برای شما مقدّس است. کسی‌که حرمت آن را نگاه ندارد، از قوم من اخراج گردد و کسی‌که در این روز کار کند، باید کشته‌ شود.

15 شما شش روز دارید که در آن کارهای خود را انجام دهید. امّا روز هفتم، روز استراحت و روز مقدّس خداوند است. هرکس که در آن روز کاری انجام بدهد باید کشته شود.

16 قوم ‌اسرائیل باید این روز را به عنوان نشانهٔ پیمان، نگاه دارند.

17 این پیمانی ابدی بین من و قوم اسرائیل می‌باشد. زیرا من -‌خداوند- آسمان و زمین را در شش روز ساختم و روز هفتم دست از کار کشیدم و استراحت نمودم.»

18 وقتی‌که خداوند سخنان خود را با موسی در کوه سینا تمام کرد، دو لوح سنگی به او داد که خودش احكام خود را روی آن نوشته‌ بود.

—https://api-cdn.youversionapi.com/audio-bible-youversionapi/84/32k/EXO/31-2752b220ee5750120e9c4de428f79eaa.mp3?version_id=181—

Categories
خروج

خروج 32

گوسالهٔ طلایی

1 وقتی مردم دیدند که موسی مدّت زیادی در کوه مانده و بازنگشته است، دور هارون جمع شدند و گفتند: «ما نمی‌دانیم چه بر سر این موسی که ما را از مصر بیرون آورد، آمده است. پس خدایی برای ما بساز تا ما را راهنمایی کند.»

2 هارون به آنها گفت: «گوشواره‌های طلایی را که در گوش زنها و دختران و پسران شما هست، به نزد من بیاورید.»

3 پس تمام مردم، گوشواره‌های طلایی را که به گوشهای خود آویخته بودند، بیرون آورده نزد هارون بردند.

4 هارون گوشواره‌ها را از ایشان گرفت و آنها را ذوب کرده در قالب ریخت و یک گوسالهٔ طلایی از آن درست کرد.

مردم گفتند: «ای اسرائیل، این خدای ماست که ما را از زمین مصر بیرون آورد.»

5 سپس هارون قربانگاهی در مقابل گوسالهٔ طلایی درست کرد و اعلام نمود: «فردا عید مخصوص خداوند است.»

6 روز بعد، صبح زود برخاسته و حیواناتی آوردند تا به عنوان قربانی بسوزانند. بعضی هم هدایای سلامتی آوردند و سپس به خوردن و نوشیدن و لهو و لعب پرداختند.

7 خداوند به موسی فرمود: «فوراً پایین برو. زیرا قوم‌ تو که از زمین مصر بیرون آوردی، گناه کرده و مرا ترک نموده‌اند.

8 آنها راهی را که من به ایشان نشان دادم ترک کرده‌اند و گوساله‌ای از طلا درست کرده آن را پرستش می‌کنند و برای آن قربانی نموده‌اند. آنها می‌گویند که آن گوساله خدای ایشان است که آنها را از مصر بیرون آورده است.

9 من می‌دانم که آنها چه مردمان خودسر و نافرمانی هستند.

10 تو دیگر برای آنها شفاعت نکن چون من از دست آنها خشمگین هستم و می‌خواهم آنها را نابود کنم. سپس از تو و از نسلهای تو قوم بزرگی به وجود می‌آورم.»

11 امّا موسی نزد خداوند خدای خود التماس نموده گفت: «ای خداوند، چرا با قوم خود چنین خشمگین هستی، قومی که با قدرت و عظمت آنها را از مصر بیرون آوردی؟

12 چرا مصریان بتوانند بگویند که تو، قوم خود را از مصر بیرون بردی تا آنها را در کوه و بیابان هلاک کنی و از بین ببری؟ از خشم خود بگذر و از تصمیم خود منصرف شو و این بلا را بر سر قوم خود نیاور.

13 ابراهیم و اسحاق و یعقوب، بندگان خود را به یاد آور. قول و قسمی‌که برای ایشان خوردی به‌خاطر بیاور که فرمودی نسل آنها را مانند ستارگان آسمان زیاد می‌کنی و تمام سرزمینی را که به ایشان قول دادی به آنها می‌دهی که تا ابدالآباد مال خودشان باشد.»

14 پس خداوند از خشم خود صرف نظر فرمود و آن بلا را بر سر قومش نیاورد.

15 موسی از کوه پایین رفت و دو لوح سنگی که احكام بر دو طرف آن نوشته شده بود، در دستش بود.

16 این لوح‌های سنگی را خدا خودش ساخته و احكام را بر روی آنها نوشته بود.

17 وقتی‌که یوشع سر و صدا و فریاد مردم را شنید، به موسی گفت: «این صداها صدای جنگ در اردوگاه است.»

18 موسی در جواب گفت: «این صداها شبیه صدای پیروزی و یا نالهٔ شکست نیست، بلکه صدای آواز خواندن است.»

19 وقتی‌که موسی به نزدیک اردو رسید و گوساله طلایی و مردمی‌ را که می‌رقصیدند، دید، خشمگین شد و لوح‌ها را در پای کوه به زمین زد و شکست.

20 سپس گوساله‌ای را که ساخته بودند برداشت و در آتش سوزانید و مثل پودر آن را نرم کرد و سپس با آب مخلوط نموده و آن آب را به اسرائیلی‌ها نوشانید.

