Categories
ایّوب

ایّوب 20

1-2 ایّوب، سخنان تو مرا متأسف ساخته و دیگر نمی‌توانم صبر کنم، مجبورم که جوابت را بدهم.

3 سخنان تو توهین‌آمیز بودند،

امّا من می‌دانم که چگونه به تو جواب بدهم.

4 می‌دانی که از زمان قدیم

از وقتی‌که انسان برای اولین بار بر زمین نهاده شد،

5 سعادت و خوشی مردم بدکار، همیشه ناپایدار بوده است.

6 آنها هرقدر در زندگی پیشرفت کنند

و جاه و جلالشان سر به فلک بکشد،

7 سرانجام مانند فضلهٔ خود دور انداخته شده، برای همیشه نابود می‌گردند

و آشنایانشان می‌گویند:

«آنها کجا هستند؟»

8 همچون خواب و خیال محو می‌شوند،

و دیگر دیده نخواهند شد

9 بدکاران دیگر دیده نخواهند شد و از جایی که زندگی می‌کردند برای همیشه ناپدید می‌گردند.

10 فرزندانشان از مردم فقیر گدایی می‌کنند و همهٔ آنچه را که از مردم بزور گرفته بودند، پس می‌دهند.

11 بدنهایشان که زمانی جوان و نیرومند بود،

به گور می‌رود و خاک می‌شود.

12-13 آنها از شرارت لذّت می‌برند

و طعم آن، دهانشان را شیرین نگاه می‌دارد،

14 امّا آنچه را که خورده‌اند، در شکمشان ترش کرده،

به زهرمار تبدیل می‌شود

15 و ثروتی را که بلعیده‌اند، قی می‌کنند.

خدا همه را از شکمشان بیرون می‌کشد.

16 آنچه را که خورده‌اند،

مانند زهر مار آنها را مسموم کرده، هلاک می‌سازد.

17 آن‌قدر زنده نمی‌مانند

که از نعمات روغن زیتون، شیر و عسل بهره‌ای ببرند

18 و از دارایی و اموال خود استفاده کنند

و لذّت ببرند.

19 زیرا آنها به مردم مسکین ظلم نموده، مال ایشان را غصب کردند

و خانه‌ای را که خودشان نساخته بودند، بزور گرفتند.

20 در اندوختن ثروت، حریص هستند و قناعت ندارند.

21 از مالی که دزدیده‌اند، چیزی برایشان باقی نمی‌ماند

و خوشبختی آنها از بین خواهد رفت.

22 در اوج سعادت، ناگهان مصیبت و بدبختی بر سرشان می‌آید

و رنج و مصیبت دامنگیرشان می‌شود.

23 در وقتی‌که همه‌چیز دارند و شکمشان سیر است،

به غضب خدا گرفتار می‌شوند.

24 از شمشیر آهنین فرار می‌کنند،

امّا هدف تیر برنزی قرار می‌گیرند.

25 وقتی تیر را از بدنشان بیرون می‌کشند،

نوک برّاق آن جگرشان را پاره می‌کند

و وحشت مرگ آنها را فرا می‌گیرد.

26 همهٔ مال و ثروتی را که اندوخته‌اند، نابود می‌شود

و آتش ناگهانی، باقیماندهٔ دارایی آنها را از بین می‌برد.

27 آسمانها گناهانشان را آشکار می‌سازند

و زمین برضد آنها گواهی می‌دهد.

28 در اثر خشم خدا

همهٔ اموالشان تاراج می‌شود.

29 این است سرنوشت مردم بدکار

که خدا برایشان تعیین کرده است.

—https://api-cdn.youversionapi.com/audio-bible-youversionapi/84/32k/JOB/20-d5d515d6205b82e6e4654596a3d47e47.mp3?version_id=181—

Categories
ایّوب

ایّوب 21

1-2 لطفاً به حرفهای من به دقّت گوش بدهید

تا دل من تسلّی یابد.

