Categories
خروج

خروج 19

بنی‌اسرائیل در کوه سینا

1-2 بنی‌اسرائیل از رفیدیم حرکت کرده و در روز اول ماه سوم بعد از بیرون آمدن از مصر، به صحرای سینا رسیدند و در دامنهٔ کوه سینا اردو زدند.

3 موسی به بالای کوه رفت تا با خدا ملاقات كند.

خداوند از میان کوه با موسی صحبت کرد و فرمود به ‌ بنی‌اسرائیل یعنی به فرزندان یعقوب بگو:

4 «شما دیدید که من، خداوند، با مصریان چه کردم و چطور مثل عقابی که جوجه‌های خود را روی بالهای خود می‌برد، شما را نزد خود آوردم.

5 حالا اگر شما از من اطاعت کنید و پیمان مرا نگاه دارید، شما قوم برگزیدهٔ من خواهید بود. زیرا تمام زمین از آن من است،

6 ولی شما برای من امّت مقدّس و خادمان من خواهید بود.»

7 موسی از کوه پایین رفت و تمام رهبران اسرائیل را جمع کرد و آنچه خداوند به او فرموده بود به ایشان گفت.

8 تمام مردم یک صدا گفتند: «ما هرچه خداوند فرموده است انجام خواهیم داد» و موسی این را به خداوند عرض کرد.

9 خداوند به موسی گفت: «من در ابر غلیظی به نزد تو خواهم آمد تا قوم سخن گفتن مرا با تو بشنوند و از آن به بعد تو را باور خواهند کرد.»

موسی به خداوند گفت که مردم به او چه پاسخی داده‌اند.

10 خداوند فرمود: «به نزد مردم برو و به ایشان بگو كه امروز و فردا خود را برای پرستش پاک نمایند. آنها باید لباسهای خود را بشویند

11 و در روز سوم حاضر باشند. من در آن روز در مقابل چشمان همه بر کوه سینا نازل می‌شوم.

12 در اطراف کوه حدودی معیّن کن تا مردم از آن عبور نکنند. به ایشان بگو از کوه بالا نروند و حتّی به کوه نزدیک نشوند. اگر کسی یک قدم روی کوه بگذارد، کشته خواهد شد.

13 آن شخص باید یا سنگسار شود و یا با تیر کشته شود و کسی نباید به او دست بزند. این دستور هم برای انسان است و هم برای حیوانات که باید کشته شوند. امّا وقتی شیپور زده شود، آنگاه همه باید بالای کوه بروند.»

14 موسی از کوه پایین آمد و به مردم گفت که برای پرستش آماده شوند. پس آنها لباسهای خود را شستند.

15 موسی به آنها گفت: «برای پس فردا آماده شوید و در این مدّت رابطهٔ جنسی نداشته باشید.»

16 صبح روز سوم در کوه رعد و برق شد و ابر غلیظی روی کوه ظاهر گردید. سپس صدای شیپور بسیار بلندی شنیده شد، به طوری که تمام مردمی که در اردو‌‌گاه بودند از ترس لرزیدند.

17 موسی قوم را از اردو‌‌گاه بیرون برد و برای ملاقات خدا در دامنهٔ کوه‌ ایستادند.

18 تمام کوه سینا با دود پوشیده شده بود، زیرا خداوند در آتش بر روی کوه نزول فرموده بود و دود آن مثل دود کوره بالا می‌رفت و تمام کوه بشدّت می‌لرزید.

19 صدای شیپور بلندتر و بلندتر شد. موسی صحبت کرد و خدا در رعد به او جواب داد.

20 خداوند بر روی قلّهٔ کوه سینا نازل شد و از موسی خواست که به قلّهٔ کوه بیاید. موسی به قلّهٔ کوه رفت.

21 خداوند به او فرمود: «پایین برو و به قوم بگو که مبادا از حدود معیّن شده عبور کنند تا مرا ببینند. اگر چنین کنند بسیاری از آنان کشته خواهند شد.

22 حتّی کاهنانی هم که به من نزدیک می‌شوند باید خود را پاک نمایند. در غیر این صورت آنها را هم مجازات خواهم کرد.»

23 موسی به خداوند عرض کرد: «مردم نمی‌توانند از کوه بالا بیایند زیرا تو به ما دستور داده‌ای که کوه را مقدّس شمرده، حدودی دور آن تعیین کنیم.»

24 خداوند فرمود: «پایین برو و هارون را با خودت بیاور. امّا کاهنان و مردم نباید از حدود خود عبور کنند و نزد من بیایند، چون ایشان را مجازات می‌کنم.»

25 موسی پایین رفت و آنچه خداوند فرموده بود، به مردم گفت.

—https://api-cdn.youversionapi.com/audio-bible-youversionapi/84/32k/EXO/19-72d47d798f940c5184c6f00281e811ff.mp3?version_id=181—

Categories
خروج

خروج 20

ده حكم

1 خدا، این سخنان را فرمود:

2 «من، خداوند هستم که شما را از سرزمین مصر، که در آن برده بودید، بیرون آوردم.

3 «خدای دیگری را غیراز من پرستش نكن.

4 «هیچ مجسمه و یا هیچ تمثالی از آنچه بالا در آسمان و یا پایین در زمین و یا در آبهای زیر زمین است، برای خود مساز.

5 در مقابل هیچ بتی سجده مکن و آن را پرستش منما، زیرا من خداوند، که خدای تو هستم هیچ رقیبی را تحمّل نمی‌كنم و انتقام گناه کسانی را كه از من متنفّرند تا نسل سوم و چهارم از فرزندانشان می‌گیرم.

6 امّا من محبّت پایدار خود را تا هزاران نسل به کسانی که مرا دوست دارند، نشان خواهم داد.

7 «نام مرا برای مقاصد شریرانه بر زبان میاور، زیرا من، خداوند خدای شما، هرکس كه نام مرا بیهوده بر زبان بیاورد مجازات خواهم کرد.

8 «سبت را به‌خاطر داشته باش و آن را مقدّس بشمار.

9 شش روز کار کن و تمام کارهایت را انجام بده.

10 ولی روز هفتم، روز استراحت و مخصوص خداوند است. در آن روز هیچ‌کس کار نکند. نه خودت، نه فرزندانت، نه غلامت، نه کنیزت، نه حیواناتت و نه غریبی که نزد توست.

11 من، خداوند، در شش روز زمین و آسمان و دریا و هرچه در آنهاست را ساختم و در روز هفتم استراحت کردم. به همین دلیل است که من، خداوند، سبت را متبارک ساختم و آن را تقدیس نمودم.

12 «پدر و مادر خود را احترام کن تا عمر تو در سرزمینی که به تو می‌دهم طولانی شود.

13 «قتل نکن.

14 «زنا نکن.

15 «دزدی نکن.

16 «علیه همسایهٔ خود شهادت دروغ مده.

17 «به خانهٔ همسایهٔ خود طمع مکن. به زنش، غلامش، کنیزش، گاوش، الاغش و هر چیزی که مال همسایه‌‌ات می‌باشد طمع نداشته باش.»

