Categories
ایّوب

ایّوب 37

1 از این سبب دل من به لرزه می‌آید و بشدّت تکان می‌خورد.

2 غرّش صدای خدا را بشنوید

و به زمزمه‌ای که از دهان او خارج می‌شود گوش بدهید.

3 او برق را به سراسر آسمان می‌فرستد

و هر گوشهٔ زمین را روشن می‌کند.

4 بعد غرّش صدای او همچون آواز با هیبت رعد به گوش می‌رسد

و با صدای او تیرهای برق پیاپی رها می‌شوند.

5 به فرمان خدا کارهای عجیبی رخ می‌دهد

که عقل ما از درک آنها عاجز است.

6 به برف امر می‌کند که بر زمین ببارد

و وقتی‌که بارش باران بر زمین شروع می‌شود،

7 مردم دست از کار می‌کشند

و متوجّه قدرت او می‌شوند.

8 حیوانات وحشی به بیشهٔ خود می‌شتابند و در آنجا پناه می‌برند.

9 توفان از جنوب می‌آید

و باد سرد از شمال.

10 خدا بر آب دریاهای وسیع می‌دمد

و آن را منجمد می‌سازد.

11 ابرها را از رطوبت پُر می‌کند و برق خود را به وسیلهٔ آنها به هر سو می‌فرستد.

12 به فرمان او به همه‌جا حرکت می‌کنند

و آنچه را که خدا اراده می‌فرماید، بجا می‌آورند.

13 او باران را برای مجازات مردم،

یا به عنوان رحمت برای انسان

و آبیاری زمین می‌فرستد.

14 لحظه‌ای صبر کن و گوش بده

و لحظه‌ای دربارهٔ کارهای عجیب خدا تأمل کن.

15 آیا می‌دانی که خدا چگونه ارادهٔ خود را عملی می‌سازد

و برق را در بین ابرها تولید می‌کند؟

16 آیا می‌دانی که چطور ابرها در هوا معلّق می‌مانند؟

اینها همه کارهای شگفت‌آور خدایی است که در دانش و حکمت کامل است.

17 وقتی زمین در اثر باد جنوب داغ می‌شود

و لباسهایت از گرمی به تنت می‌چسبند،

18 آیا می‌توانی خدا را کمک کنی که آسمان را گسترش بدهد

و آن را مثل آهن صیقل داده شده، سخت بگرداند؟

19 به ما یاد بده که به او چه بگوییم،

زیرا فکر ما نارساست و نمی‌دانیم که چگونه با او صحبت کنیم.

20 من جرأت آن را ندارم که با خدا حرف بزنم،

زیرا می‌ترسم که کشته شوم.

21 همان‌طور که نمی‌توانیم در آسمان صاف و بی‌ابر،

به نور خورشید نگاه کنیم،

22 همچنین نیز نمی‌توانیم به جلال با هیبت خدا،

که با شکوه تمام بر ما می‌درخشد، خیره شویم.

23 خدای قادر مطلق آن‌قدر با عظمت است که ما حتّی نمی‌توانیم تصوّر کنیم.

او در قدرت و عدالت بزرگ است و نسبت به همه از روی انصاف رفتار می‌کند و بر کسی ظلم نمی‌کند.

24 بنابراین همهٔ انسانها از او می‌ترسند

و او به کسانی‌که ادّعای حکمت می‌کنند، توجّهی ندارد.

—https://api-cdn.youversionapi.com/audio-bible-youversionapi/84/32k/JOB/37-e0313de62e9833cd882c7142cd7f2261.mp3?version_id=181—

Categories
ایّوب

ایّوب 38

خداوند به ایّوب جواب می‌دهد

1 آنگاه خداوند از میان گِردباد به ایّوب جواب داد:

2 «این کیست که با سخنان پوچ و بی‌معنی خود

حکمت مرا انکار می‌کند؟

3 اکنون مثل یک مرد آماده شو

و به سؤالات من جواب بده.

4 وقتی‌که اساس زمین را بنا نهادم تو کجا بودی؟

اگر می‌دانی بگو.

5 آیا می‌دانی که چه کسی حد و وسعت آن را تعیین نمود؟

چه کسی و به چه ترتیب آن را اندازه کرد؟

6 ستونهای آن بر چه چیزی قرار دارند

و چه کسی بنیاد آن را گذاشت؟

7 در هنگام وقوع این چیزها ستارگانِ صبحگاهی، سرود شادی را با هم زمزمه کردند

و فرشتگان آسمان فریاد شادمانی سر دادند.

