Categories
متّی

متّی 10

دوازده رسول

1 عیسی دوازده حواری را نزد خود خواند و به آنان قدرت داد تا ارواح پلید را بیرون كنند و هر نوع بیماری و مرض را شفا بخشند.

2 این است اسامی آن دوازده رسول: اول شمعون معروف به پطرس و برادرش اندریاس، یعقوب فرزند زبدی و برادرش یوحنا،

3 فیلیپُس و برتولما، توما و متای باجگیر، یعقوب پسر حلفی و تدی،

4 شمعون غیور و یهودای اسخریوطی كه عیسی را به دست دشمنان تسلیم كرد.

مأموریت حواریون

5 عیسی این دوازده نفر را به مأموریت فرستاده به آنها گفت: «از سرزمینهای غیر یهود عبور نكنید و به هیچ‌یک از شهرهای سامریان وارد نشوید،

6 بلكه نزد گوسفندان گمشدهٔ قوم اسرائیل بروید

7 و در بین راه اعلام كنید كه پادشاهی آسمان نزدیک است.

8 بیماران را شفا دهید، مردگان را زنده كنید، جذامیان را پاک سازید و دیوها را بیرون كنید. مُفت یافته‌اید، مُفت بدهید.

9 برای سفر، طلا و نقره و مس با خود نبرید.

10 و کوله‌بار یا پیراهن اضافی و كفش و چوب‌دستی برندارید، چون كارگر مستحق معاش خود می‌باشد.

11 «به هر شهر و روستایی كه وارد می‌شوید دنبال كسی بگردید كه شایسته باشد و تا زمانی‌که در آنجا هستید در منزل او بمانید.

12 وقتی به خانه‌ای وارد می‌شوید سلام بگویید.

13 اگر آن خانواده لایق آن باشد سلام شما بر آنها قرار می‌گیرد و اگر شایسته نباشد، سلام شما به خودتان برمی‌گردد.

14 اگر کسی شما را نپذیرد و یا به آنچه می‌گویید گوش ندهد، وقتی‌که آن خانه یا آن شهر را ترک می‌کنید، گرد و خاک آن را از پای خود بتكانید.

15 بدانید كه در روز قیامت حالت سدوم و غموره از آن شهر بهتر خواهد بود.

جور و جفا

16 «خوب توجّه كنید، من شما را مانند گوسفندان به میان گرگها می‌فرستم. شما باید مثل مار هوشیار و مانند كبوتر، بی‌آزار باشید.

17 مواظب باشید، زیرا مردم شما را تحویل دادگاهها خواهند داد، و شما را در کنیسه‌ها تازیانه خواهند زد

18 و شما را به‌خاطر من نزد فرمانروایان و پادشاهان خواهند برد تا در برابر آنان و ملل بیگانه شهادت دهید.

19 امّا وقتی شما را دستگیر می‌کنند، نگران نباشید كه چه چیز و چطور بگویید چون در همان وقت آنچه باید بگویید به شما داده خواهد شد،

20 زیرا گوینده شما نیستید، بلكه روح پدر آسمانی شماست كه در شما سخن می‌گوید.

21 «برادر، برادر را و پدر، فرزند را تسلیم مرگ خواهد نمود. فرزندان علیه والدین خود برخواهند خاست و باعث كشتن آنها خواهند شد.

22 همهٔ مردم به‌خاطر نام من كه شما بر خود دارید، از شما متنفّر خواهند بود، امّا کسی‌که تا آخر ثابت بماند نجات خواهد یافت.

23 هرگاه شما را در شهری آزار می‌رسانند به شهر دیگر پناهنده شوید. بدانید كه پیش از آنكه به تمام شهرهای اسرائیل بروید، پسر انسان خواهد آمد.

24 «شاگرد از معلّم خود و خادم از ارباب خویش بالاتر نیست.

25 شاگرد می‌خواهد به مقام معلّم خود برسد و خادم به مقام ارباب خویش. اگر پدر خانه را بعلزبول -‌رئیس شیاطین- بخوانند، چه نسبت‌های بدتری به اهل خانه‌اش خواهند داد.

از چه کسی باید ترسید

26 «پس از آنها نترسید، هرچه پوشیده است، پرده از روی آن برداشته می‌شود و هرچه پنهان است آشكار خواهد شد.

27 آنچه را من در تاریكی به شما می‌گویم، باید در روز روشن اعلام كنید و آنچه را محرمانه می‌شنوید، باید در بام خانه‌ها با صدای بلند بگویید.

28 از کسانی‌که جسم را می‌كشند ولی قادر به كشتن جان نیستند نترسید. از کسی بترسید كه قادر است جسم و جان، هر دو را در دوزخ تباه سازد.

29 آیا دو گنجشک به یک ریال فروخته نمی‌شود؟ با وجود این، بدون اجازهٔ پدر آسمانی شما حتّی یكی از آنها به زمین نخواهد افتاد.

30 و امّا در مورد شما، حتّی موهای سر شما شمرده شده است.

31 پس نترسید، شما از گنجشک‌های بی‌شمار بیشتر ارزش دارید.

اعتراف به ایمان

32 «پس هرکس در برابر مردم، خود را از آن من بداند من نیز در برابر پدر آسمانی خود او را از آن خود خواهم دانست.

33 امّا هرکه در برابر مردم بگوید كه مرا نمی‌شناسد من نیز در حضور پدر آسمانی خود خواهم گفت كه او را نمی‌شناسم.

شمشیر یا صلح

34 «گمان نكنید كه آمده‌ام تا صلح به زمین بیاورم، نیامده‌ام كه صلح بیاورم بلكه شمشیر.

35 من آمده‌ام تا در میان پسر و پدر، دختر و مادر، عروس و مادر شوهر اختلاف بیندازم.

36 دشمنان شخص، اعضای خانوادهٔ خود او خواهند بود.

37 «هرکه پدر یا مادر خود را بیشتر از من دوست داشته باشد، لایق من نیست و هر كسی دختر یا پسر خود را بیش از من دوست بدارد، لایق من نمی‌باشد.

38 هرکه صلیب خود را برندارد و به دنبال من نیاید، لایق من نیست.

39 هرکس فقط در فكر زندگی خود باشد، آن را از دست خواهد داد؛ ولی کسی‌که به‌خاطر من زندگی خود را از دست بدهد، زندگی او در امان خواهد بود.

اجر و پاداش

40 «هرکه شما را بپذیرد، مرا پذیرفته و هرکه مرا بپذیرد فرستندهٔ مرا پذیرفته است.

41 هرکس نبی را به‌خاطر اینكه نبی است بپذیرد، اجر یک نبی را به دست خواهد آورد و هرکس شخص نیكوكاری را به‌خاطر اینكه نیكوكار است بپذیرد، اجر یک نیكوكار را خواهد یافت.

42 یقین بدانید كه هرگاه کسی به یكی از كوچكترین پیروان من، به خاطر اینكه پیرو من است، حتّی یک جُرعه آب سرد بدهد، به هیچ وجه بی‌اجر نخواهد ماند.»

—https://api-cdn.youversionapi.com/audio-bible-youversionapi/84/32k/MAT/10-04ee63ce1c3cc770121665d88cb2bb80.mp3?version_id=181—

Categories
متّی

متّی 11

قاصدان یحیای تعمید‌دهنده

1 عیسی این دستورات را به دوازده شاگرد خود داد و آنجا را ترک كرد تا در شهرهای مجاور تعلیم دهد و موعظه نماید.

2 وقتی یحیی در زندان از كارهای مسیح باخبر شد، دو نفر از شاگردان خود را نزد او فرستاده

3 پرسید: «آیا تو همان شخصی هستی كه قرار است بیاید، یا ما در انتظار شخص دیگری باشیم؟»

4 عیسی در جواب گفت: «بروید و هر آنچه را كه می‌‌بینید و می‌شنوید به یحیی بگویید:

5 كوران بینایی خود را باز می‌یابند، لنگان به راه می‌افتند و جذامیان پاک می‌گردند، كران شنوا و مردگان زنده می‌شوند و به بینوایان بشارت داده می‌شود.

6 خوشا به حال کسی‌که در مورد من شک نكند.»

7 درحالی‌که شاگردان یحیی از آنجا می‌رفتند، عیسی دربارهٔ یحیی شروع به صحبت كرد و به مردمی كه در اطراف او ایستاده بودند گفت: «برای دیدن چه چیزی به بیابان رفتید؟ برای تماشای نی‌ای كه از باد می‌لرزد؟

8 پس برای دیدن چه چیز رفتید؟ برای دیدن مردی كه لباسهای ابریشمی و گرانبها پوشیده بود؟ مسلّماً جای چنین افرادی در کاخهای سلطنتی است

9 پس شما برای دیدن چه چیزی از شهر بیرون رفتید؟ برای دیدن یک نبی؟ آری، به شما می‌گویم كه او از یک نبی هم بالاتر است.