21 موسی به هارون گفت: «این مردم با تو چه‌کار کرده‌اند که تو با آنها مرتکب چنین گناهی شدی؟»

22 هارون گفت: «از من عصبانی نشو، تو می‌دانی که این مردم چطور مشتاق گناه هستند.

23 آنها به من گفتند که ما نمی‌دانیم چه بر سر این موسی که ما را از مصر بیرون آورده است، آمده. پس برای ما خدایی درست کن تا ما را رهبری کند.

24 من از آنها خواستم تا طلاهای خود را به نزد من بیاورند و آنها هم آوردند. سپس طلاها را در آتش انداختم و این گوساله بیرون آمد!»

25 موسی دید که هارون اجازه داده قوم یاغی شوند و خود را در نظر دشمنانشان احمق نشان دهند.

26 بنابراین در مقابل دروازهٔ اردوگاه ایستاده فریاد کرد و گفت: «تمام کسانی‌که طرف خداوند هستند، اینجا نزد من بیایند.» تمام طایفهٔ لاوی به نزد موسی رفتند.

27 موسی به آنها گفت: «خدای بنی‌اسرائیل می‌فرماید هریکی از شما شمشیر خود را ببندد و از این طرف اردو به آن طرف اردو برود و برادر و دوست و همسایهٔ خود را بکشد.»

28 لاویان دستور موسی را اطاعت کردند و در آن روز نزدیک به سه هزار مرد را کشتند.

29 موسی به لاویان گفت: «شما امروز با کشتن پسران و برادران خویش، خود را برای خدا وقف نموده‌اید تا به عنوان کاهنان، خداوند را خدمت کنید. بنابراین خداوند خودش شما را برکت داده است.»

30 روز بعد، موسی به مردم گفت: «شما مرتکب گناه بزرگی شده‌اید. امّا من دوباره بالای کوه می‌روم، شاید بتوانم از خدا برای شما آمرزش بطلبم.»

31 موسی دوباره به نزد خداوند رفت و عرض کرد: «این مردم گناه بزرگی مرتکب شده‌اند. آنها خدایی از طلا برای خود درست کرده آن را پرستش نموده‌اند.

32 حالا از تو تقاضا می‌کنم، گناه آنها را ببخشی. امّا اگر حاضر نیستی که گناه آنها را ببخشی، پس اسم مرا هم از دفتری که نوشته‌ای، پاک کن.»

33 خداوند در جواب فرمود: «من نام کسانی را که برضد من گناه کرده‌اند از دفتر خود پاک می‌کنم.

34 حالا برو و قوم را به جایی که به تو گفته‌ام رهبری کن. به‌خاطر داشته‌ باش که فرشتهٔ من تو را راهنمایی خواهد کرد. ولی موقع آن هم خواهد رسید که من قوم را به‌خاطر گناهی که کرده‌اند مجازات کنم.»

35 پس خداوند آن قوم را به‌خاطر اینکه هارون را مجبور کرده بودند که گوسالهٔ طلایی برای آنها بسازد، به بیماری مبتلا نمود.

—https://api-cdn.youversionapi.com/audio-bible-youversionapi/84/32k/EXO/32-212f5c865b899cf79cde0c846d5b8c1f.mp3?version_id=181—

Categories
خروج

خروج 33

کوچ از کوه سینا

1 خداوند به موسی فرمود: «تو و این قومی که آنها را از مصر بیرون آورده‌ای از این مکان کوچ کنید و به سرزمینی که قول داده‌ام به ابراهیم و اسحاق و یعقوب و فرزندان آنها بدهم، بروید

2 من فرشته‌ای را می‌فرستم تا شما را راهنمایی کند. تمام کنعانیان، اموریان، حِتّیان، فرزیان، حویان و یبوسیان را از سر راه شما بیرون خواهم کرد.

3 شما به سرزمینی غنی و حاصلخیز می‌روید. امّا من خودم با شما نخواهم آمد، زیرا شما مردمی ‌سرکش هستید و ممکن است شما را در راه نابود کنم.»

4 هنگامی که مردم این سخنان سخت را شنیدند، ماتم گرفتند و از جواهرات و آلات زینتی خود استفاده نکردند.

5 خداوند به موسی دستور داد که به آنها بگوید: «شما مردم گردنکشی هستید و من اگر حتّی یک لحظه با شما بیایم شما را نابود خواهم کرد. حال شما جواهرات خود را از خود دور کنید تا من تصمیم بگیرم با شما چه‌کار کنم.»

6 پس قوم اسرائیل بعد از اینکه کوه سینا را ترک کردند از جواهرات خود استفاده نکردند.

خیمهٔ مقدّس خداوند

7 هروقت قوم بنی‌اسرائیل اردوگاه برپا می‌کردند، موسی خیمهٔ مقدّس را برمی‌داشت و دور از اردوگاه نصب می‌کرد. آن خیمه را «خیمهٔ مقدّس خداوند» می‌گفتند. هرکسی که می‌خواست با خداوند راز و نیاز کند به آن خیمه می‌رفت.

8 هروقت که موسی به طرف خیمه می‌رفت تمام مردم در مقابل چادر‌های خود می‌ایستادند تا موسی داخل خیمه شود.