8 وقتی‌که آب دریا از دل زمین فوران کرد،

چه کسی دروازه‌های آن را بست؟

9 این من بودم که روی دریا را با ابر پوشاندم

و با تاریکی غلیظ پیچیدم.

10 کناره‌های آن را تعیین نمودم

و با سواحل احاطه‌اش کردم.

11 به دریا گفتم: «از اینجا جلوتر نرو

و موجهای سرکش تو از این نقطه تجاوز نکنند.»

12 آیا در سراسر عمرت هرگز به صبح فرمان داد‌ه‌ای

که بدمد یا به شفق گفته‌ای که در جای خود پدید آید

13 و کرانه‌های زمین را فرا گیرد

تا روشنی صبح، شرارت شب را از میان بردارد؟

14 شفق، رنگ زمین را لاله‌گون می‌سازد

و همچون لباس رنگ شده درمی‌آورد

15 و روشنی روز نمایان شده

دست شریران را از شرارت کوتاه می‌سازد.

16 آیا چشمه‌های دریا را دیده‌ای

یا به اعماق دریاها قدم گذاشته‌ای؟

17 آیا تا به حال کسی دروازه‌ای را که از دنیای مردگان محافظت می‌کند،

به تو نشان داده است؟

18 آیا می‌دانی که زمین چقدر وسعت دارد؟

اگر می‌دانی به من جواب بده.

19 آیا می‌دانی که سرچشمهٔ نور در کجاست

و تاریکی از کجا می‌آید؟

20 آیا می‌توانی حدود آنها را بیابی

و راهی را که به منشاء آنها می‌رود، پیدا کنی؟

21 تو باید بدانی! زیرا سن تو بسیار زیاد است

و در وقت پیدایش دنیا وجود داشتی!

22 آیا در مخزنهای برف داخل شده‌ای

و می‌دانی که تگرگ در کجا ذخیره می‌شود؟

23 من آنها را برای روز مصیبت

و جنگ انبار کرده‌ام.

24 آیا می‌دانی که روشنی از کجا می‌تابد

و باد شرقی از کجا می‌وزد؟

25 چه کسی درّه‌‌ها را برای سیل کَنده

و مسیر رعد و برق را ساخته است؟

26 چه کسی باران را به بیابانها و جاهای خشک و غیرمسکون می‌فرستد

27 تا زمینهای متروک و بایر آبیاری شوند

و علف به بار آورند؟

28 آیا باران و شبنم پدر دارند؟

29 یخ را چه کسی تولید می‌کند و شبنم از کجا به وجود می‌آید؟

30 چه کسی آب را مثل سنگ به یخ تبدیل می‌کند

و سطح دریا را منجمد می‌سازد؟

31 آیا می‌توانی ستارگان پروین را به هم ببندی

و رشتهٔ منظومهٔ جبار را بگشایی؟

32 آیا می‌توانی حرکت ستارگان را در فصلهای مختلف اداره کنی

و دُب اکبر را با اقمار آن هدایت نمایی؟

33 آیا از قوانین آسمانها اطّلاع داری

و می‌توانی آنها را در روی زمین تطبیق دهی؟

34 آیا می‌توانی به ابرها فرمان بدهی

که سیل باران را بر سرت ببارند؟

35 آیا می‌توانی به برق امر کنی که در مسیر خود حرکت کند

و برق به تو بگوید، اطاعت می‌کنم؟

36 چه کسی به انسان عقل و حکمت داد؟

37 چه کسی آن‌قدر دانش دارد که بتواند ابرها را بشمارد

و مشکهای آسمان را بر روی زمین خالی کند

38 و خاک را به هم آمیخته از آن کلوخ بسازد؟

39-40 آیا می‌توانی برای شیر، شکار تهیّه کنی

و به او و بچّه‌هایش که در بیشهٔ خود در کمین نشسته‌اند،

خوراک بدهی؟

41 چه کسی برای زاغها که با شکم گرسنه به هر سو پرواز می‌کنند

و جوجه‌هایشان که در آشیانه برای غذا فریاد می‌زنند،

خوراک آماده می‌نماید؟

—https://api-cdn.youversionapi.com/audio-bible-youversionapi/84/32k/JOB/38-0a58aeb4db6fce62fa4083751c3905d7.mp3?version_id=181—

