Categories
تثنیه

تثنیه ‮معرّفی کتاب‬

معرّفی کتاب

کتاب تثنیه، کتاب سخنرانی‌های موسی برای بنی‌اسرائیل در سرزمین موآب می‌باشد، جایی که آنها پس از مدّتها سفر در بیابان، سرانجام توقّف نمودند و آمادهٔ ورود به کنعان شدند.

بعضی از مسائل خیلی مهمّی که در این کتاب به آن اشاره شده، عبارتند از:

-‌موسی وقایع عظیم چهل سال گذشته را دوباره بیان می‌کند و از مردم درخواست می‌کند که به‌خاطر داشته باشند خدا چگونه آنها را در بیابان رهبری نمود و نسبت به خدا وفادار و مطیع باشند.

-‌موسی ده فرمان اوّلیه را تکرار نموده و معنی فرمان اول را تأکید می‌نماید و از مردم می‌خواهد که فقط خدا را پرستش نمایند. سپس او قوانین گوناگونی را که در ادارهٔ امور زندگی آنها در کنعان لازم خواهد بود بازگو می‌کند.

-‌موسی معنی پیمان خدا با آنها را یادآوری می‌کند و از آنها دعوت می‌کند که تعهّد خود را نسبت به انجام آن پیمان تجدید نمایند.

-‌یوشع به عنوان دومین رهبر قوم خدا منصوب می‌شود و موسی، پس از سراییدن یک سرود در تمجیدِ وفاداری خدا و برکت دادن طایفه‌های بنی‌اسرائیل، در موآب در شرق رود اردن وفات می‌کند.

موضوع اصلی کتاب این است که خدا، بنی‌اسرائیل را نجات و برکت داده است. پس آنها باید این را به‌خاطر داشته، خدا را اطاعت نموده و دوست بدارند تا حیات داشته و از برکاتِ پیوستهٔ خدا بهره‌مند گردند.

آیات برجستهٔ این کتاب 6: 4-6 می‌باشد و شامل کلماتی است که عیسی مسیح آن را بزرگترین حکم خواند: «خداوند خدای خود را با تمام دل و تمام جان و تمام توان دوست بدارید.»

تقسیم‌بندی کتاب

سخنرانی اول موسی 1:1-4:49

سخنرانی دوم موسی 5:1-26:19

الف- احکام 5:1-10:22

ب- قوانین، مقرّرات و هشدارها 11:1-26:19

دستورات برای ورود به کنعان 27:1-28:68

تجدید پیمان 29:1-30:20

سخنان آخر موسی 31:1-33:29

وفات موسی 34:1-12

Categories
تثنیه

تثنیه 1

مقدّمه

1 این سخنانی است که موسی به قوم اسرائیل، هنگامی‌که آنها در شرق رود اردن (واقع در صحرای موآب) بودند، گفت. شهرهای این ناحیه عبارت بودند از: سوف، فاران، توفل، لابان، حضیروت و دی‌ذهب.

2 از کوه سینا تا قادش برنیع از راه اَدوم سفری یازده روزه است.

3 در روز اول ماه یازدهم سال چهلم، موسی هرآنچه را که خداوند فرمان داده بود، به بنی‌اسرائیل گفت.

4 بعد از آن که او سیحون، پادشاه اموریان را که در حشبون حکومت می‌کرد و عوج، پادشاه باشان را که در عشتاروت و ادرعی حکومت می‌کرد، شکست داد.

5 در آن سوی رود اردن در سرزمین موآب، موسی به شرح قوانین خداوند پرداخت.

او گفت:

6 «وقتی ما در کوه سینا بودیم، خداوند خدای ما به ما چنین فرمود: ‘شما به قدر کافی در این کوهستان توقّف کرده‌اید.

7 اردو را جمع کرده، حرکت نمایید و به سرزمین کوهستانی اموریان و نواحی آن یعنی دشت اردن، کوهستان‌ها، دشتها، حوالی سمت جنوب، سواحل مدیترانه، سرزمین کنعان، لبنان و تا رود فرات بروید و همه را تصرّف کنید.

8 من این سرزمین را در برابر شما نهاده‌‌ام، وارد شوید و آن را تصرّف کنید. چون این سرزمینی است که من، خداوند، به نیاکان شما ابراهیم و اسحاق و یعقوب و تمامی نسلهای آیندهٔ ایشان وعده داده بودم.’

انتخاب قضات

9 «در آن روزها به شما گفتم: من به تنهایی نمی‌توانم مسئولیّت شما را تحمّل کنم.

10 خداوند تعداد شما را مثل ستارگان آسمان بی‌شمار ساخته است.

11 خداوند خدای نیاکانتان، تعداد شما را هزار برابر افزایش دهد و طبق وعده‌اش شما را برکت دهد.

12 امّا چطور می‌توانم به تنهایی به تمام دعواها و منازعات شما رسیدگی کنم؟

13 بنابراین از هر طایفه، چند مرد دانا، فهمیده و باتجربه را انتخاب کنید و من آنها را به رهبری شما تعیین می‌نمایم.

14 شما با پیشنهاد من موافقت کردید.

15 آن وقت من آن اشخاص دانا و باتجربهٔ هر طایفه را که شما انتخاب کردید، مأمور ساختم تا به عنوان رهبر گروههای هزار، صد، پنجاه و ده نفری انجام وظیفه کنند.

16 «در آن موقع به رهبران امر کردم که در عین حال در امور قضایی هم به شما کمک کنند و دعواها و امور حقوقی مردم را چه از قوم خودشان باشند چه از بیگانه، از روی عدالت و بدون تبعیض داوری کنند.

17 شما باید در قضاوت بی‌طرف باشید، به ضعیف و قوی یکسان گوش کنید و از کسی نترسید؛ زیرا داوری از طرف خداوند است. اگر حل مسئله‌ای برای شما مشکل باشد آن را نزد من بیاورید و من به آن رسیدگی می‌کنم.

18 «در همان وقت برای همهٔ کارهایی که باید انجام دهید، دستوراتی صادر کردم.

ارسال جاسوسان از قادش برنیع

19 «طبق امر خداوند خدای خود، از کوه سینا حرکت کردیم و از بیابان وسیع و وحشتناک عبور نموده به کوهستان اموریان رفتیم. وقتی به قادش برنیع رسیدیم

20-21 به شما گفتم که خداوند خدای ما، این سرزمین را به ما داده است. حالا بروید و طبق فرمان خداوند خدای نیاکانتان، آن را تصاحب کنید. نترسید و هراس به دل خود راه ندهید.

22 «آنگاه همه نزد من آمدید و گفتید: ‘بیایید چند نفر را پیشتر به آنجا بفرستیم تا آن سرزمین را بررسی کنند و بعد به ما خبر بدهند که از کدام طریق می‌توانیم به آن سرزمین داخل شویم و با چه شهرهایی روبه‌رو می‌شویم.’

23 «من با پیشنهاد شما موافقت کردم و دوازده نفر، یعنی یک نفر از هر طایفه انتخاب نمودم.

24 آنها به راه افتادند و از کوهستان‌ها گذشته به وادی اشکول رفتند و آنجا را بررسی کردند.

25 آنها برگشتند و نمونه‌هایی از میوه‌های آن سرزمین را با خود آوردند و گزارش دادند، آن سرزمینی را که خداوند خدای ما، به ما داده است سرزمینی حاصلخیز است.

26 «امّا شما از ورود به آنجا امتناع نموده از فرمان خداوند سرکشی کردید.

27 در خیمه‌هایتان از یکدیگر به شکایت پرداختید و گفتید: ‘چون خداوند از ما نفرت داشت، ما را از سرزمین مصر بیرون آورد تا ما را به دست اموریان تسلیم کند و از بین ببرد.

