Categories
اول تواریخ

اول تواریخ 20

محاصره و تسخیر رَبّه

1 در بهار، هنگامی‌که پادشاهان به جنگ می‌روند، یوآب ارتش را بیرون برد و سرزمین عمونی‌ها را ویران کرد و شهر رَبّه را محاصره نمود. امّا داوود در اورشلیم ماند. یوآب به شهر رّبه حمله کرد و آن را ویران نمود.

2 داوود تاج بت مِلکُوم را از سرش برداشت. او دریافت که وزن آن حدود سی و چهار کیلوگرم طلا و در آن سنگهای گرانبها بود و آن را بر سر داوود گذاشتند. او همچنین غنایم بسیاری از شهر با خود آورد.

3 او مردم شهر را بیرون آورد و با ارّه، کلنگ و تبر به بیگاری گماشت. داوود با همهٔ مردم شهرهای دیگر عمونی‌ها چنین کرد. آنگاه داوود و همهٔ مردم به اورشلیم بازگشتند.

جنگ علیه غولهای فلسطینی

4 پس از این، جنگ با فلسطینی‌ها در جازر درگرفت و سبکای حوشاتی، سفای را که از فرزندان یکی از غولها بود، کشت و در نتیجه فلسطینی‌ها شکست خوردند.

5 باز در جنگی دیگر با فلسطینیان، الحانان، پسر یاعیر، لحمی را که برادر جلیات جتی بود و نیزه‌ای به اندازهٔ نورد بافندگی داشت، کشت.

6 نبرد دیگری در جت درگرفت، در آنجا مرد غول پیکری بود که دستها و پاهای او شش انگشت داشت و مجموع آنها بیست و چهار انگشت بود و از نسل غولها بود.

7 هنگامی‌که او اسرائیل را مسخره کرد، یوناتان، پسر شمعه، برادر داوود، او را کشت.

8 ایشان از نسل غولها در جت بودند که به دست داوود و بندگانش کشته شدند.

—https://api-cdn.youversionapi.com/audio-bible-youversionapi/84/32k/1CH/20-34bb3eed5c04977b1133b22238c6e0fe.mp3?version_id=181—

Categories
اول تواریخ

اول تواریخ 21

سرشماری به دستور داوود

1 شیطان علیه اسرائیل برخاست و داوود را اغوا کرد تا مردم اسرائیل را سرشماری کند.

2 پس داوود به یوآب و فرماندهان ارتش گفت: «بروید و گزارش آمار قوم اسرائیل را از دان تا بئرشبع برای من بیاورید تا جمعیّت کشور را بدانم.»

3 یوآب پاسخ داد «خداوند جمعیّت قوم خود را صد برابر آنچه هست کند، ای سرورم پادشاه آیا همهٔ ایشان بندگان تو نیستند؟ چرا سرورم می‌خواهد چنین کند؟ چرا او می‌خواهد اسرائیل را به گناه بکشد؟»

4 امّا پادشاه یوآب را وادار به قبول دستور خود کرد، پس یوآب رفت و در سراسر کشور اسرائیل سفر کرد و به اورشلیم بازگشت

5 او به داوود پادشاه گزارش کلّ آمار کسانی را که قادر به خدمت نظام وظیفه بودند داد: یک میلیون و صد هزار نفر در اسرائیل و چهارصد و هفتاد هزار نفر در یهودا بودند.

6 چون فرمان پادشاه مورد تأیید یوآب نبود، او طایفه‌ها لاوی و بنیامین را سرشماری ننمود.

7 خداوند از این رویداد خشنود نبود و اسرائیل را مجازات کرد.

8 داوود به خدا گفت: «من به‌خاطر این کارها مرتکب گناه بزرگی شده‌ام. امّا اکنون به درگاهت دعا می‌کنم که گناه بنده‌ات را ببخشی، چون من بی‌خردانه عمل کرده‌ام.»

9 آنگاه خداوند به جاد که رائی داوود بود فرمود:

10 «برو به داوود بگو: خداوند می‌فرماید: ‘سه چیز به تو پیشنهاد می‌کنم. تو یکی از آنها را انتخاب کن تا من برایت انجام بدهم.’»

11 پس جاد نزد داوود رفت و به او گفت: «خداوند می‌فرماید که آنچه را می‌خواهی برگزین:

12 سه سال قحطی یا سه ماه گریز از دشمن یا سه روز که خداوند با شمشیرش به شما حمله خواهد کرد و بلا به سرزمین شما فرود خواهد آورد و فرشتهٔ خداوند در سراسر اسرائیل مرگ خواهد آورد؟ اکنون تصمیم بگیر، چه پاسخی برای خداوند ببرم؟»

13 داوود به جاد گفت: «من بسیار پریشان هستم، بگذار به دست خداوند بیافتم، زیرا رحمت او عظیم است، امّا نگذار به دست انسان بیفتم.»

14 پس خداوند بیماری کشنده‌ای به اسرائیل فرستاد و هفتاد هزار نفر از پای درآمدند.

15 خداوند فرشته‌ای را به اورشلیم فرستاد تا آن را نابود کند، امّا او تغییر عقیده داد و به فرشته گفت: «بس است، دست نگه‌دار!» در این هنگام فرشتهٔ خداوند در خرمنگاه ارونه یبوسی ایستاده بود.

16 داوود به بالا نگاه کرد و فرشتهٔ خداوند را دید که بین زمین و آسمان ایستاده است، و در دستش شمشیری برهنه گرفته است و آن را به سوی اورشلیم دراز کرده است. آنگاه داوود و رهبران قوم پلاس پوشیدند و با صورت به روی زمین افتادند.

17 داوود دعا کرده گفت: «خدایا، من گناه کرده‌ام. من دستور سرشماری را صادر کرده‌ام. این مردم چه گناهی مرتکب شده‌اند؟ خداوندا، خدای من، مرا و خاندان مرا تنبیه کن و قوم را ببخشای.»

بنای قربانگاه

18 آنگاه فرشتهٔ خداوند به جاد گفت: «به داوود بگو که قربانگاهی برای خداوند در خرمنگاه ارنان یبوسی بسازد.»

19 پس داوود به پیروی از فرمان خداوند که توسط جاد داده شده بود، به راه افتاد.