Categories
ایّوب

ایّوب 39

1 «آیا می‌دانی که بُز کوهی چه وقت می‌زاید؟

آیا وضع حمل آهو را مشاهده کرده‌ای؟

2-3 آیا مدّت حاملگی

و زمان زاییدن او را می‌دانی؟

4 بچّه‌هایش در صحرا بزرگ و قوی می‌شوند،

بعد از پدر و مادر جدا شده، دیگر برنمی‌گردند.

5 چه کسی به الاغ وحشی آزادی داد

و آن را رها کرد؟

6 من بیابان را خانه‌اش

و شوره زارها را مسکنش ساختم.

7 شور و غوغای شهر را دوست ندارد

و صدای چوپان به گوشش نمی‌رسد.

8 دامنهٔ کوهها چراگاه آن است

و آنجا در جستجوی علف می‌باشد.

9 آیا گاو وحشی می‌خواهد تو را خدمت کند؟

آیا در کنار آخور تو می‌خوابد؟

10 آیا می‌توانی آن گاو را با ریسمان ببندی

تا زمینت را شخم بزند؟

11 آیا به قوّت زیادش اعتماد داری

که کارهایت را به او بسپاری؟

12 آیا باور می‌‌کنی که اگر او را بفرستی محصولت را می‌آورد

و در خرمنگاه جمع می‌کند؟

13 شترمرغ با غرور بال می‌زند،

امّا پر و بال آن طوری نیست که بتواند پرواز کند.

14 شترمرغ به روی زمین تخم می‌گذارد،

تا خاک آن را گرم نگه دارد.

15 غافل از اینکه ممکن است کسی آن را زیر پا له کند

یا حیوانی وحشی آن را پایمال کند.

16 با جوجه‌های خود با چنان خشونتی رفتار می‌کند که گویی مال خودش نیستند

و به زحمتی که کشیده بی‌تفاوت است و اگر جوجه‌هایش بمیرند، اعتنا نمی‌کند.

17 زیرا خدا به او شعور نداده

و او را از عقل محروم کرده است.

18 امّا هرگاه بالهای خود را باز کند و بدود،

هیچ اسب و سوارکاری به او نمی‌رسد.

19 آیا این تو بودی که اسب را قدرتمند ساختی؟

و به آن یال دادی؟

20 آیا تو او را وادار می‌سازی که مثل ملخ جست و خیز کند

و شیههٔ ترسناک بکشد؟

21 می‌بینی که چگونه با غرور سُم خود را بر زمین می‌کوبد

و از نیروی خود لذّت می‌برد و به جنگ می‌رود.

22 ترس در دلش راه ندارد

و بدون هراس با شمشیر مقابله می‌کند.

23 از سر و صدای اسلحه

و برق نیزه و گُرز نمی‌ترسد.

24 با شنیدن صدای نعرهٔ جنگ، دیگر آرام نمی‌گیرد

و با خشم و هیجان به میدان جنگ می‌تازد.

25 با شنیدن صدای شیپور شیهه می‌کشد

و از دور بوی جنگ به مشامش می‌رسد

و فریاد و خروش فرماندهان، او را به هیجان می‌آورد.

26 آیا تو به شاهین آموخته‌ای که چگونه پرواز کند

و بالهای خود را به سوی جنوب بگشاید؟

27 آیا عقاب به فرمان تو

آشیانهٔ خود را بر فراز قلّهٔ بلند می‌سازد؟

28 ببین ‌که چطور بالای صخره‌‌ها خانه می‌سازد

و بر سنگهای تیز می‌نشیند.

29 از آنجا شکار خود را زیر نظر می‌گیرد

و چشمان تیزبینش، از دور آن را می‌بیند.

30 جایی که لاشه باشد، حاضر می‌شود

و جوجه‌هایش خون آن را می‌مکند.

—https://api-cdn.youversionapi.com/audio-bible-youversionapi/84/32k/JOB/39-06d3cf3e5a1f3f4fbb5aacea5ab8396e.mp3?version_id=181—

Categories
ایّوب

ایّوب 40

1-2 ایّوب، آیا هنوز هم می‌خواهی با من که خدای قادر مطلق هستم مباحثه کنی؟

تو که از کارهای من ایراد می‌گیری، باید به من جواب بدهی.»