10 او کسی است كه کتاب‌مقدّس دربارهٔ وی می‌فرماید: ‘این است قاصد من كه او را پیش روی تو می‌فرستم و او راه را برای آمدن تو آماده خواهد ساخت.’

11 بدانید كه كسی بزرگتر از یحیی به دنیا نیامده است. با وجود این كوچكترین شخص در پادشاهی آسمان از او بزرگتر است.

12 از زمان یحیی تعمید‌دهنده تا به امروز پادشاهی آسمان مورد حملات سخت قرار گرفته و زورمندان برای دست یافتن به آن كوشش می‌نمایند.

13 همهٔ انبیا و تورات تا ظهور یحیی دربارهٔ پادشاهی خدا پیشگویی کرده‌اند.

14 اگر اینها را قبول دارید، باید بدانید كه یحیی همان الیاس موعود است.

15 اگر گوش شنوا دارید بشنوید.

16 «امّا من مردمان این زمانه را به چه چیز تشبیه كنم؟ آنها مانند كودكانی هستند كه در بازار می‌نشینند و با صدای بلند به یكدیگر می‌گویند:

17 ‘ما برای شما نی زدیم، نرقصیدید! نوحه‌گری كردیم، گریه نكردید!’

18 وقتی یحیی آمد نه می‌خورد و نه می‌نوشید، ولی همه می‌گفتند، او دیو دارد!

19 وقتی پسر انسان آمد که می‌خورد و می‌نوشد مردم می‌گویند: ‘نگاه كنید، او یک آدم پُرخور، میگسار و رفیق باجگیران و گناهكاران است!’ با وجود این، درستی حكمت خدایی به وسیلهٔ نتایج آن به ثبوت می‌رسد.»

شهرهایی كه ایمان نیاوردند

20 آنگاه عیسی دربارهٔ شهرهایی صحبت كرد كه اكثر معجزات او در آنها روی داده بود و مردم آن شهرها را به‌خاطر اینكه توبه نكرده بودند توبیخ نموده

21 گفت: «وای بر تو ای خورزین و وای بر تو ای بیت‌صیدا، اگر معجزاتی كه در شما انجام شد در صور و صیدون انجام می‌شد، مدّتها پیش از این، پلاس‌پوش و خاكسترنشین توبه می‌کردند.

22 امّا بدانید كه در روز قیامت برای صور و صیدون بیشتر قابل تحمّل خواهد بود تا برای شما.

23 و امّا تو ای كفرناحوم كه سر به آسمان كشیده‌ای! به دوزخ سرنگون خواهی شد، زیرا اگر معجزاتی كه در تو انجام شد در سدوم انجام می‌شد، آن شهر تا به امروز باقی می‌ماند.

24 امّا بدان كه در روز قیامت برای شهر سدوم بیشتر قابل تحمّل خواهد بود تا برای تو.»

بیایید نزد من

25 در آن وقت عیسی به سخنان خود ادامه داده گفت: «ای پدر، ای خداوند آسمان و زمین، تو را سپاس می‌گویم كه این امور را از دانایان و خردمندان پنهان داشته و به ساده‌دلان آشكار ساخته‌ای.

26 آری ای پدر، خواست تو چنین بود.

27 «پدر همه‌چیز را به من سپرده است و هیچ‌کس جز پدر، پسر را نمی‌شناسد و هیچ‌کس پدر را نمی‌شناسد، به جز پسر و کسانی‌که پسر بخواهد پدر را به ایشان بشناساند.

28 «بیایید نزد من ای تمامی زحمتكشان و گرانباران و من به شما آرامی خواهم داد.

29 یوغ مرا به گردن گیرید و از من تعلیم یابید، زیرا من بردبار و فروتن هستم و جانهای شما آرامی خواهد یافت،

30 زیرا یوغ من آسان و بار من سبک است.»

—https://api-cdn.youversionapi.com/audio-bible-youversionapi/84/32k/MAT/11-01480f883e435912e89db9a95b663e25.mp3?version_id=181—

Categories
متّی

متّی 12

سؤال دربارهٔ روز سبت

1 در آن زمان عیسی در یک روز سبت از میان مزارع گندم می‌گذشت و چون شاگردانش گرسنه بودند شروع به چیدن خوشه‌های گندم و خوردن آنها كردند.

2 فریسیان این را دیده به او گفتند: «نگاه كن شاگردان تو كاری می‌کنند كه در روز سبت جایز نیست.»

3 او در جواب فرمود: «آیا شما آنچه را كه داوود وقتی خودش و یارانش گرسنه بودند انجام داد نخوانده‌اید؟

4 چگونه او به خانهٔ خدا وارد شد و نانهای تقدیس شده را خورد، حال آنكه خوردن آن نانها، هم برای او و هم برای یارانش ممنوع بود و فقط كاهنان اجازهٔ خوردن آن را داشتند.

5 آیا در تورات نخوانده‌اید كه كاهنان با اینكه در روز سبت در معبد بزرگ، قانون سبت را می‌شكنند مقصّر نیستند؟

6 بدانید كه شخصی بزرگتر از معبد بزرگ در اینجاست.

7 اگر شما معنی این جمله را می‌دانستید كه می‌گوید: ‘رحمت می‌خواهم نه قربانی،’ افراد بی‌گناه را محكوم نمی‌کردید.

8 زیرا پسر انسان صاحب اختیار روز سبت است.»

شفای مردی كه یک دستش فلج شده بود

9 پس از آنكه عیسی به شهر دیگری رفت و به كنیسهٔ آنان وارد شد.

10 مردی در آنجا بود كه یک دستش فلج شده بود. عدّه‌ای از حاضرین از عیسی سؤال كردند: «آیا شفا دادن در روز سبت جایز است؟» البتّه مقصود آنها این بود، كه اتّهامی علیه او پیدا كنند.

11 امّا عیسی به ایشان فرمود: «فرض كنید كه یكی از شما گوسفندی دارد كه در روز سبت به گودالی می‌افتد. آیا آن گوسفند را نمی‌گیرید و از گودال بیرون نمی‌آورید؟

12 مگر انسان از گوسفند بمراتب عزیزتر نیست؟ بنابراین، انجام كارهای نیكو در روز سبت جایز است.»

13 سپس عیسی به آن مرد رو كرده فرمود:

«دستت را دراز كن.» او دست خود را دراز كرد و مانند دست دیگرش سالم شد.

14 آنگاه فریسیان از كنیسه بیرون رفتند و برای كشتن عیسی توطئه چیدند.

بندهٔ برگزیدهٔ خدا

15 امّا وقتی عیسی از ماجرا باخبر شد، آنجا را ترک كرد ولی جمعیّت زیادی به دنبال او رفتند و او همهٔ بیماران را شفا بخشید

16 و به آنها دستور داد كه دربارهٔ او با کسی صحبت نكنند

17 تا به این وسیله پیشگویی اشعیای نبی تحقّق یابد كه می‌فرماید:

18 «این است بندهٔ من كه او را برگزیده‌ام

او محبوب و مایهٔ شادی من است.

او را از روح خود سرشار خواهم ساخت

و او ملّتها را از كیفر الهی آگاه خواهد نمود.

19 او با کسی ستیزه نمی‌کند و فریاد نمی‌زند،

و کسی صدای او را در کوچه‌ها نخواهد شنید.

20 نی خمیده را نخواهد شكست،

و فتیلهٔ نیم سوخته را خاموش نخواهد كرد

و خواهد كوشید تا عدالت پیروز شود.

21 او مایهٔ امید تمام ملّتها خواهد بود.»

عیسی و بعلزبول

22 در این وقت مردم شخصی را نزد او آوردند كه دیوانه و كور و لال بود و عیسی او را شفا داد به طوری که او توانست هم حرف بزند و هم ببیند.

23 مردم همه تعجّب كرده می‌گفتند: «آیا این فرزند داوود نیست؟»

24 امّا وقتی فریسیان این را شنیدند گفتند: «این مرد به كمک بعلزبول، رئیس شیاطین، دیوها را بیرون می‌کند.»

25 عیسی كه از افكار ایشان آگاه بود به آنان گفت: «هر كشوری كه به دسته‌های مختلف تقسیم شود رو به خرابی خواهد گذاشت و هر شهر یا خانه‌ای كه به دسته‌های مخالف تقسیم گردد، دوام نخواهد آورد.