3 به من فرصت بدهید تا حرفهای خود را بزنم

و بعد اگر خواستید، مسخره‌ام کنید.

4 من از خدا شکایت دارم نه از انسان،

به همین دلیل صبر و طاقتم را از دست داده‌ام.

5 به من نگاه کنید

و از تعجّب دست بر دهان بگذارید و ساکت باشید.

6 وقتی مصیبت‌هایی را که بر سر من آمده است، به یاد می‌آ‌ورم،

تمام بدنم از وحشت به لرزه می‌افتد.

7 چرا مردم بدکار تا سن پیری زنده می‌مانند

و به قدرت و جلال می‌رسند؟

8 ایشان دارای فرزندان و نوه‌ها خواهند شد،

و شاهد رشد ایشان خواهند بود.

9 خانه‌هایشان از هرگونه ترس و خطر در امان است

و خدا آنها را جزا نمی‌دهد.

10 تعداد گلّه‌هایشان افزایش می‌یابد

و هیچ‌کدام آنها تلف نمی‌شود.

11 کودکانشان بیرون می‌روند و مانند گوسفندان رقص و پایکوبی می‌کنند.

12 با آواز دایره و رباب و نی، از خوشحالی سرود می‌خوانند.

13 بدکاران، عمر خود را در خوشبختی و کامرانی می‌گذرانند

و با آسودگی و خاطرِ جمع از دنیا می‌روند.

14 از خدا می‌خواهند که کاری به کارشان نداشته باشد

و مایل نیستند که راه راست خدا را بشناسند.

15 می‌گویند: «قادر مطلق کیست که او را بندگی نماییم؟

چه فایده که نزد او دعا کنیم؟»

16 آنها ادّعا می‌کنند که سعادتشان نتیجهٔ سعی و کوشش خود آنهاست،

امّا من با طرز فکرشان موافق نیستم.

17 آیا تا به حال چراغ شریران خاموش شده

یا بلایی بر سرشان آمده است؟

آیا گاهی خدا آنها را از روی غضب خود جزا داده است؟

18 یا مثل کاهی در برابر باد

یا مانند خاک در برابر توفان پراکنده کرده است؟

19 شما می‌گویید که خدا فرزندان گناهکاران را به عوض آنها مجازات می‌کند،

امّا من می‌گویم که خدا باید خود گناهکار را جزا بدهد،

تا بداند که خدا از گناه چشم نمی‌پوشد.

20 خودشان باید نابودی خود را ببینند

و از جام غضب قادر مطلق بنوشند.

21 آیا انسان پس از مرگ،

زمانی که شمارهٔ ماههایش به سر آیند،

نگران خانواده‌اش خواهد بود؟

22 آیا کسی می‌تواند به خدایی که داور عالم است، چیزی بیاموزد؟

23-24 برخی از انسانها تا روز آخر زندگیشان از سلامتی برخوردارند؛

آنها با خوشحالی در آسودگی می‌میرند.

آنها خوب تغذیه شده‌اند.

25 برخی هم در بدبختی،

درحالی‌که لذّتی از زندگی نبرده‌اند، می‌میرند.

26 امّا همه یکسان به خاک می‌روند

و خوراک کرمها می‌شوند.

27 من افکار شما را می‌دانم و نقشه‌های کینه‌توزانه‌ای که برای من می‌کشید.

28 می‌گویید: «خانهٔ بزرگان و امیران چه شد

و آنهایی که کارشان همیشه شرارت بود، کجا هستند؟»

29 بروید از کسانی‌که دنیا را دیده‌اند بپرسید

و شرح سفر آنها را بخوانید.

30 آنگاه خواهید دانست که عموماً اشخاص بدکار در روز بد و مصیبت در امان می‌مانند

و از غضب خدا نجات می‌یابند.

31 کسی نیست که شرایران را متّهم کند

و به سزای کارهایشان برساند.

32 وقتی می‌میرند با احترام خاصی به خاک سپرده می‌شوند

و در آرامگاهشان نگهبان می‌گمارند.