3-4 خداوندا من احمقانه حرف می‌زنم.

حال دهان خود را می‌بندم،

5 زیرا من حرفهای خود را زده‌ام

و بار دیگر تکرار نمی‌کنم.

6 آنگاه خداوند از میان گِردباد به ایّوب چنین جواب داد:

7 اکنون مثل یک مرد آماده شو

و به سؤالاتی که از تو می‌کنم جواب بده.

8 آیا می‌خواهی مرا به بی‌عدالتی متّهم سازی؟

تو مرا مقصّر می‌دانی و خود را حق به جانب می‌دانی.

9 آیا تو مثل من قدرت داری؟

آیا صدای تو مانند آواز رعدآسای من است؟

10 اگر چنین است، خود را با جلال و شکوه زینت بده

و با عزّت و شوکت ملبّس شو.

11 بر مردم متکبّر بنگر؛

خشم خود را بر آنها بریز و فروتنشان بگردان.

12 به آنها نظر کن و با یک نگاه آنها را خوار و ذلیل ساز

و بدکاران را در جایی که ایستاده‌اند پایمال کن.

13 تا در زیر خاک بروند

و در دنیای مردگان زندانی شوند.

14 آن وقت من تصدیق می‌کنم

که تو با زور بازوی خود می‌توانی پیروز گردی.

15 به کرگدن نگاه کن.

همان‌طور که تو را آفریدم او را هم آفریده‌ام.

او مثل گاو علف می‌خورد.

16 امّا اندامی نیرومند دارد

و چه قدرتی در ماهیچه‌هایش می‌باشد!

17 دُمش مانند درخت سدر، راست است

و رگ و پِی‌ رانش به هم بافته شده‌اند.

18 استخوانهایش مثل لوله‌های برنزی

و پاهایش مانند میله‌های آهنی می‌باشند.

19 این حیوان یکی از عجیبترین مخلوقات من است.

تنها من که آفرینندهٔ او هستم، می‌توانم مغلوبش کنم.

20 کوهها برایش سبزه می‌رویاند

در جایی که حیوانات وحشی‌بازی می‌کنند.

21 در زیر بوته‌های خاردار دراز می‌کشد

و در میان درختان سایه‌دار، مخفی می‌شود.

22 سایهٔ درختان او را می‌پوشاند

و بیدهای کنار جویبار او را احاطه می‌کند.

23 از طغیان دریا نمی‌ترسد

و اگر رود اردن بر سرش بریزد، نمی‌تواند آرامش او را بر هم بزند.

24 چه کسی می‌تواند چشمان او را کور کند و او را به بند بکشد؟

هیچ‌کسی نمی‌تواند به بینی او حلقه بیندازد و گرفتارش کند.

—https://api-cdn.youversionapi.com/audio-bible-youversionapi/84/32k/JOB/40-d4954ccc8e659aa12c7a63fbfe780319.mp3?version_id=181—

Categories
ایّوب

ایّوب 41

1 آیا می‌توانی تمساح را با چنگک شکار کنی

یا زبانش را با ریسمان ببندی؟

2 آیا می‌توانی پوزهٔ او را مهار

و لاشه‌اش را با چنگک سوراخ کنی؟

3 آیا نزد تو زاری می‌کند

که به او آزار نرسانی؟

4 آیا با تو پیمان می‌بندد

که همیشه خدمتکار تو باشد؟

5 آیا می‌توانی با او مثل یک پرنده، بازی کنی

یا به گردنش قلّاده انداخته به کنیزانت ببخشی؟

6 آیا ماهیگیران می‌توانند او را تکه‌تکه کنند

و به تاجران بفروشند؟

7 آیا تیر در پوست او فرو می‌رود

یا نیزهٔ ماهیگیری سر او را سوراخ می‌کند؟

8 اگر به او دست بزنی چنان غوغایی برپا می‌کند

که تا یادت باشد دیگر این کار را نکنی.

9 هرکسی که بخواهد او را شکار کند

از دیدنش خود را می‌بازد و جرأت خود را از دست می‌دهد.