26 و اگر شیطان، شیطان را بیرون كند و علیه خود تجزیه شود حكومت او چگونه پایدار بماند؟

27 و اگر من به كمک بعلزبول دیوها را بیرون می‌کنم، فرزندان شما با كمک چه کسی آنها را بیرون می‌کنند؟ آنها دربارهٔ حرفهای شما قضاوت خواهند كرد.

28 امّا اگر من به وسیلهٔ روح خدا دیوها را بیرون می‌کنم، این نشان می‌دهد كه پادشاهی خدا به شما نزدیک شده است

29 یا چگونه کسی می‌تواند به خانهٔ مرد زورمندی وارد شود و اموال او را تاراج كند جز آنكه اول دست و پای آن مرد را ببندد و آن وقت خانهٔ او را غارت كند؟

30 «هرکه با من نیست برخلاف من است و هرکه با من جمع نمی‌کند پراكنده می‌سازد.

31 پس بدانید كه هر نوع گناه یا كفری كه انسان مرتكب شده باشد قابل آمرزش است، به جز كفری كه علیه روح‌القدس بگوید. این كفر آمرزیده نخواهد شد.

32 هرکس علیه پسر انسان سخنی بگوید آمرزیده خواهد شد، امّا برای کسی‌که علیه روح‌القدس سخن بگوید هیچ آمرزشی نیست، نه در این دنیا و نه در دنیای آینده.

درخت و میوهٔ آن

33 «اگر میوهٔ خوب می‌خواهید، درخت شما باید خوب باشد، زیرا درخت بد میوهٔ بد به بار خواهد آورد. چونكه درخت را از میوه‌اش می‌شناسند.

34 ای مارها، شما كه آدمهای شریری هستید، چگونه می‌توانید سخنان خوب بگویید؟ زیرا زبان از آنچه دل را پر ساخته است، سخن می‌گوید.

35 مرد نیكو از خزانهٔ نیكوی درون خویش، نیكی و مرد بد از خزانهٔ بد درون خود، بدی به بار می‌آورد.

36 «بدانید كه در روز داوری همهٔ مردم باید جواب هر سخن بیهوده‌ای را كه گفته‌اند بدهند.

37 زیرا بر طبق سخن خود یا تبرئه خواهی شد و یا محكوم.»

در خواست نشانه

38 در این وقت عدّه‌ای از علما و فریسیان به عیسی گفتند: «ای استاد می‌خواهیم نشانه‌ای به ما نشان بدهی»

39 او جواب داد: «نسل شریر و بی‌وفا نشانه‌ای می‌خواهند و تنها نشانه‌ای كه به آنها داده خواهد شد، نشانهٔ یونس نبی است.

40 همان‌طور كه یونس سه روز و سه شب در شكم یک ماهی بزرگ ماند، پسر انسان نیز سه شبانه‌روز در دل زمین خواهد ماند.

41 در روز داوری مردم نینوا برمی‌خیزند و مردم این زمانه را محكوم می‌كنند، زیرا مردم نینوا وقتی موعظهٔ یونس را شنیدند، توبه كردند. حال آنکه شخصی كه در اینجاست، از یونس بزرگتر است.

42 ملكهٔ جنوب نیز در روز داوری برخاسته مردم این زمانه را محكوم خواهد ساخت، زیرا او از دورترین نقطهٔ جهان آمد تا حكمت سلیمان را بشنود و حال آنکه شخصی كه در اینجاست از سلیمان بزرگتر است.

بازگشت روح پلید

43 «وقتی روح پلید از شخصی بیرون می‌آید برای پیدا كردن جای راحت در بیابانهای خشک و بی‌آب سرگردان می‌شود و چون نمی‌یابد،

44 با خود می‌گوید: ‘به خانه‌ای كه آن را ترک كردم برمی‌گردم.’ پس برمی‌گردد و آن خانه را خالی و جارو شده و منظّم و مرتّب می‌بیند.

45 آنگاه می‌رود و هفت روح شریرتر از خود را جمع می‌کند و می‌آورد و آنها همه آمده و در آنجا ساكن می‌شوند و عاقبتِ آن شخص از اولش بدتر می‌شود. وضع مردم شریر این زمانه هم همین‌طور خواهد بود.»

مادر و برادران عیسی

46 عیسی هنوز مشغول صحبت بود، كه مادر و برادرانش آمدند و در بیرون ایستاده می‌خواستند با او گفت‌وگو كنند.

47 پس شخصی به او گفت: «مادر و برادرانت بیرون ایستاده و می‌خواهند با تو صحبت كنند.»

48 عیسی گفت: «مادر من كیست؟ برادرانم كیانند؟»

49 و به شاگردان خود اشاره كرده فرمود: «اینها مادر و برادران من هستند.

50 هرکه ارادهٔ پدر آسمانی مرا انجام دهد برادر من، خواهر من و مادر من است.»

—https://api-cdn.youversionapi.com/audio-bible-youversionapi/84/32k/MAT/12-e03321ca550fa8a9040e9ebf5d1005c6.mp3?version_id=181—

Categories
متّی

متّی 13

مَثَل برزگر

1 در همان روز عیسی از خانه خارج شد و به كنار دریا رفت و آنجا نشست.

2 جمعیّت زیادی به دور او جمع شد به طوری که او مجبور گردید سوار قایقی شده در آن بنشیند درحالی‌که مردم در ساحل دریا ایستاده بودند.

3 عیسی مطالب بسیاری را با مَثَل به آنها گفت. او فرمود:

«برزگری برای پاشیدن بذر به مزرعه رفت.

4 وقتی مشغول پاشیدن بذر در مزرعه بود، بعضی از دانه‌ها در وسط راه افتادند و پرندگان آمده آنها را خوردند.

5 بعضی از دانه‌ها روی سنگلاخ افتادند و چون زمین عمقی نداشت زود سبز شدند.

6 امّا وقتی خورشید بر آنها تابید همه سوختند و چون ریشه نداشتند خشک شدند.

7 بعضی از دانه‌ها به داخل خارها افتادند و خارها رشد كرده آنها را خفه كردند.

8 بعضی از دانه‌ها در خاک خوب افتادند و از هر دانه صد یا شصت یا سی دانه به دست آمد.

9 هرکه گوش شنوا دارد بشنود.»

مقصود مَثَل

10 پس از آن شاگردان نزد عیسی آمده از او پرسیدند: «چرا به صورت مَثَل برای آنها صحبت می‌کنی؟»

11 عیسی در جواب فرمود: «قدرت درک اسرار پادشاهی آسمان به شما عطا شده، امّا به آنها عطا نشده است.

12 زیرا به شخصی كه دارد بیشتر داده خواهد شد تا به اندازهٔ كافی و فراوان داشته باشد، و از آن‌کس كه ندارد، حتّی آنچه را هم كه دارد گرفته می‌شود.

13 بنابراین من برای آنان در قالب مثلها صحبت می‌کنم، زیرا آنان نگاه می‌کنند ولی نمی‌بینند و گوش می‌دهند ولی نمی‌شنوند و نمی‌فهمند.

14 پیشگویی اشعیاء دربارهٔ آنان تحقّق یافته است كه می‌گوید:

‘پیوسته گوش می‌دهید ولی نمی‌فهمید،

پیوسته نگاه می‌کنید ولی نمی‌بینید؛

15 زیرا ذهن این مردم كند گشته،

گوشهایشان سنگین شده

و چشمانشان بسته است

وگرنه چشمانشان می‌دید

و گوشهایشان می‌شنید

و می‌فهمیدند و بازگشت می‌کردند

و من آنان را شفا می‌دادم.’

16 «امّا خوشا به حال شما كه چشمانتان می‌بیند و گوشهایتان می‌شنود.

17 بدانید كه انبیا و نیكمردان بسیاری آرزو داشتند كه آنچه را شما اكنون می‌‌بینید، ببینند و ندیدند و آنچه را شما می‌شنوید، بشنوند و نشنیدند.

تفسیر مَثَل برزگر

18 «پس معنی مَثَل برزگر را بشنوید:

19 وقتی شخص مژدهٔ پادشاهی خدا را می‌شنود ولی آن را نمی‌فهمد، شیطان می‌آید و آنچه را كه در دل او كاشته شده، می‌رباید. این بذری است كه در وسط راه افتاده بود.

20 دانه‌ای كه در سنگلاخ می‌افتد، مانند کسی است كه تا پیام را می‌شنود، با شادی می‌پذیرد.

21 ولی در او ریشه نمی‌گیرد و دوام نمی‌آورد. پس وقتی به سبب آن مژده زحمت و آزاری به او برسد فوراً دلسرد می‌شود.

