Categories
لاویان

لاویان 8

دستگذاری هارون و پسرانش

1 خداوند به موسی فرمود:

2 «هارون و پسرانش را با لباس مخصوص کهانت، روغن تدهین، گوسالهٔ قربانی گناه، دو قوچ و یک سبد نان بدون خمیرمایه، جلوی در ورودی خیمهٔ مقدّس بیاور،

3 و تمام قوم اسرائیل را هم در آنجا جمع کن.»

4 موسی طبق دستور خداوند رفتار نمود و وقتی‌که همهٔ قوم اسرائیل جمع شدند،

5 موسی به آنها گفت: «کاری را که حالا می‌خواهم بکنم مطابق فرمان خداوند است.»

6 پس موسی، هارون و پسرانش را آورد و آنها را با آب غسل داد

7 و پیراهن و ردا را به تن هارون کرد و کمربند را به کمرش بست. بعد جامهٔ مخصوص کاهنان را به وی داد که روی لباس خود بپوشد و کمربندی را که با مهارت خاصّی بافته شده بود به دور کمرش ببندد.

8 بعد سینه‌پوش را بر او بست و اوریم و تُمیم را در آن گذاشت.

9 سپس طبق فرمان خداوند دستار را به سر هارون بست و بر جلوی دستار، نیم تاجی از طلا قرار داد.

10 آنگاه موسی، روغن مسح را بر خیمهٔ مقدّس و همهٔ چیزهایی که در آن بود پاشید و تقدیس کرد.

11 بعد قدری از آن روغن را هفت مرتبه به قربانگاه و تمام ظروف آن، حوضچه و پایه‌اش پاشید و آنها را هم وقف نمود.

12 قدری از روغن تدهین را بر سر هارون ریخت و او را برای وظیفهٔ کهانت مسح و تقدیس کرد.

13 بعد موسی، طبق امر خداوند، پسران هارون را آورد و پیراهن را به آنها پوشاند، کمربند را به کمر ایشان بست و کلاه را بر سر آنها گذاشت.

14 آنگاه موسی، گاو قربانی گناه را آورد. هارون و پسرانش دستهای خود را بر سر آن گذاشتند.

15 بعد موسی، سر گاو را برید و کمی از خون آن را با انگشت خود بر چهار شاخ قربانگاه مالید و باقیماندهٔ خون را در پای قربانگاه ریخت و آن را وقف نمود و برایش کفّاره کرد.

16 سپس موسی تمام چربی داخل شکم، بهترین قسمت جگر و قلوه‌ها را با چربی روی آنها بر روی قربانگاه سوزاند.

17 امّا بقیّهٔ گاو را با پوست، گوشت و روده‌های آن به بیرون اردوگاه برد و طبق دستور خداوند، همه را سوزاند.

18 بعد موسی، قوچ قربانی سوختنی را آورد و هارون و پسرانش دستهای خود را بر سر آن گذاشتند.

19 و موسی آن را ذبح کرد و خون آن را به دور تا دور قربانگاه پاشید.

20 وقتی قوچ را قطعه‌قطعه کرد آنها را با کلّه و چربی قوچ سوزاند.

21 سپس اجزای داخلی حیوان را و پاچه‌های آن را با آب شست، همه را بر قربانگاه سوزاند و همان‌طور که خداوند فرموده بود، آن را به عنوان قربانی سوختنی بر آتش تقدیم کرد و بوی این قربانی مورد پسند خداوند بود.

22 آنگاه یک قوچ دیگر را به منظور تقدیس کاهنان آورد و هارون و پسرانش دستهای خود را بر سر آن گذاشتند.

23 موسی آن را ذبح کرد و قدری از خون آن را بر نرمهٔ گوش راست و شصت دست راست و شصت پای راست هارون مالید.

24 بعد پسران هارون را آورد کمی از خون قوچ را بر نرمهٔ گوش راست، شصت دست راست و شصت پای راست پسران هارون مالید و بقیّهٔ خون را بر چهار طرف قربانگاه ریخت.

25 آنگاه چربی، دنبه، تمام چربی اجزای داخلی، بهترین قسمت جگر، قلوه‌ها با چربی روی آنها و ران آن را گرفت.

26 آنگاه از سبد نانهای بدون خمیرمایه که به خداوند تقدیم شده بود، یک قرص نان روغنی و یک نان نازک برداشت و آنها را بر ران راست گذاشت.

27 سپس همهٔ آنها را بر دستهای هارون و پسرانش گذاشت تا به عنوان هدیهٔ مخصوص، تکان دهند و برای خداوند تقدیم کنند.

28 آنگاه موسی همه را از دست آنها گرفت و بر قربانگاه سوزاند و به عنوان قربانی انتصاب روحانی بر قربانگاه سوزاند که بوی آن برای خداوند خوشایند بود.

29 بعد موسی، سینهٔ قوچ را گرفت و به عنوان هدیهٔ مخصوص به حضور خداوند تکان داد. مطابق فرمان خدا، این قسمتِ قربانی سهم موسی بود.

30 آنگاه موسی، مقداری از روغن مسح با کمی از خونی را که بر قربانگاه بود به هارون و لباس او و لباس پسرانش پاشید. به این ترتیب موسی، هارون و پسرانش و لباسهایشان را تقدیس کرد.

31 موسی به هارون و پسرانش گفت: «همان‌طور که خداوند فرموده، گوشت را در برابر درِ ورودیِ خیمهٔ مقدّس بپزید و همان‌جا با نانی که در سبد است، بخورید.

32 باقیماندهٔ گوشت و نان را در آتش بسوزانید.

33 تا روزی که مدّت تقدیس شما به سر نرسد، نباید از ورودی خیمهٔ مقدّس خارج شوید که این مدّت هفت روز می‌باشد.

34 ما امروز دستورات خداوند را بجا آوردیم تا گناهان شما پاک شوند.

35 شما باید هفت شبانه‌روز در کنار دروازهٔ خیمهٔ مقدّس بمانید و وظایفی را که خداوند به عهدهٔ شما گذاشته، انجام دهید. وگرنه خواهید مُرد، این دستور خداوند است.»

36 پس، هارون و پسرانش هر آنچه خداوند توسط موسی امر فرموده بود، انجام دادند.

—https://api-cdn.youversionapi.com/audio-bible-youversionapi/84/32k/LEV/8-936c23fe48312eef18eb7df558759a4a.mp3?version_id=181—

Categories
لاویان

لاویان 9

هدیهٔ قربانی هارون

1 در روز هشتم، یک روز پس از به انجام رسیدن مراسم انتصاب روحانی، موسی، هارون و پسرانش را همراه با رهبران قوم اسرائیل جمع کرد

2 و به هارون گفت: «یک گوساله و یک قوچ را که سالم و بی‌عیب باشند، بگیر و به حضور خداوند تقدیم نما. گوساله را برای قربانی گناه و قوچ را برای قربانی سوختنی ذبح کن،

3 و به قوم اسرائیل بگو: یک بُز نر را برای قربانی گناه و یک گوساله و یک برّه را که هر دو یک ساله، بی‌عیب و سالم باشند، به عنوان قربانی سوختنی بیاورند.

4 همچنین آنها باید یک گاو و یک قوچ را برای قربانی سلامتی با مقداری آرد که با روغن زیتون مخلوط شده باشد، به عنوان هدیهٔ آردی بیاورند و به حضور خداوند تقدیم نمایند، زیرا امروز خداوند بر آنان ظاهر خواهد شد.»

