Categories
عزرا

عزرا 3

شروع دوبارهٔ مراسم قربانی

1 تا ماه هفتم، قوم اسرائیل همه در شهرهای خود ساکن شده بودند. آنگاه همه در شهر اورشلیم گرد آمدند

2 و یشوع پسر یوصاداق و کاهنانی که با او کار می‌کردند و زرُبابل فرزند شالتیئیل همراه اقوام خود قربانگاه معبد بزرگ خدای اسرائیل را دوباره بنا کردند تا طبق دستورات نوشته شده در شریعت موسی، مرد خدا، برای سوزاندن هدایای سوختنی مورد استفاده قرار گیرد.

3 اگرچه آنانی که از تبعید برگشته بودند، از ساکنان آن سرزمین می‌ترسیدند، با این حال آنها قربانگاه را در همان محل سابقش دوباره ساختند و بار دیگر به طور مرتب قربانی‌های صبح و شب را بر آن می‌گذرانیدند.

4 آنها عید خیمه‌ها را با رعایت مقرّرات مربوط به آن جشن گرفتند، و هر روز قربانی‌های مربوط به همان روز را تقدیم می‌کردند.

5 علاوه برآن، آنان قربانیهای منظّمی برای سوزاندن تقدیم میكردند و قربانیهایی نیز برای جشن ماه نو و سایر گردهماییهایی كه در آن خدا مورد عبادت قرار میگرفت، تقدیم میكردند. همانند تمامی هدایای دیگر كه به طور داوطلبانه به خداوند تقدیم میشد.

6 هر چند هنوز مردم بازسازی معبد بزرگ را شروع نکرده بودند، با وجود این در اولین روز ماه هفتم انجام مراسم قربانی‌های سوختنی را شروع کردند.

شروع بازسازی معبد بزرگ خداوند

7 مردم برای پرداخت دستمزد سنگتراشان و نجّاران پول دادند و همچنین غذا و آشامیدنی و روغن زیتون جمع کردند تا به شهرهای صور و صیدون فرستاده شود و در عوض آن، چوب درخت سدر آزاد از لبنان خریداری کرده و از طریق دریا به یافا بفرستند. تمام این اقدامات با موافقت کوروش، شاهنشاه پارس انجام پذیرفت.

8 بنابراین در ماه دوم سالی که آنان به معبد بزرگ اورشلیم برگشتند، کار را شروع کردند. زرُبابل، یشوع، و بقیّهٔ هموطنان آنها، کاهنان و لاویان -‌در حقیقت همهٔ تبعیدشدگانی که به اورشلیم بازگشته بودند- با هم کار می‌کردند. همهٔ لاویان بیست ساله و بالاتر به سرپرستی کار بازسازی گماشته شدند.

9 یشوع لاوی و پسران او و اقوامش، قدمیئیل و پسرانش از خاندان هودويا مسئولیّت نظارت در بازسازی معبد بزرگ را به عهده گرفتند. (لاویان وابسته به خاندان حیناداد نیز به آنها کمک کردند.)

10 وقتی مردم مشغول بازسازی بنیاد معبد بزرگ شدند، کاهنان با رداهای خود درحالی‌که شیپوری به دست داشتند، و لاویان وابسته به خاندان آساف با سنجهای خود، در جای مخصوص ایستادند. آنها مطابق تعالیم داوود پادشاه به حمد و ثنای خداوند پرداختند.

11 آنها سرودهایی در حمد و ثنای خداوند می‌خواندند و این بندگردان را تکرار می‌کردند:

«چه نیکوست خداوند، خدایی که محبّتش برای قوم اسرائیل ابدی است.»

همه، تا می‌توانستند صدای خود را بلند می‌کردند و خدا را ستایش می‌کردند چون کار بازسازی بنیاد معبد بزرگ شروع شده بود.

12 وقتی بنیاد معبد بزرگ گذارده شد، بسیاری از کاهنان و لاویان و سران خاندانها که معبد بزرگ قبلی را دیده بودند، شروع به گریه و شیون کردند. امّا بقیّهٔ حاضرین فریاد شوق و شادی سر دادند.

13 هیچ‌کس نمی‌توانست فریادهای شادی را از صدای گریه تشخیص دهد، زیرا به‌حدی صدای جیغ و فریاد بلند بود که حتّی از فاصله بسیار دور نیز شنیده می‌شد.

—https://api-cdn.youversionapi.com/audio-bible-youversionapi/84/32k/EZR/3-3a9d4788047b1fca9afc4a8977e39f61.mp3?version_id=181—

Categories
عزرا

عزرا 4

مخالفت با بازسازی معبد بزرگ

1 دشمنان مردم یهودا و بنیامین شنیدند کسانی‌که از تبعید بازگشته‌اند به بازسازی معبد بزرگ خداوند، خدای قوم اسرائیل مشغول شده‌اند.

2 پس ایشان به دیدن زرُبابل و سایر سران خاندانها رفته به آنها گفتند: «اجازه دهید ما هم در ساختن معبد بزرگ به شما کمک کنیم. ما همان خدایی را می‌پرستیم که شما پرستش می‌کنید و از زمانی که امپراتور آشور، اسرحدون، ما را به اینجا آورد، ما هم قربانی‌های خود را تقدیم خدای شما کرده‌‌‌ایم.»

3 زرُبابل، یشوع و سایر سران خاندانها به ایشان گفتند: «شما هیچ سهمی در ساختن خانهٔ خدای ما ندارید. ما خودمان آن را همان‌طور که کوروش، شاهنشاه پارس دستور فرموده، خواهیم ساخت.»

4 آنگاه مردمانی که در آن سرزمین زندگی می‌کردند سعی کردند با مأیوس ساختن و ترساندن یهودیان مانع ساختن معبد بزرگ شوند.

5 آنها حتّی به مأموران دولتی پارس رشوه می‌دادند تا برضد یهودیان کار کنند. آنها در طول سلطنت کوروش تا زمان داریوش به این کار ادامه دادند.

مخالفت با بازسازی اورشلیم

6 در ابتدای سلطنت خشایارشاه، دشمنان مردمی که در یهودیه و اورشلیم زندگی می‌کردند شکایاتی برضد آنها نوشتند.