20 اُرنان در حال کوبیدن گندم بود و وقتی روی گردانید و فرشته را دید، چهار پسرش که با او بودند، خود را پنهان کردند، امّا ارنان همچنان گندم می‌کوبید.

21 وقتی داوود به آنجا رسید، ارنان او را دید و از خرمنگاه بیرون شد. نزد داوود رفت و در برابرش روی بر زمین نهاد.

22 داوود به ارنان گفت: «زمین خرمنگاه را به من بفروش، زیرا می‌خواهم برای خداوند قربانگاهی بسازم تا بلا از سر مردم رفع شود و من تمام بهای آن را به تو می‌پردازم.»

23 آنگاه ارنان به داوود گفت: «ای سرورم، پادشاه این را بگیرید و آنچه در نظر شما نیکوست، با آن انجام دهید. من گاوها را برای قربانی سوختنی، خرمنکوب را برای چوب و گندم را برای هدیهٔ آردی تقدیم می‌کنم، من همه را می‌دهم.»

24 امّا داوود پادشاه به ارنان گفت: «خیر، من بهای کامل آنها را خواهم پرداخت، من آنچه را که از آن توست برای خداوند نمی‌گیرم و قربانی سوختنی را که رایگان باشد، تقدیم نخواهم کرد.»

25 پس داوود به ارنان قیمت زمین را که ششصد تکه طلا بود پرداخت.

26 او در آنجا قربانگاهی برای خداوند ساخت و قربانی سوختنی و سلامتی تقدیم نمود و بعد به حضور خداوند دعا کرد. خداوند آتشی را از آسمان بر قربانگاه قربانی سوختنی فرستاد.

27 آنگاه خداوند به فرشته فرمان داد و او شمشیر خود را در غلاف نهاد.

28 در آن زمان هنگامی‌‌‌که داوود دید که خداوند به او در خرمنگاه ارنان یبوسی پاسخ گفته است، او قربانی‌های خود را در آنجا بجا آورد.

29 چون در آن زمان، خیمهٔ مقدّس و قربانگاهی که موسی ساخته بود، بر فراز تپّه‌ای در جبعون قرار داشت،

30 امّا داوود نمی‌توانست برای نیایش خداوند به آنجا برود، زیرا از شمشیر فرشتهٔ خداوند می‌ترسید.

—https://api-cdn.youversionapi.com/audio-bible-youversionapi/84/32k/1CH/21-5115ed037a68f537d71ed896aa5f6de9.mp3?version_id=181—

Categories
اول تواریخ

اول تواریخ 22

1 پس داوود گفت: «اینجا معبد بزرگ خداوند خدای ما و قربانگاه قربانی سوختنی برای مردم اسرائیل باشد.»

داوود برای ساختن معبد بزرگ آماده می‌شود

2 داوود دستور داد تا همهٔ بیگانگانی را که در سرزمین اسرائیل بودند، گرد هم آورند و ایشان را به کار گماشت. گروهی از ایشان برای معبد بزرگ سنگهای چهار گوش را آماده می‌کردند.

3 او مقدار زیادی آهن برای ساختن میخ و لولا برای درهای چوبی تهیّه کرد. همچنین آن‌قدر برنز تهیّه کرد که کسی نمی‌توانست آن را وزن کند.

4 تعداد بی‌شماری الوار سدر توسط اهالی صور و صیدون برای داوود آوردند.

5 داوود گفت: «پسر من سلیمان، جوان و بی‌تجربه است و معبد بزرگی که برای خداوند ساخته می‌شود باید بسیار با شکوه و در جهان مشهور باشد، در نتیجه من برای ساختن آن تدارک خواهم دید.» پس داوود قبل از مرگ خود مصالح بسیاری تهیّه دید.

6 آنگاه او پسر خود سلیمان را فراخواند و او را مسئول ساختن معبدی برای خداوند خدای اسرائیل کرد

7 داوود به سلیمان گفت: «فرزندم، من آرزو داشتم که معبدی به نام خداوند خدای خود بسازم،

8 امّا کلام خداوند بر من آمد و فرمود: ‘تو بسیار خون ریخته‌ای و جنگهای بزرگی برپا کرده‌ای. تو نباید معبدی به نام من بسازی، زیرا در زمین در برابر من خون فراوان ریخته‌ای.

9 امّا پسری برای تو به دنیا خواهد آمد او در آرامش حکومت خواهد کرد. من از هر سو آرامش از تمام دشمنانش به او خواهم داد. نام او سلیمان خواهد بود و در دوران سلطنت او امنیّت و آرامی به مردم اسرائیل خواهم داد.

10 او معبدی برای نام من خواهد ساخت، او پسر من خواهد بود و من پدر او خواهم بود و تخت پادشاهی او را برای همیشه در اسرائیل استوار خواهم کرد.’

11 «اکنون پسرم، خداوند با تو باشد تا تو با موفّقیّت معبد خداوند خدای خود را مطابق گفتهٔ او بسازی.

12 تنها خداوند به تو بینش و دانش عطا فرماید تا هنگامی‌که تو را رهبر اسرائیل می‌کند، قوانین خداوند خدای خود را بجا آوری.

13 وقتی‌که تو با دقّت قوانین و دستوراتی را که خداوند توسط موسی برای قوم اسرائیل فرمان داد رعایت کنی، کامیاب خواهی شد.

14 با رنج فراوان برای معبد بزرگ معادل چهار هزار تن طلا، چهل هزار تن نقره و برنز و آهن بیش از اندازه تهیّه دیده‌ام، همچنین الوار و سنگ مهیّا نموده‌ام. تو باید به اینها بیافزایی.

15-16 تو کارگران فراوان، از قبیل سنگتراش، بنّا و نجّار و همه‌گونه صنعتگران ماهر که می‌توانند با طلا، نقره، برنز و آهن کار کنند در اختیار داری. برخیز و کار را آغاز کن! خداوند با تو باشد.»

17 داوود همچنین به همهٔ رهبران اسرائیل دستور داد تا به پسرش سلیمان کمک کنند.

18 و چنین گفت: «آیا خداوند خدایتان با شما نیست؟ آیا او شما را از همه جهت آرامش نداده است؟ او مرا بر تمام مردمی که در این سرزمین بودند پیروز کرد و ایشان اکنون مطیع شما و خداوند هستند.