5 آنها تمام چیزهایی را که موسی دستور داده بود، نزد خیمهٔ مقدّس آوردند و تمام قوم اسرائیل برای پرستش خداوند در آنجا جمع شدند.

6 موسی به آنها گفت: «خداوند به شما تمام این دستورات را داده است که اوامر او را بجا آورید، تا نور حضور او بر شما پرتو افکند.»

7 سپس موسی به هارون گفت: «به قربانگاه برو و قربانی‌های گناه و سوختنی را تقدیم کن، تا گناهان تو و مردم پاک شوند، این قربانی‌ها را همان‌طور که خداوند گفته است تقدیم کن تا گناهان مردم پاک شوند.»

8 پس هارون نزدیک قربانگاه رفت و گوسالهٔ قربانی گناه خود را ذبح کرد.

9 پسرانش خون قربانی را برای او آوردند و او انگشت خود را در آن فرو برد و به چهار شاخ قربانگاه مالید و باقیماندهٔ خون را در پای قربانگاه ریخت.

10 چربی، قلوه‌ها و بهترین قسمت جگر را طبق فرمان خداوند به موسی، بر قربانگاه سوزانید.

11 امّا گوشت و پوست قربانی را در بیرون اردوگاه در آتش سوزاند.

12 بعد از آن، هارون، قربانی سوختنی را گذرانید و پسرانش خون قربانی را نزد او بردند و او آن را به چهار طرف قربانگاه پاشید.

13 سپس کلّه و دیگر اجزای حیوان را برای هارون آوردند و او همه را در بالای قربانگاه سوزاند.

14 اجزای داخلی حیوان را با پاچه‌های آن شست و در قربانگاه سوزاند.

15 بعد هدایای مردم را نزد هارون بردند. او بُز قربانی گناه مردم را گذرانیده، مثل قربانی گناه خود، برای کفّارهٔ گناه مردم تقدیم نمود.

16 و طبق مقرّرات، قربانی سوختنی آنها را به حضور خداوند تقدیم کرد.

17 بعد هدیهٔ آرد را آورد و یک مشت از آن را گرفت و بر قربانگاه سوزاند. (این کار را علاوه بر قربانی سوختنی روزانه انجام داد.)

18 سپس هارون، گاو و قوچ را به عنوان قربانی سلامتی قوم گذرانید و پسرانش خون قربانی را برای او بردند و او آن را در چهار طرف قربانگاه پاشید.

19 بعد چربی، دنبه، چربی روی اجزای داخلی، قلوه‌ها و بهترین قسمت جگر گاو و قوچ را

20 بر سینهٔ حیوان قرار داده، نزدیک قربانگاه برد و تمام چربی را بر قربانگاه سوزاند.

21 امّا سینه و ران راست را، طبق دستور موسی، به عنوان هدیهٔ مخصوص در حضور خداوند تکان داد.

22 بعد از پایان مراسم، هارون دستهای خود را به طرف قوم اسرائیل دراز کرده، آنها را برکت داد و از قربانگاه پایین آمد.

23 سپس موسی و هارون به خیمهٔ مقدّس داخل شدند. هنگامی‌که از آنجا بیرون آمدند، مردم را برکت دادند و جلال خداوند بر تمام مردم ظاهر گردید.

24 آنگاه آتشی از حضور خداوند برخاست، چربی و قربانی سوختنی را که بر قربانگاه قرار داشت، بلعید. چون قوم آن صحنه را دیدند، با فریاد به روی زمین به سجده افتادند.

—https://api-cdn.youversionapi.com/audio-bible-youversionapi/84/32k/LEV/9-8e5c5d7c08c8095bcc64d203603a28a3.mp3?version_id=181—

Categories
لاویان

لاویان 10

گناه ناداب و ابیهو

1 ناداب و ابیهو، پسران هارون، هر کدام منقل خویش را برداشته و زغالهای افروخته در آن گذاشتند و کُندُر بر آن دود کرده و به خداوند تقدیم کردند. امّا این آتش مقدّس نبود زیرا که خداوند به آنها امر نکرده بود.

2 ناگهان آتشی از حضور خداوند پیدا شد و آنها را سوزاند و هر دو در حضور خداوند مُردند.

3 آنگاه موسی به هارون گفت: «خداوند چنین فرمود: هرکسی خدمت مرا می‌کند، باید به قدّوسیّت من احترام بگذارد تا در حضور قوم خود جلال یابم.» امّا هارون خاموش ماند.

4 بعد موسی میشائیل و الصافان، پسران عُزیئیل، عموی هارون را فراخوانده به آنها گفت: «بیایید و جنازه‌های پسران عمویتان را از این مکان مقدّس به خارج اردوگاه ببرید.»

5 پس آنها آمدند و از لباس جنازه‌ها گرفته، آنها را طبق دستور موسی از اردوگاه بیرون بردند.

6 بعد موسی به هارون و پسرانش، العازار و ایتامار فرمود: «موهایتان را شانه کنید و جامهٔ خود را پاره نکنید، مبادا بمیرید و غضب خدا بر سر تمام قوم بیاید. امّا قوم اسرائیل اجازه دارند که به‌خاطر این دو نفر، که با آتشی که خداوند فرستاد مردند، عزاداری کنند.

7 شما نباید از دروازهٔ خیمهٔ مقدّس بیرون بروید وگرنه می‌میرید، زیرا روغن مسح خداوند بر سر شماست.» پس آنها طبق دستور موسی رفتار کردند.

قوانین برای کاهنان

8 خداوند به هارون فرمود:

9 «هرگز بعد از خوردن مشروب وارد خیمهٔ مقدّس نشوید؛ زیرا خواهید مرد و این قانون دایمی برای تو و پسرانت و نسلهای آینده است.

10 شما باید فرق بین مقدّس و غیر مقدّس و پاک و ناپاک را بدانید،

11 و همهٔ احکامی را که من به وسیلهٔ موسی به تو دادم، باید به تمام قوم اسرائیل تعلیم بدهی.»

12 بعد موسی به هارون و پسرانش، العازار و ایتامار گفت: «از هدیهٔ آردی که بر آتش تقدیم شده بود، نان بدون خمیرمایه بپزید و در کنار قربانگاه بخورید، زیرا این هدیه بسیار مقدّس است.

13 شما باید آن را در مکانی مقدّس بخورید، این هدایا سهم تو و پسرانت از قربانی‌ای که بر آتش به خداوند تقدیم شده، هستند.

14 امّا تو و خاندانت اجازه دارید که سینه و ران را که به عنوان هدیهٔ مخصوص برای خداوند تقدیم می‌شود بخورید و باید در یک‌‌جای پاک خورده شود، زیرا این هدیه به عنوان سهم تو و پسرانت، از قربانی سلامتی قوم اسرائیل داده شده است.

15 مردم باید ران و سینهٔ قربانی را هنگام تقدیم چربی بر آتش، بیاورند و به عنوان هدیهٔ مخصوص به حضور خداوند تکان بدهند. طبق فرمان خداوند آن ران و سینه، همیشه سهم تو و فرزندانت می‌باشند.»