ترس مردم

18 وقتی مردم رعد و برق و صدای شیپور و دودی را که در کوه بود، دیدند، از ترس لرزیدند و در فاصلهٔ دور ایستادند

19 و به موسی گفتند: «تو با ما صحبت کن و ما گوش می‌دهیم ولی خدا با ما صحبت نکند، مبادا بمیریم.»

20 موسی گفت: «نترسید. خدا آمده است تا فقط شما را امتحان کند تا از او بترسید و گناه نکنید.»

21 امّا مردم در فاصلهٔ دورتر ایستادند و فقط موسی به نزدیک ابر غلیظ، جایی که خدا بود، رفت.

قانون قربانگاه

22 خداوند به موسی دستور داد که به بنی‌اسرائیل بگوید: «شما دیدید، من که خداوند هستم چگونه از آسمان با شما صحبت کردم.

23 از نقره یا طلا برای خود خدایان درست نکنید تا آنها را علاوه بر من پرستش نمایید.

24 قربانگاهی از خاک برای من بسازید و گوسفند یا بُز یا گاوی که برای قربانی سلامتی می‌گذرانی و همچنین قربانی سوختنی خود را روی آن بگذرانید. در هر جایی که مقرّر كنم كه شما در آنجا مرا عبادت كنید، به نزد شما خواهم آمد و شما را برکت خواهم داد.

25 اگر قربانگاهی از سنگ برای من درست می‌کنی آن را با سنگ‌های تراشیده شده درست نکن. زیرا اگر ابزار خود را در آن به کار ببری آن را بی‌حرمت می‌سازی.

26 در قربانگاهی که برای من می‌سازی پلّه نساز، زیرا هنگامی که از آن بالا می‌روی قسمت برهنهٔ بدن تو نمایان می‌شود.

—https://api-cdn.youversionapi.com/audio-bible-youversionapi/84/32k/EXO/20-b571fdc4a22bbf5d8c4ae85a3e98b6b3.mp3?version_id=181—

Categories
خروج

خروج 21

طرز رفتار با غلامان

1 «این احکام را به بنی‌اسرائیل بگو:

2 اگر یک غلام عبرانی بخری، باید مدّت شش سال برای تو خدمت کند و در سال هفتم بدون پرداخت چیزی آزاد شود.

3 اگر موقعی که غلام تو شد مجرّد بود، نباید موقع رفتن از نزد تو همسری با خود ببرد. امّا اگر موقعی که غلام تو شد، متاهل بود، می‌تواند همسرش را هم با خود ببرد.

4 اگر ارباب او برایش زن گرفته و از آن زن صاحب پسران و دخترانی شده باشد، آن زن و فرزندان متعلّق به ارباب می‌باشند و آن غلام باید تنها از آنجا برود.

5 امّا اگر آن غلام بگوید ارباب و زن و فرزندانم را دوست دارم و نمی‌خواهم آزاد بشوم،

6 اربابش او را به محلی که عبادت می‌کنند ببرد و در آنجا در مقابل در یا چهارچوب، گوش او را با درفش سوراخ کند. در آن صورت آن غلام تا آخر عمرش متعلّق به آن ارباب خواهد بود.

7 «اگر کسی دختر خود را به عنوان کنیز بفروشد، آن دختر مثل غلامان آزاد نشود.

8 اگر کسی دختری را بخرد تا با او ازدواج کند ولی بعداً از او خوشش نیاید، آنگاه می‌باید به پدرش بازفروخته شود و ارباب او حق ندارد وی را به بیگانگان بفروشد. زیرا به او خیانت کرده است.

9 اگر کسی کنیزی بخرد تا او را به پسرش بدهد، باید مطابق رسومی‌ که برای دختران آزاد مرسوم است با او رفتار کند.

10 اگر زن دیگری بگیرد باید همان غذا و لباس و معاشرتی را که قبلاً با زن اول داشته حفظ کند.

11 اگر این سه چیز را انجام ندهد، باید او را بدون قیمت آزاد کند.

قوانین دربارهٔ کارهای خلاف

12 «هرکس که کسی را بزند و او را بكشد، باید کشته شود.

13 امّا اگر تصادفی بوده و او قصد کشتن او را نداشته، بلکه خواست خدا بوده است، جایی را معیّن می‌کنم که به آنجا فرار کند.

14 ولی اگر کسی خشمگین شده به عمد شخص دیگری را بکشد، او باید کشته شود، حتّی اگر به قربانگاه من پناه ببرد.

15 «کسی‌که پدر یا مادر خود را بزند باید کشته شود.

16 «کسی‌که شخصی را بدزد تا بفروشد یا به عنوان غلام نزد خود نگه دارد، باید کشته شود.

17 «کسی‌که پدر یا مادر خود را لعنت کند باید کشته شود.

18 «اگر موقع دعوا، یکی از دو طرف، دیگری را با سنگ یا مشت بزند، به طوری که او نمیرد ولی بستری شود

19 و بعد بتواند با عصا راه برود، کسی‌که او را زده بی‌گناه است. امّا باید غرامت بیکاری و مخارج معالجه او را بپردازد.

20 «اگر کسی غلام یا کنیز خود را با عصا بزند به طوری که در همان وقت بمیرد باید مجازات شود.

21 ولی اگر یکی دو روز بعد بمیرد، مجازات نشود؛ چون آن غلام یا کنیز جز دارایی او بوده و همین ضرر برای او کافی است.

22 «اگر در موقع دعوا زن حامله‌ای را بزنند و او بچّه‌اش را بیندازد ولی صدمهٔ دیگری به او وارد نشود، کسی‌که او را زده، باید جریمه‌ای را که شوهر آن زن معیّن می‌کند در مقابل قاضی بپردازد.

23 امّا اگر صدمهٔ دیگری وارد شود، در آن صورت جان به عوض جان،

24 چشم به عوض چشم، دندان به عوض دندان، دست به عوض دست، پا به عوض پا،

25 داغ به عوض داغ، زخم به عوض زخم و لطمه به عوض لطمه.

26 «اگر کسی غلام یا کنیز خود را طوری بزند که چشمش از بین برود، او را در عوض چشمش آزاد کند.

27 اگر دندان او را بشکند، او را در عوض دندانش آزاد کند.

مسئولیّت مالکها

28 «اگر گاو نری با شاخ خود مرد یا زنی را بکشد، آن گاو نر را سنگسار کنند و گوشتش را هم نخورند. امّا صاحبش مجازات نشود.

29 امّا اگر آن گاو قبلاً هم شاخ می‌زده و صاحبش می‌دانسته و با وجود این آن گاو را نگه داشته و آن گاو مرد یا زنی را کشته ‌است، گاو را سنگسار کنند و صاحبش را نیز بکشند.

30 امّا اگر جریمه‌ای معیّن کنند، او باید جریمه را بپردازد و جان خود را خلاص کند.

31 اگر گاو دختر یا پسری را بکشد همین قانون اجرا می‌شود.

