Categories
ارمیا

ارمیا 10

بت‌پرستی و عبادت راستین

1 ای قوم اسرائیل، به پیامی که خداوند برای شما دارد گوش دهید.

2 او می‌گوید:

«از راه و رسم سایر ملّتها پیروی نکنید،

از دیدن چیزهای غیرعادی در آسمان مضطرب نشوید،

حتّی اگر سایر ملّتها از دیدن آنها وحشت می‌کنند.

3 دین و آیین این مردمان پوچ و بی‌ارزش می‌باشند.

درختی را از جنگل می‌برند،

صنعتکاری با ابزارش آن را شکل می‌دهد،

4 و با طلا و نقره تزیینش می‌کند،

آنگاه آن را با میخ بر پایه‌ای محکم می‌کنند تا نیفتد.

5 این بُتها مثل مترسکهایی در یک جالیزار هستند،

آنها نمی‌توانند چیزی بگویند،

و باید آنها را حمل کرد،

چون خودشان نمی‌توانند راه بروند.

از آنها نترسید،

آنها نه می‌توانند به شما آسیبی برسانند،

و نه می‌توانند برایتان کار خیری انجام دهند.»

6 ای خداوند، هیچ‌کس مثل تو نیست،

تو قادری

و نامت عظیم و تواناست.

7 ای پادشاه تمام ملّتها، کیست که از تو نترسد؟

تو تنها شایستهٔ احترامی،

مثل تو در میان تمام حکیمانِ ملّتها

و در میان سایر پادشاهان یافت نمی‌شود.

8 تمام آنها احمق و جاهل‌اند.

آنها از بُتهای چوبی چه چیزی می‌توانند بیاموزند؟

9 بُتهایشان را با نقره‌ای از اسپانیا

و طلایی از اوفاد روکش می‌کنند.

بعد آنها را با لباسهایی به رنگ بنفش و ارغوانی

که بافندگان ماهر بافته‌اند، می‌پوشانند.

10 امّا تو، ای خداوند، خدای حقیقی هستی،

تو خدای زنده

و پادشاه ابدی هستی.

وقتی تو خشمگین شوی، جهان می‌لرزد

ملّت طاقت تحمّل آن را ندارند.

11 (ای قوم من، شما باید به آنها بگویید: خدایانی که آسمان و زمین را نیافریدند، نابود خواهند شد. آنها دیگر هرگز بر روی زمین وجود نخواهند داشت.)

سرودی در ستایش خدا

12 خداوند با قدرت خود زمین را ساخت

و با حکمت خویش جهان را آفرید،

و با فهم خود آسمانها را گسترانید.

13 به فرمان اوست که ابرها می‌غرّند.

اوست که ابرها را از دورترین نقاط جهان می‌آورد.

اوست که در میان باران برق ایجاد می‌کند،

و هم اوست که باد را از خزانه‌های خود بیرون می‌فرستد.

14 با دیدن چنین چیزهایی، انسانها فکر می‌کنند که چقدر احمق و بی‌شعورند،

آنها که بُتها را می‌سازند آدمهای سرخورده‌ای هستند،

چون خدایانی که می‌سازند، دروغین و بی‌جان‌اند.

15 آنها بی‌ارزش و منفورند.

وقتی خداوند برای رسیدگی به حساب آنها بیاید، آنها همه نابود خواهند شد.

16 خدای یعقوب مثل آنها نیست.

او خالق همه‌چیز است،

او اسرائیل را برگزید تا قوم خاص او باشند،

و نام او خدای متعال است.

تبعید در آیندهٔ نزدیک

17 ای مردم اورشلیم شما در محاصره هستید! هرچه را دارید جمع کنید.

18 خداوند شما را بزودی از این سرزمین بیرون خواهد راند. چنان خداوند شما را می‌کوبد که حتّی یکی از شما باقی نخواهید ماند. خداوند چنین گفته است.

19 مردم اورشلیم با فریاد گفتند:

«چه ضربهٔ سختی برما وارد شده!

زخمهای ما التیام نمی‌یابد!

ما می‌پنداشتیم که می‌توانیم آن را تحمّل کنیم!

20 چادرهای ما خراب شده

و ریسمانهای آن پاره شده‌اند.

فرزندان ما همه رفته‌اند،

دیگر کسی نمانده تا چادر‌های ما را برپا کند،

و کسی نمانده تا پرده‌‌های آنها را آویزان کند.»

21 در پاسخ گفتم: «رهبران ما احمقند،

آنها طالب خداوند نیستند.

به همین خاطر آنها شکست خوردند

و قوم پراکنده شده‌ است.

22 گوش دهید! اخبار تازه‌ای رسیده است!

از ملّتی که در شمال هستند هیاهوی زیادی به گوش می‌رسد،

ارتش آن، شهرهای یهودا را

تبدیل به بیابان و لانهٔ شغالان کرده است.»