16 وقتی موسی سراغ بُز قربانی گناه را گرفت، آگاه شد که سوزانده شده است. در نتیجه از العازار و ایتامار خشمگین شد و پرسید:

17 «چرا شما قربانی گناه را در مکانی پاک نخوردید؟ زیرا این قربانی مقدّسترین قربانی‌هاست که به شما داده شده است تا کفّارهٔ گناهان قوم اسرائیل باشد.

18 چون خون آن به داخل جایگاه مقدّس برده نشده بود، طبق دستور من باید قربانی را در همان‌جا می‌خوردید.»

19 هارون به موسی گفت: «با وجودی که آنها قربانی گناه و قربانی سوختنی را تقدیم کردند این واقعهٔ هولناک برای من رخ داد، پس اگر گوشت قربانی را می‌خوردم، آیا خداوند از کار من راضی می‌شد؟»

20 وقتی موسی دلیل او را شنید، قانع شد.

—https://api-cdn.youversionapi.com/audio-bible-youversionapi/84/32k/LEV/10-5d1b770c8461146f39586e7ccf9dfa54.mp3?version_id=181—

Categories
لاویان

لاویان 11

حیوانات قابل خوردن

1 خداوند به موسی و هارون فرمود

2 که به قوم اسرائیل چنین دستور بدهند:

3 «هر حیوانی که شکافته سُم باشد و نشخوار کند، می‌توانید گوشت آن را بخورید.

4-6 ولی گوشت شتر، گورکن و خرگوش را نباید خورد، زیرا این حیوانات گرچه نشخوار می‌کنند، ولی شکافته سُم نیستند.

7 همچنین گوشت خوک نیز حرام است، چرا که هرچند شکافته سُم است، امّا نشخوار نمی‌کند.

8 گوشت آنها را نباید بخورید و به لاشهٔ آنها نباید دست بزنید، زیرا آنها ناپاک هستند.

9 «از گوشت حیواناتی که در آب زندگی می‌کنند -‌چه در رودخانه و چه در دریا- آنهایی را می‌توانید بخورید که باله و فلس داشته باشند.

10 ولی هر حیوانی که در آب زندگی می‌کند ولی دارای باله و فلس نباشد، نباید خورده شود.

11 این‌گونه حیوانات ناپاک شمرده می‌شوند و شما نباید گوشت آنها را بخورید و یا به لاشهٔ آنها دست بزنید.

12 باز می‌گویم که گوشت حیوانات آبی که باله و فلس نداشته باشند، ناپاک می‌باشند.

13-19 «پرندگانی را که نباید بخورید عبارتند از: عقاب، جغد، باز، شاهین، لاشخور، کرکس، کلاغ، شترمرغ، مرغ دریایی، لک‌لک، مرغ ماهیخوار، مرغ سقا، قره غاز، هدهُد و خفاش.

20 «خوردن حشرات بالدار هم حرام است.

21-22 مگر آنهایی که می‌جهند مانند ملخ، جیرجیرک و انواع دیگر آنها را می‌توان خورد.

23 حشرات بالدار و خزنده که چهار پا دارند ناپاک هستند.

24 «هرکسی که به لاشهٔ این حیوانات دست بزند، تا شامگاه ناپاک می‌باشد.

25 همچنین هرکسی که یکی از اجزای لاشهٔ این حیوانات را بردارد، باید لباس خود را بشوید و آن شخص تا شامگاه ناپاک خواهد بود.

26 هر حیوانی که شکافته سُم نباشد و نشخوار نکند ناپاک است و هرگاه کسی به آن دست بزند، ناپاک می‌شود.

27 هر حیوان چهارپا که روی پنجه راه رود خوردنش جایز نیست و هرکسی که به لاشهٔ آن دست بزند، تا شامگاه ناپاک می‌باشد.

28 و اگر لاشهٔ او را بردارد باید لباس خود را بشوید و تا شامگاه ناپاک خواهد بود.

29-30 «موش کور، موش صحرایی، موش خانگی و مارمولک ناپاک هستند.

31 هرکسی که به لاشهٔ این حیوانات دست بزند، تا شامگاه ناپاک خواهد بود.

32 اگر لاشهٔ آنها بر اشیای چوبی، لباس، چرم، جوال و ظروف بیفتد، آنها را ناپاک می‌کند. پس باید آنها در آب قرار داده شوند، امّا تا شامگاه ناپاک خواهند بود.

33 اگر لاشهٔ یکی از این حیوانات در یک ظرف گِلی بیفتد، آن ظرف ناپاک می‌شود و باید آن را شکست.

34 اگر آب این ظرف بر خوراکی بریزد، آن خوراک ناپاک می‌شود و هر نوع نوشیدنی که در آن ظرف باشد نیز ناپاک به حساب می‌آید.

35 اگر لاشهٔ یکی از این حیوانات در تنور یا اجاق بیفتد، آن اجاق یا تنور را باید شکست.

36 امّا اگر لاشه در چشمه یا حوضی بیفتد، آب آن ناپاک نمی‌شود، ولی کسی‌که لاشه را از آب بیرون می‌آورد، ناپاک می‌گردد.

37 اگر لاشه بر دانه‌هایی که برای کاشتن به کار می‌روند بیفتد، آن دانه‌ها ناپاک نمی‌شوند،

38 امّا اگر دانه‌ها در آب، تر شده باشند و آن وقت لاشه بر آنها بیفتد، آن دانه‌ها ناپاک می‌شوند.

39 «هرگاه حیوانی که گوشت آن قابل خوردن است بمیرد و کسی به آن دست بزند، آن شخص تا شامگاه ناپاک خواهد بود.

40 هرکسی که از گوشت آن بخورد و یا لاشهٔ آن را بردارد، باید لباس خود را بشوید و او تا شامگاه ناپاک خواهد بود.

41-42 «همهٔ حیواناتی که بر روی زمین با سینه می‌خزند، چهارپا و یا آنهایی که پاهای زیاد دارند، قابل خوردن نیستند.

43 شما نباید با خوردن آنها خود را ناپاک کنید.

44 زیرا من خداوند خدای شما هستم و شما باید خود را تقدیس کنید و مانند من مقدّس باشید.

45 من همان خداوندی هستم که شما را از سرزمین مصر بیرون آوردم تا خدای شما باشم، بنابراین همان‌طور که من قدّوس هستم، شما هم باید مقدّس باشید.»

46 این قوانین باید در مورد حیوانات، پرندگان، جانوران آبی، خزندگان و هر جنبندهٔ دیگر روی زمین رعایت شوند.

47 شما باید فرق بین حیوانات پاک و ناپاک و بین گوشت پاک و ناپاک را بدانید.

—https://api-cdn.youversionapi.com/audio-bible-youversionapi/84/32k/LEV/11-8a5d2721fa6f878be808da7940ca721b.mp3?version_id=181—

Categories
لاویان

لاویان 12

پاکی زنان بعد از زایمان

1 خداوند به موسی فرمود که این دستورات را به قوم اسرائیل بدهد:

2 وقتی زنی پسری بزاید، آن زن مدّت هفت روز ناپاک خواهد بود، همان‌گونه که در هنگام عادت ماهانهٔ خود ناپاک می‌باشد.

3 در روز هشتم طفل باید ختنه شود.

4 آن زن باید مدّت سی و سه روز صبر کند تا از خونریزی خود به صورت کامل پاک گردد. و تا آن زمان نباید به چیزهایی که مقدّس می‌باشند، دست بزند و یا به خیمهٔ مقدّس داخل شود.