7 بار دیگر در زمان سلطنت اردشیر شاهنشاه پارس، بشلام، متردات و طبئیل و همدستان آنها نامه‌ای به خط آرامی به شاهنشاه نوشتند که به هنگام خواندن می‌بایست ترجمه می‌شد.

8 همچنین رحوم فرماندار، و شمشایی منشی ایالت نامهٔ زیر را دربارهٔ اورشلیم به اردشیر شاهنشاه پارس نوشتند:

9 «از طرف رحوم فرماندار، و شمشائی منشی ایالتی و دستیاران آنها، قضات و سایر مأمورانی که از اهالی ارک، بابل، شوشن و عیلام هستند،

10 به اتّفاق دیگر مردمانی که توسط آشور بانیپالِ کبیر و ارجمند از وطن خودشان کوچ داده شده‌اند و در شهر سامره و سایر نقاط در استان غربی رود فرات، سکونت یافته‌اند.»

11 این است متن نامه:

«به اردشیر شاهنشاه پارس، از طرف خادمانش، مردم ساکن غرب رود فرات.

12 ما می‌خواهیم اعلیحضرت بدانند یهودیانی که از سایر سرزمینهای تابعه به اینجا آمده‌اند در اورشلیم ساکن شده‌اند و به بازسازی این شهر شریر و آشوبگر پرداخته‌اند. آنها به بازسازی دیوارهای آن مشغول شده‌اند و بزودی آن را تمام می‌کنند.

13 اعلیحضرتا، اگر این شهر دوباره ساخته شود و دیوارهایش تکمیل شود، مردمش از پرداخت مالیات و باج و خراج خودداری خواهند کرد و درآمد خزانهٔ سلطنتی کاهش خواهد یافت.

14 حال چون ما خود را مدیون اعلیحضرت می‌دانیم، نمی‌خواهیم از شکوه وعظمت شما کاسته شود. بنابراین پیشنهاد می‌کنیم

15 دستور فرمایید اسنادی که به وسیلهٔ اجداد شما نگاه‌ داری شده بررسی شود. اگر چنین تحقیقی به عمل آید، پی خواهید برد که این شهر همواره سرکش بوده است و از زمانهای قدیم همیشه برای پادشاهان و فرمانروایان استانها زحمت ایجاد کرده است. حکومت بر این مردم همیشه کار دشوای بوده و به همین دلیل این شهر ویران شده است.

16 از این رو ما معتقدیم، اگر این شهر دوباره ساخته شود و دیوارهایش تکمیل گردد، اعلیحضرت دیگر قادر به ادارهٔ استان غربی رود فرات نخواهند بود.»

17 شاهنشاه این پاسخ را فرستاد:

«به رحوم فرماندار، و شیمشایی منشی ایالت و سایر دستیاران که در سامره و سایر نواحی غرب رود فرات زندگی می‌کنند. سلام.

18 نامه‌ای که فرستاده بودید برای من ترجمه و خوانده شد.

19 من دستور تحقیق دادم و معلوم شد که واقعاً اورشلیم از زمانهای قدیم علیه قدرت مرکزی شوریده و این شهر پر از مردم سرکش و خرابکار است.

20 پادشاهان قدرتمندی در آنجا حکومت کرده‌اند و بر تمام استان غربی رود فرات فرمان رانده و مالیات باج و خراج گرفته‌اند.

21 بنابراین شما خودتان دستوری صادر کنید و تا دستور بعدی از جانب من، از بازسازی شهر جلوگیری کنید.

22 این کار را فوراً انجام دهید، قبل از آن که زیان بیشتری به منافع من وارد شود.»

23 به محض اینکه نامهٔ اردشیر شاهنشاه برای رحوم، شیمشایی و همدستانشان خوانده شد آنها با شتاب به اورشلیم رفتند و بزور مانع بازسازی شهر شدند.

کار ساختن معبد بزرگ دوباره آغاز می‌شود

24 تا دومین سال سلطنت داریوش شاهنشاه پارس، کار بازسازی معبد بزرگ متوقّف شده بود.

—https://api-cdn.youversionapi.com/audio-bible-youversionapi/84/32k/EZR/4-e797cf16a7215ef71b7207cdce156f74.mp3?version_id=181—

Categories
عزرا

عزرا 5

1 در آن زمان دو نبی به نامهای حَجّای و زکریا پسر عدو، به نام خدای اسرائیل شروع به سخن گفتن با یهودیان ساکن یهودا و اورشلیم کردند.

2 وقتی زرُبابل فرزند شالتیئیل و یشوع فرزند یوصادق پیام آنها را شنیدند، شروع به بازسازی معبد بزرگ اورشلیم نمودند و این دو نبی نیز به آنها کمک کردند.

3 تتنای استاندار غرب رود فرات، شِتَربوزنای و دستیارانشان تقریباً بدون تأخیر به اورشلیم آمده گفتند: «چه کسی به شما اجازه داده است این معبد بزرگ را بسازید و آن را تکمیل کنید؟»

4 آنها همچنین نامهای تمام مردانی‌ را که در ساختن معبد بزرگ کمک کرده بودند، خواستند.

5 امّا خداوند مراقب رهبران قوم یهود بود. فرمانداران تصمیم گرفتند قبل از دریافت پاسخ از داریوش شاهنشاه اقدامی به عمل نیاورند.

6 این گزارشی است که آنها به شاهنشاه فرستادند:

7 «بر داریوش شاهنشاه سلامتی باد.

8 اعلیحضرت بدانند که ما به استان یهودیه رفتیم و دریافتیم که معبد بزرگ خدای بزرگ با تخته سنگهای بزرگ در حال بازسازی است، و تیرهای چوبی روی دیوارها گذاشته شده است. این کار با دقّت زیاد انجام می‌شود و در حال پیشرفت است.

9 آنگاه از رهبران قوم خواستیم به ما بگویند با اجازهٔ چه کسی بازسازی و تکمیل معبد بزرگ را شروع کرده‌اند.

10 ما اسامی آنها را پرسیدیم تا بتوانیم شما را از نام کسانی‌که این کار را رهبری می‌کنند، مطّلع سازیم.

11 آنها در پاسخ گفتند: ‘ما خادمان خدای آسمان و زمین هستیم و به بازسازی معبد بزرگ او که سالها قبل به وسیلهٔ یکی از پادشاهان توانای ما ساخته شده بود، پرداخته‌ایم.