9 بعد از اینکه موسی به داخل خیمه می‌رفت، ستون ابر پایین می‌آمد و در مقابل در خیمه می‌ایستاد و خداوند از داخل ابر با موسی گفت‌وگو می‌کرد.

10 همین که مردم ستون ابر را در مقابل در خیمه می‌دیدند، همگی سجده می‌كردند.

11 خداوند با موسی روبه‌رو صحبت می‌کرد، همان‌طور که یک نفر با دوست خود صحبت می‌کند. سپس موسی به طرف اردوگاه برمی‌گشت امّا آن مرد جوان یعنی یوشع پسر نون که معاون موسی بود، در خیمه می‌ماند.

خداوند قول می‌دهد که با قوم خود باشد.

12 موسی به خداوند عرض کرد: «این درست است که تو به من فرموده‌ای که این قوم را به آن سرزمین رهبری کنم، امّا به من نگفته‌ای که چه کسی را با من خواهی فرستاد. تو فرموده‌ای که مرا خوب می‌شناسی و از من خشنود هستی.

13 پس اگر این‌طور است نقشهٔ خود را به من بگو تا بتوانم تو را خدمت نموده و خُشنود بسازم. همچنین به‌خاطر آور که تو این قوم را انتخاب کرده‌ای تا از آن تو باشند.»

14 خداوند فرمود: «من با تو خواهم آمد و تو را پیروز خواهم ساخت.»

15 موسی در جواب عرض کرد: «چنانچه با ما نخواهی آمد، ما را از این مکان بیرون نبر.

16 اگر تو با ما نیایی از کجا معلوم خواهد شد که از من و قوم خود راضی هستی؟ حضور تو با ما، وجه تمایز ما با سایر ملل روی زمین می‌باشد.»

17 خداوند به موسی فرمود: «من همان‌طور که تو گفته‌ای انجام خواهم داد، زیرا تو را خوب می‌شناسم و از تو راضی هستم.»

18 آنگاه موسی درخواست کرد: «بگذار تا نور درخشان حضور تو را ببینم.»

19 خداوند فرمود: «من تمام درخشندگی خود را در مقابل تو می‌گسترانم. من نام مقدّس خود را به تو اعلام می‌کنم. من، خداوند هستم. و بر هرکه بر‌گزینم رأفت و رحمت خواهم کرد.

20 ولی من نمی‌گذارم که روی مرا ببینی زیرا کسی نمی‌تواند روی مرا ببیند و بعد از آن زنده بماند.

21 اینجا در کنار من جایی است که تو می‌توانی روی یک صخره بایستی.

22 وقتی‌که نور درخشان حضور من عبور می‌كند، تو را در شکاف صخره می‌گذارم و تو را با دست خود می‌پوشانم تا عبور کنم

23 و بعد از آن دست خود را برمی‌دارم و تو می‌توانی از پشت مرا ببینی ولی روی مرا نمی‌توانی ببینی.»

—https://api-cdn.youversionapi.com/audio-bible-youversionapi/84/32k/EXO/33-f309123a564f815251f85430e889ce59.mp3?version_id=181—

Categories
خروج

خروج 34

دومین الواح سنگی

1 خداوند به موسی فرمود: «دو لوح سنگی آماده کن و من همان احکامی‌ را که در لوح‌های اولیه نوشته شده بودند و تو آنها را شکستی، می‌نویسم.

2 فردا صبح آماده باش و به کوه سینا برو و بر قلّهٔ کوه در حضور من حاضر شو.

3 هیچ‌کس نباید با تو بیاید و کسی هم در اطراف کوه دیده نشود. به هیچ گلّه و رمه‌ای هم اجازه نده که در نزدیکی کوه بچرد.»

4 پس موسی همان‌طور که خداوند فرموده بود دو لوح سنگی مانند لوح‌های اول آماده کرد و صبح هنگام برخاست و لوح‌ها را با خود گرفته بالای کوه سینا رفت.

5 خداوند در یک ستون ابر پایین آمد و در برابر او ایستاد و نام مقدّس خود، یعنی خداوند را به او اعلام کرد

6 خداوند از برابر او گذشت و ندا داد: «من خداوند خدای بخشنده و مهربان و دیر خشم و سرشار از محبّت پایدار و وفاداری هستم.

7 بر هزاران نسل محبّت پایدار خود را نگه می‌دارم و بخشایندهٔ خطا و گناه هستم، امّا گناه را بدون جزا نمی‌گذارم، بلکه انتقام خطاهای پدران را از پسران و پسرانِ پسران ایشان را تا نسل سوم و چهارم می‌گیرم.»

8-9 آنگاه موسی سر به سجده نهاده گفت: «خداوندا، اگر به راستی در درگاه تو قبول شده‌ام، تمنّا می‌کنم که تو نیز همراه ما باشی. البتّه می‌دانم که این قوم، مردم نافرمان و سرکشی هستند، ولی باز از پیشگاهت التماس می‌کنم که گناه و خطای ما را ببخشی و ما را به پیشگاهت بپذیری.»

تجدید پیمان

10 خداوند در جواب او فرمود: «من اکنون با شما پیمان می‌بندم و در مقابل چشمان تمام قوم چنان معجزاتی نشان می‌دهم که در هیچ جای دنیا و در بین هیچ ملّتی دیده نشده باشد. و تمام مردم اسرائیل قدرت خداوند را خواهند دید، زیرا من کاری عجیب در میان شما انجام خواهم داد.