5 اگر فرزندش دختر باشد، آن زن تا دو هفته ناپاک خواهد بود، همان‌گونه که در هنگام عادت ماهانه خود ناپاک است. او باید مدّت شصت و شش روز صبر کند تا از خونریزی خود بکلّی پاک شود.

6 هنگامی‌که زمان طهارت او تمام شد، چه پسر زائیده باشد چه دختر، او باید یک برّه یک ساله را برای قربانی سوختنی و یک کبوتر یا یک قمری را به عنوان قربانی گناه به جلوی دروازهٔ خیمهٔ مقدّس نزد کاهن ببرد

7 تا او آن را به حضور خداوند تقدیم کند و برایش کفّاره نماید. آن وقت از خونریزی زایمان پاک می‌شود. هر زنی که از زایمان فارغ شده است، باید از این مقرّرات پیروی کند.

8 اگر آن زن تهی‌دست باشد و نتواند که برّه را قربانی کند، در عوض باید دو کبوتر یا دو قمری، یکی را برای قربانی سوختنی و دیگری را جهت قربانی گناه ببرد. کاهن باید با تقدیم این قربانی‌ها برای او کفّاره کند و به این ترتیب زن دوباره پاک می‌شود.

—https://api-cdn.youversionapi.com/audio-bible-youversionapi/84/32k/LEV/12-1b0440d41586ecb1caa7f72e7f5620f8.mp3?version_id=181—

Categories
لاویان

لاویان 13

قوانین بیماری پوستی

1 خداوند به موسی و هارون این دستورات را داد:

2 اگر در پوست بدن شخصی دُمَل، جوش یا لکه‌ای دیده شود، ممکن است آن شخص مبتلا به جذام باشد و باید او را نزد هارون یا یکی از کاهنان ببرند.

3 کاهن لکه را معاینه خواهد کرد. اگر موهایی که در لکه هستند سفید شده و خود لکه از پوست اطراف آن عمیقتر باشد، پس آن شخص مبتلا به جذام است و کاهن او را ناپاک اعلام کند.

4 امّا اگر لکه سفید شده و از پوست اطراف آن عمیقتر و موی آن سفید نباشد، کاهن آن شخص را برای هفت روز جدا از دیگران نگه دارد.

5 کاهن بعد از هفت روز او را دوباره معاینه کند و اگر دید که لکه تغییر نکرده و بزرگتر نشده است، آنگاه کاهن برای هفت روز دیگر او را جدا نگه دارد.

6 بعد از هفت روز کاهن باز او را معاینه کند. اگر لکه کم رنگ بود و بزرگ نشده بود، پس کاهن باید او را پاک اعلام نماید، زیرا آن لکه یک زخم سطحی است و آن شخص باید فقط لباس خود را بشوید، آن وقت پاک محسوب می‌گردد.

7 اگر پس از آن که کاهن او را پاک اعلام کرد، لکه بزرگتر گردد، باید دوباره نزد کاهن برود.

8 کاهن باز او را معاینه کند و اگر دید که لکه بزرگ شده است، پس آن شخص مبتلا به جذام است و ناپاک اعلام شود.

9 اگر کسی مبتلا به مرض جذام باشد، باید نزد کاهن برده شود،

10 کاهن او را معاینه کند و اگر پوست وَرَم کرده و موی آن سفید شده باشد،

11 پس مرض او مُزمن است و کاهن باید او را ناپاک اعلام کند و دیگر نباید او را برای معاینات بیشتر نگه داشت، چون او واقعاً ناپاک است.

12 اگر معلوم گردد که مرض به سر تا پای بدنش سرایت کرده است،

13 باید کاهن او را دوباره معاینه کند و درصورتی‌که مرض تمام بدنش را پوشانده باشد، باید او را پاک اعلام کند، چون تمام بدنش سفید شده است.

14 امّا اگر در بدنش زخم تازه‌ای پیدا شده باشد، او ناپاک است.

15 پس کاهن زخم او را معاینه کند و اگر واقعاً زخم او تازه باشد، آنگاه باید او را ناپاک اعلام کند.

16 امّا اگر زخم تازه سفید شود، آن وقت نزد کاهن بازگردد.

17 کاهن او را معاینه کند و اگر زخم سفید شده باشد، کاهن باید او را پاک اعلام کند.

18 اگر بر پوست کسی دمل برآمده باشد و بعد خوب شود،

19 امّا در جای دمل، آماسی سفید یا لکه‌ای سفید مایل به سرخی دیده شود، آن شخص باید نزد کاهن برود،

20 کاهن باید او را معاینه کند و اگر لکه عمیقتر از سطح پوست بوده و موهایش سفید شده باشد، آنگاه کاهن باید او را ناپاک اعلام کند. مرض او جذام است و از همان دمل پیدا شده است.

21 اگر در وقت معاینه معلوم شود که موهای لکه سفید نشده‌اند و لکه کم رنگ و از سطح پوست عمیقتر نیست، آن‌ وقت کاهن باید او را برای هفت روز جدا از دیگران نگه دارد.

22 اگر لکه بزرگ شده باشد، کاهن باید او را ناپاک اعلام کند، زیرا او مبتلا به مرض جذام است.

23 امّا اگر لکه تغییر نکرده باشد، پس آن لکه جای دمل است و کاهن باید او را پاک اعلام نماید.

24 اگر بدن کسی دچار سوختگی شده باشد و در جای سوختگی لکه سفید یا سفیدِ مایل به سرخی پیدا شده باشد،

25 کاهن باید آن را معاینه کند. اگر موهای جای سوختگی سفید بوده و آن لکه عمیقتر از سطح پوست باشد، پس لکهٔ مذکور جذام است و از جای سوختگی پیدا شده است، بنابراین کاهن باید او را ناپاک اعلام کند.

26 امّا اگر کاهن دید که موهای جای سوختگی سفید نیست و آن لکه کم رنگ است و عمیقتر از سطح پوست نیست، پس کاهن او را باید برای هفت روز جدا از مردم دیگر نگه دارد.

27 در روز هفتم، کاهن باز او را معاینه کند. اگر لکه بزرگ شده باشد، پس جذام است و کاهن باید او را ناپاک اعلام کند.

28 امّا اگر لکه تغییر نکرده و کم رنگ باشد، پس آن فقط جای سوختگی است و کاهن باید او را پاک اعلام کند، زیرا آن لکه داغ سوختگی است.

29 اگر زن یا مردی در سر یا چانه خود لکه‌ای داشته باشد،

30 کاهن باید آن را معاینه کند. اگر لکه عمیقتر از سطح پوست باشد و موهای زرد و نازک در آن دیده شوند، آن وقت کاهن باید او را ناپاک اعلام کند، زیرا آن شخص به مرض مبتلا است.

31 اگر کاهن دید که لکه عمیقتر از پوست نیست و موهای سیاه در آن دیده نمی‌شوند، پس کاهن باید برای هفت روز او را از دیگران جدا نگه دارد.

32 در روز هفتم لکه را دوباره معاینه کند. اگر دید که لکه بزرگ نشده است، موهای زرد در آن دیده نمی‌شوند و عمیقتر از سطح پوست نیست،

33 آن شخص می‌تواند اطراف لکه را بتراشد، و نه روی آن را. بعد کاهن او را برای هفت روز دیگر جدا از مردم نگه دارد.