10 اگر تحریک شود، آن‌قدر خشمگین می‌گردد

که کسی جرأت نمی‌کند، در برابر او بایستد.

11 در تمام روی زمین کسی نیست

که به او حمله کند و زنده بماند.

12 بگذار تا دربارهٔ پاهای هیولا برایت بگویم

که چقدر قدرتمند است.

13-14 کسی نمی‌تواند پوست او را بشکافد

یا زرهی را که می‌پوشد، سوراخ نماید

یا جرأت کند که به دندانهای ترسناک او نزدیک شود

و یا دهان او را باز کند.

15 پشت او از پره‌های زره مانند تشکیل شده

16-17 و این پره‌‌ها آن‌چنان نزدیک

و محکم به هم بافته شده‌اند

که هیچ چیزی قادر نیست، آنها را از هم جدا نماید

و حتّی هوا هم نمی‌تواند در آنها نفوذ کند.

18 وقتی عطسه می‌زند، بخار آن در پرتو نور آفتاب می‌درخشد

و چشمانش به آفتابی می‌مانند که هنگام صبح طلوع می‌کند.

19 از دهانش شعله‌ها

و جرّقه‌های آتش برمی‌خیزد.

20 از سوراخهای بینی‌اش مثل بخاری که از دیگ جوشان برمی‌خیزد،

دود خارج می‌شود.

21 نَفَس او آتش می‌افروزد

و از دهانش شعلهٔ آتش زبانه می‌کشد.

22 نیروی او در گردنش جا دارد

و هر که با او روبه‌رو شود، وحشت می‌کند.

23 طبقات گوشت بدنش سخت

و محکم به هم چسبیده‌اند.

24 دلش مانند سنگ زیرین آسیاب سخت است.

25 وقتی از جا برمی‌خیزد، نیرومندان به وحشت افتاده،

از ترس بیهوش می‌شوند.

26 شمشیر، نیزه، تیر یا گُرز

در او اثر نمی‌کند.

27 آهن برایش مثل کاه است

و برنز مانند چوب پوسیده.

28 تیر نمی‌تواند او را بگریزاند،

سنگ فلاخن مثل پَر کاه در او اثر نمی‌کند.

29 گرز برای او مانند کاه است

و به نیزه‌هایی که به سویش پرتاب می‌شوند، می‌خندد.

30 پوست شکمش مثل تکه‌های ناهموار سفال است

و مانند پنجهٔ خرمنکوب بر زمین شیار می‌زند.

31 او دریا را مثل آب جوشان به حرکت در می‌آورد

و آن را مثل ظرفی از روغن به حباب تبدیل می‌کند.

32 خط درخشانی پشت سر خود بر جای می‌گذارد

و دریا از کف، سفید می‌شود.

33 در روی زمین هیچ حیوانی مانند او بی‌باک نیست.

34 او پادشاه حیوانات وحشی است

و از همهٔ جانوران برتر است.»

—https://api-cdn.youversionapi.com/audio-bible-youversionapi/84/32k/JOB/41-09b4724de42a9819bea7b6f8caac4fa2.mp3?version_id=181—

Categories
ایّوب

ایّوب 42

1 آنگاه ایّوب به خداوند چنین جواب داد.

2 من می‌دانم که تو قادر به هر کاری هستی

و هیچ‌کسی نمی‌تواند، تو را از اراده‌ات باز دارد.

3 تو پرسیدی: ‘چرا با سخنان بی‌معنی خود حکمت مرا انکار می‌‌کنی؟’

من به راستی از روی نادانی حرف زدم

و نمی‌دانستم چه می‌گویم.

دربارهٔ چیزهایی سخن گفتم که بالاتر از فهم من بودند.

4 به من گفتی که سخنانت را گوش کنم

و به سؤالهایی که از من می‌‌کنی، جواب بدهم.

5 قبل از این گوش من دربارهٔ تو چیزهایی شنیده بود،

امّا اکنون چشم من تو را می‌بیند،

6 بنابراین از خودم بدم می‌آید

و در خاک و خاکستر می‌نشینم و توبه می‌کنم.

خاتمه

7 بعد از آن که خداوند سخنان خود را با ایّوب تمام کرد، به الیفاز تیمانی فرمود: «من از تو و دو دوستت خشمگین هستم، زیرا شما مانند بنده‌ام، ایّوب دربارهٔ من حرف درست نزدید.