28 چرا به آنجا برویم؟ برادران ما که به آنجا رفتند، با خبرهایی که آوردند، ما را ترساندند؛ زیرا گفتند که مردان آن سرزمین قویتر و قد بلندتر از ما هستند و دیوارهای شهرهایشان سر به فلک کشیده است و همچنین آنها آدمهای غول‌پیکری را که از فرزندان عناق هستند را هم در آنجا دیده‌اند.’

29 «امّا من به شما گفتم که هراسان نباشید و از آن مردم نترسید.

30 خداوند خدای شما، راهنمای شماست و همان‌طور که قبلاً در مصر و همچنین در این بیابان در برابر چشمان شما جنگید، حالا هم برای شما جنگ می‌کند.

31 در بیابان دیدید که چگونه شما را در امنیّت به اینجا آورد؛ مانند پدری که فرزندش را حمل می‌کند.

32 امّا با همهٔ اینها و با وجودی که پیشاپیش شما حرکت می‌کرد تا جای مناسبی برای اقامت شما پیدا کند، بازهم شما به خداوند اعتماد نکردید.

33 او قبل از شما حرکت کرد تا مکانی برای اردوی شما بیابد. او در سراسر سفر، در شب به وسیلهٔ ستونی از آتش و در روز با ستونی از ابر، شما را راهنمایی فرمود.

خداوند بنی‌اسرائیل را تنبیه می‌کند

34 «وقتی خداوند شکایت شما را شنید، خشمگین شد و قسم خورد و فرمود:

35 ‘حتّی یک نفر هم از شما نسل شریر، روی آن سرزمینی را که من وعدهٔ مالکیّتش را به نیاکان شما داده بودم، نخواهد دید

36 به غیراز کالیب پسر یفنه، که چون از من اطاعت کامل نمود. آن زمینی را که بررسی کرده است به او و فرزندانش می‌بخشم.’

37 به‌خاطر شما، خداوند از من نیز خشمگین شد و فرمود: ‘تو هم به آن سرزمین داخل نخواهی شد.

38 به جای تو، یوشع پسر نون که معاون توست، قوم اسرائیل را هدایت می‌کند. پس او را تشویق کن چون او رهبری قوم اسرائیل را در تصرّف آن سرزمین به عهده خواهد گرفت.’

39 «سپس خداوند به همهٔ ما فرمود: ‘فرزندان شما که هنوز بسیار جوان هستند و فرق خوب و بد را نمی‌دانند وارد آن سرزمین خواهند شد. کودکانی که شما گفتید اسیر دشمنان می‌شوند. من سرزمین را به آنها خواهم داد تا در آن ساکن شوند.

40 امّا شما حالا بازگردید و از راهی که به طرف دریای سرخ می‌رود به بیابان بروید.’

41 «آنگاه شما گفتید: ‘ما در برابر خداوند گناه کرده‌ایم، امّا اکنون می‌رویم و طبق فرمان خداوند می‌جنگیم.’ پس همهٔ شما برای جنگ آماده شدید و فکر می‌کردید که به آسانی می‌توانید آن ناحیهٔ کوهستانی را تسخیر کنید.

42 «خداوند به من فرمود که به شما بگویم که جنگ نکنید؛ زیرا خداوند با شما نمی‌رود و دشمن، شما را شکست می‌دهد.

43 من آنچه را که خداوند به من فرمود به شما گفتم، امّا شما توجّه نکردید. شما از روی غرور، در مقابل خداوند ایستادگی کردید و برای جنگ به کوهستان رفتید.

44 سپس اموریانی که ساکنان آنجا بودند، به مقابلهٔ شما آمدند و مانند زنبور شما را دنبال کردند و شما را از اَدوم تا حُرما شکست دادند.

45 آنگاه شما برگشتید و در حضور خداوند گریه کردید، ولی خداوند به فریاد شما گوش نداد.

46 «بعد شما مدّت مدیدی در قادش ماندید.

—https://api-cdn.youversionapi.com/audio-bible-youversionapi/84/32k/DEU/1-9de091430333209b5445cba1d2d4937d.mp3?version_id=181—

Categories
تثنیه

تثنیه 2

سالهای آوارگی در بیابان

1 آنگاه طبق امر خداوند بازگشتیم و از راهی که به طرف دریای سرخ می‌رود به بیابان رفتیم. سالهای زیادی در نواحی اَدوم سرگردان بودیم.

2 «سپس خداوند به من فرمود که:

3 به اندازهٔ کافی در این سرزمین کوهستانی سرگردان بوده‌اید، حالا به طرف شمال بروید

4 و به مردم فرمان بده و بگو: شما بزودی از سرزمینی که به خویشاوندان شما یعنی پسران عیسو که در اَدوم ساکنند خواهید گذشت، ایشان از شما خواهند ترسید. پس احتیاط کنید.

5 با آنها جنگ نکنید، زیرا من حتّی یک وجب از زمین ایشان را به شما نخواهم داد، چون من تمام سرزمین کوهستانی اَدوم را به عیسو داده‌ام.

6 در آنجا برای غذا و آبی که مصرف می‌کنید، باید پول بپردازید.

7 «خداوند خدایتان، در تمام مدّت چهل سالی که در این بیابان وسیع، سرگردان بوده‌اید در هر قدم، مراقب شما بوده از هر جهت به شما برکت داده است و به هیچ چیزی محتاج نبوده‌اید.

8 «پس ما از سرحد اَدوم که خویشاوندان ما، یعنی فرزندان عیسو در آن زندگی می‌کردند، عبور نمودیم و بعد از جاده‌ای که به طرف ایلت و عصیون جابر می‌رود گذشته رو به شمال به طرف بیابان موآب حرکت کردیم.

9 خداوند به من فرمود: ‘موجب آزار و اذیّت موآبیان که فرزندان لوط هستند، نشوید و با آنها جنگ نکنید، زیرا من از زمین آنها چیزی به شما نمی‌دهم، چون شهر عار را به آنها بخشیده‌ام.’»

10 (یکی از طایفه‌های غولها که قبلاً در آنجا سکونت داشتند، ایمیان بودند

11 که مثل غولهای عناقی قدی بلند داشتند. ایمیان مانند عناقیان، اصلاً از رفائیان بودند، امّا موآبیان آنها را ایمی می‌خواندند.

12 حوریان هم قبلاً در اَدوم زندگی می‌کردند، امّا فرزندان عیسو آنها را بیرون رانده همه را از بین بردند و سرزمین ایشان را اشغال کردند، همان‌طور که اسرائیل، سرزمین مردم کنعان را که خداوند به آنها داده بود، تصرّف کرد.)

13 «بعد به امر خداوند از وادی زارَد عبور کردیم.

14 از ترک قادش برنیع تا عبور از بیابان زارد، سی و هشت سال گذشت. همان‌طور که خداوند فرموده بود، در این مدّت تمام مردان جنگی ما از بین رفتند.

15 دست خداوند برضد آنها دراز بود تا اینکه همه را هلاک کرد.

16 «بعد از آن که تمام مردان جنگی مردند،

17 خداوند به من فرمود:

18 ‘امروز باید از طریق عار از سرحد موآب عبور کنید.

19 وقتی به سرحد عمونیان نزدیک شدید، به آنها آزار نرسانید و از جنگ با آنها خودداری کنید، زیرا من سرزمین آنها را به شما نمی‌دهم، چون آنجا را به فرزندان لوط بخشیده‌ام.’»

20 (نام دیگر این ناحیه رفائیم است، یعنی نام مردمی که در آنجا زندگی می‌کردند. عمونیان ایشان را زمزمیان می‌خواندند.