34 بعد از هفت روز کاهن باز او را معاینه کند. اگر دید که لکه بزرگ نشده است و عمیقتر از سطح پوست نیست، کاهن باید او را پاک اعلام کند. در این صورت شخص مذکور می‌تواند لباس خود را بشوید و پاک اعلام شود.

35 امّا اگر بعد از آن که آن شخص پاک اعلام شد، لکه بزرگ شود،

36 کاهن دوباره او را معاینه کند. اگر دید که لکه بزرگ شده است، بدون آن که موهای زرد را در آن بیابد، او را ناپاک اعلام کند.

37 امّا اگر در وقت معاینه موی سیاه در آن به نظر خورد، معلوم است که آن شخص شفا یافته است و باید پاک اعلام شود.

38 اگر مرد یا زنی لکه‌های سفیدی بر پوست بدن خود داشته باشند،

39 کاهن باید آن شخص را معاینه کند. اگر لکه‌ها سفید و کم رنگ باشند، آنها فقط لکه‌های سطحی هستند که به روی پوست بدن پیدا شده‌اند و آن شخص پاک است.

40-41 اگر موی سر مردی از پیش روی یا از عقب ریخته باشد، آن شخص ناپاک نیست.

42 امّا اگر در سر طاس او لکه‌های سفید مایل به سرخی دیده شوند، پس آن مرد مبتلا به مرض جذام است.

43 کاهن باید او را معاینه کند. اگر لکه سفید مایل به سرخی باشد،

44 او را ناپاک اعلام کند، زیرا آن لکه جذام است.

45 شخص جذامی ‌باید لباس پاره بپوشد و بگذارد موهای سرش ژولیده بماند و قسمت پایین صورتش را بپوشاند و فریاد بزند: «من ناپاک هستم! من ناپاک هستم!»

46 آن شخص تا زمانی که به آن مرض مبتلا است، ناپاک شمرده می‌شود و باید خارج از اردوگاه و جدا از مردم دیگر زندگی کند.

قوانین مربوط به کَپَک

47 اگر لباس یا یک پارچه پشمی یا کتانی

48 و یا هر چیز کتانی، پشمی یا چرمی کَپَک زده باشد

49 و لکهٔ سبز رنگ یا سرخ رنگ در آن دیده شود، باید آن را به کاهن نشان بدهند.

50 کاهن آن را معاینه کند و به مدّت هفت روز نگه دارد.

51 در روز هفتم آن را دوباره معاینه کند. اگر مرض در پارچه پخش شده باشد، آن پارچه ناپاک است

52 و کاهن باید آن را بسوزاند، زیرا مرضی که به آن سرایت کرده مُسری است و باید در آتش از بین برود.

53 امّا اگر معاینه نشان بدهد که لکه در پارچه پخش نشده است،

54 آنگاه کاهن امر کند که پارچه را بشویند و برای هفت روز دیگر نگه دارد.

55 سپس کاهن آن را معاینه کند و اگر رنگ لکه عوض نشده باشد، حتّی اگر بزرگتر نشده باشد، هنوز هم ناپاک است. پس آن را بسوزانند خواه لکه در روی پارچه و یا در پشت آن باشد.

56 اگر کاهن دید که پارچه بعد از شستن کم رنگ شده است، آن قسمت پارچه یا تکه چرم را ببرد.

57 امّا اگر لکه دوباره ظاهر شد، چون کپک است کاهن باید آن را بسوزاند.

58 امّا اگر لکهٔ پارچه بعد از شستن محو شد، آن پارچه باید دوباره شسته شود و آنگاه پاک می‌گردد.

59 این است مقرّرات مربوط به کپک در پارچهٔ کتانی و پشمی و هر چیز دیگری تا معلوم شود که پاک است یا ناپاک.

—https://api-cdn.youversionapi.com/audio-bible-youversionapi/84/32k/LEV/13-1cd0d3395be7083d472793bc83a1313c.mp3?version_id=181—

Categories
لاویان

لاویان 14

پاکیزگی بعد از شفای بیماری جذام

1 خداوند به موسی

2 در مورد کسی‌که جذام او شفا یافته است این دستورات را داد: در روزی که او پاک اعلام می‌گردد، باید او را نزد کاهن ببرند.

3 کاهن باید برای معاینه او از اردوگاه بیرون برود. هرگاه دید که او از مرض شفا یافته است،

4 دستور بدهد که دو پرندهٔ پاک، یک تکه چوب سدر، ریسمان قرمز و چند شاخهٔ زوفا برای مراسم تطهیر بیاورد.

5 سپس کاهن دستور دهد که یکی از پرنده‌ها را در بالای ظرف سفالی که آب تازهٔ چشمه در آن است، بکشند.

6 آنگاه کاهن باید پرندهٔ دیگر را به همراه چوب سدر، ریسمان قرمز و شاخه‌های زوفا در خون پرنده‌ای که کشته شده بود فرو کند

7 و کاهن خون آن را هفت بار بر شخصی که از جذام شفا یافته است، بپاشد و او را پاک اعلام نماید. بعد پرندهٔ زنده را در صحرا آزاد کند.

8 شخصی که شفا یافته است، لباس خود را بشوید و تمام موهای خود را بتراشد و در آب غسل کند، تا پاک گردد. بعد از آن می‌تواند به اردوگاه داخل شود، امّا به مدّت هفت روز، در بیرون چادر خود بماند.

9 در روز هفتم موهای سر، ریش، ابروان و تمام بدن خود را بتراشد، لباس خود را بشوید و در آب غسل کند، آن وقت پاک می‌شود.

10 در روز هشتم باید دو برّهٔ نر و یک برّهٔ مادهٔ یک ساله را که سالم و بی‌عیب باشند همراه با سه کیلو آرد مرغوب مخلوط با روغن زیتون و یک سوم لیتر روغن زیتون، نزد کاهن بیاورد.

11 کاهنی که مراسم تطهیر را انجام می‌دهد، آن شخص و هدیهٔ او را جلوی دروازهٔ خیمهٔ مقدّس به حضور خداوند بیاورد.

12 کاهن یک برّه نر را با یک سوم لیتر روغن زیتون بگیرد و به عنوان قربانی جبران خطا در حضور خداوند تکان دهد و تقدیم نماید. این قربانی، هدیه مخصوصی است که به کاهن تعلّق می‌‌گیرد.

13 برّه را در جای مقدّس که قربانی گناه و قربانی سوختنی را سر می‌بُرند، بکشد؛ زیرا این قربانی بسیار مقدّس است و مانند قربانی گناه، به کاهن تعلّق دارد.

14 بعد کاهن کمی از خون قربانی جبران گناه را به نرمهٔ گوش، شصت دست راست و شصت پای راست او بمالد.

15 سپس قدری از روغن زیتون را در کف دست چپ خود بریزد.

16 انگشت دست راست خود را در آن فرو برد و روغن را هفت مرتبه به حضور خداوند بپاشد.

17 بعد کمی از روغن کف دست خود را به نرمه گوش راست، شصت دست راست و شصت پای راست آن شخص بمالد.

18 باقیماندهٔ روغنِ کف دست خود را بر سر او بمالد تا مراسم تطهیر انجام شود و گناه او در حضور خداوند کفّاره شود.

19 آنگاه کاهن باید قربانی گناه را تقدیم کند و مراسم تطهیر را بجا آورد و سپس قربانی سوختنی را سر ببرد.