22 دانه‌ای كه به داخل خارها افتاد مانند کسی است كه پیام را می‌شنود، امّا نگرانی‌های زندگی و عشق به مال دنیا، آن پیام را خفه می‌کند و ثمر نمی‌آورد

23 و دانهٔ كاشته شده در زمین خوب به کسی می‌ماند، كه پیام را می‌شنود و آن را می‌فهمد و صد یا شصت و یا سی برابر ثمر به بار می‌آورد.»

مَثَل تلخه‌‌ها

24 پس از آن عیسی مَثَل دیگری نیز برای آنان آورده گفت: «پادشاهی آسمان مانند این است كه شخصی در مزرعهٔ خود بذر خوب كاشت

25 امّا وقتی همه در خواب بودند دشمن او آمده در میان گندم تلخه پاشید و رفت.

26 هنگامی‌که دانه‌ها سبز شدند و شروع به رشد و نمو كردند، تلخه‌ها نیز در میان آنها پیدا شد.

27 دهقانان نزد ارباب خود آمده گفتند: ‘ای آقا، مگر بذری كه تو در مزرعه خود كاشتی خوب نبود؟ پس این تلخه‌ها از كجا آمده‌اند؟’

28 او در جواب گفت: ‘این كار، كار دشمن است.’ دهقانان به او گفتند: ‘پس اجازه می‌دهی ما برویم و تلخه‌ها را جمع كنیم؟’

29 او گفت: ‘خیر، چون ممكن است در موقع جمع كردن آنها گندمها را نیز از ریشه بكنید.

30 بگذارید تا موسم دِرو هردوی آنها با هم رشد كنند، در آن وقت به دروگران خواهم گفت كه تلخه‌ها را جمع كنند و آنها را برای سوخت ببندند و گندم را نیز جمع كرده در انبار من ذخیره كنند.’»

مَثَل دانه خردل

31 عیسی یک مَثَل دیگری نیز برای آنان آورده گفت: «پادشاهی آسمان مانند دانهٔ خَردَلی است كه شخصی آن را می‌گیرد و در مزرعهٔ خود می‌کارَد.

32 دانهٔ خردل كه كوچكترین دانه‌هاست، پس از آنكه رشد و نمو كند از بوته‌های دیگر بزرگتر شده به اندازهٔ یک درخت می‌شود و آن‌قدر بزرگ است كه پرندگان می‌آیند و در میان شاخه‌هایش آشیانه می‌سازند.»

مَثَل خمیرمایه

33 عیسی برای آنان مَثَل دیگری آورده گفت: «پادشاهی آسمان مانند خمیرمایه‌ای است كه زنی بر می‌دارد و با سه پیمانه آرد مخلوط می‌کند تا تمام خمیر وَر بیاید.»

تعلیم با مَثَل

34 عیسی تمام این مطالب را برای جمعیّت با مَثَل بیان می‌کرد و بدون مَثَل چیزی به آنها نمی‌گفت

35 تا پیشگویی نبی تحقّق یابد كه فرموده است:

«من دهان خود را خواهم گشود و با مثلها سخن خواهم گفت

و چیزهایی را بیان خواهم نمود كه از بَدو خلقت عالم پوشیده مانده است.»

تفسیر مَثَل تلخه‌‌ها

36 پس از آن عیسی مردم را مرخّص كرد و خودش نیز به منزل رفت، شاگردان عیسی نزد او آمده گفتند: «معنی مَثَل تلخه‌های مزرعه را برای ما شرح بده.»

37 عیسی در جواب گفت: «کسی‌که بذر نیكو می‌کارد، پسر انسان است.

38 مزرعه، این جهان است و بذر نیكو تابعین پادشاهی خدا هستند و تخمهای تلخه پیروان شیطان می‌باشند.

39 آن دشمنی كه تخمهای تلخه را كاشت، ابلیس است و موسم دِرو، آخر زمان می‌باشد و دروگران فرشتگان هستند.

40 همان طوری که دروگران تلخه را جمع می‌کنند و می‌سوزانند در آخر زمان هم همین‌طور خواهد شد.

41 پسر انسان فرشتگان خود را خواهد فرستاد و آنها هرکسی را كه در پادشاهی او باعث لغزش شود و همچنین همهٔ بدكاران را جمع می‌کنند

42 و در کوره‌ای مشتعل خواهند افكند، جایی‌که اشک می‌ریزند و دندان بر دندان می‌فشارند.

43 در آن زمان نیكان در پادشاهی پدر خود مانند خورشید خواهند درخشید. هرکه گوش شنوا دارد بشنود.

مَثَل گنج پنهان شده

44 «پادشاهی آسمان مانند گنجی است كه در مزرعه‌ای پنهان شده باشد و شخصی تصادفاً آن را پیدا كند. او دوباره آن را پنهان می‌کند و از خوشحالی می‌رود، تمام اموال خود را می‌فروشد و برگشته آن مزرعه را می‌خرد.

مَثَل مروارید

45 «پادشاهی آسمان همچنین مانند بازرگانی است كه در جستجوی مرواریدهای زیبا بود.

46 وقتی‌که مروارید بسیار گرانبهایی پیدا كرد، رفته تمام دارایی خود را فروخت و آن را خرید.

مَثَل تور ماهیگیری

47 «و نیز پادشاهی آسمان مانند توری است كه ماهیگیری آن را در دریا انداخت و از انواع ماهیان مختلف صید نمود.

48 وقتی‌که تور از ماهی پر شد، ماهیگیران آن را به ساحل كشیدند و آن وقت نشسته ماهیان خوب را در زنبیل جمع كردند و ماهیان بی‌مصرف را دور ریختند.

49 در آخر زمان نیز چنین خواهد بود. فرشتگان می‌آیند و بدكاران را از میان نیكان جدا ساخته،

50 آنها را در کوره‌ای مشتعل می‌اندازند، جایی‌که گریه و دندان بر دندان فشردن وجود دارد.»

حقایق تازه و كهنه

51 عیسی از آنها پرسید: «آیا همهٔ این چیزها را فهمیدید؟» شاگردان پاسخ دادند: «آری»

52 عیسی به آنان فرمود: «پس هرگاه یک معلّم شریعت، در مكتب پادشاهی آسمان تعلیم بگیرد، مانند صاحب خانه‌ای است كه از گنجینهٔ خود چیزهای تازه و كهنه بیرون می‌آورد.»

ناصره عیسی را نمی‌پذیرد

53 وقتی عیسی این مثلها را به پایان رسانید، آنجا را ترک كرد

54 و به شهر خود آمد و در كنیسه آنجا طوری به مردم تعلیم داد كه همه با تعجّب می‌پرسیدند: «این مرد از كجا این حكمت و قدرت انجام معجزات را به دست آورده است؟

55 مگر او پسر یک نجّار نیست؟ مگر نام مادرش مریم نمی‌باشد؟ آیا یعقوب و یوسف و شمعون و یهودا برادران او نیستند؟

56 و مگر همهٔ خواهران او در اینجا با ما نمی‌باشند؟ پس او همهٔ این چیزها را از كجا كسب كرده است؟»

57 پس آنها او را رد كردند.

عیسی به آنها گفت: «یک نبی در همه‌جا مورد احترام است، جز در وطن خود و در میان خانوادهٔ خویش.»

58 عیسی به علّت بی‌ایمانی آنها معجزات زیادی در آنجا به عمل نیاورد.

—https://api-cdn.youversionapi.com/audio-bible-youversionapi/84/32k/MAT/13-0a031d5b75da3b4082dc4d9474765116.mp3?version_id=181—

Categories
متّی

متّی 14

مرگ یحیای تعمید‌دهنده

1 در این وقت اخبار مربوط به عیسی به اطّلاع هیرودیس پادشاه رسید.

2 او به ملازمان خود گفت: «این مرد همان یحیای تعمید‌دهنده است كه پس از مرگ زنده شده است و به همین جهت معجزات بزرگی از او به ظهور می‌رسد.»

3 زیرا هیرودیس به‌خاطر هیرودیا كه زن برادرش فیلیپُس بود، یحیی را گرفته و دست و پای او را در بند نهاده و به زندان انداخته بود.

4 چون یحیی به هیرودیس گفته بود: «تو حق نداری با این زن ازدواج كنی.»

5 هیرودیس می‌‌خواست او را بكُشد امّا از مردم می‌ترسید، زیرا در نظر مردم یحیی یک نبی بود.

6 ولی در موقع جشن تولّد هیرودیس، دختر هیرودیا در برابر مهمانان رقصید و هیرودیس آن‌قدر از رقص او خوشحال شد،

7 كه قسم خورد هرچه بخواهد به او بدهد.