23 ای خداوند، من می‌دانم که سرنوشتمان در دست خودمان نیست،

و هیچ‌کدام از ما قادر به تغییر زندگیمان نیستیم.

24 خداوندا قوم خود را تنبیه کن،

امّا بر ما بیش از اندازه سخت نگیر

و ما را از روی خشم مجازات نکن،

چون از ما چیزی باقی نخواهد ماند.

25 خشم خود را متوجّه ملّتهایی کن که تو را پرستش نمی‌کنند.

و تو را ترک کرده‌اند.

آنها قوم تو را کشته‌اند،

ما را کاملاً نابود و این سرزمین را ویران ساخته‌اند.

—https://api-cdn.youversionapi.com/audio-bible-youversionapi/84/32k/JER/10-47946d5ef2d8bfac0a01d42d35097c6d.mp3?version_id=181—

Categories
ارمیا

ارمیا 11

شکستن عهد

1 خداوند به من گفت:

2 «به شرایط پیمان گوش کن.

3 به مردم یهودا و اورشلیم بگو که خداوند، خدای اسرائیل، کسی را که شرایط پیمان را اطاعت نکند، لعنت کرده است.

4 یعنی همان پیمانی که با اجدادشان بستم در وقتی‌که آنها را از مصر -‌از سرزمینی که برایشان مثل کورهٔ سوزان بود- بیرون آوردم. از آنها خواسته بودم از من اطاعت کنند و هرچه امر می‌کنم، همان را انجام دهند. به آنها گفتم اگر از من اطاعت کنند، آنان قوم من و من خدای آنها خواهم بود.

5 در آن صورت من به وعده‌ای که به اجدادشان داده بودم، وفا خواهم نمود و این سرزمین غنی و حاصلخیزی را که اکنون در آن زندگی می‌کنند، به آنها خواهم داد.»

من گفتم: «آمین، ای خداوند.»

6 آنگاه خداوند به من گفت: «به شهرهای یهودا و به کوچه‌های اورشلیم برو. پیام مرا در آنجا اعلام کن و به مردم بگو به شرایط پیمان توجّه و از آنها اطاعت کنند.

7 وقتی اجداد آنها را از مصر بیرون آوردم، ‌مصرّانه از آنها می‌خواستم از من اطاعت کنند تا به امروز هم همان را از ایشان می‌خواهم.

8 امّا آنها گوش ندادند و اطاعت نکردند. در عوض، همه به لجاجت و شرارت خود مثل گذشته ادامه دادند. من به آنها دستور داده بودم که پیمان را نگه‌دارند، امّا آنها آن را رد کردند. پس من هم همان‌طور که پیمان مقرّر کرده بود، آنها را مجازات کردم.»

9 آنگاه خداوند به من گفت: «مردم یهودا و اورشلیم برضد من توطئه‌های شرارت‌آمیزی می‌کنند.

10 آنها به گناهان اجداد خود بازگشته‌اند و به آنچه می‌گویم عمل نمی‌کنند و به پرستش سایر خدایان پرداخته‌اند. هر دو، هم اسرائیل و هم یهودا، پیمانی را که من با اجدادشان بسته بودم، شکسته‌اند.

11 پس اکنون من، خداوند به آنها اخطار می‌کنم که بلایی بر سرشان خواهم آورد که نتوانند از آن بگریزند. وقتی برای کمک به حضور من فریاد برآورند، به آنها گوش نخواهم داد.

12 آنگاه مردم یهودا و اورشلیم به نزد خدایانی می‌روند که به حضور آنها قربانی می‌گذرانند و از آنها کمک خواهند خواست. امّا آن خدایان قادر نخواهند بود که ‌در روز بلا آنها را نجات دهند.

13 مردم یهودا به تعداد شهرهای خود، خدایان دارند و اهالی اورشلیم هم به تعداد تمام کوچه‌های شهر برای بعل -‌آن بت منفور- قربانگاه ساخته‌اند.

14 ای ارمیا برای مردم، دیگر به حضور من دعا نکن و چیزی نخواه. وقتی آنها دچار زحمت می‌شوند و از من کمک می‌خواهند، به آنها گوش نخواهم داد.»

15 خداوند می‌گوید: «قوم محبوب من مرتکب شرارت می‌شوند. آنها چه حقّی دارند که وارد معبد بزرگ من شوند؟ آیا فکر می‌کنند با وعده و قربانی‌های خودشان، می‌توانند جلوی بلا را بگیرند؟ و دوباره شاد و خوشحال شوند؟

16 من یک‌بار اسم آنها را درخت زیتون پر برگ و پر از میوه‌های زیبا گذاشته بودم، امّا اکنون با خروشی مثل رعد، برگهای آن را می‌سوزانم و شاخه‌هایش را قطع می‌کنم.