32 اگر گاو غلام یا کنیزی را بکشد، صاحبش باید سی تکه نقره به عنوان جریمه به صاحب غلام یا کنیز بپردازد و گاو را نیز سنگسار کنند.

33 «اگر کسی روی چاهی را باز کند و یا چاهی بکند و روی آن را نپوشاند و گاو یا الاغی در آن چاه بیفتد،

34 صاحب چاه باید یا عوض آن را بدهد یا جریمه‌اش را بپردازد و لاشهٔ حیوان را برای خودش بردارد.

35 اگر گاو کسی، گاو همسایه را بزند و آن گاو بمیرد، گاو زنده را بفروشند و قیمت آن را با هم تقسیم کنند و لاشهٔ گاو مرده را نیز بین خود تقسیم نمایند.

36 امّا اگر معلوم شود که آن گاو قبلاً شاخ می‌زده و صاحبش او را محافظت نکرده است، باید گاو زنده را به عوض گاو بدهد و لاشهٔ گاو مرده را برای خود بردارد.

—https://api-cdn.youversionapi.com/audio-bible-youversionapi/84/32k/EXO/21-cfebc174f4f85189686ece585dd2974d.mp3?version_id=181—

Categories
خروج

خروج 22

مقرّرات دربارهٔ جریمه

1 «اگر کسی گاو یا گوسفندی را بدزدد و آن را بکشد یا بفروشد، باید در عوض هر گاو، پنج گاو و در عوض هر گوسفند، چهار گوسفند بدهد.

2-4 او باید هرچه دزدیده، جریمهٔ آن را بدهد. اگر چیزی ندارد که جریمه بدهد، خود او را به عنوان غلام بفروشند تا با پول آن جریمه‌اش را بپردازد. حیوان دزدیده شده را، چه گاو باشد چه الاغ چه گوسفند، اگر زنده در دست او گرفتند باید دو برابر آن جریمه بدهد. اگر دزدی در هنگام شب، در موقع دزدی کشته ‌شود، کسی‌که او را کشته جرمی ‌ندارد. امّا اگر این اتّفاق هنگام روز بیفتد، کسی‌که او را بکشد، قاتل محسوب می‌شود.

5 «اگر کسی اجازه می‌دهد که حیواناتش در مزرعه یا تاکستان کس دیگری بچرند، باید از بهترین محصول تاکستان یا مزرعه خود تاوان آن را پس بدهد.

6 «اگر کسی در مزرعه خود آتش روشن کند تا علفهای هرز را بسوزاند و آتش به مزرعه شخص دیگری سرایت کند و خوشه‌های غلّه را که رسیده و یا درو شده است بسوزاند، کسی‌که آتش روشن کرده، باید خسارات آن را جبران کند.

7 «اگر کسی پول و یا اموال قیمتی خود را به طور امانت به کسی بسپارد ولی آنها از خانهٔ آن شخص دزدیده شود، اگر دزد را پیدا کردند، دزد باید دو برابر آن را پس بدهد.

8 امّا اگر دزد پیدا نشد، آن شخصی‌ که اموال نزد او بوده، باید به عبادتگاه برود و در آنجا قسم بخورد که اموال امانت‌گزار را ندزدیده است.

9 «در موقع خیانت در امانت چه در مورد گاو، الاغ، گوسفند و چه لباس و هر چیز دیگر که کسی ادّعای آن را می‌کند، هر دو نفر را به عبادتگاه ببرند و کسی‌که در حضور خدا مقصّر شناخته ‌شود دو برابر خسارت بدهد.

10 «اگر کسی الاغ، گاو، گوسفند یا هر حیوان دیگری را از همسایهٔ خود امانت بگیرد ولی آن حیوان بمیرد یا صدمه ببیند و یا بزور از او گرفته شود و شاهدی هم نباشد،

11 آن شخص باید به عبادتگاه برود و قسم بخورد که اموال همسایهٔ خود را ندزدیده است. در این صورت مالک حیوان قسم او را قبول کند و عوض آن را نگیرد.

12 امّا اگر حیوان را از او دزدیده باشند، باید تاوان آن را پس بدهد.

13 اگر حیوانی توسط حیوان وحشی کشته شده باشد، باقیمانده‌اش را به عنوان مدرک نزد صاحبش بیاورد و دیگر لازم نیست که تاوان پس بدهد.

14 «اگر کسی حیوانی را از همسایهٔ خود قرض گرفت و در غیاب صاحبش آسیبی به آن حیوان رسید و یا مرد، او باید به همسایه‌اش تاوان آن را بدهد.

15 ولی اگر در مقابل صاحبش بوده، لازم نیست که خسارت آن را جبران کند. اگر آن حیوان را کرایه کرده بود، کرایه‌ای که داده شده به عوض تاوان آن می‌باشد.

قوانین اخلاقی و مذهبی

16 «اگر کسی دختری را که نامزد او نیست فریب بدهد و به او تجاوز کند، باید مهریه‌اش را به او پرداخته و با او ازدواج نماید.

17 اگر پدر دختر راضی نبود که دختر را به او بدهد، بازهم باید مهریهٔ یک دختر را به او بدهد.

18 «زن جادوگر را زنده نگذارید.

19 «هرکس که با حیوانی جماع کند باید کشته شود.

20 «هرکس برای خدای دیگری به غیراز من که خداوند هستم قربانی بگذراند، باید به مرگ محكوم شود.

21 «کسی را که غریب است اذیّت نکنید.

22 بر او ظلم منمایید. به‌خاطر بیاورید که شما هم در سرزمین مصر غریب بودید.

23 بر بیوه‌زن یا یتیم ظلم نکنید. اگر بر ایشان ظلم کنید و ایشان نزد من فریاد برآورد و کمک بخواهد، دعای ایشان را مستجاب خواهم کرد.

24 و من خشمگین شده، شما را با شمشیر خواهم کشت تا زنهای شما بیوه و فرزندانتان یتیم گردند.

25 «اگر به فقیری از افراد قوم من، پولی قرض دادید، مثل نزول‌خواران از او بهره نگیرید.

26 اگر ردای همسایهٔ خود را به عنوان گرو گرفتید، قبل از غروب آفتاب آن را به او پس بدهید.

27 چون این تنها ردایی است که او خود را با آن گرم می‌کند و با آن می‌خوابد. اگر او نزد من دعا و زاری کند، دعای او را مستجاب خواهم کرد، زیرا من خدای کریم هستم.

28 «به خدا ناسزا مگویید. رهبر قوم خود را لعنت نکنید.

29 «در دادن هدیهٔ نوبر محصول و شیرهٔ انگور خود تأخیر نکنید.

«نخستزاده‌هایتان را که پسر هستند برای من وقف نمایید.

30 نخستزادهٔ گاو و گوسفند خود را به من بدهید، اولین نخستزادهٔ نر را هفت روز نزد مادرش نگه‌دارید و در روز هشتم آن را به من تقدیم کنید.