33 مردمِ بسیار جنازهٔ آنها را مشایعت می‌کنند،

حتّی خاک هم آنها را با خوشی می‌پذیرد.

34 پس شما چطور می‌توانید با سخنان پوچ و بی‌معنی‌تان مرا تسلّی بدهید؟

همهٔ جوابهای شما غلط و از حقیقت دورند.

—https://api-cdn.youversionapi.com/audio-bible-youversionapi/84/32k/JOB/21-3b6651bb8a14f9b9bd915acb3ec589c8.mp3?version_id=181—

Categories
ایّوب

ایّوب 22

سومین مکالمه

1-2 آیا انسان فانی می‌تواند فایده‌ای به خدا برساند؟

حتّی عاقلترین انسان، نمی‌تواند برای او مفید باشد.

3 هرقدر که صالح و درستکار باشی، باز هم برای خدا مفید نیستی

و بی‌عیب بودن تو برای او سودی ندارد.

4 او تو را به‌خاطر تقوی و خداترسی تو،

مجازات نمی‌کند.

5 گناهان تو بی‌شمار

و شرارت تو بسیار زیاد است،

6 زیرا لباسهای دوستانت را که به تو بدهکار بودند، گرو گرفتی

و آنها را برهنه گذاشتی.

7 به تشنگانِ خسته آب ندادی

و نان را از گرسنگان دریغ کردی.

8 با استفاده از قدرت

و مقامت صاحب زمین شدی.

9 تو نه تنها به بیوه زنان کمک نکردی،

بلکه مال یتیمان را هم خوردی و به آنها رحم ننمودی.

10 بنابراین در دامهای وحشت گرفتار شده‌ای

و بلای ناگهانی بر سرت آمده است.

11 در ظلمت و ترس به سر می‌بری

و بزودی سیلاب فنا تو را در خود فرو می‌برد.

12 خدا بالاتر از آسمانهاست.

ستارگان را بنگر که چقدر دور و بلند هستند.

13 با این‌همه تو می‌گویی که خدا چطور می‌تواند،

از پس ابرهای تیره و غلیظ شاهد کارهای من باشد و مرا داوری کند.

14 ابرهای ضخیم او را احاطه کرده است

و از بالای گنبد آسمان که بر آن می‌خرامد، نمی‌تواند مرا ببیند.

15 آیا می‌خواهی راهی را دنبال کنی

که گناهکاران در گذشته از آن پیروی می‌کردند؟

16 آنها به مرگ نابه‌هنگام گرفتار شدند

و اساس و بنیادشان را سیلاب فنا ویران کرد.

17 زیرا آنها به قادر مطلق گفتند:

«با ما کاری نداشته باش. تو نمی‌توانی به ما کمک کنی.»

18 درحالی‌که خدا خانه‌هایشان را از هرگونه نعمت پر کرده بود.

به همین جهت، من خود را از راه ایشان دور می‌کنم.

19 وقتی شریران هلاک می‌شوند،

اشخاص صالح و بی‌گناه شادی می‌کنند و می‌خندند

20 و می‌گویند: «بدخواهان ما از بین رفتند

و دارایی و مالشان در آتش سوخت.»

21 پس ای ایّوب،

با خدا آشتی کن و از دشمنی با او دست بردار؛

تا از برکات او برخوردار شوی.

22 تعالیم او را بپذیر

و کلام او را در دلت حفظ کن.

23 اگر به سوی خدا بازگردی

و بدی و شرارت را در خانه‌ات راه ندهی،

آنگاه زندگی گذشته‌ات به تو بازمی‌گردد.

24 طلایت را دور بینداز،

طلای نابت را در بستر خشک رودخانه بینداز.

25 آن وقت خود خداوند طلای خالص

و نقرهٔ تو خواهد بود.

26 آنگاه پیوسته به او اعتماد خواهی نمود

و از وجود او لذّت خواهی برد.

27 وقتی به حضور او دعا کنی، دعایت را می‌پذیرد

و می‌توانی نذرهایت را بجا آوری.