20 بعد از آن کاهن باید قربانی سوختنی را با هدیهٔ آردی بر قربانگاه تقدیم نماید. به این ترتیب کاهن برای گناه او کفّاره می‌کند و آن شخص پاک می‌شود.

21 امّا اگر آن شخص تنگدست باشد و نتواند دو برّه را قربانی کند، می‌تواند برای مراسم تطهیر خود تنها یک برّهٔ نر را جهت قربانی جبران خطا و یک کیلو آرد مرغوب را که مخلوط با روغن زیتون باشد به عنوان هدیهٔ آردی با یک سوم لیتر روغن زیتون بیاورد.

22 همچنان دو قمری یا دو جوجه کبوتر یکی را برای قربانی گناه و دیگری را برای قربانی سوختنی بیاورد.

23 در روز هشتم آنها را به جلوی دروازهٔ خیمهٔ مقدّس نزد کاهن ببرد تا برای تطهیر او به حضور خداوند تقدیم کند.

24 کاهن، برّه و روغن زیتون را به عنوان قربانی جبران خطا به حضور خداوند تکان بدهد.

25 برّه را برای قربانی جبران خطا بگذراند و کمی از خون آن را به نرمهٔ گوش راست، شصت دست راست و شصت پای راست آن شخص بمالد.

26 کاهن، قدری از آن روغن زيتون را در کف دست چپ خود بریزد

27 و با انگشت دست راست خود کمی از آن را هفت مرتبه به حضور خداوند بپاشد.

28 بعد کاهن قدری از روغن زیتون کف دست خود را به نرمهٔ گوش راست، شصت دست راست و شصت پای راست آن شخص بمالد.

29 روغن باقیماندهٔ کف دست خود را بر سر آن شخص بریزد و به این ترتیب مراسم تطهیر انجام می‌شود.

30 بعد دو قمری یا دو جوجه کبوتر را گرفته،

31 یکی را برای قربانی گناه و دیگری را به عنوان قربانی سوختنی همراه با هدیهٔ آردی به حضور خداوند تقدیم کند تا مراسم تطهیر بجا آورده شود و گناه آن شخص را کفّاره کند.

32 این است مقرّرات تطهیر برای شخص تنگدستی که از مرض جزام شفا یافته است، انجام شود.

کَپَک در خانه

33-35 خداوند به موسی و هارون، قوانین زیر را در مورد خانه‌ای که کپک زده است، داد. (شروع اعتبار این قوانین از زمانی خواهد بود که قوم اسرائیل به سرزمین کنعان وارد شده باشند، سرزمینی که خداوند به قوم برای مالکیّت خواهد بخشید.) اگر کسی متوجّه شود که خداوند کَپَک را به آن خانه‌ فرستاده است، آن شخص باید این موضوع را به کاهن خبر دهد.

36 پیش از آن که کاهن برای معاینه، داخل آن خانه شود باید امر کند که خانه را تخلیه نمایند تا چیزهایی که در آن خانه هستند ناپاک اعلام نشوند. بعد کاهن به داخل خانه برود

37 و کپک را معاینه کند. اگر در دیوار خانه لکه‌های سبز رنگ یا سرخ رنگ دیده شوند و عمیقتر از سطح دیوار باشند،

38 کاهن باید از آنجا خارج شود و درِ خانه را به مدّت هفت روز ببندد.

39 در روز هفتم کاهن باید دوباره برای معاینه به آن خانه برود و اگر دید که لکه‌ها در دیوار پخش شده‌اند،

40 آنگاه دستور دهد که قسمتی از دیوار را که دارای کَپَک است، بکنند و سنگهای آن را در جای ناپاکی در خارج شهر بیندازند.

41 سپس دستور بدهد تا دیوارهای داخل خانه را بتراشند و گچ و خاک و گل آنها را در محلی ناپاک در بیرون شهر بیندازند.

42 بعد سنگهای دیگر را به جای سنگهای کنده شده قرار دهند و دیوار را دوباره گچ بگیرند.

43 امّا اگر کَپَک‌ها بعد از آن که دیوار دوباره گچ‌کاری شد، باز نمایان گردیدند،

44 کاهن باید دوباره بیاید و نگاه کند، اگر دید که لکه‌ها پخش شده‌اند، پس آن خانه کپک زده و ناپاک است.

45 آن‌ وقت باید خانه را ویران کنند و تمام سنگ، چوب و خاک آن به خارج شهر برده شود و در یک‌‌جای ناپاک بیندازند.

46 هنگامی‌که در خانه بسته است، اگر کسی وارد خانه شود، تا غروب ناپاک است.

47 هرکسی که در آن خانه بخوابد و یا چیزی بخورد، باید لباس خود را بشوید.

48 ولی بعد از آن که دیوار خانه را گچ‌کاری کردند و کاهن آن را معاینه کرد و دید که لکه‌ها در دیوار منتشر نشده، خانه را پاک اعلام کند، زیرا مرض برطرف شده است.

49 برای تطهیر خانه باید دو پرنده را همراه با چوب سدر و ریسمان قرمز و چند شاخهٔ زوفا بیاورند.

50 یکی از پرندگان را بالای کاسهٔ گِلی حاوی آب تازهٔ چشمه، بکشند

51 بعد پرندهٔ زنده را با چوب سدر، ریسمان قرمز و شاخه‌های زوفا در خون پرنده‌ای که بالای آب روان کشته شد، فرو کند و هفت بار بر آن خانه بپاشد.

52 به این طریق آن خانه با خون پرنده، آب روان، پرندهٔ زنده، چوب سدر، شاخه‌های زوفا و ریسمان قرمز پاک می‌شود.

53 سپس پرندهٔ زنده را بیرون شهر ببرد و در صحرا آزاد کند تا مراسم تطهیر بجا آورده شود و آن خانه پاک گردد.

54 این است مقرّرات مربوط به جذام

55-56 که در پوست بدن و زخمها و دملها یا التهاب و یا کپک که در لباس و یا خانه می‌باشد.

57 توسط این قوانین شما قادر خواهید بود پاکی یا ناپاکی چیزی را تشخیص دهید.

—https://api-cdn.youversionapi.com/audio-bible-youversionapi/84/32k/LEV/14-7c3413609730991ed9cb220fd886d269.mp3?version_id=181—

Categories
لاویان

لاویان 15

ترشحات ناپاک بدن

1-2 خداوند به موسی و هارون فرمود که این دستورات را به قوم اسرائیل بدهند: «اگر از بدن مردی مایعی خارج شود، آن مایع ناپاک است.

3 این مایع خواه جاری باشد خواه متوقّف گردد، در هر صورت ناپاک است.

4 هر بستری که آن مرد در آن بخوابد و روی هر چیزی که بنشیند، ناپاک می‌شود.

5 هرکسی که به بستر او دست بزند

6 یا روی چیزی که او نشسته است، بنشیند تا شامگاه ناپاک خواهد بود و باید لباس خود را بشوید و غسل کند.

7 و هرکسی که به آن مرد دست بزند، تا غروب ناپاک خواهد بود و باید لباس خود را بشوید و غسل کند.

8 بر هرکسی که آب دهان بیندازد آن شخص تا غروب ناپاک خواهد بود و باید لباس خود را بشوید و غسل کند.

9 بر هر زینی که بنشیند آن زین ناپاک می‌شود.