11 احکامی‌ را که من امروز به شما می‌دهم اطاعت کنید. آنگاه من تمام اموریان، کنعانیان، حِتّیان، فرزیان، حویان و یبوسیان را از سر راه شما دور می‌کنم.

12 امّا هوشیار باشید که به سرزمینی که می‌روید با مردم آنجا پیمان نبندید، مبادا در دام ایشان گرفتار شوید.

13 بلکه تو باید قربانگاههای آنها را ویران کنی، ستونهای ایشان را بشکنی و نشانه‌های الههٔ اشره را از بین ببری.

14 «خدایان دیگر را پرستش نکنید، زیرا من، خداوند غیور هستم.

15 هیچ‌گاه نباید با مردم آن سرزمین پیمان ببندید، زیرا وقتی آنها برای خدایان خود قربانی می‌کنند، شما را دعوت می‌کنند که به آنها بپیوندید و از قربانی آنها بخورید.

16 «چون دختران ایشان را برای پسران خود بگیرید، وقتی آن دختران بُتهای خود را پرستش کنند، پسران شما را نیز به بت‌پرستی وادار می‌نمایند.

17 «خدایان ساخته شده را عبادت نكنید.

18 «عید فطیر را برگزار کنید. هفت روز نان فطیر بخورید. این مراسم را در زمان معیّن، یعنی در ماه ابیب، طبق دستوری که به شما داده‌ام برگزار نمایید، زیرا در همین ماه بود که شما از مصر خارج شدید.

19 «هر پسر نخستزاده و هر نخستزاده نر از حیوانات گلّهٔ شما به من تعلّق دارد.

20 به عوض نخستزادهٔ الاغ، یک برّه بدهید و اگر نمی‌خواهید برّه بدهید، گردن نخستزادهٔ نر الاغ را بشکنید. برای هر پسر نخستزاده باید فدیه بدهید. هیچ‌کس نباید دست خالی به حضور من بیاید.

21 «شش روز کار کنید و در روز هفتم استراحت نمایید. حتّی در موسم شخم و درو هم نباید در روز هفتم کار کنید.

22 «عید نوبر محصولات را جشن بگیرید. عید خیمه‌ها را که آغاز پاییز است هر ساله برگزار کنید.

23 «سه مرتبه در سال، همهٔ مردان و پسران شما به حضور خداوند خدای اسرائیل حاضر شوند.

24 در این سه مرتبه‌ای که به حضور من می‌آیید، هیچ‌یک از اقوامی‌ که من آنها را از سر راه شما دور کرده‌ام به سرزمین شما حمله نخواهد کرد.

25 «نانی را که با خمیرمایه پخته شده باشد همراه خون حیوانی که برای من قربانی شده، با هم تقدیم نکنید. گوشت قربانی عید فصح را تا صبح نگه ندارید.

26 «هر سال بهترین نوبر محصولات خود را به خانهٔ خداوند خدای خود بیاورید. بُزغاله را در شیر مادرش نپزید.»

27 خداوند به موسی فرمود: «احکامی‌ را که به تو دادم بنویس، زیرا اینها شرایط پیمانی هستند که با تو و قوم اسرائیل بسته‌ام.»

28 موسی چهل شبانه‌روز با خداوند در بالای کوه ماند. او در تمام این مدّت نه چیزی خورد و نه چیزی نوشید، او بر روی لوح‌های سنگی کلمات پیمان -‌ده حكم- را نوشت.

پایین آمدن موسی از کوه سینا

29 وقتی موسی با دو لوحهٔ سنگی از کوه پایین آمد، متوجّه نشد که چهره‌اش در اثر صحبت کردن با خدا می‌درخشید.

30 و چون هارون و مردم اسرائیل چهرهٔ درخشان موسی را دیدند، از ترس به او نزدیک نشدند.

31 امّا موسی آنها را نزد خود خواند. پس هارون و رهبران قوم نزد او رفتند و موسی با آنان گفت‌وگو کرد.

32 بعد از آنکه همگی در حضور او جمع شدند، آنچه را که خداوند برکوه سینا به او فرموده بود به اطّلاع آنها رسانید.

33 چون سخنان موسی تمام شد روی خود را با نقاب پوشاند.

34 هروقت موسی در خیمهٔ مقدّس خداوند می‌رفت که با او گفت‌وگو کند تا وقتی‌که خارج می‌شد نقاب را از روی خود برمی‌داشت. بعد همهٔ احکامی ‌را که از خداوند می‌گرفت، برای مردم اسرائیل بیان می‌کرد،

35 مردم چهرهٔ تابان او را می‌دیدند. موسی تا زمانی که دوباره برای ملاقات خداوند می‌رفت، نقاب بر چهره داشت.

—https://api-cdn.youversionapi.com/audio-bible-youversionapi/84/32k/EXO/34-b070de4907601513f57bc675e11c449b.mp3?version_id=181—

Categories
خروج

خروج 35

مقرّرات روز سبت

1 موسی تمام مردم اسرائیل را جمع کرد و به آنها گفت: «این است احکامی‌ که خداوند داده و شما باید از آنها پیروی نمایید.