31 «شما قوم من هستید، پس نباید گوشت حیوانی را که توسط حیوانات وحشی دریده شده باشد، بخورید. آن را نزد سگها بیندازید.

—https://api-cdn.youversionapi.com/audio-bible-youversionapi/84/32k/EXO/22-d14689e90bf12b604b646dee6164c905.mp3?version_id=181—

Categories
خروج

خروج 23

عدالت و انصاف

1 «شایعات باطل را انتشار ندهید و با شهادات دروغ از شریران پشتیبانی نکنید.

2 در انجام کارهای خلاف همرنگ جماعت نشوید و در موقع دعوا، به‌خاطر پیروی از اکثریت، شهادت دروغ ندهید و حق را پایمال نکنید.

3 در محاكمهٔ فقیر، به‌خاطر اینکه فقیر است از او طرفداری نکنید.

4 «اگر گاو یا گوسفند دشمن خود را دیدید که گُمشده است، آن را به او بازگردانید.

5 اگر دیدید که الاغ دشمنتان زیر بار خوابیده است، هرچند که از آن شخص روگردان هستید، ولی کمک کنید تا الاغ بلند شود.

6 «وقتی با شخص فقیری اختلاف دارید، حق او را ضایع نکنید.

7 از تهمت ناحق دوری کنید و باعث مرگ افراد بی‌گناه نشوید. زیرا من کسانی را که این‌گونه کارهای خلاف انجام می‌دهند، محكوم خواهم كرد.

8 از گرفتن رشوه خودداری کنید، زیرا رشوه چشم مردم را کور می‌کند و دعوی مردم درستکار را خلاف نشان می‌دهد.

9 «کسی را که غریب است اذیّت نکنید. شما می‌دانید که غریب بودن یعنی چه، زیرا خودتان در مصر غریب بودید.

سال هفتم و روز هفتم

10 «شش سال در زمین خود زراعت کنید و محصول آن را جمع نمایید.

11 امّا در سال هفتم آن را به حال خود بگذارید و در آن زراعت نکنید. بگذارید مردمان فقیر قوم شما، هرچه در آن می‌روید بخورند و آنچه را هم که از آن باقی می‌ماند، حیوانات صحرا بخورند. در مورد تاکستان و درختان زیتون خود هم همین‌طور عمل کنید.

12 «هفته‌ای شش روز کار کنید، امّا روز هفتم کار نکنید تا غلامان و افراد غریبی که برای شما کار می‌کنند، و همچنین حیوانات شما استراحت کنند.

13 «به آنچه من که خداوند هستم، به شما گفتم گوش کنید. خطاب به خدایان دیگر دعا نكنید و حتّی نام آنها را بر زبان نیاورید.

سه عید بزرگ

14 «هر سال سه مرتبه برای من عید بگیرید:

15 عید فطیر در ماه ابیب، زیرا در آن ماه از مصر خارج شدید. همان‌طور که به شما دستور داده‌ام، هفت روز نان فطیر بخورید و هیچ‌کس بدون هدیه برای پرستش من نیاید.

16 «عید نوبر محصولات، هنگامی که محصولات خود را که در مزرعه‌تان کاشته‌اید درو می‌کنید.

«عید خیمه‌ها در پاییز، هنگامی‌كه میوه‌ها را از تاكستانها و باغهای خودتان جمع‌آوری می‌كنید.

17 هر سال سه مرتبه تمام افراد ذکور باید برای پرستش من، که خدای شما هستم، حاضر شوند.

18 «هنگامی‌که برای من قربانی می‌گذرانید، نانی را که با خمیرمایه درست شده است هدیه نکنید، و چربی حیواناتی که در این عید برای من قربانی می‌کنید برای صبح روز بعد باقی نماند.

19 «هر سال نوبر محصولات زمین خود را به خانهٔ خداوند خدایتان بیاورید،

«هرگز بُزغاله را در شیر مادرش نپزید.

وعده و دستورات

20 «من یک فرشته پیشاپیش شما می‌فرستم تا شما را در راه محافظت کند و به جایی که برای شما آماده کرده‌ام برساند.

21 خوب به او توجّه کنید و از او اطاعت نمایید. از او سرپیچی نکنید زیرا من او را فرستاده‌ام و او عصیان شما را نخواهد بخشید.

22 امّا اگر شما از او اطاعت کنید و آنچه به شما دستور داده‌ام بجا آورید، من با همهٔ دشمنان شما خواهم جنگید.

23 فرشتهٔ من پیشاپیش شما می‌رود و شما را به سرزمین اموریان، حِتّیان، فرزیان، کنعانیان، حویان و یبوسیان خواهد آورد و من همهٔ آنها را نابود خواهم کرد.

24 در مقابل خدایان آنها سجده نکنید و آنها را پرستش منمایید، در کارهای مذهبی آنها شرکت نکنید. بلکه همهٔ آنها را خراب کنید و ستونهای مقدّس سنگی آنها را بشکنید.

25 اگر شما مرا، خداوند خدایتان را پرستش نمایید، من شما را با غذا و آب برکت خواهم داد و تمامی ‌مرضهای شما را برخواهم داشت.

26 در سرزمین شما زنی که بچّهٔ خود را سقط کند و همچنین زن نازا نخواهد بود. من عمر طولانی به شما می‌دهم.

27 «من ترس خود را پیش از شما در بین تمام مللی که شما از نزد آنها عبور خواهید کرد، می‌فرستم. اقوامی‌ را که شما با آنان جنگ كنید دچار اغتشاش خواهم ساخت. کاری می‌کنم که تمام دشمنانتان از دست شما فرار کنند.

28 من دشمنان شما را به وحشت دچار خواهم كرد تا حویان، کنعانیان و حِتّیان را فراری دهند.

29 آنها را مدّت یک سال بیرون نخواهم کرد، مبادا آن زمین به ویرانه تبدیل شود و حیوانات وحشی به شما حمله کنند.

30 بلکه آنها را کم‌کم بیرون می‌کنم تا افراد شما به اندازهٔ کافی بتوانند آن زمین را تصرّف کنند.

31 حدود و مرز سرزمین شما را از خلیج عقبه تا دریای مدیترانه و از صحرا تا رود فرات قرار می‌دهم و ساکنان آنجا را به دست شما تسلیم می‌کنم و شما آنها را بیرون خواهید کرد.

32 شما هیچ عهد و پیمانی با آنها و با خدایان آنها نبندید.

33 اجازه ندهید که آنها در سرزمین شما بمانند، مبادا شما را به گناه علیه من بكشانند. اگر خدایان آنها را عبادت کنید، این برای شما دامی خواهد شد.»

—https://api-cdn.youversionapi.com/audio-bible-youversionapi/84/32k/EXO/23-48b31ecc97d38e966638e5840026608f.mp3?version_id=181—

Categories
خروج

خروج 24

بستن پیمان

1 خداوند به موسی فرمود: «تو و هارون، ناداب و ابیهو و هفتاد نفر از رهبران اسرائیل بر بالای کوه به نزد من بیایید و از فاصلهٔ دور مرا سجده کنید.