12 امّا چون اجداد ما خدای آسمانها را خشمگین ساختند، او اجازه داد که ایشان به اسارت نبوکدنصر پادشاه بابل، پادشاهی از سلسلهٔ کلدانی درآیند. معبد بزرگ ویران و مردم به بابل تبعید شدند.

13 آنگاه کوروش در اولین سال سلطنت به عنوان شاهنشاه بابل، فرمان بازسازی معبد بزرگ را صادر فرمود.

14 او ظروف طلا و نقرهٔ معبد بزرگ را که نبوکدنصر از معبد بزرگ اورشلیم به پرستشگاه بابل برده بود، بازگردانید. کوروش تمام این ظروف را به شخصی به نام شیشبصر، که وی را به فرمانداری یهودیه تعیین کرده‌ بود، تحویل داد.

15 شاهنشاه به او دستور داد آنها را بردارد و به معبد بزرگ در اورشلیم ببرد و معبد بزرگ را در همان مکان سابقش دوباره بسازد.

16 پس شیشبصر به اینجا آمد و بنیاد آن را نهاد؛ بنای معبد بزرگ از آن زمان تا به حال ادامه یافته و هنوز تمام نشده است.’

17 اکنون، اگر ارادهٔ همایونی است، دستور فرمایید سوابق امر در بایگانی سلطنتی بابل بررسی شود و معلوم شود آیا کوروش شاهنشاه دستور بازسازی معبد بزرگ را داده‌اند یا نه، آنگاه ما را از ارادهٔ خود در این امر آگاه فرمایید.»

—https://api-cdn.youversionapi.com/audio-bible-youversionapi/84/32k/EZR/5-5360d8dc72ab2946bc3be80cd53d6810.mp3?version_id=181—

Categories
عزرا

عزرا 6

پیدا شدن فرمان کوروش

1 داریوش شاهنشاه دستور داد سوابق موجود در بایگانی سلطنتی در بابل بررسی شود.

2 امّا در شهر اکباتاندر استان ماد طوماری یافت شد که شامل متن زیر بود:

3 «در اولین سال پادشاهی خود، کوروش شاهنشاه فرمان داد معبد بزرگ اورشلیم دوباره در همان جای سابقش، به صورت مکانی برای انجام قربانی‌ها بنا شود. ارتفاع معبد بزرگ باید سی متر و عرض آن نیز سی متر باشد.

4 دیوارهای آن از سه جدار سنگ و یک جدار چوب -‌به عنوان روکش روی سنگها- ساخته شود. تمام مخارج ساختمان از خزانه‌داری سلطنتی پرداخت شود.

5 همچنین کلّیه ظروف طلا و نقره‌ای که نبوکدنصر از معبد بزرگ اورشلیم به بابل آورده بود، باید به جای خودشان در معبد بزرگ اورشلیم بازگردانیده شود.»

دستور ادامهٔ کار توسط داریوش

6 آنگاه داریوش شاهنشاه جواب زیر را فرستاد:

«به تتنای، استاندار غربی رود فرات، شِتَربوزنای و دستیاران شما در غرب فرات.

«به معبد بزرگ نزدیک نشوید

7 و در ساختن آن دخالت نکنید. اجازه بدهید فرماندار یهودیه و رهبران قوم یهود معبد بزرگ خدای خود را در مکان سابقش بسازند.

8 من به این وسیله به شما دستور می‌دهم در بازسازی معبد بزرگ به آنها کمک کنید. کلّیه مخارج آنها باید فوراً از خزانهٔ سلطنتی از محل مالیاتهای دریافت شده از استان غربی رود فرات پرداخت شود تا وقفه‌ای در کار ساختمان پیش نیاید.

9 هرچه کاهنان احتیاج دارند، هر روز بدون هیچ کوتاهی، در اختیار آنها قرار دهید: گوساله، قوچ، یا برّه برای گذراندن قربانی سوختنی به حضور خدای آسمان و یا گندم، نمک، شراب و روغن زیتون که از شما می‌خواهند به ایشان بدهید.

10 دلیل این کار این است که آنها بتوانند قربانی‌هایی بگذرانند که مقبول خدای آسمان باشد و برای من و فرزندان من برکت بطلبند.

11 علاوه بر آن، فرمان می‌دهم هر که از این دستور سرپیچی کند یک تیر چوبی از سقف خانه‌اش کنده، نوک آن را تیز و به بدنش فرو کنند و خانه‌اش را نیز به زباله‌دانی تبدیل کنند.

12 همان خدایی که اورشلیم را برای پرستش خود برگزید، هر پادشاه یا هر ملّتی را که فرمان مرا نقض کند و بخواهد معبد بزرگ را ویران کند، محو و نابود خواهد ساخت. من، داریوش، این دستور را داده‌ام. دستور من باید کاملاً اجرا شود.»

تقدیس معبد بزرگ

13 آنگاه تتنای استاندار، شِتَربوزنای و بقیّهٔ همکارانشان هرچه را داریوش شاهنشاه دستور داده بود به طور دقیق انجام دادند.

14 رهبران قوم یهود با تشویقِ حَجّای و زکریای نبی پیشرفت خوبی در کار ساختن معبد بزرگ به دست آوردند. آنها طبق دستور خدای اسرائیل و فرمان کوروش، داریوش و اردشیر، پادشاهان پارس، ساختمان معبد بزرگ را به اتمام رسانیدند.

15 آنها در روز سوم ماه ادار و در ششمین سال سلطنت داریوش شاهنشاه کار ساختمان معبد بزرگ را به اتمام رسانیدند.

16 آنگاه قوم اسرائیل -‌کاهنان، لاویان و همهٔ آنانی که از تبعید برگشته بودند- با شادمانی معبد بزرگ را تقدیس کردند.

17 برای مراسم تقدیس معبد بزرگ، آنها صد گاو نر، دویست قوچ و چهارصد برّه قربانی کردند. علاوه بر آن دوازده بُز برای آمرزش گناه -‌یک بُز برای هر طایفهٔ اسرائیل- قربانی کردند.

18 آنها همچنین کاهنان و لاویان را برای خدمات معبد بزرگ اورشلیم، برحسب آنچه در کتاب موسی آمده است تعیین نمودند.

عید فصح

19 کسانی‌که از تبعید برگشته بودند عید فصح را در روز چهاردهم ماه اول سال بعد جشن گرفتند.