8 او با راهنمایی مادرش گفت: «‌سر یحیای تعمید‌دهنده را همین حالا در داخل یک سینی به من بده.»

9 پادشاه از شنیدن این سخن ناراحت شد، ولی به پاس سوگند خود و به‌خاطر مهمانانش دستور داد كه سر یحیی را به او بدهند.

10 او کسانی را به زندان فرستاده سر یحیی را از تن جدا كرد

11 و سر او را كه در داخل سینی بود، آورده به دختر دادند و او آن را نزد مادر خود برد.

12 سپس شاگردان یحیی آمده بدن او را بردند و آن را به خاک سپردند. پس از آن آنها به نزد عیسی رفتند و به او خبر دادند.

خوراک دادن به پنج‌هزار نفر

13 عیسی وقتی این خبر را شنید، آنجا را ترک كرد و با قایق به جای خلوتی رفت. امّا مردم باخبر شده دسته‌دسته از شهرهای خود از راه خشكی به دنبال او رفتند.

14 همین‌که عیسی به ساحل رسید، جمعیّت زیادی را دید و دلش به حال آنها سوخت و مریضان آنان را شفا داد.

15 عصر همان روز شاگردانش نزد او آمده گفتند: «اینجا بیابان است و روز هم به آخر رسیده، مردم را به روستاها بفرست تا برای خودشان غذا بخرند.»

16 عیسی به ایشان گفت: «احتیاجی نیست مردم بروند، خود شما به آنان خوراک بدهید.»

17 شاگردان گفتند: «‌ما فقط پنج نان و دو ماهی داریم.»

18 عیسی در جواب فرمود: «آنها را نزد من بیاورید»

19 و پس از آن به مردم دستور داد كه روی سبزه‌‌ها بنشینند. آنگاه پنج نان و دو ماهی را گرفته به آسمان نگاه كرد و خدا را شكر نموده نانها را پاره كرد و به شاگردان داد و شاگردان آنها را به مردم دادند.

20 همه خوردند و سیر شدند و از خُرده‌های باقیمانده كه شاگردان جمع كردند، دوازده زنبیل بزرگ پر شد.

21 غیراز زنها و كودكان پنج هزار مرد خوراک خوردند.

راه رفتن بر روی آب

22 آنگاه عیسی شاگردان را وادار ساخت كه سوار قایق شده قبل از او به طرف دیگر دریا بروند تا خودش مردم را مرخّص نماید.

23 پس از انجام این كار عیسی به بالای كوهی رفت تا به تنهایی دعا كند. وقتی شب شد او در آنجا تنها بود.

24 در این موقع قایق در وسط دریا به علّت باد مخالف، گرفتار امواج شده بود.

25 بین ساعت سه و شش صبح عیسی درحالی‌که بر روی دریا قدم می‌زد نزد آنها آمد.

26 وقتی شاگردان عیسی را دیدند كه برروی آب دریا راه می‌رود آن‌قدر ترسیدند كه با وحشت فریاد زده گفتند: «این یک شبح است.»

27 عیسی فوراً به ایشان گفت: «دل قوی دارید، ‌من هستم، نترسید.»

28 پطرس گفت: «ای خداوند اگر تو هستی به من دستور بده تا من هم بر روی آب نزد تو بیایم.»

29 عیسی فرمود: «بیا.» ‌پطرس از قایق پایین آمد و بر روی آب به طرف عیسی رفت.

30 امّا وقتی شدّت توفان را دید، ‌به وحشت افتاد و درحالی‌که در آب غرق می‌شد فریاد زد: «خداوندا، ‌نجاتم بده.»

31 عیسی فوراً رسید و دست او را گرفته گفت: «ای كم ایمان، چرا شک كردی؟»

32 آنها سوار قایق شدند و باد قطع شد

33 و کسانی‌که در قایق بودند به پای او افتاده می‌گفتند: «تو واقعاً ‌پسر خدا هستی.»

شفای بیماران در جِنیسارِت

34 آنها از دریا گذشته به سرزمین جِنیسارِت رسیدند.

35 به محض اینكه مردم آن محل عیسی را شناختند کسانی را به تمام آن نواحی فرستاده همهٔ بیماران را نزد او آوردند.

36 آنها از او تقاضا كردند كه اجازه دهد، مریضان آنها فقط دامن ردای او را لمس نمایند و هرکه آن را لمس می‌کرد، کاملاً شفا می‌یافت.

—https://api-cdn.youversionapi.com/audio-bible-youversionapi/84/32k/MAT/14-67644d86cf90f38cc89c15d6f2bf33c4.mp3?version_id=181—

Categories
متّی

متّی 15

تعالیم اجداد

1 در این وقت گروهی از فریسیان و علما از اورشلیم نزد عیسی آمده از او پرسیدند:

2 «چرا شاگردان تو آداب و رسومی را كه از نیاکان ما به ما رسیده است، نادیده می‌گیرند و پیش از خوردن غذا دستهای خود را نمی‌شویند؟»

3 عیسی به آنان جواب داد: «چرا خود شما برای اینكه آداب و رسوم گذشته خود را حفظ كنید، فرمان الهی را می‌شكنید؟

4 مثلاً خدا فرمود: ‘پدر و مادر خود را احترام كن، و هرکس به پدر یا مادر خود ناسزا گوید، باید كشته شود،’

5 امّا شما می‌گویید: ‘اگر کسی به پدر و مادر خود بگوید كه هرچه باید برای كمک به شما بدهم وقف كار خدا کرده‌ام،

6 دیگر او مجبور نیست به آنها احترام بگذارد.’ شما این‌طور قانون خدا را به‌خاطر آداب و رسوم خود نادیده گرفته‌اید.

7 ای ریاكاران! اشعیا دربارهٔ شما درست پیشگویی كرد وقتی گفت:

8 ‘این قوم با زبان خود، به من احترام می‌گذارند،

امّا دلهایشان از من دور است.

9 عبادت آنها بیهوده است

زیرا اوامر انسانی را به جای احكام الهی تعلیم می‌دهند.’»

چیزهایی كه انسان را ناپاک می‌سازد

10 آنگاه عیسی مردم را نزد خوانده به ایشان گفت: «به من گوش كنید و این را بدانید

11 كه انسان به وسیلهٔ آنچه می‌خورد و می‌نوشد ناپاک نمی‌شود، بلكه آن چیزی كه از دهان او بیرون می‌آید، او را ناپاک می‌سازد.»

12 در این وقت شاگردان نزد او آمده گفتند: «آیا می‌دانی فریسیان از آنچه گفته‌ای ناراحت شده‌اند؟»

13 عیسی جواب داد: «هر نهالی كه پدر آسمانی من بر زمین نكاشته باشد، از ریشه كنده خواهد شد.

14 آنها را به حال خودشان بگذارید، آنها كورانی هستند كه راهنمای كوران دیگر می‌باشند و هرگاه كوری راهنمای كور دیگری باشد، هر دو به چاه خواهند افتاد.»

15 آنگاه پطرس به عیسی گفت: «معنی این مَثَل را برای ما تعریف كن.»

16 عیسی در جواب فرمود: «پس شما هنوز هم این چیزها را درک نمی‌کنید؟

17 آیا نمی‌فهمید كه هرچه از راه دهان وارد بدن شود به معده می‌رود و پس از آن در مَزبَله ریخته می‌شود؟

18 امّا چیزهایی كه از دهان بیرون می‌آید از دل سرچشمه می‌گیرد و آنهاست كه آدمی را ناپاک می‌سازد،

19 زیرا افكار پلید، قتل، زنا، فسق، دزدی، شهادت دروغ و افترا از دل سرچشمه می‌گیرند

20 و اینهاست، چیزهایی كه آدمی را نجس می‌سازد نه نشستن دستها قبل از غذا.»

ایمان یک زن

21 آنگاه عیسی آن محل را ترک كرده به نواحی صور و صیدون رفت.

22 یک زن كنعانی كه اهل آنجا بود، نزد عیسی آمد و با صدای بلند گفت: «ای آقا، ای فرزند داوود، به من رحم كن، دخترم سخت گرفتار دیو شده است.»

23 امّا عیسی هیچ جوابی به او نداد تا اینكه شاگردان جلو آمدند و از عیسی خواهش كرده گفتند: «او فریادكنان به دنبال ما می‌آید، او را بفرست برود.»

24 عیسی در جواب گفت: «من فقط برای گوسفندان گمشدهٔ قوم اسرائیل فرستاده شده‌ام.»