28 هر تصمیمی که بگیری، در انجام آن موفّق می‌شوی

و راههایت همیشه روشن می‌باشند.

29 خدا مردمان حلیم و فروتن را سرفراز

و اشخاص متکبّر را خوار و ذلیل می‌سازد.

30 پس اگر درستکار بمانی و گناه نکنی،

او تو را نجات خواهد داد.

—https://api-cdn.youversionapi.com/audio-bible-youversionapi/84/32k/JOB/22-14624f4b23d74b85d54654519df1cf0d.mp3?version_id=181—

Categories
ایّوب

ایّوب 23

1-2 من هنوز هم از خدا شکایت دارم و نزد او ناله می‌کنم،

امّا با این‌همه او از آزار من دست بردار نیست.

3 ای کاش می‌دانستم که خدا را در کجا می‌توانم بیابم

تا نزد تخت او بروم.

4 دعوای خود را به پیشگاه او عرضه می‌کردم

و دلایل خود را به او می‌گفتم.

5 آنگاه می‌دانستم به من چه جواب می‌دهد

و چه می‌گوید.

6 آیا از قدرت و عظمت خود علیه من استفاده می‌کند؟

نه، یقین دارم که به سخنان من گوش می‌دهد.

7 چون من شخص درستکاری هستم، می‌توانم با او گفت‌وگو کنم

و او که داور من است، مرا برای همیشه تبرئه خواهد کرد.

8 امّا جستجوی من بی‌فایده است،

او را نه در شرق پیدا می‌کنم و نه در غرب.

9 کارهای دست او را در شمال و جنوب می‌بینم،

امّا خودش دیده نمی‌شود.

10 او هر قدمی که برمی‌دارم می‌بیند

و وقتی‌که مرا آزمایش کند، مانند طلای ناب بیرون می‌آیم.

11 من با ایمان کامل راه او را دنبال نموده

و از راه او انحراف نورزیده‌ام.

12 اوامر او را بجا آورده

و کلام او را چون گنجی در دل خود نگاه داشته‌ام.

13 او تغییر نمی‌پذیرد

و هیچ‌کس نمی‌تواند او را از تصمیمی که می‌گیرد، باز دارد.

14 او نقشه‌ای را که برای من کشیده است، عملی می‌سازد

و این تنها یکی از نقشه‌های اوست.

15 وقتی به این چیزها فکر می‌کنم، از حضور او وحشت می‌کنم.

16 خدای قادر مطلق جرأت مرا از بین برده

و مرا هراسان ساخته است.

17 ای‌کاش فقط می‌توانستم در تاریکی ناپدید شوم و ظلمت غلیظ رویم را بپوشاند.

—https://api-cdn.youversionapi.com/audio-bible-youversionapi/84/32k/JOB/23-92eca2dbd8fd3af546d42886aa51b119.mp3?version_id=181—

Categories
ایّوب

ایّوب 24

1 چرا خدا وقتی را برای داوری تعیین نمی‌کند؟

تا به کی بندگان او انتظار بکشند؟

2 مردم شریر حدودِ زمین را تغییر می‌دهند تا زمین زیادتری به دست آورند.

گلّهٔ مردم را می‌دزدند و به چراگاهِ خود می‌برند.

3 الاغانِ یتیمان را می‌ربایند

و گاو بیوه زنان را گرو می‌گیرند.

4 مردم مسکین را از حق خود محروم می‌سازند

و نیازمندان از ترس آنها خود را مخفی می‌کنند.

5 مردم فقیر، مانند الاغهای وحشی

به‌خاطر به دست آوردن خوراک برای خود و فرزندان خود،

در بیابان زحمت می‌کشند.

6 در کشتزاری که مال خودشان نیست درو می‌کنند

و در تاکستان شریران خوشه می‌چینند.

7 شبها برهنه و بدون لباس در سرما می‌خوابند.

8 در زیر بارانِ کوهستان خیس می‌شوند

و در بین صخره‌‌ها پناه می‌برند.