20 همهٔ کاهنان و لاویان خود را تطهیر کرده و پاک بودند. لاویان از طرف همهٔ مردمی که از تبعید برگشته بودند و همچنین از طرف کاهنان و از طرف خود قربانی‌ها را برای مراسم عید فصح ذبح کردند.

21 همهٔ قوم اسرائیل که از تبعید برگشته بودند و تمام آنهایی که از چیزهای ناپاک غیریهودیان ساکن آن سرزمین دست برداشته به پرستش خداوند، خدای اسرائیل روی آورده بودند از گوشت قربانی‌ها خوردند.

22 آنها با خوشی و شادی عید نان فطیر را به مدّت هفت روز جشن گرفتند. آنها خوشحال بودند که خداوند آنها را مورد توجّه امپراتور آشورقرار داده بود و از این رو در بازسازی معبد بزرگ خدای اسرائیل از حمایت او برخوردار بودند.

—https://api-cdn.youversionapi.com/audio-bible-youversionapi/84/32k/EZR/6-88f0a4078799d8909150ca0bfbbeeb9c.mp3?version_id=181—

Categories
عزرا

عزرا 7

ورود عزرا به اورشلیم

1 چندین سال بعد، در دوران شاهنشاهی اردشیر شاهنشاه پارس، شخصی بود به نام عزرا. او به این شکل شجره‌نامهٔ خود را به هارون که کاهن اعظم بود می‌رساند: عزرا پسر سرایا، پسر عزریا، پسر حلقیا،

2 پسر شلوم، پسر صادوق، پسر اخیطوب،

3 پسر امریا، پسر عزریا، پسر مرایوت،

4 پسر زرحیا، پسر عزی، پسر بقی،

5 پسر ابیشوع، پسر فینحاس، پسر العازار، پسر هارون.

6-7 عزرا شخصی بود فاضل و دارای دانش عمیق در شریعت، که خداوند، خدای اسرائیل به موسی داده بود. چون عزرا از برکت خداوند خدای خود، برخوردار بود، شاهنشاه هرآنچه را که او در‌خواست می‌کرد به او می‌داد. در هفتمین سال سلطنت اردشیر، عزرا به اتّفاق گروهی از یهودیان که شامل کاهنان، لاویان، سرایندگان، نگهبانان و خادمان معبد بزرگ بود، از بابل عازم اورشلیم شد.

8-9 آنها در اولین روز ماه اول، بابل را ترک کردند و با یاری خدا در روز اول ماه پنجم وارد اورشلیم شدند.

10 عزرا تمام زندگی خود را در مطالعه شریعت خداوند، اجرای آن و تعلیم تمام دستورهای آن به مردم اسرائیل صرف کرده بود.

مدرکی که اردشیر شاهنشاه به عزرا داد

11 اردشیر شاهنشاه مدرک زیر را به عزرا، کاهنِ فاضل که دانشی عمیق از قوانین و دستورهای الهی داشت، داد:

12 «از طرف اردشیر شاهنشاه به عزرای کاهن، فاضل در شریعت خدای آسمان.

13 «من فرمان می‌دهم در سرتاسر امپراتوری من به تمام قوم اسرائیل، کاهنان و لاویانی که مایل هستند، اجازه داده شود به همراه تو به اورشلیم برگردند.

14 من، به اتّفاق هفت مشاور خود، به تو مأموریت می‌دهیم به اورشلیم و یهودیه بروی و وضع آنها را بررسی کنی و ببینی آیا شریعت خدایت که به تو سپرده شده است اطاعت می‌شود یا نه.

15 تو باید هدایای طلا و نقره‌‌‌ای را که من و مشاورینم مایلیم به خدای اسرائیل که معبد بزرگ او در اورشلیم است تقدیم کنیم، با خود ببری.

16 تو همچنین باید تمام طلا و نقره‌‌‌ای را که در سراسر استان بابل جمع می‌کنی و هدایایی را که قوم اسرائیل و کاهنان آنها برای معبد بزرگ خدای خود در اورشلیم می‌دهند، با خود ببری.

17 «تو باید با دقّت آنها را صرف خرید گاوهای‌ نر، قوچها، برّه‌ها، غلاّت و شراب بکنی و آنها را بر قربانگاه معبد بزرگ اورشلیم تقدیم کنی.

18 تو می‌توانی آنچه را که از طلا و نقره باقی می‌ماند مطابق ارادهٔ خدای خود برای تهیّه هرچه خودت و مردمت می‌خواهید صرف کنی.

19 تو باید تمام ظروفی را که برای استفاده در خدمات معبد بزرگ به تو داده شده در اورشلیم به خدا تقدیم کنی.

20 و هر چیز دیگری که برای معبد بزرگ نیاز داری، می‌توانی از خزانهٔ سلطنتی بگیری.

21 «من به تمام خزانه‌داران استان غربی رود فرات دستور می‌دهم هرچه عزرای کاهن و فاضل در شریعت خدای آسمان می‌خواهد، تهیه کنند.

22 یعنی تا سه هزار و چهارصد کیلو نقره، ده هزار کیلوگرم گندم، دو هزار لیتر شراب، دو هزار لیتر روغن زیتون، و هراندازه نمک که بخواهد.

23 باید در تهیهٔ هرچه خدای آسمان برای معبد بزرگ خود می‌خواهد، دقیق باشید و مطمئن شوید که او هرگز از من و کسانی‌که بعد از من حکومت می‌کنند، خشمگین نشود.

24 شما را از گرفتن هر نوع مالیات از کاهنان، لاویان، سرایندگان، نگهبانان، خادمان و هر که به معبد بزرگ وابسته است، منع می‌کنم.

25 «تو ای عزرا، با حکمتی که خدا به تو داده است، می‌باید مدیران و داورانی را که طبق شریعت خدای تو زندگی می‌کنند برای حکومت بر تمام مردم استان غربی رود فرات، انتخاب کنی. تو باید آن شریعت را به هر که نمی‌داند بیاموزی.

26 اگر کسی شریعت خدای تو یا قوانین شاهنشاه را اطاعت نکند، باید فوراً به مجازات برسد. مجازات چنین فردی ممکن است مرگ، تبعید، مصادرهٔ اموال یا زندان باشد.»