25 امّا آن زن جلو آمده پیش پای عیسی به خاک افتاد و فریاد زد: «ای آقا، به من كمک كن.»

26 عیسی در جواب او گفت: «درست نیست كه نان اطفال را برداریم و پیش سگها بیندازیم.»

27 امّا آن زن جواب داد: «درست است ای آقا، امّا سگها نیز از ریزه‌های غذایی كه از سفرهٔ اربابشان می‌افتد، می‌خورند.»

28 عیسی در جواب به او گفت: «ای زن، ایمان تو عظیم است. آرزوی تو بر آورده شود.» و در همان لحظه دخترش شفا یافت.

شفای بسیاری از بیماران

29 عیسی آن محل را ترک كرده و از راه ساحل دریای جلیل به بالای كوهی رفت و در آنجا نشست.

30 عدّهٔ زیادی از مردم نزد او آمدند و اشخاص چُلاق و كوران، گنگان و لنگان و بیماران دیگر را با خود آورده جلوی پاهای او می‌گذاشتند و او آنها را شفا می‌داد.

31 مردم وقتی گنگان را گویا و اشخاص چُلاق را سالم و شلان را روان و كوران را بینا دیدند، تعجّب كردند و خدای اسرائیل را حمد گفتند.

غذا دادن به چهار هزار نفر

32 عیسی شاگردان را نزد خود خوانده به آنان گفت: «دل من برای این مردم می‌سوزد. الآن سه روز است كه آنها با من هستند و دیگر چیزی برای خوردن ندارند. من نمی‌خواهم آنها را گرسنه روانه كنم، چون ممكن است در راه ضعف كنند.»

33 شاگردان در جواب گفتند: «از كجا می‌توانیم در این بیابان نان كافی برای سیر كردن چنین جمعیّتی پیدا كنیم؟»

34 عیسی پرسید: «چند نان دارید؟» جواب دادند: «هفت نان و چند ماهی كوچک.»

35 عیسی دستور داد كه مردم روی زمین بنشینند.

36 آنگاه آن هفت نان و ماهیان را گرفت و پس از آنكه خدا را شكر نمود آنها را پاره كرده به شاگردان داد و شاگردان به مردم دادند.

37 همه خوردند و سیر شدند و از خُرده‌های باقیمانده هفت زنبیل پر شد.

38 غیراز زنها و كودكان چهارهزار مرد از آن خوراک خوردند.

39 آنگاه عیسی جمعیّت را مرخّص كرد و خود سوار قایق شده و به ناحیه مَجدَل رفت.

—https://api-cdn.youversionapi.com/audio-bible-youversionapi/84/32k/MAT/15-494cd2ce77978d9a8bae0a6a15efc920.mp3?version_id=181—

Categories
متّی

متّی 16

تقاضای معجزه

1 فریسیان و صدوقیان جلو آمده از روی امتحان از عیسی خواستند كه نشانه‌ای به آنان نشان دهد.

2 عیسی در جواب آنها گفت: «در وقت غروب اگر آسمان سرخ باشد شما می‌گویید هوا خوب خواهد بود

3 و اگر صبح زود آسمان سرخ و گرفته باشد می‌گویید باران خواهد بارید. شما كه می‌توانید با نگاه كردن به آسمان هوا را پیش‌بینی كنید چگونه نمی‌توانید معنی علایم و نشانه‌های این زمان را درک كنید؟

4 این نسل شریر و بی‌وفا جویای نشانه‌ای است و نشانه‌ای به جز نشانهٔ یونس نبی به ایشان داده نخواهد شد.» پس از آن عیسی آنها را ترک كرد و از آنجا رفت.

خمیرمایهٔ صدوقیان و فریسیان

5 شاگردان به آن طرف دریا می‌رفتند ولی فراموش كرده بودند كه با خود نان ببرند.

6 پس وقتی عیسی به ایشان فرمود: «از خمیرمایهٔ فریسیان و صدوقیان برحذر باشید و احتیاط كنید.»

7 آنها در بین خود صحبت كرده می‌گفتند: «‌چون ما نان همراه خود نیاورده‌ایم او چنین می‌گوید.»

8 عیسی این را درک كرد و به ایشان گفت: «ای كم‌ایمانان، چرا دربارهٔ نداشتن نان صحبت می‌کنید؟

9 آیا هنوز هم نمی‌فهمید؟ آیا پنج نان و پنج هزار مرد را به‌خاطر ندارید؟ چند زنبیل جمع كردید؟

10 یا در مورد آن هفت نان و چهارهزار مرد، چند زنبیل جمع كردید؟

11 چرا نمی‌توانید بفهمید كه من دربارهٔ نان صحبت نمی‌کردم؟ من فقط گفتم كه از خمیرمایهٔ فریسیان و صدوقیان احتیاط كنید.»

12 آنگاه شاگردان فهمیدند كه عیسی از آنان می‌خواهد، كه از تعالیم فریسیان و صدوقیان احتیاط كنند، نه از خمیرمایهٔ نان.

تو مسیح هستی

13 وقتی عیسی به نواحی اطراف قیصریه فیلیپُس رسید از شاگردان خود پرسید: «به نظر مردم پسر انسان كیست؟»

14 آنها جواب دادند: «بعضی‌ها می‌گویند یحیای تعمید‌دهنده است و عدّه‌ای می‌گویند: الیاس یا ارمیا و یا یكی از انبیاست.»

15 عیسی پرسید: «شما مرا كه می‌دانید؟»

16 شمعون پطرس جواب داد: «تو مسیح، پسر خدای زنده هستی.»

17 آنگاه عیسی گفت: «ای شمعون پسر یونا، خوشا به حال تو! چون تو این را از انسان نیاموختی بلكه پدر آسمانی من آن را بر تو مكشوف ساخته است.

18 و به تو می‌گویم كه تو پطرس هستی و من بر این صخره كلیسای خود را بنا می‌کنم و نیروهای مرگ، هرگز بر آن چیره نخواهد شد

19 و كلیدهای پادشاهی آسمان را به تو می‌دهم، آنچه را كه تو در زمین منع كنی، در آسمان ممنوع خواهد شد و هرچه را كه بر زمین جایز بدانی در آسمان جایز دانسته خواهد شد.»

20 بعد از آن عیسی به شاگردان دستور داد به کسی نگویند كه او مسیح است.

پیشگویی عیسی دربارهٔ مرگ و قیام خود

21 از آن زمان عیسی به آشكار ساختن این حقیقت پرداخت و به شاگردان خود گفت كه او می‌بایست به اورشلیم برود و در آنجا از مشایخ و سران كاهنان و علما رنج بسیار ببیند و كشته شود و روز سوم زنده گردد.

22 امّا پطرس عیسی را به كناری كشید و با اعتراض به او گفت: «خدا نكند! خیر، خداوندا، هرگز برای تو چنین اتّفاقی نخواهد افتاد.»

23 عیسی برگشته به پطرس گفت: «دور شو ای شیطان! تو مانع راه من هستی و افكار تو افكار انسانی است، نه خدایی.»

24 سپس عیسی به شاگردان خود فرمود: «اگر کسی بخواهد پیرو من باشد باید دست از جان خود بشوید و صلیب خود را برداشته به دنبال من بیاید.

25 زیرا هرکه بخواهد جان خود را حفظ كند آن را از دست می‌دهد، امّا هرکه به‌خاطر من جان خود را فدا كند آن را نگاه خواهد داشت.

26 برای انسان چه سودی دارد كه تمام جهان را ببرد، امّا جان خود را از دست بدهد؟ زیرا او دیگر به هیچ قیمتی نمی‌تواند آن را باز یابد.

27 پسر انسان با جلال پدر خود همراه با فرشتگان می‌آید و به هرکس بر طبق کارهایش پاداش می‌دهد.

28 بدانید كه بعضی از کسانی‌که اكنون اینجا ایستاده‌اند تا آمدن پسر انسان را به صورت یک پادشاه نبینند، نخواهند مرد.»

—https://api-cdn.youversionapi.com/audio-bible-youversionapi/84/32k/MAT/16-bb0279138383f85120218a6adca872f8.mp3?version_id=181—

Categories
متّی

متّی 17

تبدیل هیئت عیسی

1 بعد از شش روز عیسی، پطرس و یعقوب و یوحنا برادر یعقوب را برداشته به بالای كوهی بلند برد تا در آنجا تنها باشند.

2 در حضور آنها هیئت او تغییر كرد، چهره‌اش مانند آفتاب درخشید و لباسش مثل نور سفید گشت.

3 در همین موقع شاگردان، موسی و الیاس را دیدند كه با عیسی گفت‌وگو می‌كردند.