2 شش روز کار کنید، امّا روز هفتم روز مقدّس و مخصوص خداوند و استراحت است. هرکسی که در آن روز کار کند باید کشته شود.

3 و در روز سبت در خانه‌هایتان آتش روشن نکنید.»

هدایا برای خیمهٔ حضور خداوند

4 بعد موسی خطاب به مردم اسرائیل گفت: «این است آنچه که خداوند امر فرموده است.

5 برای خداوند از صمیم قلب هدیه بیاورید. هدایای شما شامل این چیزها باشد: طلا، نقره، برنز،

6 كتان نفیس، نخهای پشم تابیده شده به رنگ ارغوانی، بنفش و قرمز، پارچهٔ بافته شده از موی بُز،

7 پوست قوچ که آن را رنگ قرمز زده باشند، و چرم نفیس، چوب درخت اقاقیا،

8 روغن چراغ، ادویه برای روغن مسح، بُخورِ خوشبو،

9 سنگهای عقیق و قیمتی، برای تزئین ردا و سینه‌پوش کاهن اعظم.

لوازمِ خیمهٔ مقدّس خداوند

10 «همهٔ صنعتگران ماهر كه در میان شما هستند چیزهایی را که خداوند امر فرموده است بسازند. از قبیل:

11 خیمه و پوشش آن، چنگک‌ها، بندها، ستونها و پایه‌های آن؛

12 صندوق پیمان و میله‌ها برای حمل و نقل آن، سرپوش آن، پردهٔ دروازهٔ خیمه، پرده‌ها؛

13 میز، پایه‌ها، ظروف و نان مقدّس،

14 چراغدان، چراغ و روغن؛

15 قربانگاه بُخور، پایه‌ها، شبکه‌های برنزی، روغن مسح، بُخور خوشبو، پردهٔ دروازهٔ خیمه؛

16 قربانگاه قربانی سوختنی، آتشدانهای برنزی، میله‌های چوبی برای حمل و نقل آن، حوض و پایه‌های آن،

17 پرده‌های اطراف حیاط خیمه، ستونها، پایه‌ها و پردهٔ دروازه‌ها

18 میخهای خیمه، میخهای حیاط و طنابهای آن

19 لباسهای نفیس بافته شده برای كاهنانی كه باید به هنگام خدمت در مكان مقدّس آنها را بپوشند، یعنی لباس مقدّس برای هارون کاهن و پسرانش تا در هنگام انجام وظیفهٔ کهانت از آنها استفاده کنند.»

هدایای مردم

20 بعد همهٔ مردم از حضور موسی رفتند.

21 آنگاه تمام کسانی‌که مایل بودند، برای خداوند هدیه آوردند تا در خیمهٔ مقدّس خداوند، برای وظایف مربوط به آن و لباس‌های مقدّس به کار برده شوند.

22 پس مرد و زن، با رضایت آمدند و حلقه، انگشتر، گوشواره، دستبند و هر قسم زیورآلات طلا با خود آوردند و تقدیم خداوند کردند.

23 هرکسی که كتان نفیس، پشم ارغوانی، بنفش و قرمز، پارچهٔ بافته شده از موی بُز، پوست قرمز قوچ و چرم نفیس داشت آورد.

24 برخی هدایای نقره‌ای و برنزی و عدّه‌ای چوب اقاقیا آوردند.

25 همهٔ زنهایی که در کارهای دستی مهارت داشتند، پارچه‌های پشمی ‌ارغوانی، بنفش و قرمز و کتان نفیس را كه خود بافته بودند به حضور خداوند تقدیم کردند.

26 آنها همچنین از موی بُز نخ می‌ریسیدند.

27 رهبران سنگهای عقیق و نگین‌های زینتی برای جامهٔ مخصوص کاهنان و سینه‌پوش آوردند.

28 همچنین عطریّات، روغن چراغ، روغن مسح و بُخور خوشبو هدیه آوردند.

29 پس قوم اسرائیل با میل و رغبت اشیای نفیس را که خداوند به موسی امر کرده بود به عنوان هدیه برای خداوند آوردند.

صنعتگران برای خیمهٔ مقدّس خداوند

30-33 موسی به مردم گفت: «خداوند، بصلئیل پسر اوری، نوهٔ حور، از طایفهٔ یهودا را که پُر از روح خدا و دارای لیاقت، ذکاوت، دانش و هنر است تعیین فرموده است تا نقشه و کارهای طلا و نقره و برنز، حجاری، زرگری، حکاکی و امور نجّاری را اداره و مراقبت کند.

34 خداوند به او و اهولیاب، پسر اخیسامک از طایفهٔ دان استعداد تعلیم مهارتهای خود به دیگران را داده است.

35 و به آنها مهارت بخشیده که کارهای همهٔ صنعتگران را از قبیل طراحی، نساجی و طراز در پارچه‌های پشمی ‌ارغوانی، بنفش و قرمز را که به عهده دارند و همچنان بافندگان و سایر هنرمندان و صنعتگران را نظارت کنند.

—https://api-cdn.youversionapi.com/audio-bible-youversionapi/84/32k/EXO/35-ee0fccc2a0d28e25a6bce0017355141c.mp3?version_id=181—

Categories
خروج

خروج 36

1 «بصلئیل و اهولیاب و سایر هنرمندانی که خداوند به ایشان استعداد و توانایی انجام کاری عطا کرده است، مطابق دستورات خداوند برای ساختن خیمهٔ حضور خداوند کار بکنند.»