2 تو تنها نزدیک من بیا و دیگران نزدیک نشوند. قوم حتّی روی کوه هم نیایند.»

3 پس موسی آمد و تمام سخنان خداوند و همهٔ احکامی ‌را که فرموده بود، برای قوم بیان کرد. تمام قوم با هم جواب دادند: «ما هرچه را که خداوند فرموده است، انجام خواهیم داد.»

4 موسی تمام دستورات خداوند را نوشت و صبح روز بعد برخاست و در پایین کوه قربانگاهی درست کرد و دوازده ستون به نشانهٔ دوازده طایفهٔ اسرائیل در آنجا قرار داد.

5 سپس چند نفر از جوانان را فرستاد و آنها قربانی‌های سوختنی گذرانیدند و برای پرستش خداوند گاوها را قربانی کردند.

6 بعد از آن موسی نصف خون قربانی‌ها را برداشت و در کاسه ریخت و نصف دیگر را در روی قربانگاه پاشید.

7 سپس کتاب پیمان را برداشت و آن را با صدای بلند برای مردم خواند. آنها گفتند: «ما از خداوند اطاعت می‌کنیم و هرچه فرموده است، انجام خواهیم داد.»

8 موسی خونی را که در کاسه ریخته بود برداشت و بر روی مردم پاشید و گفت: «این خون پیمانی را که خداوند هنگام دادن فرامینش با شما بست، تأیید می‌کند.»

9 موسی با هارون، ناداب، ابیهو و هفتاد نفر از رهبران اسرائیل به بالای کوه رفتند

10 و خدای بنی‌اسرائیل را دیدند که زیر پاهایش مانند فرشی از یاقوت کبود، شفاف و آبی همچون آسمان بود.

11 ولی خدا دست خود را بر بزرگان بنی‌اسرائیل دراز نکرد. آنها خدا را دیدند، سپس با یکدیگر خوردند و نوشیدند.

موسی در کوه سینا

12 خداوند به موسی فرمود: «بر بالای کوه به نزد من بیا و در اینجا بمان تا لوح‌های سنگی را که تمام قوانینی که باید به قوم تعلیم دهی در آن نوشته‌ام، به تو بدهم.»

13 پس موسی با معاونش یوشع، آماده شدند و موسی به بالای کوه مقدّس رفت.

14 موسی به رهبران قوم گفت: «شما در اینجا منتظر بمانید تا ما بازگردیم. هارون و حور نزد شما هستند و هرکس که مشکلی دارد به نزد آنها برود.»

15 وقتی موسی بالای کوه سینا رفت، ابر آن را پوشانید

16 و روشنایی خیره‌کننده‌ای که نشانهٔ حضور خداوند بود، کوه را فراگرفت. ابر مدّت شش روز آن را پوشانده بود و در روز هفتم، خداوند موسی را از میان ابرها صدا کرد.

17 روشنایی حضور خداوند در نظر بنی‌اسرائیل مانند آتش سوزانی بر قلّهٔ کوه بود.

18 موسی به میان ابرها داخل شد. به بالای کوه رفت و مدّت چهل شبانه‌روز در کوه ماند.

—https://api-cdn.youversionapi.com/audio-bible-youversionapi/84/32k/EXO/24-4b2dd402e3eaccda0e514b5617b5f4c5.mp3?version_id=181—

Categories
خروج

خروج 25

هدایا برای خیمهٔ حضور خداوند

1 خداوند به موسی فرمود

2 به بنی‌اسرائیل بگو: «برای من هدیه بیاورند و هرکسی که از روی میل خود هدیه‌ای برای من بیاورد آن را قبول کن.

3 هدایایی که از آنها قبول خواهی کرد از این قرار است: طلا، نقره، برنز،

4 کتان نفیس، نخهای پشم تابیده شده به رنگ ارغوانی، قرمز و بنفش، پارچهٔ بافته شده از موی بُز،

5 پوست قوچ که آن را رنگ قرمز زده باشند، چرم‌های نفیس، چوب اقاقیا،

6 روغن برای چراغها، ادویه برای روغن مسح و برای بُخور خوشبو،

7 سنگهای عقیق و قیمتی برای تزئین ردا و سینه‌پوش کاهن اعظم.

8 قوم باید برای من خیمه‌ای مقدّس برپا کنند تا در بین آنها ساکن شوم.

9 این مکان مقدّس و وسایل آن باید مطابق نمونه‌ای باشد که به تو نشان خواهم داد.

صندوق پیمان

10 «صندوقی از چوب اقاقیا به طول یک متر و ده سانتیمتر و عرض و ارتفاع شصت و شش سانتیمتر بسازند

11 و تو آن را از داخل و خارج با طلای خالص بپوشان، آن را در یک قالب طلا قرار بده.

12 چهار حلقهٔ زرّین برای آن بساز و آنها را به چهار پایهٔ آن نصب کن، دو حلقه در هر طرف.

13 دو چوب اقاقیا بلند تهیّه کن و آنها را با طلا بپوشان.

14 آنها را از داخل حلقه‌هایی که در هر طرف صندوق قرار دارد، رد کن تا بتوانید صندوق را حمل کنید.

15 چوبها باید در این حلقه‌ها بمانند و نباید از آن حلقه‌ها بیرون آورده شوند.

16 آنگاه دو لوح سنگی را كه بر آن احكام نوشته شده‌اند به تو خواهم داد تا آنها را در داخل صندوق بگذاری.

17 «سرپوشی از طلای خالص به طول یک متر و ده سانتیمتر و عرض شصت و شش سانتیمتر برای آن درست کن.

18 دو فرشتهٔ نگهبان از طلا بساز و آنها را در دو سر صندوق -‌روی سرپوش- نصب کن.

19 یک فرشته نگهبان در یک سر و دیگری در سر دیگر سرپوش قرار بگیرد. آنها را طوری بساز كه با سرپوش یک تکه شوند.

20 فرشتگان نگهبان روبه‌روی یکدیگر قرار بگیرند و بالهایشان بر روی سرپوش گسترده شود.

21 دو لوح سنگی را در داخل صندوق بگذار و سرپوش را روی آن قرار بده.

22 من از بالای سرپوش، در بین دو فرشتهٔ ‌نگهبانی که بر روی صندوق پیمان قرار دارند، با تو ملاقات خواهم کرد و قوانین خود را برای قوم اسرائیل به تو خواهم گفت.

میز برای نان مقدّس

23 «میزی از چوب اقاقیا به طول هشتاد و هشت سانتیمتر و عرض چهل و چهارسانتیمتر و ارتفاع شصت و شش سانتیمتر بساز.

24 آن را با روکشی از طلای خالص بپوشان. سپس آن را در قالبی بگذار.

25 حاشیه‌ای به عرض هفتاد و پنج میلیمتر از چوب بساز و در اطراف آن نصب کن. سپس آن را با قابی از طلا بپوشان.