عزرا خدا را ستایش می‌کند

27 عزرا گفت: «سپاس بر نام خداوند، خدای اجداد ما باد! او شاهنشاه را تشویق کرد، چنین حرمتی به معبد بزرگ خداوند در اورشلیم بگذارد.

28 به‌خاطر محبّت پایدار خدا، من مورد توجّه شاهنشاه و مشاورینش و تمام مأموران عالی رتبهٔ او قرار گرفته‌ام. خداوند، خدایم، به من شهامت بخشیده است و من توانسته‌ام بسیاری از سران خاندانهای قوم اسرائیل را تشویق کنم، همراه من بازگردند.»

—https://api-cdn.youversionapi.com/audio-bible-youversionapi/84/32k/EZR/7-5492f29c686109255126e7447f7f9eb9.mp3?version_id=181—

Categories
عزرا

عزرا 8

کسانی‌که از تبعید برگشتند

1 این فهرست سران خاندانهای اسرائیلی است که در بابل تبعید بودند و در زمان شاهنشاهی اردشیر همراه عزرا به اورشلیم برگشتند:

2-14 جرشوم، از خاندان فینحاس

دانیال، از خاندان ایتامار

حطوش فرزند شکنیا، از خاندان داوود

زکریا، از خاندان فروش، به همراه صدو پنجاه مرد دیگر که اصل و نسب آنها ثبت بود.

الیهوعینای فرزند زرحیا، از خاندان فحت موآب، همراه دویست مرد؛

شکنیا فرزند یحزیئیل، از خاندان زتو، همراه سیصد مرد؛

عابد فرزند یوناتان، از خاندان عادین، همراه پنجاه مرد؛

اشعیا فرزند عتلیا، از خاندان عیلام، همراه هفتاد مرد؛

زبدیا فرزند میکائیل، از خاندان شفطیا، همراه هشتاد مرد؛

عوبدیا فرزند یحیئیل، از خاندان یوآب، با دویست و هجده مرد؛

شلومیت فرزند یوسفیا، از خاندان بانی، همراه صد و شصت مرد؛

زکریا فرزند بابای، از خاندان بابای، همراه بیست و هشت مرد؛

یوحانان فرزند هقاطان، از خاندان عزجد، همراه صد و ده مرد؛

الیفلط، یعیئیل و شمعیا، از خاندان ادونیقام، همراه شصت مرد (این گروه بعدها برگشتند.)

عوتای و زکور، از خاندان بغوای، همراه هفتاد مرد.

عزرا در صدد یافتن لاویان

15 من همهٔ گروهها را در کنار نهری، که به طرف شهر اهوا جاری است، جمع کردم و در آنجا سه روز اردو زدیم. من دریافتم که تعدادی کاهن در بین آنها بود ولی از لاویان کسی در آنجا نبود.

16 نه نفر از رهبران قوم را به نامهای الیعزر، اریئیل، شمعیا، الناتان، یاریب، الناتان، ناتان، زکریا، و مشلام و دو نفر از معلّمان به نامهای یویاریب و الناتان را فراخواندم.

17 آنها را به نزد عدو، رئیس جماعتی که در کاسفیا سکونت دارند، فرستادم تا از او و همکارانش که خادمان معبد بزرگ بودند بخواهند، افرادی را برای خدمت خداوند در معبد بزرگ بفرستند.

18 به لطف خدا آنها یکی از لاویان به نام شربیا از خاندان مَحلی را که شخص برجسته‌ای بود به همراه هجده نفر از پسران و برادرانش فرستادند.

19 آنها همچنین حشابیا و اشعیا از خاندان مراری را به اتّفاق بیست نفر از بستگان ایشان فرستادند

20 علاوه بر آن، دویست و بیست نفر از خدمهٔ معبد بزرگ که اجدادشان به وسیلهٔ داوود پادشاه و نمایندگان او برای کمک به لاویان منصوب شده بودند نیز همراه آنان بودند. اسامی همهٔ آنها ثبت شده است.

دعوت عزرا از مردم برای دعا و روزه

21 در آنجا، در کنار نهر اهوا، از همه خواستم تا با هم روزه بگیریم و با فروتنی از خدای خویش بخواهیم، ما را در سفرمان رهبری کند و ما و فرزندانمان و اموالمان را محافظت فرماید.

22 من خجالت می‌کشیدم از شاهنشاه تقاضا کنم یک گروه از سواره نظام را بفرستد تا در سفر در مقابل هر دشمنی از ما مراقبت کند، چون من به او گفته بودم که خدای ما به هر که به او توکّل کند برکت می‌دهد، امّا هر که از او رو بگرداند، مورد خشم و مجازات او قرار می‌گیرد.

23 از این رو، ما روزه گرفتیم و نزد خدا دعا کردیم تا خدا خودش از ما مراقبت کند و او هم دعاهای ما را مستجاب نمود.

هدایایی برای معبد بزرگ

24 از بین کاهنان برجسته، من شربیا، حشابیا، و ده‌ها نفر دیگر را انتخاب کردم.

25 آنگاه طلا، نقره و ظروفی را که شاهنشاه، مشاوران و مأموران عالی رتبهٔ او و مردم اسرائیل برای استفاده در معبد بزرگ داده بودند، وزن کرده و به کاهنان دادم.

26-27 آنچه به آنها دادم به این شرح است:

نقره -‌بیست و پنج تن،

صد قطعه ظروف نقره‌ای به وزن هفتاد کیلوگرم،

طلا -‌سه هزار و چهارصد کیلوگرم،

بیست عدد جام طلا به وزن هشت و نیم کیلوگرم،

دو جام برنز اعلا به ارزش جامهای طلا،

28 به آنها گفتم: «شما در حضور خداوند، خدای اجداد خود، مقدّس هستید. همچنین‌ کلّیه ظروف طلا و نقره‌‌‌ای که به عنوان هدیهٔ داوطلبانه به او تقدیم شده، مقدّس است.

29 تا رسیدن به معبد بزرگ از آنها به دقّت مراقبت کنید. آنجا، در اتاق کاهنان، آنها را وزن کنید و تحویل رؤسای کاهنان و لاویان و رهبران قوم اسرائیل در اورشلیم بدهید.»

30 پس کاهنان و لاویان مسئولیّت محافظت از طلا، نقره و ظروف را، تا رسانیدن آنها به معبد بزرگ اورشلیم، به عهده گرفتند.