21 رفائیان قومی بزرگ و قدرتمند و مانند عناقیان قد بلند بودند. امّا خداوند ایشان را نابود کرد تا عمونیان بر ایشان غلبه کرده در سرزمین آنان ساکن شوند.

22 خداوند به فرزندان عیسو هم به همین ترتیب کمک کرد و حوریان را که پیش از آنها در اَدوم سکونت داشتند، از بین برد و فرزندان عیسو تا به امروز به جای آنها در آن ناحیه زندگی می‌کنند.

23 سرزمین ساحل مدیترانه نیز محل سکونت اهالی جزیرهٔ کریت شده بود. ایشان عویان را نابود کرده بر سرزمین ایشان به سوی جنوب تا شهر غزه ساکن شدند.)

24 «پس از اینکه از سرزمین موآب گذشتیم، خداوند فرمود: ‘از وادی ارنون عبور کنید و با سیحون، پادشاه حشبون بجنگید. من او را با سرزمینش به دست شما تسلیم می‌کنم.

25 امروز وحشت را در دل مردم ایجاد می‌نمایم تا همه‌کس در همه‌جای دنیا از شما بترسند و وقتی نام شما را بشنوند به وحشت بیفتند.’

شکست سیحون، پادشاه حشبون

26 «پس من از بیابان قدیموت، نمایندگان خود را نزد سیحون، پادشاه حشبون فرستادم و با این پیام پیشنهاد صلح کردم:

27 ‘اگر به ما اجازه بدهی که از سرزمینت عبور کنیم، ما تنها از شاهراه به سفر خود ادامه می‌دهیم و از آن به چپ یا راست قدم نمی‌گذاریم.

28 غذا و آب خود را از شما می‌خریم. چیزی که از شما می‌خواهیم اجازهٔ عبور از خاک شماست و بس.

29 فرزندان عیسو که در اَدوم سکونت دارند و همینطور موآبیان که در عار زندگی می‌کنند به ما اجازهٔ عبور از سرزمین خود را دادند. ما از طریق رود اردن به سرزمینی که خداوند به ما داده است، می‌رویم.’

30 «امّا سیحون، پادشاه حشبون به ما اجازهٔ عبور نداد. خداوند او را سرسخت و لجوج ساخت تا ما او را شکست بدهیم و سرزمین او را تسخیر کرده، در آن ساکن شویم که تا امروز نیز هستیم.

31 «آنگاه خداوند به من فرمود: ‘من سیحون و سرزمین او را در برابر شما عاجز ساخته‌ام؛ پس بروید و برای تصرّف آن دست به کار شوید.’

32 وقتی سیحون با لشکر خود برای جنگ به یاهص آمد،

33 خداوند خدای ما، او را به دست ما تسلیم کرد و ما او را همراه با فرزندان و تمام مردمش کشتیم.

34 بعد از آن که شهرهای او را تصرّف کردیم، همهٔ مردان، زنان و کودکان را بکلّی از بین بردیم و هیچ‌کسی را زنده نگذاشتیم.

35 تنها گلّه‌ها را به عنوان غنیمت برای خود نگه داشتیم و شهرهایی را که تسخیر کرده بودیم، غارت کردیم.

36 از عروعیر که در کنار وادی ارنون است تا جلعاد، همهٔ شهرها را و همچنین شهری را که در میان درّه بود، تصرّف کردیم و هیچ شهری در برابر ما مقاومت نکرد؛ زیرا خداوند خدای ما، همه را در دستهای ما گذاشته بود.

37 امّا به سرزمین عمونیان و ناحیه وادی یبوق و شهرهای کوهستانی که خداوند ما را از رفتن به آنها منع کرده بود، نزدیک نشدیم.

—https://api-cdn.youversionapi.com/audio-bible-youversionapi/84/32k/DEU/2-1f043d0f412bbb18427c3a777cf83e03.mp3?version_id=181—

Categories
تثنیه

تثنیه 3

شکست عوج پادشاه

1 «بعد از آن به طرف باشان حرکت کردیم. پادشاه باشان با تمام لشکر خود برای مقابله ما به ادرعی آمد.

2 خداوند به من فرمود: ‘از او نترس، زیرا من او را همراه با تمام مردم و سرزمینش به تو سپرده‌ام. با او همان رفتار را بکن که با سیحون، پادشاه اموریان در حشبون کردی.’

3 «به این ترتیب خداوند خدای ما، عوج پادشاه باشان را هم با تمام مردم او به دست ما تسلیم کرد و ما همه را کشتیم و حتّی یک نفر را هم زنده نگذاشتیم.

4 هر شصت شهر، یعنی تمام نواحی ارجوب سرزمین باشان و تمام قلعه‌های نظامی آنها را تصرّف کردیم.

5 این شهرهای مستحکم با دیوارهای بلند و دروازه‌های پشت‌بنددار و همچنین چندین روستای بدون دیوار نیز به تصرّف ما درآمدند.

6 همه را مثل سرزمین باشان بکلّی نابود ساختیم و تمام مردان و زنان و کودكان را هلاک کردیم.

7 امّا گلّه‌ها و غنایمی را که به دست آوردیم برای خود نگه داشتیم.

8 «به این ترتیب ما تمام سرزمین دو پادشاه اموری را که در شرق رود اردن بود، یعنی از ناحیه وادی ارنون تا کوه حرمون تصرّف کردیم.

9 (مردم صیدون کوه حرمون را سریون و اموریان آن را سنیر می‌گفتند.)

10 ما تمام شهرهایی را که در آن جلگه واقع بودند همراه با سرزمین جلعاد و باشان تا سلخه و ادرعی به دست آوردیم.»

11 (عوج، آخرین پادشاه رفائیان بود تابوت او که از سنگ ساخته شده بود حدود چهار متر طول و دو متر عرض دارد. این تابوت هم‌اکنون نیز در شهر امونات در سرزمین ربّاه می‌باشد.)

طایفه‌های شرقی رود اردن

12 «بعد از آن که این سرزمین را تصاحب کردیم، آن را از عروعیر که در کنار وادی ارنون است با نصف کوهستان جلعاد و شهرهای آن به طایفه‌‌های رئوبین و جاد دادم.

13 بقیّهٔ جلعاد و تمام سرزمین باشان را که عوج در آن سلطنت می‌کرد به نصف طایفهٔ منسی دادم.»

(ناحیهٔ ارجوب در باشان را سرزمین رفائیان هم می‌نامند.

14 خانوادهٔ یائیر از طایفهٔ منسی سراسر ناحیه ارجوب را تا حدود جشوریان و معکیان تصرّف کردند و آنجا را به نام خود، یعنی حَوُوت یائیر نامیدند که تا به امروز به همین نام خوانده می‌شود.)

15 «به خاندان ماخیر، جلعاد را دادم.

16 طایفه‌های رئوبین و جاد، منطقه‌ای را که از وادی یبوق در جلعاد (سرحد عمونیان) شروع می‌شد و تا وسط وادی ارنون وسعت داشت، اشغال کردند.

17 سرزمین ایشان از غرب تا رود اردن، از دریاچه جلیل تا شمال، از دریای مُرده تا جنوب و در شرق تا کوه فسجه ادامه داشت.

18 «من به شما گفتم خداوند خدای شما، این سرزمین را به شما داده است. پس تمام مردان مسلّح شما باید پیشاپیش قوم بروند و آنها را به آن طرف رود اردن برسانند.

19 امّا زنان، کودکان و گلّه‌ها را که می‌دانم تعداد آنها بسیار زیاد است، باید در همین شهرهایی که خدا به شما داده است، بمانند.