19 اکنون با دل و جان خواستار خداوند خدایتان باشید. برخیزید و معبد بزرگ را بسازید تا بتوانید صندوق پیمان خداوند و سایر ظرفهای مقدّس خدا را به داخل خانه‌ای که به نام خداوند ساخته می‌شود، بیاورید.»

—https://api-cdn.youversionapi.com/audio-bible-youversionapi/84/32k/1CH/22-6d8c81e4f8567062720c1b8d127acf83.mp3?version_id=181—

Categories
اول تواریخ

اول تواریخ 23

وظایف لاویان

1 هنگامی‌که داوود پیر و سالخورده شد، پسر خود سلیمان را به عنوان پادشاه اسرائیل برگزید.

2 داوود تمام رهبران اسرائیل، کاهنان و لاویان را جمع نمود

3 و بعد امر کرد که از لاویان سی ساله و بالاتر سرشماری کنند. تعداد تمام آنها سی و هشت هزار نفر بود.

4 پادشاه بیست و چهار هزار نفر را برای ادارهٔ کارهای بزرگ خداوند و شش هزار نفر را برای دادرسی و مأمور اجرا گماشت،

5 چهار هزار نفر برای نگهبانی دروازه‌ها و چهار هزار نفر با وسایل موسیقی که پادشاه تهیّه دیده بود برای ستایش خداوند گمارده شدند.

6 داوود لاویان را طبق خاندانهای ایشان به سه گروه تقسیم کرد: جرشون، قهات و مراری.

7 پسران جرشون، لعدان و شمعی بودند.

8 لعدان سه پسر داشت: یحیئیل، زیتام و یوئیل.

9 پسران شمعی: شلومیت، حزیئیل و هاران. این سه نفر رهبران خاندان لعدان بودند.

10 پسران شمعی: یَحَت، زینا، یعوش و بریعه. این چهار نفر پسران شمعی بودند.

11 یحت، اول بود و زینا دوم. یعوش و بریعه پسران بسیار نداشتند، به همین دلیل یک خاندان محسوب شدند.

12 قهات چهار پسر داشت: عمرام، یصهار، حبرون و عُزیئیل.

13 پسر بزرگ او عمرام پدر هارون و موسی بود. هارون و نسل او برگزیده شدند تا برای همیشه مسئول اشیاء مقدّس و سوزاندن بُخور در مراسم نیایشی برای خداوند و خدمت به او و برکت دادن به مردم به نام او باشند.

14-15 امّا پسران موسی، نزد خداوند جزو طایفهٔ لاوی بودند. موسی دو پسر داشت: جرشوم و الیعزر.

16 در میان خانوادهٔ جرشوم، شبوئیل رهبر بود.

17 الیعزر تنها یک پسر داشت، رحبیا، امّا رحبیا فرزندان بسیاری داشت.

18 پسران یصهار: شلومیت رهبر بود.

19 پسران حبرون: یریا اول، امریا دوم، یحزیئیل سوم و یقمعام چهارم بود.

20 پسران عُزیئیل: میکا اول و یشیا دوم بود.

21 پسران مراری محلی و موشی. پسران محلی: العازار و قیس

22 العازار مرد و پسری نداشت و فقط چند دختر داشت. دختران او با پسر عموهایشان که پسران قیس بودند، ازدواج کردند.

23 موشی سه پسر داشت محلی، عادر و یریموت.

24 ایشان نسل طایفهٔ لاوی بودند با خاندان و خانواده. نام هر کدام ثبت شده بود. همهٔ این افراد از بیست سال و بزرگتر در انجام کارهای معبد بزرگ سهیم بودند.

25 داوود گفت: «خداوند خدای اسرائیل به قوم خود صلح و آرامش داده است و او خودش برای همیشه در اورشلیم خواهد زیست.

26 پس از این لازم نیست که لاویان خیمهٔ مقدّس خداوند و وسایل آن را برای خدمت حمل کنند.»

27 پس طبق آخرین فرمان داوود همهٔ لاویان بعد از رسیدن به سن بیست سالگی برای خدمت در معبد بزرگ ثبت نام شدند.

28 وظیفهٔ لاویان کمک به فرزندان هارون در خدمت در معبد بزرگ بود، نگهداری از حیاط و اتاقها، پاک نگه‌داشتن وسایل مقدّس، و هر کاری که برای خداوند خدا لازم بود.

29 نان اهدایی به خدا، آردی که برای هدایا مصرف می‌شد، نان فطیر پختن، مخلوط کردن روغن زیتون با آرد، وزن کردن و اندازه‌گیری هدایا به معبد بزرگ، از مسئولیّت‌های لاویان بود.

30 آنها همچنین وظیفه داشتند که هر صبح و شام برای سرود حمد و سپاس در حضور خداوند حاضر شوند.

31 در مراسم گذرانیدن قربانی‌ها -‌در روزهای سبت، ماه نو و عیدها- با تعداد معیّنی، مطابق حُکم شریعت، برای خدمت به حضور خداوند حاضر باشند.

32 همچنین از خیمهٔ مقدّس خداوند و معبد بزرگ مراقبت و به کاهنان پسران هارون و خویشاوندان ایشان در همهٔ کارهای معبد بزرگ کمک کنند.

—https://api-cdn.youversionapi.com/audio-bible-youversionapi/84/32k/1CH/23-d4086fe7fa4cf06d3a7ada267fa2056d.mp3?version_id=181—

Categories
اول تواریخ

اول تواریخ 24

گروه کاهنان

1 گروه نسل هارون از این قرار بود: ناداب، ابیهو، العازار و ایتامار.

2 امّا ناداب و ابیهو قبل از پدر خود مُردند و پسری نداشتند، پس العازار و ایتامار کاهن شدند.

3 با کمک صادوق، از نسل العازار، و اخیملک از نسل ایتامار، داوود نسل هارون را بر حسب وظایفشان گروه‌بندی کرد.

4 نسل العازار به شانزده گروه و نسل ایتامار به هشت گروه تقسیم شدند، چون در نسل العازار تعداد مردان زیادتر بود.