بازگشت به اورشلیم

31 در روز دوازدهم ماه اول، نهر اهوا را ترک کردیم و عازم اورشلیم شدیم. خدای ما در سفر با ما بود و ما را از حمله‌های دشمنان و راهزنان حفظ کرد.

32 وقتی به اورشلیم رسیدیم سه روز استراحت کردیم.

33 در روز چهارم به معبد بزرگ رفتیم، نقره، طلا و ظروف را وزن کردیم و تحویل کاهنی به نام مریموت، پسر اوریا دادیم. العازار فرزند فینحاس و دو نفر از لاویان به نامهای یوزاباد فرزند یشوع و نوعدیا فرزند بنووی نیز با او بودند.

34 همه‌چیز شمرده و وزن شد و صورت کاملی از آنها در همان موقع تهیّه شد.

35 آنگاه همهٔ کسانی‌که از تبعید برگشته بودند، هدایایی آوردند تا به عنوان قربانی، در حضور خدای اسرائیل سوزانیده شود. آنها دوازده گاو نر برای همهٔ قوم اسرائیل، نود و شش قوچ و هفتاد و هفت برّه قربانی کردند. آنها همچنین دوازده بُز هم به منظور تطهیر از گناهان خود قربانی کردند. تمام این حیوانات به صورت قربانی سوختنی تقدیم حضور خدا شدند.

36 آنها همچنین مدرکی را که شاهنشاه به ایشان داده بود به استانداران و مأموران دولت در ناحیه غربی رود فرات ارائه دادند، و مأموران هم، از مردم و پرستش آنها در معبد بزرگ حمایت نمودند.

—https://api-cdn.youversionapi.com/audio-bible-youversionapi/84/32k/EZR/8-9b9e1c411b6f0a6d2bcbcfad8e627a74.mp3?version_id=181—

Categories
عزرا

عزرا 9

باخبر شدن عزرا از ازدواج با غیریهودیان

1 بعد از آن، رهبران قوم یهود آمده به من گفتند که مردم، کاهنان و لاویان، خود را از اقوام همسایه یعنی مردم عمون، موآب و مصر و همچنان از کنعانیان، حِتّیان، فرزیان، و یبوسیان و اموریان جدا نگاه نداشته‌اند. آنها کارهای ناشایست این مردمان را انجام می‌دادند.

2 مردان یهودی با زنان بیگانه ازدواج می‌کردند و در نتیجه قوم مقدّس خدا آلوده شده بودند. رهبران و بزرگان قوم بیش از همه در این امر مقصّر بودند.

3 وقتی این را شنیدم، از شدّت غم لباس خود را دریدم، موهای سر و صورتم را ‌کندم و از شدّت غم و ناراحتی بر زمین نشستم.

4 تا وقت تقدیم قربانی شامگاه همان‌طور در آنجا در حالت اندوه و ماتم بودم. مردم به تدریج اطراف من جمع شدند، مخصوصاً کسانی‌که از آنچه خدای اسرائیل در مورد بی‌وفایی تبعیدیان بازگشته گفته بود، ترسیده بودند.

5 هنگام قربانی شامگاه درحالی‌که هنوز لباس پاره شده بر تنم بود، از جایی که به حالت غم و اندوه نشسته‌ بودم، برخاستم. به حالت دعا زانو زدم و دستهای خود را به سوی خداوند، خدای خود بلند کردم،

6 و گفتم: «ای خدا، آن‌قدر شرمگین هستم که نمی‌توانم سر خود را در حضور تو بلند کنم. گناهان ما انباشته شده و از سر ما نیز گذشته‌ است و به آسمانها می‌رسد.

7 از روزگار اجدادمان تا به امروز ما، قوم تو، گناهان فراوانی را مرتکب شده‌‌‌ایم. به‌خاطر گناهانمان، ما، پادشاهان و کاهنان ما به دست پادشاهان بیگانه افتاده‌ایم. ما کشتار، غارت و اسیر شده‌ و کاملاً رسوا شده‌ایم چنانکه تا به امروز هستیم.

8 ای خداوند خدای ما، اکنون مدّت کوتاهی است که به ما لطف کرده‌ای و اجازه داده‌ای که عدّه‌‌ای از ما از اسارت خلاص شویم و در این مکان مقدّس در امنیّت زندگی کنیم تا چشمانمان روشن گردند و در بردگی نیروی تازه کسب کنیم.

9 هر چند ما برده هستیم، ولی تو ما را در حالت بردگی ترک نمی‌کنی، تو شاهنشاهان پارس را واداشتی تا بر ما لطف کنند و به ما اجازه دهند به زندگی خود ادامه دهیم و معبد بزرگ تو را که ویران شده بود، دوباره بسازیم و در اینجا، در یهودیه و اورشلیم، ایمن باشیم.

10 «امّا بعد از این‌همه وقایع، دیگر چه می‌توانیم بگوییم؟ ما باز هم از فرامین تو ای خدا،

11 که به وسیلهٔ خادمان خود انبیا به ما داده‌‌ای، سرکشی کرده‌ایم. آنها به ما گفتند که این سرزمین که ما تصرّف خواهیم کرد، به وسیلهٔ کارهای ناشایست و زشت مردمی که در سرتاسر آن سکونت دارند ناپاک شده است.

12 آنها به ما گفتند، اگر می‌خواهیم از این سرزمین بهره‌مند شویم و آن را تا ابد به فرزندان خود واگذار کنیم، هرگز نباید با این مردم ازدواج کنیم یا کاری کنیم که باعث موفقیّت و سعادت آنها شود.

13 حتّی بعد از آن‌همه مجازات و سختی که به‌خاطر گناهان و خطاهای خود متحمّل شده‌‌‌ایم، ما می‌دانیم که تو خدای ما، ما را کمتر از آن چه سزاوار بودیم تنبیه کرده‌ای و به ما اجازه دادی تا زنده بمانیم.

14 پس چگونه ممکن است بازهم فرامین تو را نادیده بگیریم و با این مردمان شریر ازدواج کنیم؟ اگر چنین کنیم تو آنچنان خشمگین خواهی شد که ما را بکلّی از بین خواهی برد و دیگر اجازه نخواهی داد که زنده بمانیم؟

15 ای خداوند، خدای اسرائیل، تو عادلی، امّا باز هم اجازه داده‌‌ای عدّه‌ای از ما زنده بمانیم. ما به گناهان خود در حضور تو اعتراف می‌کنیم؛ ما هیچ شایستگی برای آمدن به حضور تو نداریم.»