20 خویشاوندان اسرائیلی خود را کمک کنید تا بتوانند سرزمینی را که خداوند در غرب اردن به آنها داده است، اشغال کنند. آنگاه شما می‌توانید به سرزمینی که به شما داده‌ام بازگردید.

21 «سپس به یوشع دستور داده گفتم: ‘تو با چشمان خود دیدی که خداوند خدایت با آن دو پادشاه چه کرد. او با تمام ممالک آن طرف رود اردن هم، همین کار را می‌کند.

22 از مردم آنجا نترسید، زیرا خداوند خدایتان برای شما می‌جنگد.’

به موسی اجازهٔ ورود به کنعان داده نمی‌شود

23 «آنگاه من به حضور خداوند التماس کرده گفتم:

24 ‘خداوندا، تو عظمت و قدرت دست خود را به این بندهٔ خود نشان دادی. هیچ خدایی در آسمان و زمین نمی‌تواند آنچه را که تو در حق ما کردی، بکند.

25 حالا از تو تمنّا می‌کنم که به من اجازه بدهی تا به آن سوی رود اردن بروم و آن سرزمین حاصلخیز و کوهستان‌های مرغوب و لبنان را ببینم.’

26 «امّا خداوند به‌خاطر شما از من خشمگین بود و به تقاضای من گوش نداد و به من فرمود: ‘همین برای تو کافی است. دیگر در این باره حرفی نزن.

27 به بالای کوه فسجه برو و از آنجا به سمت مغرب، شمال، جنوب و مشرق نظر بینداز. آن سرزمین را از دور خواهی دید، امّا از رود اردن هرگز عبور نخواهی کرد.

28 ولی یوشع را به جانشینی خود بگمار و او را تقویت و تشویق کن، زیرا او قوم اسرائیل را به آن طرف رود اردن هدایت خواهد کرد و آن سرزمین را که تو از بالای کوه مشاهده می‌کنی تسخیر خواهد کرد.’

29 «بنابراین ما در درّهٔ مقابل بیت فغور ماندیم.»

—https://api-cdn.youversionapi.com/audio-bible-youversionapi/84/32k/DEU/3-2688dbe2a2f9c1ef8f957110072813fc.mp3?version_id=181—

Categories
تثنیه

تثنیه 4

موسی مردم را به اطاعت تشویق می‌کند

1 سپس موسی به قوم گفت: «حالا ای قوم اسرائیل به قوانینی که به شما یاد می‌دهم به دقّت گوش بدهید تا زنده بمانید و بتوانید به سرزمینی که خداوند خدای اجدادتان به شما داده است وارد شوید و آن را تصاحب کنید.

2 شما نباید به احکامی‌ که به شما می‌دهم بیافزایید و یا از آنها کم کنید، بلکه فقط همین احکامی‌ را که از جانب خداوند خدایتان می‌باشد، بجا آورید.

3 شما به چشم خود دیدید که خداوند چطور در بعل فغور تمام کسانی را که بت بعل را پرستش کردند، از بین برد.

4 امّا چون شما به خداوند خدای خود، وفادار بودید تا امروز زنده ماندید.

5 «طبق فرمان خداوند خدای خود، تمام قوانین او را به شما تعلیم داده‌ام. هنگامی که سرزمین را تسخیر کردید از آنها پیروی نمایید.

6 اگر از آنها با دل و جان اطاعت کنید، نزد مردم در داشتن حکمت و بصیرت مشهور می‌شوید و چون مردم کشورهای دیگر این قوانین را بشنوند، خواهند گفت: ‘این قوم بزرگ واقعاً دارای حکمت و بصیرت هستند.’

7 «زیرا کدام قومی، هرقدر هم بزرگ باشد، مثل ما خدایی دارد که هر وقتی‌که به حضور او دعا کنند، به آنها نزدیک باشد و دعایشان را فوراً قبول فرماید؟

8 کدام ملّتی، هرقدر هم بزرگ باشد، قوانینی این چنین عادلانه که امروز به شما دادم، دارد؟

9 لیکن احتیاط کنید و متوجّه باشید، مبادا در طول زندگی خود چیزهایی را که با چشمان خود دیده‌اید فراموش کنید؛ بلکه به فرزندان و نوه‌های خود یاد بدهید.

10 آن روزی را به‌خاطر بیاورید که در کوه سینا در حضور خداوند ایستاده بودید، او به من فرمود: ‘مردم را در حضور من جمع کن تا کلام مرا بشنوند و بیاموزند که تا زنده هستند به من احترام بگذارند و بتوانند فرزندان خود را تعلیم بدهند.’

11 «شما نزدیک آمده در دامنه کوه ایستادید درحالی‌که ابرهای سیاه و غلیظی کوه را پوشانیده بودند و شعله‌های آتش از آن به آسمان زبانه می‌کشیدند.

12 آنگاه خداوند از میان آتش با شما صحبت کرد و شما تنها آواز کلام او را شنیدید، امّا خودش را ندیدید.

13 او پیمانی را که عبارت است از احکام ده‌گانهٔ او، بر دو لوح سنگی نوشت و به شما داد تا از آنها اطاعت کنید.

14 آنگاه خداوند به من امر فرمود تا آن قوانین را به شما تعلیم بدهم که وقتی به سرزمینی که نزدیک به تصرّف و اشغال آن هستید، رسیدید از آنها پیروی نمایید.

نهی از بت‌پرستی

15 «در آن روزی که خداوند در کوه سینا از بین آتش با شما صحبت کرد، هیچ شکل و صورتی را ندیدید، پس احتیاط کنید

16 که با ساختن بت به هر شکل، چه زن چه مرد،

17 و چه به صورت حیوان یا پرنده،

18 خزنده یا ماهی، خود را آلوده نسازید.

19 همچنین وقتی به آسمانها نگاه می‌کنید و آفتاب، مهتاب و ستارگان را می‌بینید، منحرف نشوید و آنها را سجده و پرستش نکنید. خداوند خدایتان آنها را برای تمام اقوام جهان ساخته است.

20 خداوند شما را از کورهٔ آهن، یعنی از مصر بیرون آورد تا قوم خاص او باشید، طوری که امروز هستید.

21 «خداوند به‌خاطر شما از من خشمگین شد و قسم خورد که من از رود اردن عبور نمی‌کنم و در آن سرزمین حاصلخیز که به شما داده است قدم نمی‌گذارم.

22 من در همین جا بدون آن که به آن طرف رود اردن بروم، می‌میرم؛ امّا البتّه شما برای تصرّف آن سرزمین حاصلخیز به آنجا می‌روید.

23 پس احتیاط کنید تا پیمانی را که خداوند خدایتان، با شما بست، از یاد نبرید. هیچ نوع بُتی نسازید، زیرا خداوند خدایتان، شما را از این کار منع کرده است

24 و بدانید که او آتشِ سوزنده و خدای غیور است.

25 «حتّی اگر سالها در آن سرزمین زندگی کنید و دارای فرزند و نوه شده باشید، خود را با ساختن بُتها آلوده نسازید. این در نظر خداوند پلید است و او را خشمناک می‌سازد.

26 من امروز آسمان و زمین را علیه شما شاهد می‌گیرم که اگر مرا اطاعت نکنید، بزودی از روی زمین محو خواهید شد. در سرزمین آن‌سوی رود اردن که بزودی آن را تصرّف خواهید کرد، مدّت زیادی زندگی نخواهید کرد.

27 خداوند شما را در بین اقوام پراکنده می‌کند و تعداد شما را کم می‌سازد.

28 در آنجا بُتهایی را که از چوب و سنگ و به دست بشر ساخته شده‌اند، خواهید پرستید؛ بُتهایی که نه می‌بینند، نه می‌شنوند، نه می‌خورند و نه می‌بویند.