9 اشخاص ظالم، کودکان یتیم را از آغوش مادرانشان می‌ربایند

و اطفال فقیران را در مقابل قرض خود گرو می‌گیرند.

10 این مردم مسکین، برهنه و با شکم گرسنه

محصول دیگران را حمل می‌کنند.

11 در کارخانه‌ها روغنِ زیتون می‌کشند و شراب می‌سازند،

بدون آن که خودشان مزهٔ آن را بچشند.

12 صدای ناله و فریاد ستمدیدگان و زخمیانِ در حال مرگ، از شهر به گوش می‌رسد که کمک می‌طلبند،

امّا خدا به نالهٔ آنها توجّه نمی‌کند.

13 کسانی هستند که برضد نور طغیان می‌کنند!

راه آن را نمی‌شناسند و در آن راه نمی‌روند.

14 آدمکشان، صبح زود برمی‌خیزند

تا مردم فقیر و محتاج را به قتل برسانند،

و در شب دزدی می‌کنند

15 زانیان منتظر سپیده‌دَم هستند

و صورت خود را می‌پوشانند، بنابراین هیچ‌کس نمی‌تواند آنها را ببیند.

16 شبها برای دزدی به خانه‌های مردم نقب می‌زنند

و هنگام روز خود را پنهان می‌کنند و روی روشنی را نمی‌بینند.

17 شب تاریک برای آنها همچون روشنی صبح است،

زیرا سر و کارشان با وحشتِ تاریکی است.

18 شخص شریر دستخوش سیل و توفان می‌شود

و زمین او مورد لعنت خدا قرار می‌گیرد

و بی‌ثمر می‌ماند.

19 خشکی و گرما، آب برف را تبخیر می‌کند

و گناهکاران در کام مرگ فرو می‌روند.

20 حتّی مادرانشان هم آنها را از یاد می‌برند و فراموش می‌کنند؛

و آنها همچون درختی شکسته، توسط کرمها خورده می‌شوند.

21 به زنان بدون فرزند آزار می‌رسانند

و به بیوه زنان احسان نمی‌کنند.

22 خدا با قدرت خود ظالمان را نابود می‌سازد.

آنها ظاهراً موفّق به نظر می‌رسند، امّا در واقع امیدی در زندگی ندارند.

23 شاید خدا به آنها در زندگی امنیّت ببخشد

و از آنها حمایت کند، ولی همیشه مراقب رفتار آنهاست.

24 برای مدّتی موفّق می‌شوند،

لیکن بزودی مثل علف، پژمرده می‌شوند

و مانند خوشه‌های گندم، قطع می‌گردند.

25 چه کسی می‌تواند سخنان مرا تکذیب کند؟

—https://api-cdn.youversionapi.com/audio-bible-youversionapi/84/32k/JOB/24-ef72220f386d4da084b769ce09e715e2.mp3?version_id=181—

Categories
ایّوب

ایّوب 25

1 آنگاه بلدد شوحی جواب داد:

2 «سلطنت و هیبت از آن خداست

و او صلح را در آسمانها برقرار می‌کند.

3 کسی نمی‌تواند شمارهٔ فرشتگانی را که در خدمت او هستند، بداند.

نور خدا بر همه‌کس و در همه‌جا می‌تابد.

4 آیا انسان فانی می‌تواند در نظر خدا پاک و بی‌عیب باشد؟

5 حتّی مهتاب و ستارگان در نظر او درخشنده

و پاک نیستند،

6 چه رسد به انسان خاکی که کِرمی بیش نیست.

زندگی انسان چه ارزشی در نظر خدا دارد؟»

—https://api-cdn.youversionapi.com/audio-bible-youversionapi/84/32k/JOB/25-85677965066fe3fdc2d2254c18e3df0e.mp3?version_id=181—

Categories
ایّوب

ایّوب 26

1-2 شما چه مددکاران خوبی

برای منِ مسکین و بیچاره هستید!