—https://api-cdn.youversionapi.com/audio-bible-youversionapi/84/32k/EZR/9-ccac10d3ad6169a3b15ee109ce953929.mp3?version_id=181—

Categories
عزرا

عزرا 10

برنامهٔ پایان دادن به ازدواج با غیریهودیان

1 وقتی عزرا به حالت دعا در مقابل معبد بزرگ خم شده بود و با گریه به این گناهان اعتراف می‌کرد، گروه کثیری از قوم اسرائیل، مردان و زنان و کودکان، همه دور او جمع شده بودند و به تلخی گریه می‌کردند.

2 سپس شکنیا فرزند یحئیل، از خاندان عیلام، به عزرا گفت: «ما به‌خاطر ازدواج با زنان بیگانه پیمان خود را با خدا شکسته‌ایم. با وجود این هنوز هم برای اسرائیل امیدی وجود دارد.

3 اکنون باید در برابر خدای خود جداً قول دهیم که این زنان و فرزندان آنها را از بین خود بیرون کنیم. آنچه را تو و آنهایی که به احکام الهی احترام می‌گذارند بگویند، اطاعت خواهیم کرد و آنچه را شریعت خداوند از ما بخواهد بجا خواهیم آورد.

4 این مسئولیّت به عهدهٔ توست. ما را در انجام آن رهبری کن و ما پشت سر تو خواهیم بود.»

5 پس عزرا از رهبران قوم و کاهنان و لاویان و بقیّهٔ مردم خواست سوگند یاد کنند که طبق پیشنهاد شکنیا عمل خواهند کرد و آنها سوگند یاد کردند.

6 آنگاه از جلوی معبد بزرگ به اقامتگاه یهوحانان فرزند الیاشیب رفت و به‌خاطر بی‌ایمانی تبعیدشدگان، تمام شب را بدون آن که چیزی بخورد یا بنوشد، در ماتم و غصّه گذرانید.

7 پس پیامی به سرتاسر اورشلیم و یهودیه فرستاده شد تا تمام کسانی‌که از تبعید برگشته بودند، باید طبق دستور رهبران قوم در شهر اورشلیم جمع شوند،

8 و اگر کسی در ظرف سه روز حاضر نشود، تمامی اموالش مصادره و خودش از جامعه طرد خواهد شد.

9 طی سه روز، در روز بیستم ماه نهم، تمام مردانی که در سرزمین یهودا و بنیامین زندگی می‌کردند به اورشلیم آمدند و در صحن معبد بزرگ جمع شدند. باران شدیدی می‌بارید. همهٔ مردم به‌خاطر هوا و نیز به دلیل اهمیّت جلسه بر خود می‌لرزیدند.

10 عزرای کاهن برخاست و خطاب به آنها گفت: «شما وفادار نبوده‌ و به‌خاطر ازدواج خود با زنان بیگانه باعث گناه قوم اسرائیل شده‌اید.

11 پس اکنون نزد خداوند، خدای اجداد خویش به گناهان خود، اعتراف کنید و کاری را انجام دهید که او را خشنود می‌سازد. خود را از بیگانگانی که در زمین ما زندگی می‌کنند، جدا کنید و از دست زنهای خارجی، خویش را رها سازید.»

12 مردم در پاسخ، با فریاد گفتند: «به هرچه تو بگویی عمل خواهیم کرد.»

13 آنها همچنین گفتند: «جمعیّت زیاد است، باران شدیدی می‌بارد، ما نمی‌توانیم در این مکان روباز بایستیم. این چیزی نیست که بتوان در یک یا دو روز انجام داد، چون عدّهٔ زیادی از ما گرفتار این گناه شده‌‌‌ایم.

14 اجازه بده سران قوم ما در اورشلیم بمانند و به این موضوع رسیدگی کنند، آنگاه هرکس زن بیگانه دارد، در زمانی معیّن همراه رهبران و داوران شهر خود بیاید. به این وسیله خدا از خشم خود در این مورد برخواهد گشت.»

15 هیچ‌کس با این پیشنهاد مخالف نبود جز یوناتان فرزند عسائیل، و بحزیا فرزند تقوه که از حمایت مشلام و لاوی‌ای به نام شبتائی برخوردار بودند.

16 همهٔ کسانی‌که از تبعید برگشته بودند این طرح را پذیرفتند، پس عزرای کاهن از بین سران خاندانها افرادی را برگزید و نام آنها را ثبت کرد. در روز اول ماه دهم آنها بررسی خود را شروع کردند

17 و در طی سه ماه تحقیق کاملی در مورد تمام مردانی که با زنهای بیگانه ازدواج کرده بودند به عمل آمد.

مردانی که زنان بیگانه داشتند

18 اسامی کسانی‌که زنهای بیگانه داشتند به این شرح است:

از کاهنان، به ترتیب هر خاندان عبارت بودند از:

خاندان یشوع فرزند یوصاداق و برادرانش معسیا، الیعزر، یاریب و جدلیا.

19 آنها قول دادند زنان خود را طلاق دهند و در ضمن قوچی برای آمرزش گناهان خود قربانی کردند.

20 از خاندان امیر: حنانی و زبدیا.

21 از خاندان حاریم: معسیا، ایلیا، شمعیا، یحیئیل و عزیا.

22 از خاندان فشحور: الیوعینای، معسیا، اسماعیل، نتنائیل، یوزاباد، و العاسه.

الیاشیب.

شلوم و طالم، و اوری.

از خاندان فرعوش: رمیا، یزیا، ملکیا، میامین، العازار، ملکیا، و بنایاهو.

26 از خاندان عیلام: متنیا، زکریا، یحیئیل، عبدی، یریموت، و ایلیا.

27 از خاندان زتو: الیوعینای، الیاشیب، متنیا، یریموت، زاباد، و عزیزا.

28 از خاندان بابای: یهوحانان، حننیا، زبای، و عتلای.

29 از خاندان بانی: مشلام، ملوک، عدایا، یاشوب، شآل، و راموت.