5 چون در نسل العازار و هم در نسل ایتامار مقامات معبد بزرگ و رهبران روحانی وجود داشتند، کارهای ایشان را به قید قرعه تعیین کردند.

6 شمعیا، پسر نتنئیل که از نسل لاوی بود، منشی بود و نامها و وظایف آنها را در حضور پادشاه، مأموران او، صادوق کاهن، اخیملک پسر ابیاتار، رؤسای خانواده‌های کاهنان و لاویان -‌یک دسته از فرقه العازار و یک دسته از فرقه ایتامار‌- می‌نوشت.

7-18 بیست و چهار خانواده به ترتیب زیر برحسب قرعه به وظایف خود گماشته شدند: 1) یهویاریب؛ 2) یعدیا؛ 3) حاریم؛ 4) سعوریم؛ 5) ملکیه؛ 6) میامین؛ 7) هقوص؛ 8) ابیا؛ 9) یشوع؛ 10) شکنیا؛ 11) الیاشیب؛ 12) یاقیم؛ 13) حُفه؛ 14) یشبآب؛ 15) بلجه؛ 16) اِمیر؛ 17) حیزیر؛ 18) هِفصیص؛ 19) فتحیا؛ 20) یَحزَقیئیل؛ 21) یاکین؛ 22) جامول؛ 23) دلایا؛ 24) معزیا.

19 این مردان مطابق وظایف خود در معبد بزرگ که توسط جدشان، هارون تعیین شده بود و با پیروی از فرمان خداوند خدای اسرائیل ثبت نام شدند.

نامهای لاویان

20 بقیّهٔ نسل لاوی عبارت بودند از:

نسل عمرام: شوبائیل؛ نسل شوبائیل: یحدیا؛

21 نسل رحبیا: یشیا اول بود؛

22 نسل یهصار: شلوموت؛ نسل شلوموت: یَحَت؛

23 نسل حبرون: اولی یریا، دوّمی امریا، سومی یحزیئیل و چهارمی یقمعام،

24 نسل عُزیئیل: میکا؛ نسل میکا: شمیر؛

25 نسل یشیا، برادر میکا: زکریا؛

26 نسل مراری: محلی و موشی؛ پسر یعزیا: بَنو؛

27 نسل مراری از پسران یعزیا: بنو، شوهم، زکور و عبری؛

28 نسل محلی: العازار او پسری نداشت؛

29 نسل قیس: از جمله پسرانش، یرحمئیل؛

30 نسل موشی: محلی، عادر و یریموت؛

اینها لاویان و خانواده‌شان بودند.

31 مانند نسل هارون آنها هم به حکم قرعه در حضور داوود، صادوق، اخیملک و رؤسای خانواده‌های کاهنان و لاویان، بدون تبعیض تعیین شدند.

—https://api-cdn.youversionapi.com/audio-bible-youversionapi/84/32k/1CH/24-dba4bc816a762511f4fc522070718ff6.mp3?version_id=181—

Categories
اول تواریخ

اول تواریخ 25

نوازندگان و سرایندگان معبد بزرگ

1 داوود و فرماندهان ارتش، گروهی از خاندان آساف، هیمان و یدوتون را برگزیدند تا با نوای چنگ و بربط و سنج نبوّت کنند.

2 پسران آساف: زکور، یوسف، نتنیا و اَشرَئیله زیر نظر آساف خدمت می‌کردند و ایشان به فرمان پادشاه نبوّت می‌کردند.

3 پسران یدوتون: جَدَلیا، صری، اشعیا، شمعی، حشبیا و متتیا. این شش نفر تحت رهبری پدر خود، یدوتون با نوای چنگ نبوّت می‌کردند و خداوند را با سرود ستایش و نیایش می‌کردند.

4 پسران هیمان: بقیا، متنیا، عُزیئیل، شبوئیل، یریموت، حننیا، حنانی، الیاته، جدلتی، روممتی عزر، یُشبقاشه، ملوتی، هوتیر و مَحزِیوت.

5 ایشان پسران هیمان، رائی پادشاه بودند. خداوند طبق وعده‌ای که فرموده بود به او این افتخار را داد که دارای چهارده پسر و سه دختر شود.

6 آنها تحت رهبری پدر خود با نواختن سنج، چنگ و بربط مشغول خدمت خداوند در معبد بزرگ بودند. آساف، یدوتون و هیمان زیر نظارت پادشاه کار می‌کردند.

7 تعداد این افراد و خویشان ایشان که همگی نوازندگان ماهری بودند و برای خداوند سرود می‌خواندند دویست و هشتاد و هشت نفر بود.

8 پیر و جوان، آموزگار و دانش‌آموز همگی برای وظایف خود قرعه‌کشی کردند.

9-31 قرعهٔ اول به نام یوسف، از خانوادهٔ آساف افتاد؛ قرعهٔ دوم به‌ نام جدلیا و دوازده پسر و برادران او؛ قرعهٔ سوم به‌ نام زکور و دوازده پسر و برادران او؛ قرعهٔ چهارم به‌ نام یصری و دوازده پسر و برادران او؛ قرعهٔ پنجم به‌ نام نتنیا و دوازده پسر و برادران او؛ قرعهٔ ششم به‌ نام بُقیا و دوازده پسر و برادران او؛ قرعهٔ هفتم به‌ نام یشرئیله و دوازده پسر و برادران او؛ قرعهٔ هشتم به‌ نام اشعیا و دوازده پسر و برادران او؛ قرعهٔ نهم به‌ نام متنیا و دوازده پسر و برادران او؛ قرعهٔ دهم به‌ نام شمعی و دوازده پسر و برادران او؛ قرعهٔ یازدهم به‌ نام عزرئیل و دوازده پسر و برادران او؛ قرعهٔ دوازدهم به‌ نام حشبیا و دوازده پسر و برادران او؛ قرعهٔ سیزدهم به‌ نام شوبائیل و دوازده پسر و برادران او؛ قرعهٔ چهاردهم به‌ نام متتیا و دوازده پسر و برادران او؛

قرعهٔ پانزدهم به‌ نام یریموت و دوازده پسر و برادران او؛ قرعهٔ شانزدهم به‌ نام حننیا و دوازده پسر و برادران او؛ قرعهٔ هفدهم به‌ نام یشبقاشه و دوازده پسر و برادران او؛ قرعهٔ هجدهم به‌ نام حنانی و دوازده پسر و برادران او؛

قرعهٔ نوزدهم به‌ نام ملوتی و دوازده پسر و برادران او؛ قرعهٔ بیستم به‌ نام ایلیاته و دوازده پسر و برادران او؛ قرعهٔ بیست و یکم به‌ نام هوتیر و دوازده پسر و برادران او؛ قرعهٔ بیست و دوم به‌ نام جدلتی و دوازده پسر و برادران او؛ قرعهٔ بیست و سوم به‌ نام مَحزِیوت و دوازده پسر و برادران او؛ قرعهٔ بیست و چهارم به‌ نام روممتی عزر و دوازده پسر و برادران او.