3 و با پندهای عالی و گفتار حکیمانه

مرا متوجّه حماقتم ساختید!

4 چه کسی به این سخنان شما گوش می‌دهد

و چه کسی این حرفها را به شما الهام کرده است؟

5 ارواح مردگان، آبها و موجوداتی که در آنها زندگی می‌کنند،

در حضور خدا می‌لرزند.

6 در دنیای مردگان، همه‌چیز برای او آشکار است

و هیچ چیزی از نظر او پوشیده نیست.

7 خدا آسمان را در فضا پهن کرد

و زمین را بی‌ستون، معلّق نگه داشته است.

8 او ابرها را از آب پُر می‌سازد

و ابرها از سنگینی آن نمی‌شکافد.

9 روی ماهِ بدر را با ابر می‌پوشاند و از نظرها پنهان می‌کند.

10 او افق را بر روی اقیانوسها کشید

و با آن تاریکی را از روشنایی جدا کرد.

11 وقتی او تهدید می‌کند، ستونهایی که آسمان را نگه می‌دارند

می‌لرزند و به ارتعاش درمی‌آیند.

12 با قدرت خود، دریای متلاطم را آرام می‌سازد

و با حکمت خود، هیولای دریایی را رام می‌کند.

13 روح او آسمانها را زینت داده است

و دست او مار تیزرو را هلاک کرده است.

14 اینها فقط قسمتی از کارهای بزرگ اوست؛

ما فقط زمزمه‌ای شنیده‌ایم.

چه کسی می‌تواند، در برابر قدرت عظیم او بایستد.»

—https://api-cdn.youversionapi.com/audio-bible-youversionapi/84/32k/JOB/26-b8957caa32bec19c788d49a39c9d4106.mp3?version_id=181—

Categories
ایّوب

ایّوب 27

1-2 به حیات خدای قادر مطلق که حق مرا پایمال کرده

و زندگی را به من تلخ نموده است، قسم می‌خورم

3 که تا جان به تن دارم و تا زمانی که خدا به من نَفَس ‌دهد،

4 دهان من هیچ چیز شریرانه‌ای نخواهد گفت

و زبانم هرگز دروغ نخواهد گفت.

5 من هیچ‌گاه حرف شما را تصدیق نمی‌کنم

و تا زمانی که بمیرم، ادّعای بی‌گناهی می‌کنم

6 من هرگز از برحق بودن ادّعایم صرف‌نظر نخواهم کرد،

وجدان من پاک است.

7 باشد تا کسانی‌که با من مخالفند و علیه من می‌جنگند،

مانند شریران و خطاکاران جزا ببینند.

8 اگر خدا شخص بی‌خدا را هلاک کند و به زندگی‌اش خاتمه بدهد،

چه امیدی برایش باقی می‌ماند؟

9 آیا خدا فریادشان را در وقت سختی و مشکلات می‌شنود؟

10 آنها باید از وجود قادر مطلق لذّت ببرند

و در همهٔ اوقات از او کمک بخواهند.

11 بگذارید که دربارهٔ قدرت خدا شما را تعلیم دهم،

و نقشه‌های قادر مطلق را برایتان توضیح دهم.

12 یقین دارم که خود شما هم تا اندازه‌ای از کارهای او آگاه هستید،

پس چرا بیهوده سخن می‌گویید؟

13 این است سرنوشت مردم خطاکار و ظالم،

که خدای قادر مطلق برایشان تعیین فرموده است:

14 این مردم دارای فرزندان زیادی می‌شوند،

امّا آنها یا با شمشیر به قتل می‌رسند

و یا از گرسنگی می‌میرند.

15 کسانی هم که باقی بمانند، در اثر مرض و بلا به زیر خاک می‌روند

که حتّی بیوه‌های آنها هم برای آنها گریه و ماتم نمی‌کنند.

16 مردم خطاکار هرچند مثل ریگ دریا پول جمع کنند

و صندوقهای پُر از لباس داشته باشند،

17 امّا عاقبت، اشخاصِ نیک پول آنها را مصرف می‌کنند

و لباس ایشان را می‌پوشند.