26 چهار حلقه زرّین بساز و آنها را به چهار گوشهٔ میز جایی‌که پایه‌ها قرار دارند، وصل کن.

27 حلقه‌ها باید نزدیک حاشیهٔ چوبی باشد، به طوری که بتوان چوبهایی را برای حمل میز از داخل آن گذراند.

28 این چوبها باید از چوب اقاقیا و دارای روکش طلا باشد.

29 بشقابها، کاسه‌ها، کوزه‌ها و پیاله‌هایی برای استفاده از هدایای نوشیدنی بساز و بر روی میز قرار بده. تمام اینها باید از طلای خالص ساخته شود.

30 نان مقدّس تقدیمی‌ به من، باید همیشه بر روی میز در حضور من باشد.

چراغدانها

31 «یک چراغدان از طلای خالص که چکش‌کاری شده باشد، بساز. پایهٔ چراغدان و شاخه‌ها و جاچراغی‌هایش، همه یک‌پارچه باشند.

32 در دو طرف چراغدان، شش شاخه قرار بگیرد. سه شاخه در یک طرف و سه شاخه در طرف دیگر.

33 در انتهای هریک از شش شاخهٔ چراغدان، سه جا چراغی به شکل شکوفهٔ بادام با گلبرگ و کاس‌برگش قرار داده شود.

34 در انتهای شاخهٔ مرکزی چراغدان، چهار جا چراغی به شکل شکوفهٔ بادام با گلبرگ و کاس‌برگش ساخته شود.

35 در زیر هر سه جفت از شاخه‌های چراغدان، یک پیاله به شکل کاس‌برگ ساخته شود.

36 پیاله‌ها، شاخه‌ها و شاخهٔ مرکزی باید از طلای یک‌پارچه ساخته شوند. تمام چراغدان باید از طلای خالص یک‌پارچه و چکش‌کاری شده ساخته شود.

37 هفت چراغ بساز و بر چراغدان نصب کن تا اطراف خود را روشن کنند.

38 فتیله‌دانها و بشقابهای زیر آنها همه از طلای خالص باشند.

39 چراغدان و تمام وسایل مربوط به آن از یک قطعه طلای خالص به وزن سی و پنج کیلوگرم ساخته شود.

40 دقّت کن تا آن را مطابق نمونه‌ای که در کوه به تو نشان داده شد بسازی.

—https://api-cdn.youversionapi.com/audio-bible-youversionapi/84/32k/EXO/25-90c92d191b779750d9674de839505f47.mp3?version_id=181—

Categories
خروج

خروج 26

خیمهٔ حضور خداوند

1 «قسمت درونی خیمهٔ مقدّس كه خیمهٔ حضور من است را با ده پردهٔ کتان خوش‌بافت، از نخهای پشم تابیده شده به رنگهای بنفش، ارغوانی و قرمز بساز و آن را با تمثالهای فرشتگان نگهبان، تزئین کن.

2 هر پرده دوازده متر طول و دو متر عرض داشته باشد.

3 این پرده‌ها پنج تا، پنج تا به یکدیگر دوخته شوند.

4 حلقه‌هایی از ریسمان ارغوانی رنگ بساز و آنها را به حاشیهٔ پردهٔ تختهٔ اول متّصل کن. همین کار را برای پرده‌‌های تختهٔ دوم نیز انجام بده.

5 پنجاه حلقه به کنارهٔ پردهٔ اول و پنجاه حلقه به کنارهٔ پردهٔ دوم دوخته ‌شود. این حلقه‌ها باید مقابل یکدیگر قرار بگیرند.

6 پنجاه چنگک طلایی بساز و پرده‌ها را با این چنگک‌ها به هم وصل کن.

7 «از یازده قطعه پارچهٔ بافته شده از موی بُز، پوششی برای بیرون خیمه بساز.

8 طول هریک از این پرده‌ها سیزده متر و عرض آن دو متر باشد.

9 این پرده‌ها را به صورت یک تختهٔ پنج تایی و یک تختهٔ شش تایی به طور جداگانه به هم بدوز. ششمین پردهٔ دوم را که جلوی خیمه قرار می‌گیرد، دولا کن.

10 پنجاه حلقه در حاشیهٔ پرده‌ای که در کنار تختهٔ اول قرار دارد و پنجاه حلقه در حاشیهٔ پرده دوم وصل کن.

11 پنجاه چنگک برنزی بساز و آنها را در داخل حلقه‌ها قرار بده تا خیمه به هم وصل شود.

12 قسمت اضافی این پرده‌ها از پشت خیمه آویخته شود.

13 نیم متری که از طول پرده‌ها از هر طرف اضافه می‌آید، از دو طرف آویزان شود تا خیمه را بپوشاند.

14 «روکشی از پوست قوچ که به رنگ قرمز، رنگ شده باشد، بر روی قسمت فوقانی خیمه بکش و روی آن را نیز با روکش دیگری از چرم اعلا بپوشان.

15 «ستونهایی از چوب اقاقیا بساز تا خیمه بر روی آن قرار بگیرد.

16 هر ستون چهار متر طول و شصت و شش سانتیمتر عرض داشته‌ باشد.

17 با دو زبانه برای اتصال تا به این ترتیب همهٔ ستونها به هم متّصل شوند. همهٔ ستونها باید دارای این اتصالها باشند.

18 بیست ستون برای قسمت جنوبی خیمه بساز.

19 چهل پایهٔ نقره‌ای در زیر این بیست ستون قرار بده دو پایه برای هر ستون تا دو اتصال آن را نگاه دارند.

20 بیست ستون هم برای طرف شمال خیمه بساز.

21 چهل پایهٔ نقره‌ای هم در زیر آنها قرار بده -‌دو پایه زیر هر ستون-

22 شش ستون هم برای عقب خیمه در سمت غرب، درست کن.

23 دو ستون دیگر هم برای گوشه‌های عقب درست کن.

24 این ستونهای گوشه باید از پایین تا بالا به یكدیگر متّصل باشند. دو ستون گوشهٔ دیگر هم به همین طریق ساخته شوند.

25 بنابراین هشت ستون با شانزده پایهٔ نقره‌ای، که دو پایه در زیر هر ستون قرار بگیرد، بساز.

26 «تخته‌هایی از چوب اقاقیا بساز -‌پنج تخته برای ستونهای چوبی دیوار یک طرف خیمه،

27 پنج تخته برای ستونهای طرف دیگر و پنج تخته برای ستونهای عقب خیمه، که در سمت مغرب است-

28 تختهٔ پشت‌بندی که در وسط قرار می‌گیرد، باید در تمام طول خیمه امتداد بیابد.

29 تمام ستونها را با روکشی از طلا بپوشان و حلقه‌هایی از طلا به آنها نصب کن، به طوری که تخته‌های پشت‌بند، از داخل آنها بگذرد.

30 خیمه را باید مطابق نمونه‌ای که در روی کوه به تو نشان دادم، بسازی.