29 در آنجا به دنبال خداوند خواهید گشت و اگر با تمام قلب خود به جستجوی او بپردازید، او را خواهید یافت.

30 هنگامی‌که شما در دشواری هستید و همهٔ این وقایع رخ دهد، شما به سوی خداوند باز خواهید گشت و از صدای او اطاعت خواهید کرد.

31 خداوند بخشنده است. او شما را تنها نخواهد گذاشت و نابود نخواهد کرد و او پیمانی را که با نیاکان شما بسته است، فراموش نخواهد ‌کرد.

32 «گذشته را، یعنی زمان قبل از تولّدتان را، حتّی زمانی را که خداوند انسان را بر روی زمین آفرید، جستجو کنید. همهٔ زمین را جستجو کنید، آیا هرگز چنین امر عظیمی واقع شده یا کسی چیزی مانند این شنیده است؟

33 آیا قومی هرگز صدای خداوند را در میان آتش شنیده که هنوز زنده باشد؟

34 آیا هرگز خدایی کوشش کرده است تا برود و قومی را از میان قومی دیگر برای خود برگزیند، همان‌گونه که خداوند خدای شما، این کار را برای شما در مصر انجام داد؟ در برابر چشمان شما، او قدرت عظیم خود را به کار برد. او بلا و جنگ آورد، نشانه‌ها و شگفتی‌ها انجام داد و باعث اتّفاق حوادث وحشتناک شد.

35 خداوند این چیزها را به شما نشان داد تا بدانید خداوند خدای شماست و خدای دیگری به جز او وجود ندارد.

36 او گذاشت تا صدای او را از آسمان بشنوید تا شما را تأدیب کند و در زمین، آتشِ عظیم خود را به شما نشان داد و شما کلام او را از میان آتش شنیدید.

37 زیرا او نیاکان شما را دوست داشت و فرزندان ایشان را برگزید و شما را در حضور خود و با قدرت عظیمش از مصر خارج کرد.

38 و اقوامی را که بزرگتر و نیرومندتر از شما بودند، بیرون راند تا شما را وارد کند و سرزمین آنها را به شما بدهد، چنانکه امروز است.

39 پس حالا بدانید و فراموش نکنید که خداوند خدای آسمانها و همچنین خدای روی زمین است و به غیراز او خدای دیگری وجود ندارد.

40 شما باید از فرمانهای او که امروز به شما می‌دهم پیروی کنید تا خود و فرزندان شما کامیاب گردید و برای همیشه در سرزمینی که خداوند خدایتان به شما داده است، زندگی کنید.»

شهرهای پناهگاه در شرق رود اردن

41 بعد موسی سه شهر را در شرق رود اردن تعیین کرد

42 تا اگر کسی مرتکب قتل ناخواستهٔ شخصی شد که دشمن او نبوده است، برای فرار از خطر مرگ به یکی از آنها پناه ببرد.

43 این شهرها عبارت بودند از: باصر در همواری بیابان برای طایفهٔ رئوبین، راموت، در جلعاد برای طایفهٔ جاد و جولان، در باشان برای طایفهٔ منسی.

معرّفی قوانین خدا به قوم اسرائیل

44 موسی این احکام و قوانین را هنگامی که قوم از سرزمین مصر خارج شدند و در شرق درّهٔ اردن، مقابل بیت فغور اقامت داشتند، به آنها داد.

45-46 این همان سرزمینی بود که سیحون، پادشاه اموریان در آن سلطنت می‌کرد و پایتخت آن، شهر حشبون بود. موسی و قوم اسرائیل سیحون را با مردمش مغلوب ساختند.

47 قوم اسرائیل سرزمین سیحون و همچنین سرزمین عوج پادشاه باشان را که هر دو از پادشاهان اموری در شرق رود اردن بودند، اشغال کردند.

48 این سرزمین از عروعیر در کنار وادی ارنون تا کوه سریون که همان حرمون است امتداد داشت

49 و شامل تمام منطقهٔ شرق رود اردن بود که از جنوب به دریای مُرده و از مشرق به کوهپایهٔ کوه فسجه منتهی می‌شود.

—https://api-cdn.youversionapi.com/audio-bible-youversionapi/84/32k/DEU/4-f8d33d98ea6f7d30dcb126fbe899d182.mp3?version_id=181—

Categories
تثنیه

تثنیه 5

ده فرمان

1 موسی قوم اسرائیل را گرد هم آورد و به آنها گفت: «ای قوم اسرائیل به احکام و قوانینی که امروز به شما می‌دهم، گوش بدهید. آنها را بیاموزید و به دقّت از آنها پیروی کنید.

2 خداوند خدای ما، در کوه سینا پیمانی با شما بست.

3 خداوند این پیمان را با پدران ما نبست، بلکه با همهٔ ما که امروز اینجا زنده هستیم.

4 خداوند در آن کوه از میان آتش، با شما روبه‌رو حرف زد.

5 در آن موقع من به عنوان واسطه بین خداوند و شما ایستاده بودم، زیرا شما از آن آتش می‌ترسیدید و به بالای کوه نرفتید.

«خداوند فرمود:

6 ‘من خداوند خدای تو هستم که تو را از مصر و از بردگی آزاد کردم.

7 «’خدای دیگری را غیراز من پرستش نکن.

8 «’هیچ مجسمه و یا تمثالی از آنچه بالا در آسمان و یا پایین در زمین است، برای خودت مساز.

9 در مقابل هیچ بتی سجده مکن و آن را پرستش منما، زیرا من که خداوند خدای تو هستم. هیچ رقیبی را تحمّل نمی‌کنم و انتقام گناه کسانی را که از من نفرت کنند تا نسل سوم و چهارم از فرزندانشان می‌گیرم

10 امّا من محبّت پایدار خود را تا هزاران نسل به کسانی‌که مرا دوست دارند و احکام مرا اطاعت می‌کنند، نشان خواهم داد.

11 «’نام مرا برای مقاصد شریرانه بر زبان میاور، زیرا من خداوند خدای شما، هرکس که نام مرا بیهوده بر زبان بیاورد، مجازات خواهم کرد.

12 «’روز سبت را برگزار کن و آن را مقدّس بشمار، چون خداوند خدایت، به تو امر فرموده است.

13 شش روز کارکن و تمام کارهایت را انجام بده.

14 ولی روز هفتم، روز استراحت و مخصوص خداوند است. در آن روز هیچ‌کس کار نکند. نه خودت، نه فرزندانت، نه غلامت، نه کنیزت، نه حیواناتت و نه غریبی که نزد توست.

15 به یاد آور که در سرزمین مصر برده بودی و خداوند خدایت تو را با دستهای نیرومند خویش بیرون آورد، به این دلیل خداوند خدایت به تو امر کرد تا روز سبت را نگه داری.

16 «’پدر و مادر خود را احترام کن، چنانکه خداوند خدایت امر می‌فرماید. اگر چنین کنی در سرزمینی که خداوند خدایت به تو می‌بخشد، عمر طولانی خواهی داشت.

17 «’قتل نکن.

18 «’زنا نکن.

19 «’دزدی نکن.

20 «’برضد همسایهٔ خود شهادت دروغ نده.

21 «’به زنش، غلامش، کنیزش، گاوش، الاغش و هرچیزی که مال همسایه‌ات باشد، طمع نداشته باش.’

22 «خداوند این احکام را در کوه سینا با آواز بلند از میان آتش، ابر و تاریکی غلیظ اعلام فرمود و چیز دیگری به آنها نیفزود. او آنها را بر دو لوح سنگی نوشت و به من داد.