18 آنها خانه‌هایی می‌سازند که

مانند تار عنکبوت و سایبانِ نگهبانان، دوامی ندارد.

19 آنها ثروتمند به بستر می‌روند،

امّا وقتی بیدار می‌شوند و چشم باز می‌کنند، می‌بینند که ثروتشان از دست رفته است.

20 سیلاب وحشت آنها را فرا می‌گیرد

و توفانِ نیستی در شب آنها را با خود می‌برد.

21 باد شرقی آنها را به هوا بلند می‌کند و از خانه‌هایشان دور می‌سازد.

22 با بی‌رحمی بر آنها که در حال فرار هستند می‌وزد.

23 به‌خاطر مصیبتی که بر سر آنها آمده است،

دست می‌زنند و آنها را مسخره می‌کنند.

—https://api-cdn.youversionapi.com/audio-bible-youversionapi/84/32k/JOB/27-1945dfb84c0931c85c3a00db0f1a9130.mp3?version_id=181—

Categories
ایّوب

ایّوب 28

تلاش برای حکمت

1 نقره از معدن استخراج می‌شود

و طلا را در کوره تصفیه می‌کنند.

2 آهن را از زمین به دست می‌آورند

و مس را از ذوب کردن سنگها.

3 مردم در اعماق تاریکی جستجو می‌کنند

و برای سنگهای معدنی تا دورترین نقطهٔ زمین به جستجو می‌پردازند.

4 فراتر از جایی که کسی زندگی کند

یا پای بشری به آنجا رسیده باشد

و از طنابها خود را آویزان کرده

به درون می‌روند.

5 سطح زمین خوراک به بار می‌آورد،

درحالی‌که در زیر هستهٔ همین زمین،

آتش مذاب نهفته است.

6 سنگهای زمین دارای یاقوت

و خاک آن دارای طلا می‌باشد.

7 نه پرندگان شکاری راه آن معادن را می‌دانند

و نه لاشخورها در بالای آنها پرواز کرده‌اند.

8 شیر و حیوان درندهٔ دیگری

در آن جاها قدم نزده‌ است.

9 امّا مردم، سنگ خارا را می‌شکنند

و کوهها را از بیخ می‌کنند،

10 صخره‌‌ها را می‌شکافند

و سنگهای نفیس به دست می‌آورند.

11 سرچشمهٔ دریاها را می‌کاوند

و چیزهای نهفته را بیرون می‌آورند.

12 امّا حکمت را در کجا می‌توان یافت

و دانش در کجا پیدا می‌شود؟

13 انسان فانی راه آن را نمی‌داند

و در دنیای زندگان پیدا نمی‌شود.

14 اعماق اقیانوس‌ها می‌گویند که

حکمت نزد ما نیست و در اینجا پیدا نمی‌شود.

15 حکمت را نمی‌توان با طلا خرید

و ارزش آن بیشتر از نقره است،

16 گرانبهاتر است از

طلا و جواهرات نفیس.

17 طلا و الماس را نمی‌توان با حکمت برابر کرد

و با جواهر و طلای نفیس مبادله نمی‌شود.

18 ارزش حکمت بمراتب بالاتر از مرجان

و بلور و گرانتر از لعل است.

19 یاقوت کبود و طلای خالص را

نمی‌توان با حکمت مقایسه کرد.

20 پس حکمت را از کجا می‌توان به دست آورد

و منشأ دانش کجاست؟

21 حکمت از نظر تمام موجودات زنده پوشیده است

و حتّی پرندگان هوا نیز آن را نمی‌بینند.

22 مرگ و نیستی ادّعا می‌کنند

که فقط شایعه‌ای از آن شنیده‌اند.

23 تنها خدا راه حکمت را می‌شناسد

و می‌داند آن را در کجا می‌توان یافت.

24 زیرا هیچ گوشهٔ زمین از او پوشیده نیست،

و هر چیزی را که در زیر آسمان است می‌بیند.