—https://api-cdn.youversionapi.com/audio-bible-youversionapi/84/32k/1CH/25-55f4f2b15f1a7b4dce56f23ccc48901a.mp3?version_id=181—

Categories
اول تواریخ

اول تواریخ 26

دربانان معبد بزرگ

1 گروه دربانان عبارت بودند از خانوادهٔ قورح، مشلمیا پسر قوری، از پسران آساف.

2-3 پسران مشلمیا: نخستزاده‌اش زکریا، دوم یعدیعیئیل، سوم زبدیا، چهارم یتنئیل، پنجم عیلام، ششم یهوحانان، و هفتم الیهو عینای بود.

4-5 پسران عوبید اَدوم: نخستزاده‌اش شمعیا، دوم یهوزاباد، سوم یوآخ، چهارم ساکار، پنجم نتنئیل، ششم عمیئیل، هفتم یساکار و هشتم فعلتای بود. خدا او را با عطای فرزندان زیاد برکت داد.

6-7 پسران شمعیا: آنها رؤسای خانواده‌های خود و همگی مردانی توانا و عبارت بودند از: عتنی، رفائیل، عوبید، الزاباد، الیهو و سمکیا. الیهو و سمکیا توانایی زیادتری داشتند.

8 همهٔ ایشان پسران عوبید اَدوم بودند. ایشان و پسران و برادران، همهٔ اشخاص کاردان و لایق بودند و تعدادشان به شصت و دو نفر می‌رسید.

9 مشلمیا هجده نفر مردان توانا از نسل پسران و برادران خود داشت.

10 حوسه از خاندان مراری پسرانی داشت او شمری را با وجودی که نخستزاده نبود، به رهبری خانواده برگزیده بود.

11 دوم حلقیا، سوم طبلیا، چهارم زکریا پسران و برادران حوسه سیزده نفر بودند.

12 نگهبانان معبد بزرگ برحسب خانواده‌هایشان گروه‌بندی شده بودند و مانند بقیّهٔ لاویان وظایفی به ایشان محول شده بود.

13 ایشان برحسب خانواده‌ها چه بزرگ و چه کوچک برای نگهبانی دروازه‌ها قرعه‌کشی کردند.

14 قرعهٔ دروازهٔ شرقی به شلمیا افتاد. ایشان همچنین برای پسر او زکریا که مشاوری تیز هوش بود قرعه کشیدند و دروازهٔ شمالی به نام او افتاد.

15 عوبید اَدوم برای نگهبانی دروازهٔ جنوبی و پسرهایش را مسئول نگهبانی از انبارها کردند.

16 قرعهٔ دروازهٔ غربی و دروازهٔ شَلَکَتْ، در جاده‌ای که به طرف بالا می‌رفت به نام شفیم و حوسه درآمد. وظیفهٔ دروازه‌بانان به نوبت تعیین می‌شد.

17 هر روز شش نفر از لاویان در شرق و چهار نفر به طرف شمال، و چهار نفر به طرف جنوب و دو گروه دو نفره در انبارها نگهبانی می‌دادند.

18 در حیاط غربی چهار نفر در جاده و دو نفر در حیاط نگهبانی می‌کردند.

19 ایشان گروههای نگهبانان بودند که از نسلهای قورح و مراری برگزیده شده بودند.

خزانه‌دارها، افسران و داوران

20 اخیا از خانوادهٔ لاوی، مسئول خزانهٔ معبد بزرگ و همچنین خزانهٔ هدایای وقفی بود.

21 لادان، یکی از پسران جرشون، جدّ چندین خانواده، از جمله یحیئیل بود.

22 دو پسر دیگر یحیئیل: زیتام و برادرش، یوئیل که مسئول خزانه و انبار معبد بزرگ بودند.

23-24 همچنین وظایفی به عهده خاندان عمرام، یصهار، حبرون و عُزیئیل گذاشته شده بود. شبوئیل پسر جرشوم پسر موسی مسئول ارشد خزانه بود.

25 شبوئیل بوسیلهٔ الیعزر، برادر جرشوم با شلومیت فامیل بود. الیعزر پدر رحبیا بود، رحبیا پدر یشیا بود، یشیا پدر یورام بود، یورام پدر زکری بود و زکری پدر شلومیت بود.

26 شلومیت و برادرانش مسئول هدایای اهدایی به خداوند از طرف داوود پادشاه، رهبران خانواداه‌ها و خاندانها و افسران ارتش بودند.

27 ایشان مقداری از غنایم جنگی را برای نگهداری از معبد بزرگ هدیه دادند.

28 شلومیت و خانوادهٔ او مسئول تمام هدایایی که برای استفاده در معبد بزرگ تقدیم شده بود، بودند. از جمله از هدایایی که سموئیل رائی و شائول پسر قیس، ابنیر پسر نیر و یوآب پسر صرویه اهدا کرده بودند، مراقبت می‌کردند.

وظایف سایر لاویان

29 از خانوادهٔ یصهار، کننیا و پسرانش مسئول اجرا و دادرسی برای مردم اسرائیل بودند.

30 از خاندان حبرون حشبیا و برادرانش و هزار و هفتصد نفر مرد توانا از قسمت غربی رود اردن در اسرائیل را زیر نظر داشتند و کارهای خداوند و خدمات به پادشاه را بجا می‌آوردند.