30 از خاندان فحت موآب: عدنا، کلال، بنایاهو، معسیا، متنیا، بصلئیل، بنوی، منسی.

31-32 از خاندان حاریم: الیعزر، اشیا، ملکیا، شمعیا، و شمعون، بنیامین، ملوک، شمریا.

33 از خاندان حاشوم: متنای، متانه، زاباد، الیفلط، یریمای، منسی و شمعی.

34-37 از خاندان بای: معدای، عمرام، اوئیل، بنایاهو، بیدیا، کلوهی، ونیا، مریموت، الیاشیب، متنیا، متنای، یعسو.

38-42 از خاندان بنوی: شمعی، شلمیا، ناتان، عدایا، مکندبای، شاشای، شارای، عزرئیل، شلمیا، شمریا، شلوم، امریا، و یوسف.

43 از خاندان نَبو: یعیئیل، متتیا، زاباد، زبینا، یدو، یوئیل و بنایاهو.

44 تمام این مردان زنان بیگانه داشتند. ایشان این زنان را طلاق دادند و فرزندان خود را نیز بیرون کردند.

—https://api-cdn.youversionapi.com/audio-bible-youversionapi/84/32k/EZR/10-21625824d73b9b62553dfe027794c5a6.mp3?version_id=181—

Categories
نحمیا

نحمیا ‮معرّفی کتاب‬

معرّفی کتاب

موضوع اصلی کتاب نحمیا، ادامهٔ مطالبی است که در کتاب عزرا شروع شده بود؛ یعنی بنای جامعه‌ای متشکل از قوم خدا. در این زمان، معبد بزرگ ساخته شده و پرستش خدا به صورت مرتب انجام می‌گرفت. در چنین شرایطی بود که قوم، نیاز مبرمی به مکانی امن برای زندگی داشت. شرح واقعهٔ بازسازی دیوار اورشلیم، با وجود مخالفت‌های بسیار، موضوعی است که در این کتاب بیان گردیده است.

کتاب نحمیا را می‌توان به چهار قسمت تقسیم کرد:

-‌بازگشت نحمیا به اورشلیم برای حکمرانی بر یهودا به دستور شاهنشاه پارس.

-‌بازسازی دیوار اورشلیم تحت رهبری نحمیا.

-‌قرائت جدّی قوانین الهی و اعتراف مردم به گناهانشان.

-‌سایر کارهای نحمیا به عنوان حاکم یهودا.

یکی از قسمت‌های مهم و درخشان کتاب، توکّل کامل نحمیا به خدا و دعاهای پی‌درپی او می‌باشد.

بعد از بازگشت قوم از تبعید و اولین مرتبه که کلام خدا برای همگان قرائت شد، در این کتاب چنین می‌خوانیم: «آنگاه مردم به خانه‌هایشان رفتند و با شادمانی خوردند و نوشیدند و آنچه را که داشتند با دیگران قسمت کردند، زیرا آنچه را که برای ایشان خوانده شده بود، فهمیدند.» (12:8)

تقسیم‌بندی کتاب

بازگشت نحمیا به اورشلیم 1:1-2:20

بازسازی دیوار اورشلیم 3:1-7:73

خواندن قوانین و تجدید پیمان 8:1-10:39

سایر کارهای نحمیا 11:1-13:31

Categories
نحمیا

نحمیا 1

اندوه نحمیا و دعای او برای قوم خود

1 این است گزارش کارهایی که نحمیا پسر حکلیا انجام داد:

در ماه کسلُو، در بیستمین سال سلطنت اردشیر شاهنشاه پارس، در پایتخت یعنی شهر شوش بودم.

2 حنانی، یکی از برادرانم با گروهی از سرزمین یهودا به آنجا آمدند و من از آنان دربارهٔ اورشلیم و یهودیانی که از تبعید بابل بازگشته بودند، سؤال کردم.

3 ایشان گفتند که آنانی‌که زنده مانده‌اند و به میهن بازگشته‌اند با دشواری روبه‌رو هستند و بیگانگانی که در آن اطراف زندگی می‌کنند با حقارت به ایشان می‌نگرند. ایشان همچنین گفتند که دیوارهای اورشلیم هنوز ویران است و دروازه‌های آن از زمانی که در آتش سوخته شده‌اند بازسازی نشده‌اند.

4 هنگامی‌که این خبر را شنیدم، نشستم و گریه کردم.

چندین روز سوگواری کردم و چیزی نخوردم و به حضور خدا دعا کردم:

5 «ای خداوند، خدای آسمانها! تو بزرگ و شگفت‌انگیز هستی. تو عهد خود را با امانت، با آنانی که تو را دوست دارند و فرامین تو را انجام می‌دهند، نگاه می‌داری.

6 خداوندا بر من نظر کن و دعای مرا بشنو؛ دعایی که روز و شب برای بندگانت، قوم اسرائیل می‌کنم. من اعتراف می‌‌کنم که ما مردم اسرائیل، مرتکب گناه شده‌ایم. من و نیاکانم برضد تو گناه کرده‌ایم.

7 ما برضد تو شرارت ورزیده‌ و فرمانهای تو را انجام نداده‌ایم. ما از قوانینی که توسط بنده‌ات موسی به ما دادی پیروی نکرده‌ایم.

8 اکنون سخنانی را که به بندهٔ خود موسی گفتی، به یادآور: ‘اگر شما مردم اسرائیل، با من بی‌وفا باشید، شما را در میان ملّتها پراکنده خواهم ساخت،

9 امّا اگر به سوی من بازگردید و از فرمانهای من پیروی کنید، من شما را به مکانی که برای ستایش خود برگزیده‌ام، باز می‌گردانم؛ حتّی اگر در سرزمین‌های دوردست پراکنده شده باشید.’

10 «ایشان بندگان و قوم تو هستند؛ تو ایشان را با نیروی عظیم و دست توانای خود رهایی دادی.

11 اکنون ای خداوند، دعای من و بندگان دیگرت را که می‌خواهند تو را تکریم کنند، بشنو. امروز مرا کامیاب فرما و شاهنشاه را نسبت به من مهربان گردان.»

در آن زمان من ساقی شاهنشاه بودم.

—https://api-cdn.youversionapi.com/audio-bible-youversionapi/84/32k/NEH/1-a2690cc11cf8a513a3accf6911b47d91.mp3?version_id=181—