25 خدا، به باد قدرت وزیدن می‌دهد

و حدود و اندازهٔ دریاها را تعیین می‌کند.

26 به باران فرمان می‌دهد که در کجا ببارد

و برق و صاعقه در کدام مسیر تولید شوند.

27 پس او می‌داند که حکمت در کجاست.

او آن را امتحان کرد، ارزش آن را دیده تأیید فرمود.

28 آنگاه به بشر گفت:

«به یقین بدانید که ترس از خداوند، حکمت واقعی

و پرهیزکردن از شرارت، دانش حقیقی است.»

—https://api-cdn.youversionapi.com/audio-bible-youversionapi/84/32k/JOB/28-35337843c8461a63fc86787774c40f22.mp3?version_id=181—

Categories
ایّوب

ایّوب 29

ایّوب به دفاع خود ادامه می‌دهد

1 ایّوب به کلام خود ادامه داده گفت:

2 ای کاش دوران سابق

و آن روزهایی که خدا مراقب و مواظب من بود، دوباره می‌آمد.

3 در آن روزها نور او بر من می‌تابید

و راه تاریک مرا روشن می‌کرد.

4 آن وقت دوران کامرانی من بود

و از دوستی خدا برخوردار بودم.

5 خدای قادر مطلق با من بود

و فرزندانم دور من جمع بودند.

6 پاهای خود را با شیر می‌شستم

و از صخره‌‌ها برای من روغن زیتون جاری می‌شد.

7 وقتی به دروازهٔ شهر می‌رفتم

و بر کرسی خود می‌نشستم،

8 جوانان برای من راه باز می‌کردند

و ریش‌سفیدان به احترام من برمی‌خاستند.

9 رهبران شهر از حرف زدن باز می‌ایستادند و سکوت می‌کردند.

10 حتّی شخصیّت‌های مهم با دیدن من ساکت می‌شدند.

11 هرکسی که مرا می‌دید

و سخنان مرا می‌شنید، مرا ستایش می‌نمود.

12 زیرا من به داد مردم فقیر می‌رسیدم

و به یتیمانِ بی‌کس کمک می‌کردم.

13 کسانی‌که در حال مرگ بودند، برایم دعا می‌کردند

و با کار نیک، دل بیوه زنان را شاد می‌ساختم.

14 کارهای خود را از روی عدل و انصاف انجام می‌دادم.

15 برای کورها چشم

و برای مردم لَنگ، پا بودم.

16 از نیازمندان مثل یک پدر دستگیری می‌کردم

و از حق غریبان دفاع می‌نمودم.

17 دندانهای نیش ظالمان را می‌شکستم

و شکار را از دهنشان می‌گرفتم.

18 آرزو داشتم که بعد از یک عمر شاد و طولانی،

به آسودگی در خانهٔ خود بمیرم.

19 مثل درختی بودم که ریشه‌اش به آب می‌رسید

و شاخه‌هایش با شبنم شاداب می‌شدند.

20 همه از من تمجید می‌کردند

و قدرت و نیروی من روزافزون بود.

21 همه به سخنان من گوش می‌دادند

و از پندهای من استفاده می‌کردند.

22 وقتی من سخنانم را تمام می‌کردم، کسی حرفی نمی‌زد.

کلام من مانند قطرات شبنم بر آنها می‌چکید.

23 آنها همچون دهقانی که چشم به راه باران باشد،

با شوق تمام منتظر شنیدن کلام من می‌بودند.

24 وقتی دلسرد می‌شدند، با یک تبسم آنها را دلگرم می‌ساختم

و با روی خوش، آنها را تشویق می‌نمودم.

25 در میان آنها، مانند پادشاه حکومت می‌کردم

و در هنگام غم، آنها را تسلّی می‌دادم.

—https://api-cdn.youversionapi.com/audio-bible-youversionapi/84/32k/JOB/29-7e7b182a11bacb4ab8cf68f0a8591efd.mp3?version_id=181—