31-32 یریا رهبر خاندان حبرون بود در سال چهلم سلطنت داوود شجره‌نامهٔ خاندان حبرون مورد بررسی قرار گرفت و سربازان بارزی از این خاندان که در یعزیر جلعاد زندگی می‌کردند، یافت شدند. داوود پادشاه دو هزار و هفتصد نفر از مردان برجسته و رهبران خانوادهٔ یریا را برگزید و مسئول امور اداری، مذهبی و مسائل اجتماعی در اسرائیل در شرق رود اردن و سر زمین رئوبینیان و جادیان و نصف طایفهٔ منسی کرد.

—https://api-cdn.youversionapi.com/audio-bible-youversionapi/84/32k/1CH/26-3b1e7008a9993653cb4552d5c1b925a8.mp3?version_id=181—

Categories
اول تواریخ

اول تواریخ 27

سازمانهای نظامی و اجتماعی

1 این است فهرست سران خانواده‌ها و رهبران خاندانهای اسرائیل و افسران ارتش که امور اداری کشور را انجام می‌دادند. هر ماه یک گروه بیست و چهار هزار نفری زیر نظر فرمانده آن ماه انجام وظیفه می‌کردند.

2-3 یشبعام، پسر زبدیئیل فرماندهٔ گروه اول برای ماه اول و تعداد گروه او بیست چهار هزار نفر بود.

او از نسل فارص و فرماندهٔ کلّ ارتش برای ماه اول بود.

4 دودای اخوخی رهبر گروه ماه دوم بود، مقلوت افسر ارشد او بود، تعداد این گروه بیست و چهار هزار نفر بود.

5 فرماندهٔ سوم برای ماه سوم سال بنایاهو، پسر یهویاداع کاهن بود و تعداد گروه او بیست و چهار هزار نفر بود.

6 بنایا همچنین فرمانده سی نفر از رهبران سپاه داوود بود و ادارهٔ گروه او را پسرش، عمیزاباد به عهده داشت.

7 فرماندهٔ چهارم برای چهارمین ماه عسائیل، برادر یوآب بود و پسرش، زبدیا جانشین او شد. تعداد این گروه بیست و چهار هزار نفر بود.

8 فرماندهٔ پنجم برای پنجمین ماه شمهوت یزراحی بود و تعداد گروه او بیست و چهار هزار نفر بود.

9 فرماندهٔ ششم برای ششمین ماه حیرا، پسر عقیش فقوعی بود و تعداد گروه او بیست و چهار هزار نفر بود.

10 فرماندهٔ هفتم برای هفتمین ماه حالص فلونی، از طایفهٔ افرایم بود و تعداد گروه او بیست و چهار هزار نفر بود.

11 فرماندهٔ هشتم برای هشتمین ماه سبکای حوشاتی، از خانوادهٔ زارح بود و تعداد گروه او بیست و چهار هزار نفر بود.

12 فرماندهٔ نهم برای نهمین ماه ابیعزر عناتوتی، از طایفهٔ بنیامین بود و تعداد گروه او بیست و چهار هزار نفر بود.

13 فرماندهٔ دهم برای دهمین ماه مهرای نطوفاتی از خانوادهٔ زارح بود و تعداد گروه او بیست و چهار هزار نفر بود.

14 فرماندهٔ یازدهم برای یازدهمین ماه بنایای فرعاتونی، از طایفهٔ افرایم بود و تعداد گروه او بیست و چهار هزار نفر بود.

15 فرماندهٔ دوازدهم برای دوازدهمین ماه خلدای نطوفاتی، از خانوادهٔ عتنئیل بود و تعداد گروه او بیست و چهار هزار نفر بود.

رؤسای طایفه‌ها

16-22 رؤسای طایفه‌های اسرائیل اینها بودند:

رئوبین، الیعزر، پسر زکری
شمعون، شفطیا، پسر معکه
لاوی، حشبیا، پسر قموئیل
هارون، صادوق
یهودا، الیهو یکی از برادران داوود
یساکار، عُمری، پسر میکائیل
زبولون، یشمعیا، پسر عوبدیا
نفتالی، یریموت، پسر عزرئیل
افرایم، هوشع، پسر عزریا
نصف منسی، یوئیل، پسر فدایا
نیمهٔ دیگر منسی، در جلعاد، یدو پسر زکریا
بنیامین، یعسیئیل، پسر ابنیر
دان، عزرئیل، پسر یروحام

23 داوود اشخاص کمتر از بیست سال را سر شماری نکرد، زیرا خداوند وعده داده بود که جمعیّت اسرائیل را مانند ستارگان آسمان بی‌شمار کند.

24 یوآب، پسر صرویه سرشماری را آغاز کرد، امّا آن را ناتمام گذاشت. با این وجود خشم خدا بر اسرائیل فرود آمد و آمار کلّی هرگز در دفتر تاریخ ثبت نشد.

ناظران دارایی پادشاه

25 عزموت، پسر عدیئیل مسئول خزانهٔ پادشاه بود. یوناتان پسر عزیا مسئول خزانهٔ کشور، شهرها، روستاها و قلعه‌ها بود.

26 عَزری، پسر کلوب سرپرست کارگران کشاورز و شخم زدن زمین بود

27 شمعی راماتی، سرپرست تاکستانها بود، و مسئول محصولات تاکستان زبدی شِفماتی بود.

28 بعل حانان جدیری مسئول درختان زیتون و چنار بود و مسئول انبار روغن زیتون یوآش بود.

29 شطرای شارونی مسئول رمه‌هایی که در دشت شارون چرا می‌کردند بود و شافاط، پسر عدلایی مسئول رمه‌هایی بود که در درّه می‌چریدند.

30 عوبیل اسماعیلی مسئول نگهداری از شترها بود و یحدیای میرونوتی از الاغها نگهداری می‌کرد. یازیز حاجری ناظر گلّه‌ها بود.

31 همهٔ این افراد سرپرستان اموال داوود پادشاه بودند.

مشاوران داوود

32 یوناتان عموی داوود، مشاوری دانا و خردمند بود. او به اتّفاق یحیئیل، پسر حَکْمُونی مسئول آموزش پسران پادشاه بود.

33 اخیتوفل مشاور پادشاه و حوشای ارکی دوست پادشاه بود

34 بعد از مرگ اخیتوفل یهویاداع، پسر بنایاهو و ابیاتار مشاور شدند. یوآب فرمانده لشکر پادشاه بود.