4 آنگاه پطرس به عیسی گفت: «خداوندا چه خوب است كه ما اینجا هستیم. اگر بخواهی من سه سایبان در اینجا می‌سازم: یكی برای تو، یكی برای موسی و یکی هم برای الیاس.»

5 هنوز سخن او تمام نشده بود كه ابری درخشان بر آنان سایه افکند و از آن ابر صدایی شنیده شد كه می‌گفت: «این است پسر عزیز من كه از او خشنودم. به او گوش دهید.»

6 وقتی شاگردان این صدا را شنیدند، بسیار ترسیدند و با صورت به خاک افتادند.

7 آنگاه عیسی نزد آنان آمده و بر آنان دست گذاشته گفت: «برخیزید، دیگر نترسید.»

8 وقتی شاگردان چشمان خود را باز كردند جز عیسی، کسی دیگر را ندیدند.

9 درحالی‌که از كوه پایین می‌آمدند، عیسی به آنان دستور داد تا روزی كه پسر انسان پس از مرگ زنده نشده است دربارهٔ آن رؤیا به کسی چیزی نگویند.

10 شاگردان پرسیدند: «پس چرا علما می‌گویند باید اول الیاس بیاید؟»

11 عیسی پاسخ داد: «درست است، اول الیاس خواهد آمد و همه‌چیز را اصلاح خواهد كرد.

12 امّا من به شما می‌گویم كه الیاس آمده است و آنان او را نشناختند و آنچه خواستند با او كردند. پسر انسان نیز باید همین‌طور از دست ایشان رنج ببیند.»

13 در این وقت شاگردان فهمیدند كه مقصود او یحیای تعمید‌دهنده است.

شفای مصروع

14 همین‌که عیسی و شاگردان نزد مردم برگشتند، مردی نزد عیسی آمد و در برابر او زانو زده

15 گفت: «ای آقا، بر پسر من رحم كن. او مصروع است و دچار حمله‌های سختی می‌شود به طوری که بارها خود را در آب و آتش انداخته است.

16 او را نزد شاگردان تو آوردم، امّا نتوانستند او را شفا دهند.»

17 عیسی در جواب گفت: «مردم این زمانه چقدر بی‌ایمان و منحرف هستند! تا كی باید با شما باشم؟ و تا به كی باید شما را تحمّل كنم؟ او را نزد من بیاورید.»

18 پس عیسی با تندی به دیو دستور داد از او خارج شود. دیو او را ترک كرد و آن پسر در همان لحظه شفا یافت.

19 بعد از این واقعه شاگردان عیسی آمده در خلوت از او پرسیدند: «چرا ما نتوانستیم آن دیو را بیرون كنیم؟»

20 عیسی جواب داد: «چون ایمان شما كم است! بدانید كه اگر به اندازهٔ یک دانهٔ خَردَل ایمان داشته باشید، می‌توانید به این كوه بگویید كه از اینجا به آنجا منتقل شود و منتقل خواهد شد و هیچ چیز برای شما محال نخواهد بود. [

21 لیکن این جنس جز به دعا و روزه بیرون نمی‌رود.]»

دومین پیشگویی مرگ و قیام

22 در موقعی که آنها هنوز در جلیل دور هم بودند، عیسی به ایشان گفت: «پسر انسان بزودی به دست مردم تسلیم می‌گردد

23 و آنان او را خواهند كشت ولی او در روز سوم باز زنده خواهد شد.» شاگردان بسیار غمگین شدند.

پرداخت مالیات معبد بزرگ

24 در موقع ورود عیسی و شاگردان به كفرناحوم، کسانی‌که مأمور دریافت مالیات برای معبد بزرگ بودند نزد پطرس آمده از او پرسیدند: «آیا استاد تو مالیات معبد بزرگ را نمی‌پردازد؟»

25 پطرس گفت: «البتّه!» وقتی پطرس به خانه رفت قبل از اینكه چیزی بگوید عیسی به او گفت: «ای شمعون، به نظر تو پادشاهان جهان از چه کسانی باج و خراج می‌گیرند از ملّت خود یا از بیگانگان؟»

26 پطرس گفت: «از بیگانگان»، عیسی فرمود: «در این صورت خود ملّت معاف است،

27 امّا برای اینكه این اشخاص لغزش نخورند، برو و قلّابی به دریا بینداز، وقتی دهان اولین ماهی صید شده را باز كنی، سکّه‌ای در آن خواهی یافت. آن را بردار و بابت مالیات من و خودت به آنها بده.»

—https://api-cdn.youversionapi.com/audio-bible-youversionapi/84/32k/MAT/17-540115f79a0cae492330af4c64dae9c4.mp3?version_id=181—

Categories
متّی

متّی 18

چه کسی بزرگتر است

1 در آن وقت شاگردان نزد عیسی آمده از او پرسیدند: «چه کسی در پادشاهی آسمان از همه بزرگتر است؟»

2 عیسی كودكی را صدا كرد و از او خواست در برابر آنان بایستد

3 و سپس به آنان گفت: «در حقیقت به شما می‌گویم كه اگر شما عوض نشوید و مانند كودكان نگردید، هرگز به پادشاهی آسمان وارد نخواهید شد.

4 در پادشاهی آسمان، آن کسی از همه بزرگتر است كه خود را فروتن سازد و مانند این كودک بشود.

5 و کسی‌که چنین كودكی را به نام من بپذیرد، مرا پذیرفته است.

وسوسه‌های گناه

6 «وای به حال کسی‌که باعث لغزش یکی از این كوچكان كه به من ایمان دارند بشود. برای او بهتر است كه سنگ آسیابی به گردنش آویخته شود و در اعماق دریا غرق گردد.

7 وای بر دنیا كه باعث چنین لغزشهایی می‌شود! مسلّماً لغزشهایی پیش خواهد آمد، امّا وای بر کسی‌که باعث این لغزشها شود.

8 «بنابراین اگر دست یا پای تو، تو را به گناه بكشاند آن را قطع كن و دور بینداز، زیرا برای تو بهتر است كه بدون دست یا پا وارد حیات گردی تا با دو دست و دو پا به داخل آتش ابدی افكنده شوی.

9 و اگر چشم تو، تو را به گناه می‌کشاند، آن را در آور و دور بینداز، زیرا بهتر است كه با یک چشم وارد حیات شوی تا با دو چشم به آتش دوزخ افكنده شوی.

مَثَل گوسفند گُمشده

10 «هرگز این كوچكان را حقیر نشمارید. بدانید كه آنان در عالم بالا فرشتگانی دارند كه پیوسته در پیشگاه پدر آسمانی من حاضر هستند. [

11 زیرا پسر انسان آمده است تا گُمشده را نجات بخشد.]

12 «عقیدهٔ شما چیست؟ اگر مردی صد گوسفند داشته باشد و یکی از آنها گُم شود، آیا او نود و نه گوسفند دیگر را در كوهسار رها نمی‌کند و به جستجوی گوسفند گُمشده نمی‌رود؟

13 و هرگاه آن را پیدا كند برای آن یک گوسفند بیشتر شاد می‌شود تا برای آن نود و نه گوسفند دیگر كه گُم نشده‌اند.

14 به همین‌طور پدر آسمانی شما نمی‌خواهد كه حتّی یکی از این كوچكان از دست برود.

وقتی برادری مرتكب خطا می‌شود

15 «اگر برادرت به تو بدی كند، برو و با او در تنهایی دربارهٔ آن موضوع صحبت كن. اگر به سخن تو گوش دهد برادر خود را بازیافته‌ای

16 و اگر به سخن تو گوش ندهد، یک یا دو نفر دیگر را با خود ببر تا از زبان دو یا سه شاهد این موضوع تأیید شود.

17 اگر حاضر نیست سخنان آنان را بشنود موضوع را به اطّلاع كلیسا برسان و اگر حاضر نشود به كلیسا گوش دهد، با او مثل یک بیگانه یا باجگیر رفتار كن.

حرام و حلال

18 «بدانید كه هرچه شما در زمین حرام كنید در آسمان حرام خواهد شد و هرچه را بر روی زمین حلال نمایید در آسمان حلال خواهد شد.

19 و نیز بدانید كه هرگاه دو نفر از شما در روی زمین دربارهٔ آنچه كه از خدا می‌خواهند یكدل باشند پدر آسمانی من آن را به ایشان خواهد بخشید،

20 زیرا هرجا كه دو یا سه نفر به نام من جمع شوند، من آنجا در میان آنان هستم.»