8 پس حالا هفت گوساله و هفت قوچ گرفته نزد بنده‌ام، ایّوب بروید و آنها را به‌خاطر گناه خود به عنوان قربانی سوختنی تقدیم کنید. آنگاه بندهٔ من، ایّوب برای شما دعا می‌کند و من دعایش را می‌پذیرم و گناه شما را می‌بخشم، چرا که حقیقت را دربارۀ من مانند ایوب بیان نکردید.»

9 پس الیفاز تیمانی، بلدد شوحی و صوفر نعماتی رفتند و همان‌طور که خداوند فرموده بود عمل کردند و خداوند دعای ایّوب را در حق آنها مستجاب نمود.

10 پس از آن که ایّوب برای دوستان خود دعا کرد، خداوند باز ایّوب را کامیاب ساخت و دو برابر همهٔ چیزهایی را که در گذشته داشت، به او بازگردانید.

11 سپس همهٔ برادران، خواهران و آشنایانش به‌خاطر مصیبتی که بر سر او آمده بود، برای تسلّی نزد او آمدند و در خانه‌اش جشن گرفتند. هر کدام آنها پول و انگشتر طلا به او هدیه دادند.

12 خداوند در سالهای آخر عمر ایّوب، بیشتر از اول به او برکت داد. او دارای چهارده هزار گوسفند، شش هزار شتر، هفت هزار جفت گاو و هزار الاغ ماده شد.

13-14 او همچنین هفت پسر و سه دختر به نامهای یمیمه، قصیعه و قَرَن هفوک داشت.

15 در تمام آن سرزمین هیچ زنی، زیبایی دختران ایّوب را نداشت و پدرشان به آنها هم مانند برادرانشان ارث داد.

16 بعد از آن ایّوب یکصد و چهل سال دیگر زندگی کرد و فرزندان و نوه‌های خود را تا نسل چهارم دید.

17 او پس از یک عمر طولانی در سن پیری و سالخوردگی چشم از جهان فرو بست.

—https://api-cdn.youversionapi.com/audio-bible-youversionapi/84/32k/JOB/42-05bbb11667f10c6f9b9c1c9d4b12aa3e.mp3?version_id=181—

Categories
مزامیر

مزامیر ‮معرّفی کتاب‬

معرّفی کتاب

کتاب مزامیر، کتاب سرود و دعای کتاب‌مقدّس است، که توسط اشخاص مختلفی در زمانی طولانی به نگارش درآمده است. این سرودها و دعاها توسط بنی‌اسرائیل جمع‌آوری گردیده و در مراسم عبادتی و نیایش‌های آنان مورد استفاده قرار گرفته و سپس به کتابهای مذهبی آنان اضافه شده است.

این سرودها و اشعار مذهبی انواع متفاوتی دارند: سرودهای پرستشی و تمجید خدا؛ دعاهای درخواست کمک، طلب حمایت و استمداد برای نجات و رستگاری؛ توبه و درخواست آمرزش؛ سپاسگزاری از برکات خدا؛ و درخواست مجازات دشمنان. این سرودها هم به صورت فردی است و هم به صورت اجتماعی؛ برخی توصیف بسیار صمیمانه‌ای از احساس یک فرد می‌باشد، درحالی‌که برخی دیگر، احساسات و نیاز قوم را بیان می‌کند.

عیسی مسیح نیز از مزامیر استفاده می‌کرد، نویسندگان عهد جدید نیز از آن استفاده کرده‌اند و کلیسا نیز این کتاب را محترم دانسته و از ابتدا آن را در مراسم عبادتی کلیسا مورد استفاده قرار داده است.

تقسیم‌بندی کتاب:

یکصد و پنجاه مزمور به پنج گروه تقسیم گردیده‌اند:

کتاب اول: مزامیر 1-41

کتاب دوم: مزامیر 42-72

کتاب سوم: مزامیر 73-89

کتاب چهارم: مزامیر 90-106

کتاب پنجم: مزامیر 107-150

Categories
مزامیر

مزامیر 1

خوشبختی واقعی

1 ‌خوشا به حال کسی‌که

با شریران مشورت نمی‌کند

و به راه گناهکاران نمی‌رود

و با مسخره‌کنندگان همنشین نمی‌شود،

2 بلکه خوشی او اطاعت از شریعت خداوند است

و شب و روز به دستورات او می‌اندیشد.