—https://api-cdn.youversionapi.com/audio-bible-youversionapi/84/32k/1CH/27-2dbd39fa44d91b247734c5c9bd2cd62f.mp3?version_id=181—

Categories
اول تواریخ

اول تواریخ 28

نقشهٔ ساختمان معبد بزرگ

1 داوود تمام مقامات دولتی اسرائیل، رهبران خاندانها، رهبران گروههایی که پادشاه را خدمت می‌کردند، فرماندهان گروه هزار نفری و صد نفری، سرپرستان املاک و گلّهٔ پادشاه و همچنین سرپرستان پسران پادشاه، درباریان، مردان شجاع و سربازان ورزیده در اورشلیم را گرد هم آورد.

2 آنگاه داوود پادشاه برپا ایستاد و گفت: «من در دل داشتم که معبدی برای صندوق پیمان خداوند و پای‌انداز خدایمان بسازم، من برای ساختن آن تدارک دیده‌ام.

3 امّا خدا به من گفت که تو نباید برای من خانه‌ای بسازی، زیرا تو رزمنده‌ای و خون ریخته‌ای.

4 با این وجود خداوند خدای اسرائیل، از میان همهٔ فامیلم مرا برگزید که تا ابد بر اسرائیل پادشاه باشم و او قوم یهودا را به رهبری برگزید. و از قوم یهودا خانوادهٔ مرا و از میان پسران پدرم از من خشنود گشت تا مرا پادشاه اسرائیل کند.

5 خداوند به من پسران بسیاری داد و از میان ایشان سلیمان را برگزید تا بر تخت سلطنت خداوند در اسرائیل بنشیند.

6 «خداوند به من گفت: ‘پسر تو سلیمان، کسی است که معبد بزرگ مرا خواهد ساخت. من او را برگزیده‌ام تا پسر من باشد و من پدر او خواهم بود.

7 اگر او مانند امروز به پیروی از فرامین و دستورات من ادامه دهد، پادشاهی او را برای همیشه استوار خواهم کرد.’

8 «پس اکنون ای قوم من در حضور خدایمان و در برابر همهٔ اسرائیل که قوم خدا هستید به شما می‌گویم تا از هر آنچه که خداوند خدایمان گفته است، با دقّت پیروی کنید تا شما بتوانید مالک این سرزمین خوب باشید و آن را به نسلهای آینده تا ابد بسپارید.»

نصایح داوود به سلیمان

9 داوود به سلیمان گفت: «تو پسرم سلیمان، خدای پدران خود را بشناس و او را با تمام دل و با تمام فکر خدمت کن، زیرا خداوند تمام قلبها را جستجو می‌کند و همهٔ نقشه‌ها و اندیشه‌ها را می‌فهمد. اگر به دنبال او بروی او را خواهی یافت، امّا اگر او را ترک کنی، او هم تو را برای همیشه رها خواهد ساخت.

10 تو باید بدانی که خداوند تو را برگزیده تا معبد مقدّس را بسازی. توانا باش و آن را بساز.»

11 آنگاه داوود به پسرش سلیمان نقشهٔ دالانهای معبد بزرگ و خانه‌ها، خزانه‌ها، اتاقهای طبقهٔ دوم و اتاقهای درونی و اتاق تخت رحمت را به او داد.

12 او همچنین تمام نقشه‌هایی را که در فکرش بود در مورد حیاط و اتاقهای اطراف آن و انبارهای لوازم معبد بزرگ و هدایایی که به خداوند تقدیم می‌شدند داشت به او داد.

13 داوود همچنین برای سازماندهی کاهنان و وظایف لاویان که کارهای معبد بزرگ را می‌کردند و از ظروف معبد بزرگ مواظبت می‌کردند برنامه‌هایی به سلیمان داد.

14-15 او برای ساختن ظروف از طلا و نقره وزن آنها را مشخص کرد: وزن چراغهای طلا و پایه‌هایشان، وزن طلا برای هریک از چراغها و پایه‌اش، وزن نقره برای هر چراغ و پایه‌اش طبق استفاده‌ای که در مراسم از آنها می‌شود،

16 وزن نقره برای میزها و هر میز طلا که روی آن نان اهدایی به خدا را قرار می‌دادند،

17 طلای خالص برای چنگالها، لگنها و فنجانها و برای کاسه‌های طلایی به اندازه و وزن هر کدام،

18 وزن طلای خالص برای قربانگاه بُخور، همچنین نقشه برای ارابهٔ فرشتگان نگهبان‌ که بالهایشان را روی صندوق پیمان گسترده بودند.

19 داوود پادشاه گفت: «همهٔ این نوشته با راهنمایی خداوند بوده است او نقشهٔ همهٔ کارها را برای من روشن کرد.»

20 داوود همچنین به پسرش، سلیمان گفت: «توانا و دلیر باش و عمل کن. هراسان مباش و ترسان مشو، زیرا خداوند خدا، خدای من با توست. او تو را ترک نخواهد کرد و تنها نخواهد گذاشت تا تمام کارهای معبد بزرگ تمام شوند.

21 گروههای کاهنان و لاویان برای همهٔ خدمات معبد بزرگ اینجا هستند و با تو مردان داوطلب ماهر برای هر کاری آماده‌اند، همچنین همهٔ افسران و مردم زیر فرمان تو هستند.»

—https://api-cdn.youversionapi.com/audio-bible-youversionapi/84/32k/1CH/28-411c1095bd662f40f80b525f4e0255d6.mp3?version_id=181—

Categories
اول تواریخ

اول تواریخ 29

هدایا برای ساختن معبد بزرگ

1 داوود پادشاه به تمام کسانی‌که آنجا بودند گفت: «پسر من، سلیمان که خدا تنها او را برگزید، جوان و بی‌تجربه است و کاری که باید انجام شود عظیم است، زیرا این معبد بزرگ برای انسان نیست بلکه برای خداوند است.