31 «پرده‌ای از نخهای پشمی‌ ارغوانی، بنفش و قرمز و کتان تابیده شدهٔ خوش‌بافت تهیّه کن و آن را با تمثالهای فرشته‌های نگهبان، که با مهارت طرح شده باشند، تزئین کن.

32 پرده را با چنگکهای زرّین به چهار ستونی که از چوب اقاقیا ساخته شده و روکش طلا دارد و بر چهار پایهٔ نقره‌ای قرار گرفته، آویزان کن.

33 پرده را به چنگک‌های سقف خیمه بیاویز و صندوق پیمان كه حاوی دو لوح سنگی است را در پشت پرده قرار بده. این پرده باید مکان مقدّس را از مقدّس‌ترین مکان جدا سازد.

34 سرپوش را بر صندوق پیمان بگذار.

35 میز را در خارج از مقدّس‌ترین مکان، در سمت شمالی خیمه و چراغدان را در سمت جنوبی آن، بگذار.

36 «برای قسمت ورودی خیمه، پرده‌ای از کتان خوش‌بافت که از نخهای پشمی ‌ارغوانی، بنفش و قرمز بافته شده باشد درست کن.

37 برای این پرده، پنج ستون از چوب اقاقیا که با طلا پوشانیده شده و چنگکهای طلایی دارد بساز. پنج پایهٔ برنزی هم برای این پنج ستون درست کن.

—https://api-cdn.youversionapi.com/audio-bible-youversionapi/84/32k/EXO/26-cb58c6354c93a5190e4343cf39d2cf28.mp3?version_id=181—

Categories
خروج

خروج 27

قربانگاه

1 «قربانگاهی از چوب اقاقیا به طول دو متر و بیست سانتیمتر و عرض دو متر و بیست سانتیمتر -‌به شکل مربّع‌- و به ارتفاع سه متر و ده ‌سانتیمتر بساز.

2 چهار برجستگی به شکل شاخه در چهار گوشهٔ آن بساز. این برجستگی‌ها و قربانگاه باید از یک قطعه چوب ساخته‌ شود و با روکشی از برنز پوشیده شود.

3 خاک‌اندازها برای برداشتن خاکسترهای چوب و همچنین بیلچه‌ها، کاسه‌‌ها، چنگک‌ها و انبرها برای آن بساز. تمام این وسایل باید از برنز ساخته ‌شود.

4 برایش آتشد‌انی مشبک بساز و چهار حلقهٔ برنزی برای حمل آن در گوشه‌هایش نصب کن.

5 این آتشدان را در زیر لبهٔ قربانگاه قرار بده، به طوری که در نیمهٔ فوقانی قربانگاه قرار بگیرد.

6 میله‌هایی از چوب اقاقیا برای حمل آن بساز و آنها را با روکشی از برنز بپوشان.

7 موقع حمل قربانگاه این میله‌ها را از داخل حلقه‌ها بگذران.

8 قربانگاه را از تخته به صورت یک جعبه، مطابق نمونه‌ای که در روی کوه به تو نشان دادم بساز.

صحن خیمهٔ مقدّس

9 «صحنی برای خیمهٔ مقدّس من بساز. پرده‌های قسمت جنوبی آن از کتان خوش بافت و به طول چهل و چهار متر باشد.

10 این پرده‌ها به وسیلهٔ بیست ستون برنزی که در بیست پایهٔ برنزی قرار دارد، با چنگک‌ها و میله‌های نقره‌ای نگه داشته می‌شود.

11 پرده‌های قسمت شمالی نیز باید به همان صورت ساخته شود.

12 پرده‌های طرف مغرب، به طول بیست و دو ‌متر با ده ستون و ده پایه باشد.

13 عرض صحن بیست و دو متر و به طرف طلوع خورشید باشد.

14-15 در هر طرف در ورودی خیمه، یک پردهٔ شش متر و شصت سانتیمتری با سه ستون و سه پایه قرار بگیرد.

16 برای دروازهٔ صحن، یک پرده به طول نُه متر از کتان تابیدهٔ خوش بافت، قلّابدوزی شده پشمی ‌به رنگهای ارغوانی، بنفش و قرمز، که به وسیلهٔ چهار ستون و چهار پایه نگه داشته می‌شود، درست کن.

17 تمام ستونهای اطراف صحن باید به وسیلهٔ پشت‌بندهای نقره‌ای به هم متّصل گردند و چنگک‌های آنها از نقره و پایه‌های آنها از برنز باشد.

18 درازای صحن چهل و چهار متر، پهنای آن بیست و دو ‌متر و ارتفاع آن دو متر و بیست سانتیمتر باشد. پرده‌ها از کتان تابیده شده و ستونها از برنز ساخته شوند.

19 تمام وسایلی که برای خیمه به کار می‌رود و تمام میخهای خیمه و میخهای پرده‌های آن باید از برنز ساخته شوند.

20 «به بنی‌اسرائیل دستور بده که روغن زیتون خالص برای چراغها بیاورند تا چراغها همیشه روشن باشند.

21 هارون و پسرانش، چراغدان را در خیمهٔ مقدّس من، خارج از پرده‌ای که در مقابل صندوق پیمان است، بگذراند و آن را در حضور من از شب تا صبح روشن نگه دارند. این قانون باید برای همیشه، نسل بعد از نسل در بنی‌اسرائیل مراعات شود.

—https://api-cdn.youversionapi.com/audio-bible-youversionapi/84/32k/EXO/27-f10668d28b9e506fb37b56f3a6649f60.mp3?version_id=181—

Categories
خروج

خروج 28

لباس کاهنان

1 «برادرت هارون و پسرانش ناداب، ابیهو، العازار و ایتامار را از بقیّهٔ قوم اسرائیل جدا کن و به حضور من بیاور تا به عنوان کاهن مرا خدمت نمایند.

2 برای برادرت هارون لباس كهانت تهیّه کن تا به او وقار و جلال ببخشد.

3 به استادکاران ماهری که مهارت خود را مدیون من هستند بگو، لباسهای هارون را درست کنند تا او تقدیس شود و به عنوان کاهن مرا خدمت نماید.

4 لباسهایی که آنها باید تهیّه کنند از این قرار است: سینه‌پوش، جامهٔ مخصوص کاهنان، ردا، پیراهن بلند نقش‌دوزی شده، دستار و کمربند. آنها باید برای برادرت هارون و پسرانش لباسهای كهانت تهیّه كنند تا آنها به عنوان کاهنان در خدمت من باشند.

5 لباسها باید از نخهای طلا و پشم به رنگهای بنفش، ارغوانی و قرمز و کتان ظریف درست شوند.

6 «جامهٔ مخصوص کاهنان باید از نخهای طلا و با پشم به رنگهای بنفش، ارغوانی و قرمز و کتان خوش بافت تهیّه و به طرز هنرمندانه‌ای طراحی شده باشند.

7 دو بند از دو طرف شانه‌ها به سینه‌پوش متّصل و در عقب به هم بسته شوند.

8 یک کمربند به همان ترتیب از طلا و نخهای بنفش و ارغوانی و قرمز و کتان خوش بافت به آن وصل باشد.