ترس مردم

23 «چون شما صدای او را از تاریکی شنیدید و کوه را که در آتش شعله‌ور بود دیدید، با سران طایفه‌های خود نزد من آمدید

24 و گفتید: ‘خداوند خدای ما، جلال و عظمت خود را به ما نشان داد و ما صدای او را از میان آتش شنیدیم. امروز فهمیدیم که ممکن است انسان زنده بماند، حتّی اگر خدا با او صحبت کند.

25 امّا اگر بار دیگر صدای خداوند را بشنویم حتماً می‌میریم. این آتش هولناک ما را می‌سوزاند،

26 زیرا تا به حال هیچ انسانی نتوانسته‌ است که صدای خدای زنده را چنین که ما شنیدیم، بشنود و زنده بماند.

27 پس خودت برو و به همهٔ سخنان خداوند خدای ما گوش بده. بعد بیا و هر آنچه را که خداوند خدای ما فرمود به ما بگو. آنگاه ما به اوامر خداوند گوش می‌دهیم و از آنها اطاعت می‌کنیم.’

28 «خداوند سخنان شما را هنگامی‌که با من سخن می‌گفتید، شنید و فرمود: ‘من سخنانی را که این مردم به تو گفتند، شنیدم. هرآنچه گفتند نیکوست.

29 کاش همواره چنین می‌اندیشیدند و از من می‌ترسیدند و فرمانهای مرا بجا می‌آوردند تا همه‌چیز برای آنها و فرزندانشان تا ابد به نیکی بگذرد.

30 حال برو و به آنها بگو که به چادرهای خود بازگردند.

31 امّا تو همین جا در حضور من بمان و من تمام احکام، قوانین و دستورات خود را به تو می‌دهم تا تو به آنها تعلیم بدهی و آنها همه را در آن سرزمینی که به آنها می‌بخشم، بجا آورند.’

32 «پس شما به دقّت از اوامر خداوند اطاعت کنید و از آنها سرپیچی ننمایید.

33 طریق خداوند خدایتان را دنبال کنید تا در آن سرزمینی که به شما می‌دهم، زندگی طولانی و آسود‌ه‌ای داشته باشید.

—https://api-cdn.youversionapi.com/audio-bible-youversionapi/84/32k/DEU/5-523c11ab98a33a4452dd311fd979b9e0.mp3?version_id=181—

Categories
تثنیه

تثنیه 6

فرمان بزرگ

1 «این است فرمانها، قوانین و احکامی که خداوند خدای شما، به من امر کرد که به شما بیاموزم تا در سرزمینی که به سویش می‌روید و تصرّفش می‌کنید، بجا آورید.

2 به این ترتیب شما، فرزندان و نوادگانتان از خداوند خدای خود بترسید و از قوانین او که من به شما می‌دهم، همیشه پیروی کنید تا عمر طولانی داشته باشید.

3 پس ای اسرائیل بشنو و در انجام آنها دقّت کن! تا برای تو نیکو باشد تا در سرزمینی که غنی و حاصلخیز است، بسیار افزوده شوی همان‌طور که خداوند خدای نیاکانتان به شما قول داده است.

4 «ای اسرائیل بشنو: خدای ما خداوند یکتاست.

5 شما باید خداوند خدای خود را با تمام دل و تمام جان و تمام توان دوست بدارید.

6 دستوراتی را که امروز به شما می‌دهم در قلب خود نگه دارید.

7 آنها را با دقّت به فرزندانتان بیاموزید و زمانی که در خانه و یا در راه هستید، هنگام استراحت و هنگامی‌که بیدار می‌شوید، دربارهٔ آنها سخن بگویید.

8 آنها را بر دست و پیشانی خود ببندید

9 و بر سر در و دروازهٔ خانه‌های خود بنویسید.

از بی‌اطاعتی برحذر باشید

10 «درست همانگونه که خداوند خدایتان به نیاکان شما، ابراهیم، اسحاق و یعقوب وعده داد؛ او سرزمینی با شهرهای بزرگ و غنی به شما خواهد بخشید که خودتان، آن را نساخته‌اید.

11 خانه‌های آن مملو از چیزهای نیکو خواهد بود که شما ‌آنها را تهیه نکرده‌اید، چاههایی در آن خواهد بود که شما حفر نکرده‌اید، تاکستانها و باغهای زیتونی که شما آنها را نکاشته‌اید. هنگامی که خداوند شما را به این سرزمین بیاورد، تمام خوراک شما را فراهم خواهد کرد.

12 احتیاط کنید، مبادا خدایی را که شما را از بردگی در مصر نجات داد، فراموش کنید.

13 از خداوند خدای خود بترسید و فقط او را خدمت نمایید و به نام او سوگند یاد کنید.

14 به دنبال خدایان دیگر، خدایان مردمی که در اطراف شما هستند، نروید؛

15 زیرا خداوند خدایتان که در بین شما حضور دارد، خدایی غیور است، مبادا آتش خشم او در برابر شما افروخته شود و شما را از روی زمین محو کند.

16 «خداوند خدایتان را امتحان نکنید، چنانکه در مسا او را آزمودید.

17 شما باید به دقّت از هر امر خداوند خدایتان پیروی کنید و احکام و دستورات او را که به شما داده است، بجا آورید.

18 آنچه را که نیک و در نظر خداوند پسندیده است انجام دهید تا زندگی خوب و آسوده داشته باشید و به سرزمین خوبی که خداوند به اجدادتان وعده داده است، بروید و آن را تصرّف کنید

19 و دشمنان خود را طبق وعدهٔ خداوند بیرون خواهید راند.

20 «در آینده وقتی فرزندانتان از شما بپرسند: ‘معنی قوانین، احکام و دستورات خداوند خدای ما که به شما داده است چیست؟’

21 به آنها بگویید: ‘ما در مصر بردهٔ فرعون بودیم، امّا خداوند با دست توانای خود ما را از سرزمین مصر بیرون آورد.

22 ما با چشمان خود دیدیم که خداوند نشانه‌ها، شگفتی‌ها و بلاهای وحشتناک بر مصر و فرعون و تمام افرادش نازل کرد.

23 ما را از آنجا بیرون آورد تا وارد سرزمینی کند که به نیاکان ما وعده داده بود.

24 سپس خداوند به ما امر فرمود که احکام او را بجا آوریم و از خداوند خدای خود بترسیم تا چنانکه که امروز می‌بینید، زندگی طولانی و کامیابی داشته باشیم.

25 اگر ما تمام احکامی را که خداوند خدای ما به ما امر فرموده است به دقّت و با اطاعت کامل بجا آوریم، او از ما راضی می‌شود.’

—https://api-cdn.youversionapi.com/audio-bible-youversionapi/84/32k/DEU/6-c826a98570713bf2fdfc82ec31568202.mp3?version_id=181—

Categories
تثنیه

تثنیه 7

قوم برگزیدهٔ خدا

1 «هنگامی‌که خداوند خدایتان، شما را به سرزمینی که به آن وارد می‌شوید تا آن را تصاحب کنید، بیاورد و ملّتهایی چون حِتّی‌ها، جَرجاشی‌ها، اموری‌ها، کنعانی‌ها، فرِزی‌ها، حوی‌ها و یبوسی‌ها را که از شما بزرگتر و نیرومندترند، از سر راه شما دور کند،

2 و هنگامی‌که خداوند خدایتان آنها را به دست شما تسلیم و مغلوب سازد، شما باید آنها را بکلّی از بین ببرید. با آنها پیمان نبندید و به آنها ترحّم نکنید.

3 با آنها ازدواج نکنید و نگذارید فرزندانتان با پسران و دختران ایشان ازدواج کنند،

4 زیرا آنها فرزندان شما را از خداوند دور می‌کنند تا خدایان آنها را پرستش کنند. آنگاه خشم خداوند علیه شما برافروخته خواهد شد و شما را به سرعت نابود خواهد کرد.