کسی‌که دیگران را نمی‌بخشد

21 در این وقت پطرس نزد عیسی آمده از او پرسید: «خداوندا، اگر برادر من نسبت به من خطا بكند تا چند بار باید او را ببخشم؟ تا هفت بار؟»

22 عیسی در جواب گفت: «نمی‌گویم هفت بار، بلكه هفتاد مرتبه هفت بار.

23 چون پادشاهی آسمان مانند پادشاهی است كه تصمیم گرفت از خادمان خود حساب بخواهد.

24 وقتی این كار را شروع كرد شخصی را نزد او آوردند كه میلیونها تومان به او بدهكار بود

25 امّا چون او نمی‌توانست آن را بپردازد، اربابش دستور داد او را با زن و فرزندان و تمام هستی‌اش بفروشند تا بدهی خود را بپردازد.

26 آن شخص پیش پای ارباب خود افتاده گفت: ‘ای آقا، به من مهلت بده و من تمام آن را تا ریال آخر به تو خواهم پرداخت.’

27 دل ارباب به حال او سوخت. به طوری که از دریافت طلب خود صرف نظر كرد و به او اجازه داد برود.

28 «امّا او وقتی از آنجا رفت در راه با یکی از همكاران خود روبه‌رو شد كه در حدود صد و پنجاه تومان به او بدهكار بود، او را گرفت و گلویش را فشرده گفت: ‘بدهی خود را به من بپرداز.’

29 آن شخص به پای همكار خود افتاد و به او التماس كرده گفت: ‘به من مهلت بده، پول تو را می‌پردازم.’

30 امّا او قبول نكرد و آن مرد را به زندان انداخت تا بدهی خود را بپردازد.

31 خادمان دیگری كه این ماجرا را دیدند بسیار ناراحت شدند و به نزد ارباب خود رفته تمام جریان را به اطّلاع او رسانیدند.

32 او آن مرد را احضار كرده به او گفت: ‘ای غلام شریر، به‌خاطر خواهشی كه از من كردی من همهٔ بدهی تو را به تو بخشیدم.

33 آیا نمی‌باید همین‌طور كه من دلم برای تو سوخت، تو هم به همكار خود ترحّم می‌کردی؟’

34 ارباب آن‌قدر خشمگین شد كه آن غلام را به زندان انداخت و دستور داد تنبیه شود و تا وقتی تمام بدهی خود را نپرداخته است، آزاد نشود.

35 «اگر همهٔ شما برادر خود را از دل نبخشید، پدر آسمانی من هم با شما همین‌طور رفتار خواهد كرد.»

—https://api-cdn.youversionapi.com/audio-bible-youversionapi/84/32k/MAT/18-bc58ff2bd3ff77d8d64eaa9c1ba1934c.mp3?version_id=181—

Categories
متّی

متّی 19

تعلیم عیسی دربارهٔ طلاق

1 وقتی عیسی این سخنان را به پایان رسانید، جلیل را ترک كرد و به نواحی یهودیه در آن طرف رود اردن رفت.

2 جمعیّت زیادی به دنبال او رفتند و عیسی آنها را در آنجا شفا داد.

3 بعضی از فریسیان هم نزد او آمده از روی امتحان از او پرسیدند: «آیا جایز است كه مرد به هر علّتی كه بخواهد زن خود را طلاق دهد؟»

4 عیسی در جواب از آنها پرسید: «آیا تا به حال نخوانده‌اید كه پروردگار از ابتدا انسان را زن و مرد آفرید؟

5 به این سبب است كه مرد، پدر و مادر خود را ترک می‌کند و به زن خود می‌پیوندد و آن دو یکی می‌شوند.

6 از این رو آنها دیگر دو تن نیستند بلكه یکی هستند، پس آنچه را كه خدا به هم پیوسته است انسان نباید جدا سازد.»

7 آنها پرسیدند: «پس چرا موسی اجازه داد كه مرد با دادن یک طلاق‌نامه به زن خود از او جدا شود؟»

8 عیسی در جواب گفت: «به‌خاطر سنگدلی شما بود كه موسی اجازه داد از زن خود جدا شوید، ولی از ابتدای خلقت چنین نبود.

9 امّا من به شما می‌گویم هرکس زن خود را به هر علّتی به جز علّت زنا طلاق دهد و با زن دیگری ازدواج نماید مرتكب زنا می‌شود.»

10 شاگردان به او گفتند: «اگر شوهر در مقابل زنش باید چنین وضعی داشته باشد، بهتر است كه دیگر كسی ازدواج نكند.»

11 عیسی به آنها گفت: «همه نمی‌توانند این تعلیم را قبول كنند، مگر کسانی‌که استعداد آن را داشته باشند.

12 بعضی‌ها طوری به دنیا آمده‌اند كه اصلاً نمی‌توانند ازدواج كنند، عدّه‌ای هم به دست انسان مقطوع‌النّسل شده‌اند و عدّه‌ای نیز به‌خاطر پادشاهی آسمان از ازدواج خودداری می‌کنند. بنابراین هرکس قدرت اجرای این تعلیم را دارد، آن را بپذیرد.»

عیسی بچّه‌های کوچک را بركت می‌دهد

13 در این وقت عدّه‌ای از مردم، بچّه‌های کوچک را نزد عیسی آوردند تا او دست خود را بر سر آنها بگذارد و برای آنها دعا كند. امّا شاگردان آنها را به‌خاطر این كار سرزنش كردند.

14 امّا عیسی به آنان فرمود: «بگذارید بچّه‌های کوچک نزد من بیایند و مانع آنان نشوید، زیرا پادشاهی آسمان به چنین كسانی تعلّق دارد.»

15 عیسی دست خود را بر سر كودكان گذاشت و سپس از آنجا رفت.

جوان دولتمند

16 در این هنگام مردی جلو آمد و از عیسی پرسید: «ای استاد چه كار نیكی باید بكنم تا بتوانم حیات جاودانی را به دست آورم؟»

17 عیسی به او گفت: «چرا دربارهٔ نیكی از من سؤال می‌کنی؟ فقط یکی نیكوست. امّا اگر تو مایل هستی به حیات وارد شوی، احكام شریعت را نگاه‌دار.»

18 او پرسید: «كدام احكام؟» عیسی در جواب فرمود: «قتل مكن، زنا مكن، دزدی نكن، شهادت دروغ نده،

19 احترام پدر و مادر خود را نگاه‌دار و همسایه‌‌ات را مانند جان خود دوست بدار.»

20 آن جوان پاسخ داد: «من همهٔ اینها را نگاه داشته‌ام، دیگر چه چیزی كم دارم؟»

21 عیسی به او فرمود: «اگر می‌خواهی كامل باشی برو، دارایی خود را بفروش و به بیچارگان بده تا برای تو در عالم بالا ثروتی اندوخته شود. آن وقت بیا و از من پیروی كن.»

22 وقتی آن جوان این را شنید با دلی افسرده از آنجا رفت زیرا ثروت بسیار داشت.

23 عیسی به شاگردان خود فرمود: «بدانید كه ورود دولتمندان به پادشاهی آسمان بسیار دشوار است،

24 باز هم می‌گویم كه گذشتن شتر از سوراخ سوزن آسانتر است تا ورود یک شخص دولتمند به پادشاهی خدا.»

25 شاگردان از شنیدن این سخن سخت ناراحت شده پرسیدند: «پس چه كسی می‌تواند نجات بیابد؟»

26 عیسی به آنان نگاه كرد و فرمود: «برای انسان این محال است ولی برای خدا همه‌چیز ممكن می‌باشد.»

27 پطرس در جواب به او گفت: «ما كه همه‌چیز را ترک كرده و به دنبال تو آمده‌ایم، پاداش ما چه خواهد بود؟»

28 عیسی پاسخ داد: «در حقیقت به شما می‌گویم كه در دنیای آینده، در آن هنگام كه پسر انسان با شكوه و جلال آسمانی بر تخت پادشاهی خود جلوس می‌کند، شما كه از من پیروی کرده‌اید بر دوازده تخت خواهید نشست و بر دوازده طایفهٔ اسرائیل داوری خواهید نمود.

29 و هرکس كه به‌خاطر من خانه و برادران و خواهران و پدر و مادر و كودكان و زمین و ملک خود را ترک كرده باشد، چندین برابر پاداش خواهد گرفت و حیات جاودانی به دست خواهد آورد.

30 امّا بسیاری از کسانی‌که اكنون اول هستند، آخر خواهند شد و بسیاری از آنها كه اكنون آخر هستند اول خواهند بود.

—https://api-cdn.youversionapi.com/audio-bible-youversionapi/84/32k/MAT/19-fcd067d6bbb00d25cc71a48000b39a9c.mp3?version_id=181—