2 پس من برای معبد بزرگ تا آنجا که توانایی داشتم، تدارک دیده‌ام. طلا برای وسایل طلایی، نقره برای ساختن وسایل نقره‌ای، برنز برای وسایل برنزی، آهن برای ساختن وسایل آهنی و چوب برای کارهای چوبی و مقدار زیادی عقیق و سنگهای زینتی، سنگ سرمه، سنگهای رنگی، انواع سنگهای گرانبها و مرمر فراوان.

3 به علاوهٔ آنچه برای معبد بزرگ خدا تدارک دیده‌ام، من خزانه‌ای از طلا و نقره دارم که به‌خاطر عشقی که به معبد بزرگ دارم، آن را اهدا کرده‌ام

4 من معادل صد و ده تن طلای خالص و معادل دویست و شصت تن نقره خالص برای دیوارهای معبد بزرگ

5 و برای ساختن اشیایی که صنعتگران خواهند ساخت داده‌ام. چه کسی چنین هدیهٔ سخاوتمندانه‌ای به خدا تقدیم می‌کند؟»

6-7 آنگاه رؤسای طایفه‌ها و خاندانها و فرماندهان ارتش و سرپرستان دارایی پادشاه معادل صد و نَود تن طلا، سیصد و هشتاد تن نقره، ششصد و هفتاد و پنج تن برنز و سه هزار و هفتصد و پنجاه تن آهن برای کارهای معبد بزرگ هدیه دادند

8 هرکس سنگ گرانبهایی داشت، آن را به خزانهٔ معبد بزرگ که مسئولش یحیئیل جرشونی از طایفهٔ لاوی بود، داد.

9 آنگاه مردم شادمانی کردند، زیرا ایشان داوطلبانه و با تمام دل به خداوند هدیه داده بودند. داوود پادشاه نیز بسیار شادمان شد.

نیایش داوود به خدا

10 داوود پادشاه در برابر جمعیّت خداوند را ستایش کرد. او گفت: «ای خداوند خدای جدّ ما یعقوب، تو باید جاودانه ستایش شوی،

11 ای خداوند، عظمت، قدرت، جلال، پیروزی و شکوه از آن توست و هر آنچه در زمین و آسمان است، از آن توست. پادشاهی از آن توست، تو بر فراز همه سر برافراشته‌ای.

12 ثروت و احترام از تو سر چشمه می‌گیرند و تو بر همه فرمانروایی. توانایی و قدرت در دست توست، و این در دست توست که بزرگی و به همه نیرو می‌بخشی.

13 اکنون ای خدای ما، تو را سپاس می‌گوییم و نام با شکوه تو را نیایش می‌کنیم.

14 «امّا من کیستم و مردم من کیستند که قادرند این هدایا را داوطلبانه به تو تقدیم کنند؟ زیرا همه‌چیز از تو سرچشمه می‌گیرد و از مال تو به خودت داده‌ایم.

15 زیرا ما در برابر تو بیگانه و تبعیدی هستیم، همان‌گونه که اجداد ما بودند، روزهای ما در روی زمین چون سایه‌ای است بدون امید.

16 ای خداوند خدای ما! آنچه ما با فراوانی برای ساختن معبدی به نام مقدّس تو تدارک دیده‌ایم از دست تو آمده و همهٔ از آن توست.

17 ای خدای من، من می‌دانم که تو دل را آزمایش می‌کنی و از راستان شادمان می‌گردی، در راستی قلبم، من آزادانه همهٔ این چیزها را کرده‌ام، اکنون می‌بینم مردم تو هم که در اینجا هستند، با میل و شادی به تو هدایا تقدیم می‌کنند.

18 ای خداوند خدای اجداد ما ابراهیم، اسحاق و یعقوب، چنین هدف و اندیشه‌هایی را تا ابد در دلهای قوم خود نگه‌دار و دلهایشان را به سوی خود رهنمایی فرما

19 و به پسرم، سلیمان قلبی پر از اشتیاق ده تا فرمانها، دستورات و قوانین تو را بجا آورد تا معبد بزرگی را که من برای آن تدارک دیده بودم بسازد.»

20 آنگاه داوود به مردم گفت: «خداوند خدایتان را ستایش کنید.» و همهٔ مردم خداوند خدای نیاکانشان را ستایش کردند و در برابر خداوند و پادشاه به خاک افتادند و نیایش کردند.

21 روز بعد برای خداوند قربانی کردند و هدایای سوختنی تقدیم نمودند. هزار گاو، هزار قوچ و هزار برّه با هدایای نوشیدنی و برای تمام اسرائیل با فراوانی قربانی کردند.

22 ایشان در آن روز با شادی فراوان در حضور خداوند خوردند و نوشیدند.

سلیمان، پادشاه اسرائیل

آنگاه مردم سلیمان، پسر داوود را برای دومین بار به عنوان پادشاه خود اعلام کردند و او را به عنوان فرمانروا و صادوق را به عنوان کاهن مسح نمودند.

23 آنگاه سلیمان به جای پدرش داوود بر تخت خداوند نشست و کامیاب شد و همهٔ اسرائیل از او اطاعت کردند.

24 تمام رهبران و مردان دلاور و همچنین پسران داوود پادشاه وفاداری خود را به سلیمان پادشاه اعلام داشتند.

25 خداوند سلیمان را در نظر اسرائیل بزرگ کرد و به او چنان شکوه شاهانه‌ای داد که به هیچ پادشاهی قبل از او داده نشده بود.

خلاصهٔ پادشاهی داوود

26-27 داوود، پسر یَسی بر تمام اسرائیل سلطنت کرد، مدّت سلطنت او بر اسرائیل چهل سال بود او هفت سال در حبرون و سی و سه سال در اورشلیم پادشاهی کرد.

28 آنگاه او در پیری، با عمری دراز، با ثروت و احترام درگذشت و سلیمان پسرش جانشین او شد.

29-30 کارهای داوود پادشاه از آغاز تا پایان، در اسناد سموئیلِ رائی، ناتانِ نبی و جادِ رائی با تمام رویدادها، چگونگی سلطنت او و توانایی‌ها و وقایعی که برای او و اسرائیل و تمام سرزمینهای اطراف رخ داد، نوشته شده‌اند.

—https://api-cdn.youversionapi.com/audio-bible-youversionapi/84/32k/1CH/29-4a3a27aef5e9064eb1ef572976109637.mp3?version_id=181—