5 پس باید با آنها چنین رفتار کنید: قربانگاههایشان را ویران کنید، ستونهای آنها را بشکنید، شمایل الههٔ اشره را از بین ببرید و بُتهای آنها را در آتش بسوزانید.

6 زیرا شما در نزد خداوند یک قوم مقدّس هستید و خداوند خدایتان شما را از بین تمام اقوام روی زمین برگزید تا قوم خاص او باشید.

7 «خداوند شما را به‌خاطر جمعیّت زیادتان دوست نداشت و برنگزید زیرا شما کوچکترین قومها بودید؛

8 بلکه به‌خاطر این بود که شما را دوست داشت و به قَسَمی که به اجدادتان خورده بود، وفا کرد تا شما را با دست نیرومند خود از اسارت و بندگی نجات بخشد و از دست فرعون، آزاد کند.

9 پس باید بدانید که خداوند خدای شما، خدای یگانه است. او خدایی با وفاست که عهد و پیمان خود را نگاه می‌دارد و محبّت پایدار خود را به دوستداران خود و آنهایی که از احکام او پیروی می‌کنند تا هزاران نسل نشان می‌دهد.

10 امّا آنهایی را که از او تنفّر دارند، بدون درنگ مجازات خواهد کرد.

11 پس از احکام، قوانین و دستورات او که همه را امروز به شما می‌دهم، به دقّت پیروی کنید.

برکات اطاعت از خدا

12 «اگر شما به این احکام توجّه کنید و از آنها به دقّت پیروی نمایید، خداوند خدایتان، محبّت پایدار خود را به شما نشان می‌دهد و به پیمانی که از روی محبّت پایدار با اجداد شما بسته است، وفا می‌کند.

13 او شما را دوست می‌دارد، برکتتان می‌دهد و به تعدادتان می‌افزاید. او شما و زمینتان را بارور و پرثمر می‌کند. غلّه، انگور، روغن، گلّه و رمه‌تان را در سرزمینی که به نیاکان شما وعده فرمود برکت می‌دهد و فراوان می‌سازد.

14 شما خوشبخت‌ترین مردم روی زمین می‌شوید و هیچ یک از شما و حتّی گلّه‌هایتان هم نازا نخواهد بود.

15 خداوند هرگونه مرض را از شما دور می‌کند و نمی‌گذارد به آن امراض هولناکی که در مصر دیده بودید، دچار شوید؛ بلکه کسانی‌که دشمن شما هستند به آن بیماریها مبتلا می‌گردند.

16 شما باید تمام اقوامی را که خداوند به دستتان تسلیم می‌کند از بین ببرید. به آنها رحم نکنید، خدایان ایشان را نپرستید، چون در دام خطرناکی گرفتار می‌شوید.

17 «شاید در دلتان بگویید که این قومها از ما بیشترند، چگونه می‌توانیم آنان را اخراج کنیم.

18 از آنها نترسید. فقط آنچه را که خداوند خدایتان در حق فرعون و مردم مصر کرد به‌خاطر آورید.

19 بلاهای وحشتناکی را که بر سر آنها آورد و نشانه‌ها و شگفتی‌هایی را که نشان داد، به چشم خود مشاهده کردید و دیدید که چگونه دست توانای او شما را از سرزمین مصر بیرون آورد. خداوند خدایتان همین رفتار را هم با کسانی می‌کند که شما از آنها می‌ترسید.

20 از این گذشته خداوند خدایتان زنبورهایی خواهد فرستاد تا دشمنانی را که فرار کرده‌اند و پنهان شده‌اند، نابود کنند.

21 از آنها نترسید، زیرا خداوند خدایتان که همراه شماست، خدای بزرگ و با هیبتی است.

22 خداوند خدای شما، اندک‌اندک این ملّتها را از جلوی راه شما دور خواهد کرد. شما نباید آنها را یک‌‌جا نابود کنید، زیرا در آن صورت تعداد حیوانات وحشی فزونی می‌یابد و شما را تهدید خواهند کرد.

23 امّا خداوند خدایتان آنها را به دست شما تسلیم می‌کند و به وحشت می‌اندازد تا که همگی نابود شوند.

24 او پادشاهان آنها را به دست شما می‌سپارد و شما نامشان را از صفحهٔ روزگار محو سازید. هیچ‌کس قادر نخواهد بود که در مقابل شما مقاومت کند و شما همهٔ آنها را هلاک می‌کنید.

25 بُتهایشان را در آتش بسوزانید. به نقره و طلایی که این بُتها از آن ساخته شده‌اند، طمع نکنید و آن را برای خود نگیرید چون به دام می‌افتید، زیرا خداوند خدایتان آن را مکروه می‌داند.

26 بُتها را به خانهٔ خود نیاورید. چون همان لعنتی که بر آنهاست، بر شما خواهد بود. از بُتها متنفّر و بیزار باشید چون لعنت خداوند بر آنهاست.

—https://api-cdn.youversionapi.com/audio-bible-youversionapi/84/32k/DEU/7-37d6b33d94468b4a0ec535b22609f6b5.mp3?version_id=181—

Categories
تثنیه

تثنیه 8

خداوند را از یاد نبرید

1 «تمام فرمانهایی را که امروز به شما داده‌ام، به دقّت انجام دهید تا زنده بمانید و زیاد شوید، و وارد زمینی که خداوند به نیاکان شما وعده داده بود، شوید و آن را تصرّف کنید.

2 شما باید به یاد داشته باشید که خداوند چگونه شما را در این چهل سال در بیابان هدایت کرد تا شما را فروتن کند و شما را بیازماید تا بداند در قلب شما چیست، آیا فرمانهای او را بجا می‌آورید یا نه.

3 او شما را فروتن کرد و گرسنه گذاشت و بعد شما را با مَنّا تغذیه کرد که نه شما می‌شناختید و نه نیاکانتان تا به شما بفهماند که زندگی انسان فقط بسته به نان نیست، بلکه به هر کلمه‌ای که خدا می‌فرماید.

4 در این چهل سال لباسهای شما پاره نشد و پاهای شما متورّم نگشت.

5 به یاد داشته باشید، همان‌طور که پدر، پسر خود را تأدیب می‌کند، خداوند خدایتان نیز شما را تأدیب می‌کند.

6 پس شما باید از فرمانهای خداوند اطاعت کنید و در راه او قدم بردارید و از او بترسید.

7 زیرا خداوند شما را به سرزمین حاصلخیزی می‌برد که جویهای آب، چشمه‌ها و رودخانه‌ها از وادیها و کوههای آن جاری است

8 سرزمینی که در آن گندم، جو، انگور، درختان انجیر، انار و زیتون، عسل

9 و خوراک به فراوانی یافت می‌شود و در آنجا به هیچ چیزی محتاج نخواهید بود. آن سرزمین و کوههایش پُر از معادن آهن و مس می‌باشد.

10 در آنجا بخورید و سیر ‌شوید و خداوند خدایتان را به‌خاطر این سرزمین با برکتی که به شما بخشیده، شکر ‌کنید.

11 «امّا احتیاط کنید که خداوند خدایتان را از یاد نبرید. احکام، قوانین و دستورات او را که امروز به شما ابلاغ می‌کنم، بجا آورید.

12 در آنجا بخورید و سیر شوید و برای سکونت خود خانه‌های زیبا بسازید

13 و هنگامی‌که رمه، گلّه، نقره، طلا و دارایی‌تان افزایش یابد،

14 نباید مغرور شوید و خداوند خدایتان را که شما را از اسارت و بردگی در مصر بیرون آورد، فراموش کنید.