مردم بیشتر از حد نیاز هدیه می‌آورند

2 موسی، بصلئیل و اهولیاب و همهٔ افراد ماهری را که استعداد خدایی داشتند و همهٔ افراد دیگر را که مایل به انجام این کار بودند دعوت کرد.

3 موسی همهٔ مصالح و مواد ساختمانی را که مردم برای ساختن خیمهٔ حضور خداوند هدیه داده بودند همراه با همهٔ اشیایی که هر صبح دریافت می‌کرد به آنها می‌داد.

4 پس آنگاه افراد ماهری که کارها را انجام می‌دادند، نزد موسی رفتند

5 و چنین گفتند: «مردم بیش از آنچه نیاز است تا فرمان خدا را انجام دهیم، هدایا می‌آورند.»

6 پس موسی به سراسر اردو فرمان فرستاد تا دیگر هدیه‌ای برای خیمهٔ مقدّس نیاورند.

7 آنچه تا آن زمان آورده بودند بیشتر از نیاز بود.

ساختن خیمهٔ مقدّس

8 ابتدا بافندگان ماهر برای خیمهٔ مقدّس ده پرده از پارچه‌های نفیس کتان و پشم‌های ارغوانی، بنفش و قرمز را با اشکال فرشتگان نگهبان، به صورت ماهرانه‌ای درست کردند.

9 طول هر پرده دوازده متر و عرض آن دو متر بود و همهٔ آنها به یک اندازه بودند.

10 سپس پنج پرده را به یكدیگر دوختند و پنج پردهٔ دیگر را نیز به همین ترتیب به هم دوختند.

11 سپس پنجاه حلقه از کتان ارغوانی در کنارهٔ هر یک از آن دو تکه، ساختند

12 و بعد حلقه‌ها را مقابل هم دوختند.

13 همچنین پنجاه چنگک طلایی ساختند و پرده‌ها را به وسیلهٔ چنگک به هم پیوستند. و به این ترتیب با پیوستن هر دو تکه، خیمه به صورت یک پارچه تکمیل شد.

14 در بالای سقف، پوشش دیگری انداختند که از یازده پردهٔ پشم بُز ساخته شده بودند.

15 هر یازده پرده یک اندازه و طول هر کدام از آنها سیزده متر و عرض آن دو متر بود.

16 پنج پرده را با هم پیوستند و شش پردهٔ دیگر را جداگانه به هم دوختند.

17 پنجاه حلقه در امتداد کنارهٔ هر دو پارچه دوختند

18 و همچنین پنجاه چنگک برنز را در پرده‌ها دوختند و به وسیلهٔ آنها دو پارچه را به هم پیوستند.

19 آنها دو پوشش ساختند. یکی از پوست قرمز شدهٔ قوچ و دیگری از چرم اعلا تا به عنوان پوشش خارجی مورد استفاده قرار بگیرد.

20 بعد از آن تخته‌هایی از چوب اقاقیا برای خیمه ساختند.

21 طول هر تخته چهار متر و عرض آن شصت و شش سانتیمتر بود.

22 هر تخته دو زبانه داشت که یکی را به دیگری متّصل می‌ساختند.

23 همهٔ تخته‌های خیمه را به همین ترتیب ساختند. خیمه بیست تخته در سمت جنوب خود داشت.

24 چهل پایهٔ نقره‌ای در زیر بیست تخته ساختند. و هر تخته با پایه‌اش به وسیلهٔ دو زبانه پیوند می‌شد.

25 همچنین بیست تخته در سمت شمال خیمه ساختند.

26 با چهل پایهٔ نقره‌ای، یعنی دو پایه برای هر تخته.

27 سمت مغرب خیمه که قسمت عقبی آن بود، از شش تخته تشکیل شده بود.

28 دو ستون دیگر نیز برای گوشه‌های عقب ساختند

29 این ستونهای گوشه‌ها از پایین تا بالا به یکدیگر متّصل بودند. دو ستون گوشهٔ دیگر هم به همین طریق ساخته شدند.

30 بنابراین هشت ستون با شانزده پایهٔ نقره‌ای که دو پایه در زیر هر ستون قرار گرفت، ساختند.

31 بعد پشت‌بندهایی از چوب اقاقیا برای تخته‌های هر دو طرف خیمه ساختند پنج پشت‌بند برای یک طرف خیمه

32 و پنج پشت‌بند برای طرف دیگر و پنج پشت‌بند برای قسمت عقب در غرب.

33 پشت بند میانی طوری ساخته شده بود که از یک سر تخته وسطی تا سر دیگر آن امتداد داشت.

34 تخته‌ها و پشت‌بندها را با روکشی از طلای خالص پوشانیده بودند. و حلقه‌ها هم از طلای خالص ساخته شده بودند.

35 پردهٔ داخلی از کتان نفیس و پشم به رنگهای آبی، بنفش و قرمز و با شکلهای فرشتگان نگهبان ساخته شده بودند.

36 پرده با چهار چنگک طلایی از چهار ستون چوب اقاقیا که با روکشی طلا پوشیده شده بودند و بر چهار پایه قرار داشتند آویزان بود.