9 دو قطعه سنگ عقیق تهیّه کن و اسامی دوازده پسر یعقوب را بر روی آنها حک کن.

10 شش اسم بر روی یک سنگ و شش اسم بر روی سنگ دیگر، به ترتیب زمان تولّدشان.

11 یک جواهرساز ماهر را بیاور تا اسامی‌پسران یعقوب را بر این دو سنگ حكاكی كند، و آنها را در قالبی زرّین قرار بده.

12 این دو سنگ را به نشانهٔ دوازده طایفهٔ اسرائیل به بندهایی که از شانه‌ها به سینه‌پوش وصل می‌شود ببند. به این وسیله هارون همیشه نام آنها را بر روی شانه‌های خود حمل می‌کند تا من -‌خداوند- همیشه قوم خود را به یاد بیاورم.

13-14 قابی زرّین بساز و دو زنجیر از طلای خالص که مثل ریسمان بافته شده باشد تهیّه کن و قاب را به آنها وصل کن.

سینه‌پوش کاهن

15 «سینه‌پوشی برای كاهن اعظم بساز تا آن را در تشخیص ارادهٔ خدا به كار برد. این باید از جنس همان موّاد جامهٔ مخصوص کاهنان و با نقش‌دوزی‌های مشابه آن ساخته شود.

16 آن را دولا کن تا به شكل مربّعی با طول و عرض بیست و دو سانتیمتر درآید.

17 چهار ردیف سنگهای قیمتی که در هر ردیف سه سنگ داشته‌باشد بر روی آن قرار بده. سنگ‌های ردیف اول، عقیق قرمز، یاقوت زرد و لعل باشد.

18 ردیف دوم زمرّد، یاقوت و الماس،

19 ردیف سوم فیروزه، عقیق سفید و یاقوت ارغوانی،

20 ردیف چهارم یاقوت کبود، عقیق جگری و یشم باشد. سنگ‌ها باید در قالبی زرّین قرار بگیرند.

21 تعداد سنگها باید دوازده عدد باشد. یک عدد برای هریک از اسامی پسران یعقوب. بر روی هر سنگ نام یکی از دوازده طایفهٔ اسرائیل حک شود.

22 برای سینه‌پوش زنجیرهایی از طلای خالص مانند ریسمان بافته شده، بساز.

23 دو حلقهٔ زرّین برای سینه‌پوش بساز و بر گوشه‌های فوقانی آن وصل کن.

24 سپس ریسمانهای زرّین را به دو حلقه‌ای که در گوشه‌های سینه‌پوش قرار دارد متّصل نما.

25 دو سر دیگر ریسمانها را به دو قاب ببند، به‌طوری‌که آنها در جلو به بندهای جامهٔ مخصوص کاهن متّصل شود.

26 دو حلقهٔ زرّین بساز و آنها را به گوشه‌های پایین سینه‌پوش و به قسمت داخلی آن، یعنی در کنار جامه وصل کن.

27 دو حلقهٔ زرّین دیگر هم بساز و آنها را به قسمت پایین بندهایی که از شانه‌های جامهٔ مخصوص کاهنان نزدیک درز و بالای كمربندی كه از پشم ظریف ساخته شده، متّصل نما.

28 حلقه‌های سینه‌پوش باید با نخ ارغوانی رنگ به حلقه‌های روی جامهٔ مخصوص کاهنان مربوط شوند. به طوری که سینه‌پوش در بالای کمربند قرار بگیرد و محكم باشد.

29 «به این ترتیب هارون اسامی طایفه‌های اسرائیل را که روی سینه‌پوش نوشته شده، بر روی قلبش حمل خواهد کرد تا هروقت به مکان مقدّس و به حضور خدا می‌رود آنها را همیشه به یاد من كه خداوندم بیاورد.

30 سنگهای اوریم و تُمیم را بر سینه‌پوش بگذار تا هروقت هارون به حضور مقدّس من می‌آید آنها را حمل كند. در چنین مواقعی او باید همیشه این سینه‌پوش را بر تن داشته باشد تا بتواند ارادهٔ مرا برای قوم اسرائیل تشخیص دهد.

بقیّهٔ لباسهای کهانت

31 «ردایی که زیر جامهٔ مخصوص کاهنان پوشیده می‌شود، باید از یک قطعه پارچهٔ پشمی ارغوانی رنگ باشد.

32 در وسط آن پارچه، شکافی برای جای سر باز شود و دور تا دور جای شکافته شده با کتانی که مانند زره بافته شده باشد، دوخته شود تا مانع پارگی آن شود.

33-34 حاشیهٔ ردا را با منگوله‌هایی به شکل انار که از نخهای پشم ارغوانی، قرمز و بنفش درست شده باشد تزئین نما و در وسط هر دو منگوله، یک زنگ طلایی آویزان کن.

35 هارون هروقت برای خدمت به معبد می‌رود این ردا را بپوشد تا وقتی به مکان مقدّس و به حضور من وارد می‌شود و یا وقتی آنجا را ترک می‌کند، صدای زنگ شنیده شود. مبادا او در آنجا بمیرد.

36 «لوحه‌ای برّاق از طلای خالص بساز و کلمات ‘وقف شده برای خداوند’ را بر روی آن حک کن، همان‌طور که یک جواهر ساز روی انگشتری خاتم حکاکی می‌کند.

37 این لوحه به وسیلهٔ نخ ارغوانی رنگ به قسمت جلوی دستار بسته می‌شود.

38 هارون باید آن را بر پیشانی خود قرار دهد تا من خداوند، تمام قربانی‌هایی را كه بنی‌اسرائیل به من تقدیم می‌كنند بپذیرم، حتّی اگر قوم در تقدیم آنها مرتكب خطاهایی نیز بشوند.

39 «پیراهن هارون را از كتان ظریف بباف و دستاری از كتان ظریف و حمایل نقش‌دوزی شده برای او درست كن.

40 «برای پسران هارون هم پیراهن، حمایلی و سرپوشی درست کن که به آنها وقار و جلال ببخشد.

41 این لباسها را بر تن برادرت هارون و پسران او بپوشان و آنها را با روغن زیتون مسح نموده، دستگذاری و تقدیس نما تا آنها به عنوان کاهن، مرا خدمت نمایند.

42 برای آنها شلوارهای کتانی کوتاه تهیّه کن تا برهنگی بدن آنها را از کمر تا رانهایشان بپوشاند.

43 هارون و پسرانش هروقت به درون خیمهٔ مقدّس خداوند وارد می‌شوند و یا به قربانگاه و یا برای خدمت به مکان مقدّس می‌روند، باید شلوار پوشیده باشند، مبادا برهنگی آنها نمایان شود و كشته شوند. هارون و پسرانش باید تا ابد از این قانون اطاعت نمایند.

—https://api-cdn.youversionapi.com/audio-bible-youversionapi/84/32k/EXO/28-ad6f1b7cecec2fa7363de14c7d0cbf1c.mp3?version_id=181—