15 او شما را در بیابان بزرگ و وحشتناک و خشک و بی‌علف که پُر از مارهای سمی و کژدم بود، راهنمایی کرد. از دل سنگ خارا به شما آب داد.

16 در آن بیابان شما را با مَنّا که اجدادتان آن را ندیده بودند، تغذیه کرد تا شما را فروتن سازد و بیازماید و در آخر به شما برکت بدهد.

17 هیچ‌گاه نگویید: ‘ما با نیرو و قدرت خود این ثروت را به دست آورده‌‌ایم.’

18 خداوند خدایتان را همیشه به‌خاطر داشته باشید، زیرا اوست که به شما قدرت و ثروت عطا می‌کند تا وعد‌ه‌ای را که به نیاکانتان داده بود، انجام دهد.

19 امّا اگر خداوند خدایتان را فراموش کنید و از خدایان دیگر پیروی کنید و آنها را بپرستید، من به شما اخطار می‌کنم که هلاکت شما حتمی است.

20 مانند اقوامی که خداوند پیش روی شما نابود کرد، شما نیز نابود خواهید شد؛ زیرا شما از صدای خداوند خدایتان پیروی نکردید.

—https://api-cdn.youversionapi.com/audio-bible-youversionapi/84/32k/DEU/8-a9e4386fe5a0e41a268b97eb8ee275df.mp3?version_id=181—

Categories
تثنیه

تثنیه 9

نتیجهٔ نافرمانی از خداوند

1 «ای قوم اسرائیل بشنوید! شما امروز باید از رود اردن عبور کنید تا سرزمین آن طرف دریا را تصرّف کنید. مردمی که در آنجا زندگی می‌کنند بزرگتر و قویتر از شما هستند و شهرهای مستحکم و سر به فلک کشیده دارند.

2 آنها مردمی قد بلند و قوی هستند، آنها غولند و شما شنیده‌اید که می‌گویند کیست که بتواند در برابر فرزندان عناق مقاومت کند.

3 بدانید امروز خداوند خدایتان پیش از شما مانند آتش سوزند‌ه‌ای به آنجا وارد می‌شود و آنها را نابود می‌کند و در مقابل شما تسلیم می‌سازد تا شما طبق وعدهٔ خداوند آنها را بیرون کنید و به سرعت نابود سازید.

4 «وقتی خداوند خدایتان آنها را از سر راهتان دور کرد، نگویید: ‘چون ما مردمی نیک هستیم، خداوند ما را به اینجا آورد تا آن را تصرّف کنیم.’ بلکه به سبب شرارت ساکنان آنجا بود که خداوند آنها را از آنجا بیرون راند.

5 به‌خاطر عدالت و پاکی شما نیست که شما این سرزمین را تصرّف خواهید کرد، بلکه به دلیل شرارت این اقوام است که خداوند آنها را از نزد شما بیرون می‌کند تا وعد‌ه‌ای را که خداوند به نیاکان شما، یعنی ابراهیم، اسحاق و یعقوب داده است، عملی سازد.

6 باز می‌گویم که خداوند خدایتان به‌خاطر اینکه شما مردم نیكی هستید، این سرزمین حاصلخیز را به شما نمی‌دهد. شما برعکس قوم سرکشی هستید.

7 «به‌خاطر داشته باشید و فراموش نکنید که چطور آتشِ خشم خداوند خدایتان را در بیابان برافروختید. از همان روزی که شما از سرزمین مصر خارج شدید و به این سرزمین آمدید، بارها در مقابل خداوند سرکشی کرده‌اید.

8 حتّی در کوه سینا هم او را به حدّی خشمگین ساختید که می‌خواست شما را از بین ببرد.

9 هنگامی‌که به بالای کوه رفتم تا لوح‌های سنگی، یعنی لوح‌های پیمانی را که خداوند با شما بست بگیرم، مدّت چهل شبانه‌روز گرسنه و تشنه در آنجا ماندم.

10 خداوند، دو لوح سنگی را که با انگشت خود نوشته شده بود، به من داد و بر آنها تمام سخنانی که خداوند در روز اجتماع، در کوه از میان آتش به شما گفته بود، نوشته بود.

11 خداوند بعد از چهل شبانه‌روز، این دو لوح سنگی یعنی لوح‌های پیمان را به من داد.

12 «بعد خداوند به من فرمود: ‘فوراً برخیز و پایین برو، زیرا آن مردمی را که از سرزمین مصر آوردی، همه فاسد شده‌اند. به سرعت از راهی که من به آنها نشان داده بودم، منحرف شده و برای خود بُتی ساخته‌اند.’

13 «خداوند چنین فرمود: ‘این قوم واقعاً مردمی سرکش هستند.

14 پس مرا بگذار که آنها را از بین ببرم و نامشان را از صفحهٔ روزگار محو کنم. آنگاه برای تو قومی قویتر و بزرگتر از آنها به وجود می‌آورم.’

15 «درحالی‌که کوه شعله‌ور بود، من دو لوح پیمان خداوند را در دست داشتم و از کوه پایین آمدم.

16 آنگاه وقتی بت گوساله‌ای را که ساخته بودید دیدم، دانستم که شما به راستی در مقابل خداوند گناه ورزیده‌اید و خیلی زود از احکام خداوند سرپیچی کرده‌اید.

17 من لوح‌هایی را که در دست داشتم در برابر چشمانتان بر زمین زده شکستم.

18 بار دیگر مدّت چهل شبانه‌روز در حضور خداوند رو به خاک افتادم. نه نان خوردم و نه یک قطره آب نوشیدم. زیرا به‌خاطر گناه شما و کارهای زشتی که کرده بودید، خداوند را به خشم آوردید.

19 من می‌ترسیدم که خداوند از شدّت خشم، شما را نابود سازد، امّا خداوند بار دیگر دعایم را قبول کرد.

20 خداوند چنان بر هارون هم خشمگین شد که می‌خواست او را هلاک کند، امّا من در همان موقع شفاعت او را کردم.

21 بعد گوساله‌ای‌ را که شما ساخته بودید در آتش سوزاندم و آن را خُرد کرده خوب ساییدم تا مانند غبار نرم شد و آن را در نهری که از کوه جاری بود ریختم.

22 «در تبعیره، مَسّا، قبروت و هتاوه هم خشم خداوند را برافروختید.

23 وقتی‌که خداوند در قادش برنیع به شما گفت: ‘به سرزمینی که به شما داده‌ام بروید و آن را تصاحب کنید،’ شما امر خداوند خدایتان را بجا نیاوردید؛ به او اعتماد ننموده، و از او اطاعت نکردید.

24 از روزی که شما را می‌شناسم، علیه خداوند سرکشی کرده‌اید.

25 «چون خداوند می‌خواست شما را از بین ببرد، من مدّت چهل شبانه‌روز در حضور او به خاک افتادم

26 و به درگاه او دعا کردم و گفتم: ‘ای خداوند، خدای من، این مردم را که قوم تو هستند با قدرت عظیمت از مصر نجات دادی.

27 بندگانت ابراهیم، اسحاق و یعقوب را به‌یاد آور و از سرکشی، شرارت و گناه این مردم چشم بپوش،

28 زیرا مردم مصر خواهند گفت: چون خداوند نتوانست آنها را به سرزمینی که وعده داده بود برساند و به‌خاطر اینکه از آنها نفرت داشت آنها را از اینجا بیرون برد تا در بیابان هلاک شوند.

29 امّا این مردم، قوم تو هستند و تو آنها را با قدرت و بازوی توانایت به اینجا آوردی.’

—https://api-cdn.youversionapi.com/audio-bible-youversionapi/84/32k/DEU/9-30272c3355c0532f73a37c2a00c2793b.mp3?version_id=181—