37 همچنان پرده‌ای برای دروازهٔ خیمه از کتان و پشمهای ارغوانی، بنفش و قرمز درست کردند.

38 این پرده به وسیلهٔ پنج چنگک به پنج ستون بسته شده بود. پایه‌های ستونها برنزی و سرهای آنها از طلا ساخته شده بودند.

—https://api-cdn.youversionapi.com/audio-bible-youversionapi/84/32k/EXO/36-06dc2ab7405e4701158d3ef2be358dc5.mp3?version_id=181—

Categories
خروج

خروج 37

ساختن صندوق پیمان

1 بصلئیل صندوق پیمان را از چوب اقاقیا ساخت که طول آن یک متر و ده سانتیمتر، عرض آن شصت و شش سانتیمتر و ارتفاع آن نیز شصت و شش سانتیمتر بود.

2 آن را از درون و بیرون با طلای خالص پوشانید و نواری از طلا به دور آن کشید.

3 حلقه‌های طلایی در چهار گوشهٔ آن، یعنی دو حلقه در دو طرف آن ساخت.

4 دو میله از چوب اقاقیا را با طلا روکش نموده

5 و در حلقه‌های دو طرف به منظور حمل و نقل گذاشت.

6 سرپوش صندوق را از طلای ناب به طول یک متر و ده سانتیمتر و عرض شصت و شش سانتیمتر ساختند.

7 دو فرشتهٔ نگهبان از طلای خالص چکش‌کاری شده ساخت،

8 یک فرشتهٔ نگهبان در یک طرف و یکی در طرف دیگر آن بود. آنها با سرپوش صندوق طوری ریخته شده بودند که در حقیقت یک تکهٔ واحد بودند.

9 فرشتگان نگهبان روبه‌روی هم، بالهایشان باز و بر سرپوش صندوق گسترده شده بودند و روی آنها پایین به طرف سرپوش بود.

ساختن میز مخصوص برای نان مقدّس

10 میز را هم از چوب اقاقیا ساخت که طول آن هشتاد و هشت سانتیمتر، عرض آن چهل و چهار سانتیمتر و ارتفاع آن شصت و شش سانتیمتر بود.

11 و آن را با طلای خالص پوشاند و دور آن را با روکشی از طلای ریخته تزئین کرد.

12 حاشیه‌ای به اندازهٔ هفتاد و پنج میلیمتر به دور آن ساخت و تخته‌های آن را با قابی از طلا تزئین کرد.

13 او چهار حلقهٔ طلایی ساخت و آنها را در چهار گوشهٔ بالای پایه‌ها نصب کرد.

14 حلقه‌ها نزدیک تخته‌ها و به منظور حمل و نقل میز ساخته شده بودند.

15 میله‌هایی از چوب اقاقیا به منظور حمل و نقل میز ساخت و آنها را با طلا پوشاند.

16 ظروفی که برای هدایای نوشیدنی بر سر میز قرار داده می‌شدند عبارت بودند از کاسه‌ها، پیاله‌ها و جامها و همگی از طلای خالص ساخته شده بودند.

ساختن چراغدان

17 چراغدانی هم از طلای خالص و چکش‌کاری شده ساخت. پایه، شاخه‌ها و جاچراغی‌ها یک تکه بودند.

18 در دو طرف آن شش شاخه قرار داشت، سه شاخه در یک طرف و سه شاخه در طرف دیگر.

19 جاچراغی هر شاخه به شکل شکوفهٔ بادام و هریک دارای گل و گلبرگ ساخته شده بود. شش شاخه از چراغدان سر زده بود.

20-21 پایهٔ اصلی چراغدان با چهار پیاله به شکل شکوفهٔ بادام با گل و گلبرگ آن تزئین یافته بود و همگی یک تکه و از زیر هر شاخه‌ یک گلبرگ سر زده بود.

22 گلبرگها و شاخه‌ها با چراغدان یک تکه و از طلای خالص و چکش کاری شده ساخته شده بودند.

23 بعد هفت چراغ آن را با انبرها و سینی‌های آنها از طلای خالص ساخت.

24 وزن همگی آنها سی و پنج کیلوگرم طلای خالص بود.

ساختن قربانگاه بُخور

25 قربانگاه بُخور را از چوب اقاقیا ساخت. طول و عرض آن چهل و پنج سانتیمتر و ارتفاع آن نود سانتیمتر بود. شاخهای چهار گوشهٔ آن طوری ساخته شده بودند که همه یک تکه دیده می‌شدند.

26 سطح و پیرامون و شاخهای آن با طلای خالص پوشیده شده بودند و با قابی از طلای خالص گرداگرد آن را تزئین کرد.

27 دو حلقهٔ طلایی به زیر قاب نصب کردند که از آنها برای گرفتن میله‌ها برای حمل و نقل آن استفاده می‌شد.

28 میله‌ها از چوب اقاقیا ساخته و با طلای خالص پوشانیده شده بودند.

ساختن بُخور و روغن مسح

29 روغن مقدّس و بُخور خالص را که مانند عطر بود، آماده کرد.