10 اگر شخصی بر چیزی که آن مرد نشسته است، دست بزند تا غروب ناپاک خواهد بود و کسی‌که آن چیز را حمل کند، تا غروب ناپاک خواهد بود و باید لباس خود را بشوید.

11 اگر آن مردِ ناپاک با دستهای نشسته به کسی دست بزند، آن کس تا غروب ناپاک خواهد بود و باید لباس خود را بشوید و غسل کند.

12 هرگاه آن مرد به یک ظرف گِلی دست بزند، آن ظرف را باید شکست و اگر ظرف چوبی باشد باید با آب شسته شود.

13 «وقتی جریان مایع از بدن آن مرد قطع شد، باید تا هفت روز صبر کند. بعد با آبِ پاکِ چشمه، لباس خود را بشوید و غسل کند و آنگاه پاک می‌شود.

14 در روز هشتم دو قمری یا دو جوجه کبوتر را به جلوی در ورودی خیمهٔ مقدّس بیاورد و به کاهن بدهد.

15 کاهن یکی از پرنده‌ها را برای قربانی گناه و دیگری را به عنوان قربانی سوختنی تقدیم کند و به این ترتیب کاهن در حضور خداوند برای آن مرد که مایع از بدنش جاری بود، کفّاره می‌کند.

16 «هرگاه از مردی آب منی خارج شود، تا غروب ناپاک خواهد بود و باید تمام بدنش را در آب بشوید.

17 هر پارچهٔ نخی یا چرمی که مَنی بر آن ریخته باشد، باید با آب شسته شود و آن پارچه تا غروب ناپاک خواهد بود.

18 هرگاه زن و مردی با هم نزدیکی کنند، هردوی آنها باید غسل کنند و تا غروب ناپاک خواهند بود.

19 «زنی که عادت ماهانه داشته باشد، به مدّت هفت روز ناپاک خواهد بود. هرکسی که به آن زن دست بزند، تا غروب ناپاک خواهد ماند.

20 آن زن در دوران عادت ماهانه خود، بر هر چیزی که بخوابد و یا بنشیند، آن چیز ناپاک می‌شود.

21 هرکسی که به بستر آن زن دست بزند، باید لباس خود را بشوید و غسل کند و تا غروب ناپاک خواهد بود.

22-23 هرکسی که به بستر آن زن و یا به چیزی که آن زن روی آن نشسته باشد، دست بزند، تا شام ناپاک خواهد بود و باید لباس خود را بشوید و غسل کند.

24 اگر مردی با زنی در دوران عادت ماهانه با او همبستر شود، به مدّت هفت روز ناپاک خواهد بود و هر بستری که او در آن بخوابد ناپاک است.

25 «اگر زنی خونریزی غیرعادی داشته باشد و یا خون ریزی‌اش بعد از دوران عادت ماهانه او همچنان ادامه پیدا کند، آن زن تا زمانی که خونریزی‌اش قطع شود مثل زمان عادت ماهانهٔ خود، ناپاک باقی می‌ماند.

26 در آن دوران بر هر چیزی که بخوابد یا بنشیند، آن چیز ناپاک می‌شود

27 و هرکسی که به آن چیزها دست بزند، ناپاک می‌شود. او باید لباس خود را بشوید و غسل کند و تا شامگاه ناپاک خواهد بود.

28 بعد از آنکه خونریزی وی قطع شد، آن زن باید تا هفت روز صبر کند، آن وقت پاک می‌شود.

29 در روز هشتم، آن زن باید دو قمری یا دو جوجه کبوتر را به در ورودی خیمهٔ مقدّس برده، به کاهن بدهد.

30 کاهن باید یکی از آنها را جهت قربانی گناه و دیگری را به عنوان قربانی سوختنی تقدیم نماید و به این طریق به حضور خداوند، برای نجاست عادت ماهانهٔ آن زن، کفّاره می‌کند.»

31 خداوند به موسی گفت که به قوم اسرائیل در مورد ناپاکی‌اش هشدار دهد تا مبادا خیمهٔ مقدّس را که در وسط اردوگاه بود، آلوده سازند. اگر چنین می‌کردند، کشته می‌شدند.

32 «این است مقرّرات برای مردی که مایعات و یا منی از او خارج شود.

33 و همچنین زنی که عادت ماهانه دارد یا مردی که با او همبستر می‌شود.»

—https://api-cdn.youversionapi.com/audio-bible-youversionapi/84/32k/LEV/15-cf34722334e0c4b33ba5a5b81c9cf348.mp3?version_id=181—

Categories
لاویان

لاویان 16

روز کفّاره

1 پس از آن که دو پسر هارون، هنگامی‌که آتش غیرمقدّسی به خداوند تقدیم می‌کردند، مُردند.

2 خداوند به موسی فرمود: «به برادرت، هارون بگو که تنها در وقت معیّن به مقدّسترین مکان که پشت پرده است و در آنجا صندوق پیمان و تخت رحمت قرار دارند، داخل شود. در هیچ زمان دیگر وارد آنجا نشود، مبادا بمیرد. زیرا من در ابر بالای تخت رحمت ظاهر می‌شوم.

3 شرایط ورود هارون به مقدّسترین مکان به این ترتیب است: او باید یک گوساله را برای قربانی گناه و یک قوچ را به عنوان قربانی سوختنی بیاورد.

4 «او باید غسل کند و لباس مخصوص کهانت را که عبارت از ردای کتانی، زیرجامه، کمربند و دستار کتانی است بپوشد.

5 «قوم اسرائیل باید دو بُز نر برای قربانی گناه و یک قوچ، جهت قربانی سوختنی به هارون بدهند.

6 هارون باید گوساله را برای کفّارهٔ گناه خود و خانواده‌اش قربانی کند.

7 سپس دو بُز را گرفته، به حضور خداوند در برابر دروازهٔ خیمهٔ مقدّس ببرد.

8 سپس هارون قرعه بیندازد تا معلوم شود که کدام بُز از آن خداوند و کدام‌یک را باید در بیابان رها کند.

9 آنگاه بُزی را که به قید قرعه برای خداوند تعیین شد، به عنوان قربانی گناه سر ببرد

10 و بُز دیگر را در بیابان رها کند تا گناه قوم اسرائیل را با خود ببرد.

11 «پس از آن که هارون گوسالهٔ نر را برای کفّارهٔ گناه خود و خانواده‌اش قربانی کرد،

12 یک منقل پُر از زغال مشتعل را از قربانگاه گرفته با دو مشت بُخور خوشبو کوبیده به مقدّسترین مکان ببرد.

13 در حضور خداوند، بُخور را بر روی آتش بریزد تا دود آن مانند ابری، تخت رحمت را که بالای صندوق پیمان است، بپوشاند تا او آن را نبیند و نمیرد.

14 بعد کمی از خون گوساله را با انگشت خود یک‌بار در جلوی تخت رحمت و بعد هفت بار در جلوی صندوق پیمان بپاشد.

15 «سپس بُز را برای کفّارهٔ گناه قوم قربانی کند و خون آن را به مقدّسترین مکان ببرد و مثل خون گوساله، بر تخت رحمت و جلوی آن بپاشد.

16 به این طریق برای مقدّسترین مکان که به‌خاطر گناهان قوم اسرائیل آلوده شده و برای خیمهٔ مقدّس که در میانشان قرار دارد و ناپاک گردیده است، کفّاره می‌دهد.