3 او مانند درختی است که در کنار نهر آب کاشته شده باشد،

میوهٔ خود را در موسمش می‌دهد

و برگهایش پژمرده نمی‌گردد

و در همهٔ کارهای خود موفّق است.

4 امّا شریران چنین نیستند.

بلکه آنان مانند کاهی هستند که باد آنها را پراکنده می‌سازد.

5 بنابراین شریران در روز داوری محکوم خواهند گردید

و در جمع ایمانداران نخواهند ایستاد.

6 خداوند راهنما و حافظ نیكوکاران است

امّا عاقبت بدکاران هلاکت و نابودی است.

—https://api-cdn.youversionapi.com/audio-bible-youversionapi/84/32k/PSA/1-5c70d2372a27f256498d16e343cd474f.mp3?version_id=181—

Categories
مزامیر

مزامیر 2

پادشاهِ برگزیدهٔ خدا

1 چرا ملّتها شورش می‌کنند؟

چرا مردم بی‌جهت دسیسه می‌چینند؟

2 پادشاهان زمین قیام می‌کنند،

و حاکمان علیه خداوند و برگزیدهٔ او توطئه می‌نمایند.

3 آنها می‌گویند: «بیایید زنجیر بندگیِ خداوند را پاره کنیم

و خود را از قید و بند او آزاد سازیم.»

4 خداوند که در آسمان بر تخت خود نشسته است،

به نقشه‌های ایشان می‌خندد.

5 آنگاه از روی خشم آنها را سرزنش می‌نماید

و با غضب خود آنها را به وحشت انداخته، می‌فرماید:

6 «من پادشاهِ برگزیدهٔ خود را در صهیون،

کوه مقدّس خود، بر تخت نشانده‌ام.»

7 پادشاه می‌گوید: «من فرمان خداوند را اعلام می‌کنم، او به من گفته است:

‘از امروز من پدر تو شده‌ام،

و تو پسر من هستی.

8 تو از من بخواه، و من تمام ملّتها را میراث تو می‌سازم؛

و تمام زمین از آن تو خواهد بود.

9 تو با عصای آهنین بر آنان حکمرانی خواهی کرد

و مانند کوزهٔ کوزه‌گران آنان را درهم خواهی شکست.’»

10 اکنون ای پادشاهان، توجّه کنید

و ای حکمرانان روی زمین، آگاه باشید.

11 خداوند را با ترس و لرز خدمت کنید.

12 در برابر او تعظیم کنید،

مبادا خشم او برافروخته شده

شما را هلاک سازد.

خوشا به حال کسانی‌که به او پناه می‌برند.

—https://api-cdn.youversionapi.com/audio-bible-youversionapi/84/32k/PSA/2-78f26b3c60c249cf5f629a81b6c15229.mp3?version_id=181—

Categories
مزامیر

مزامیر 3

سرود داوود وقتی از دست پسرش ابشالوم گریخت

توکّل بر خدا هنگام سختی‌ها

1 خداوندا، دشمنان بسیار دارم،

عدّهٔ زیادی علیه من برخاسته‌اند.

2 آنها دربارهٔ من صحبت می‌کنند و می‌گویند:

«خدا او را کمک نخواهد کرد.»

3 امّا تو ای خداوند، همیشه سپر من در برابر خطرات هستی؛

تو به من پیروزی می‌بخشی

و به من شجاعت می‌دهی.

4 به حضور خداوند فریاد می‌کنم

و او از کوه مقدّس خود مرا اجابت می‌کند.

5 آسوده می‌خوابم و دوباره بیدار می‌شوم

زیرا خداوند از من مراقبت می‌کند.

6 از دهها هزار دشمنی که

مرا از هر طرف احاطه کرده‌اند ترسی ندارم.

7 ای خداوند برخیز، ای خدا مرا نجات بده.

دشمنانم را مجازات کن

و قدرت آنها را درهم بشکن تا نتوانند به من آسیبی برسانند.

8 رهایی از سوی خداوند است

و او به مؤمنین خود برکت خواهد داد.

—https://api-cdn.youversionapi.com/audio-bible-youversionapi/84/32k/PSA/3-7f4e6d5303a9b98b16cb2881113d19d8.mp3?version_id=181—