—https://api-cdn.youversionapi.com/audio-bible-youversionapi/84/32k/EXO/37-9789b04424621d49969f8413455e9c9d.mp3?version_id=181—

Categories
خروج

خروج 38

ساختن قربانگاه برای قربانی سوختنی

1 قربانگاه قربانی سوختنی را از چوب اقاقیا ساختند که ارتفاع آن یک متر و سی سانتیمتر و طول آن دو متر و بیست سانتیمتر بود.

2 شاخهایی هم در چهار گوشهٔ خود داشت که شاخها و قربانگاه یک تکه بودند و همه با برنز پوشانیده شده بودند.

3 ظروف قربانگاه، یعنی دیگ، خاک‌انداز، کاسه، چنگک و آتشدان آن، همه برنزی بودند.

4 آتشدان قربانگاه برنزی بود و پایین‌تر از لب و در نصف ارتفاع آن قرار داشت.

5 چهار حلقهٔ برنزی در چهار گوشهٔ آتشدان برای گرفتن دو میلهٔ چوبی ساخت.

6 میله‌ها از چوب اقاقیا و با برنز پوشانده شده بودند.

7 میله‌ها را در حلقه‌های دو طرف آتشدان برای حمل و نقل قربانگاه جا داد. قربانگاه از تخته ساخته شده بود و درونش خالی بود.

ساختن حوض برنزی

8 حوض برنزی و پایهٔ برنزی آن را از آیینه‌هایی ساخت که هدیهٔ زنهایی بود که جلوی در خیمهٔ مقدّس خداوند خدمت می‌کردند.

حیاط و سایر قسمت‌های خیمهٔ مقدّس

9 بعد شروع به درست كردن پرده‌‌های حیاط نمودند. پردهٔ سمت جنوب آن چهل و چهار متر و از کتان نفیس بافته شده بود.

10 تعداد ستونهای آن بیست بود و این ستونها بر بیست پایهٔ برنزی قرار داشتند. چنگک‌ها و پشت‌بندهای ستونها از نقره ساخته شده بودند.

11 پردهٔ شمال آن هم به طول چهل و چهار متر و دارای بیست ستون و بیست پایهٔ برنزی بود. چنگک‌ها و پشت‌بندهای ستونهای آن هم نقره‌ای بودند.

12 پردهٔ سمت مغرب آن بیست و دو متر و دارای ده ستون و ده پایه بود. چنگک‌ها و پشت‌بندهای ستونها از نقره بودند.

13 طول پردهٔ سمت مشرق هم بیست و دو متر بود.

14-15 پرده‌‌های هر دو طرف دروازه شش متر و شصت سانتیمتر و هرکدام دارای سه ستون و سه پایه بود.

16 همهٔ پرده‌‌های اطراف حیاط از کتان لطیف ساخته شده بودند.

17 پایه‌های ستونها برنزی، امّا چنگک‌ها و پشت‌بندها و سرپوش ستونها نقره‌ای بودند.

18 پردهٔ دروازهٔ حیاط از کتان نفیس و پشم به رنگهای آبی، بنفش و قرمز، به هم تابیده بود. طول آن نُه متر و ارتفاع آن دو متر بود.

19 چهار ستون آن بالای چهار پایهٔ برنزی قرار داشتند. چنگک‌ها، سرپوش ستونها و پشت‌بندها از نقره بودند.

20 تمام میخهای خیمه و پردهٔ آن برنزی بودند.

فلزهایی که در خیمهٔ مقدّس به کار برده شد

21 این است فهرست مواد فلزیی كه در ساخت خیمهٔ مقدّس خداوند به كار رفتند. این فهرست مطابق سفارش موسی و توسط لاویانی كه تحت نظارت ایتامار پسر هارون كاهن كار می‌كردند تهیّه شده بود.

22 و بصلئیل پسر اوری، نوهٔ حور از طایفهٔ یهودا همه‌چیز را مطابق فرمان خداوند ساخت.

23 اهولیاب پسر اخیسامک از طایفهٔ دان كه حكاک و طراح و بافندهٔ كتان لطیف از جنس پشم ارغوانی، بنفش و قرمز بود، به او كمک می‌كرد.

24 مقدار طلایی که مردم هدیه دادند در حدود یک تن، مطابق معیار رسمی ‌بود.

25 وزن نقره سه هزار و چهارصد و سی كیلوگرم، مطابق معیار رسمی ‌بود

26 این مبلغ مطابق سرشماری تعداد آنها، ششصد و سه هزار و پانصد و پنجاه نفر مرد بیست ساله یا بالاتر بود.

27 مقدار نقره‌ای که برای صد پایهٔ صد ستون خیمه و پردهٔ آن به کار رفت سه هزار و چهارصد و سی كیلوگرم بود، یعنی سی و چهار کیلو برای هر پایه.

28 نقره‌ای که برای ساختن چنگک‌ها، روپوش ستونها و سرهای آنها و پشت‌بندها مصرف شد سی کیلو بود.

29 مقدار برنزی که مردم هدیه آوردند دو هزار و چهارصد و بیست و پنج كیلو گرم بود.

30 و از آن برای ساختن پایه‌ها، ورودی خیمهٔ مقدّس خداوند، قربانگاه، شبکهٔ برنزی و ظروف آن

31 و میخهای خیمه و حیاط آن استفاده شد.

—https://api-cdn.youversionapi.com/audio-bible-youversionapi/84/32k/EXO/38-50d2437755c0f47dfbe85ab272d6919c.mp3?version_id=181—