17 از زمانی که هارون برای مراسم کفّاره به داخل مقدّسترین مکان می‌رود تا زمانی که از آنجا بیرون می‌آید، هیچ‌کسی نباید در داخل خیمهٔ مقدّس حاضر باشد. وقتی‌که مراسم قربانی را برای خود، خانواده‌اش و تمام قوم اسرائیل به انجام رسانید،

18 باید به طرف قربانگاه در حضور خداوند برای آن کفّاره بدهد. بعد کمی از خون گوسالهٔ نر و بُز را بر چهار شاخ قربانگاه بمالد.

19 و قدری از خون را با انگشت خود، هفت بار بر قربانگاه بپاشد تا آن را از آلودگیهای قوم اسرائیل پاک کند و تقدیسش نماید.

بُز رها کردنی

20 «وقتی هارون مراسم مذهبی را برای مقدّسترین مکان، خیمهٔ مقدّس و قربانگاه تمام کرد، بُز زنده را حاضر کند

21 و هر دو دست خود را بر سر آن بگذارد و به گناهان و خطاهای قوم اسرائیل اعتراف کند و گناهانشان را بر سر آن بُز انتقال دهد. سپس بُز را شخص معیّنی به بیابان ببرد و در آنجا رها کند.

22 آن حیوان تمام تقصیرات مردم را به جای غیر مسکونی می‌برد.

23 «بعد هارون باید به داخل خیمهٔ مقدّس برود و لباس مخصوص کهانت را که جهت انجام مراسم مذهبی در مقدّسترین مکان پوشیده بود، از تن بیرون کرده، در همان‌جا بگذارد.

24 سپس در جای مقدّسی غسل کند و لباسهای خود را بپوشد. بعد از آن بیرون برود و قربانی سوختنی را برای خود و برای قوم اسرائیل تقدیم کند و به این وسیله برای خود و قوم اسرائیل کفّاره کند.

25 تمام چربی قربانی گناه را بر سر قربانگاه بسوزاند.

26 و کسی‌که بُز را به بیابان می‌برد، بعد از انجام وظیفه، لباس خود را بشوید و غسل کند، آن وقت می‌تواند وارد اردوگاه شود.

27 گوسالهٔ نر و بُزی که به عنوان قربانی گناه ذبح شدند و هارون خون آنها را برای کفّارهٔ گناه مردم به مقدّسترین مکان برد، باید به بیرون اردوگاه برده شوند و با پوست، گوشت و سرگین آنها سوزانده شوند.

28 کسی‌که آنها را می‌سوزاند، باید لباس خود را بشوید و غسل کند و آنگاه می‌تواند به اردوگاه بازگردد.

مراسم روز کفّاره

29 «این مقرّرات باید همواره انجام شود: در روز دهم ماه هفتم، قوم اسرائیل و همهٔ بیگانگانی که در میانشان زندگی می‌کنند، باید روزه بگیرند و نباید کار کنند،

30 زیرا در آن روز، مراسم کفّارهٔ گناه انجام می‌شود، تا همهٔ شما در حضور خداوند از گناه پاک باشید.

31 آن روز، یک روز بسیار مقدّس است و شما نباید به هیچ وجه کار کنید، بلکه روزه‌دار باشید و این قانون را برای همیشه نگاه دارید.

32 کاهنی که به جای پدر خود تعیین و تقدیس می‌شود، لباس مخصوص کهانت را دربر کند و مراسم مذهبی را انجام دهد.

33 او همچنین برای مقدّسترین مکان، خیمهٔ مقدّس، قربانگاه، کاهنان و قوم اسرائیل کفّاره کند.

34 این یک قانون ابدی است و برای کفّارهٔ گناهان قوم اسرائیل، هر سال یک مرتبه انجام شود.»

موسی همهٔ اوامر خداوند را بجا آورد.

—https://api-cdn.youversionapi.com/audio-bible-youversionapi/84/32k/LEV/16-cdf57fbc4dbccfa9adf47f03adf518b9.mp3?version_id=181—

Categories
لاویان

لاویان 17

قوانین مربوط به خون قربانی

1 خداوند به موسی فرمود

2 که این دستورات را به هارون، پسران او و قوم اسرائیل بدهد:

3-4 «اگر کسی از قوم اسرائیل، گاو، گوسفند یا بُزی را در جای دیگری به غیراز جلوی در ورودی خیمهٔ مقدّس برای خداوند قربانی کند، خون ریخته و گناهکار است و دیگر از جمله اعضای قوم خداوند به شمار نمی‌آید.

5 معنی این قانون این است که مردم اسرائیل از این به بعد در صحرا قربانی نکنند، بلکه آنها باید قربانی‌های خود را نزد کاهن به جلوی در ورودی خیمهٔ مقدّس ببرند و به عنوان قربانی سلامتی به حضور خداوند، تقدیم نمایند.

6 کاهن باید خون قربانی را بر قربانگاه خداوند در جلوی درِ ورویِ خیمهٔ مقدّس بپاشد و چربی آن را که مثل عطر خوشبو برای خداوند خوشایند است، بسوزاند.

7 قوم اسرائیل دیگر نباید با قربانی کردن برای ارواح شریر در صحرا به خداوند خیانت کنند، این یک قانون جاودانی است که نسلهای آینده نیز باید آن را رعایت کنند.

8 «به مردم بگو که اگر یک اسرائیلی و یا بیگانه‌ای که در بین آنها زندگی می‌کند،

9 به غیراز جلوی در ورودی خیمهٔ مقدّس در جای دیگری برای خداوند قربانی کند، باید از میان قوم بیرون رانده شود.

10 «هرگاه یک اسرائیلی و یا بیگانه‌ای که در میان آنها زندگی می‌کند، خون بخورد، از او روی می‌گردانم و از بین قوم خود طردش می‌کنم.

11 جان هر موجود زنده‌ای در خون اوست و من آن را به شما داده‌ام که برای کفّارهٔ گناهان خود در قربانگاه بریزید تا گناهان شما پاک گردد. خونی که در آن حیات است، گناهان را پاک می‌کند

12 به این دلیل من به شما دستور می‌دهم که نه خودتان و نه بیگانه‌ای که در میان شماست، نباید خون بخورید.

13 «هر اسرائیلی یا بیگانه‌ای که در بین مردم اسرائیل زندگی می‌کند، اگر حیوان یا پرنده‌ای شکار کند، باید خونش را بریزد و خون را با خاک بپوشاند.

14 زیرا زندگی هر موجود زنده‌ای در خون اوست، بنابراین به قوم اسرائیل گفتم که آنها نباید خون هیچ جانوری را بخورند، چرا که زندگی هر موجودی در خون اوست و هرکسی که آن را بخورد، باید از بین قوم رانده شود.

15 «هرکسی که گوشت حیوان مرده یا حیوانی را که توسط یک جانور وحشی دریده شده باشد، بخورد خواه آن شخص اسرائیلی باشد، خواه بیگانه‌ای در بین‌ ایشان، باید لباس خود را بشوید و غسل کند. آن شخص تا شام ناپاک می‌باشد و بعد از آن پاک می‌شود.

16 امّا اگر لباس خود را نشوید و غسل نکند، گناهکار شمرده می‌شود.»

—https://api-cdn.youversionapi.com/audio-bible-youversionapi/84/32k/LEV/17-1f24884c019e52abbab32b3f3a2912f3.mp3?version_id=181—