17 «من خداوند متعال، اسرائیل و یهودا را مثل نهالی کاشتم، امّا اکنون خبر مصیبت‌باری برایشان دارم. این بلا را خودشان بر سر خود آوردند چون مرتکب شرارت شده‌اند؛ آنها با گذراندن قربانی در برابر بعل، مرا خشمگین کرده‌اند.»

توطئه برضد جان ارمیا

18 خداوند مرا از توطئه‌هایی که دشمنانم برضد من چیده‌اند، آگاه ساخت.

19 من مانند گوسفند رامی که برای کشتن می‌بردند، بودم و نمی‌دانستم آنها چه نقشه‌های شومی علیه من کشیده‌اند. آنها می‌گفتند: «بیایید تمام شاخه‌های این درخت را تا تازه است، قطع کنیم؛ بیایید او را بکشیم تا دیگر کسی او را به یاد نیاورد.»

20 آنگاه من در دعا گفتم: «ای خداوند متعال، تو قاضی عادلی هستی، تو افکار و احساسات مردم را می‌آزمایی. من مشکل خود را به دستهای تو می‌سپارم، پس بگذار ببینم چگونه از آنها انتقام می‌گیری.»

21 مردان عناتوت می‌خواستند مرا بکشند. آنها به من گفته بودند که اگر به اعلام پیام خداوند ادامه دهم مرا خواهند کشت.

22 پس خداوند متعال گفت: «من آنها را مجازات خواهم کرد! مردان جوانشان در جنگ کشته خواهند شد و اطفالشان از گرسنگی خواهند مرد.

23 زمان مکافات مردم عناتوت را تعیین کرده‌ام، و وقتی آن زمان فرا رسد، هیچ‌یک از آنها زنده نخواهند ماند.»

—https://api-cdn.youversionapi.com/audio-bible-youversionapi/84/32k/JER/11-08c05bc75b7a5bdd0560a7db4d592c3f.mp3?version_id=181—

Categories
ارمیا

ارمیا 12

پرسش ارمیا از خداوند

1 «ای خداوند اگر با تو بحث کنم،

تو همیشه پیروز می‌شوی!

با وجود این، در مورد عدالت از تو پرسشی دارم.

چرا بدکاران کامروا و خیانتکاران موفّق‌اند؟

2 تو آنها را مثل نهال کاشتی و ریشه دوانده،

رشد می‌کنند و میوه نمی‌دهند

آنها با زبان خود تو را تمجید می‌کنند،

ولی درحقیقت به تو توجّهی ندارند.

3 امّا، ای خداوند، تو مرا می‌شناسی

و هرچه انجام می‌دهم تو می‌بینی

و می‌دانی چقدر تو را دوست دارم.

این مردمان شریر را مثل گوسفندانی که برای قصّابی می‌برند، از اینجا بیرون ببر؛

و تا زمان کشتارشان آنها را جدا نگاهدار.

4 تا به کی این سرزمین ما باید این‌قدر خشک باشد

و علف مزارع ما پژمرده باشند؟

حیوانات و پرندگان هم به‌خاطر شرارت قوم در حال مرگند،

قومی که می‌گوید ‘خدا نمی‌بیند ما چه می‌کنیم؟’»

5 خداوند گفت:

«ای ارمیا، اگر از مسابقه دادن با مردمان این‌قدر خسته شده‌ای،

چگونه می‌توانی با اسبان مسابقه دهی؟

اگر نمی‌توانی در زمین صاف و هموار روی پای خود بایستی،

در جنگلهای اردن چه خواهی کرد؟

6 حتّی اعضای خانواده‌ات به تو خیانت کرده‌اند،

و با همدستی دشمنان به تو حمله می‌کنند.

به آنها اعتماد نکن،

حتّی اگر آنها دوستانه با تو سخن گویند.»

اندوه خداوند به‌خاطر قومش

7 خداوند می‌گوید:

«من اسرائیل را ترک

و قوم برگزیدهٔ خودم را طرد کردم.

من قوم محبوب خود را

تسلیم دشمنانشان نمودم.

8 قوم برگزیدهٔ من مخالف من شده‌اند؛

مثل شیری در جنگل بر من می‌غرّد.

از این رو از آنها بیزارم.

9 قوم برگزیدهٔ من مثل پرنده‌ای است

که از هر طرف مورد هجوم بازهای شکاری قرار گرفته باشد.

حیوانات وحشی را صدا کنید

تا به این ضیافت بیایند.

10 بسیاری از فرمانروایان بیگانه، تاکستان مرا ویران

و مزارع مرا لگدمال کرده‌اند.

سرزمین زیبای مرا به بیابان مبدّل ساختند،

11 و از آن، زمین بایر به وجود آوردند؛

زمینی متروک و بی‌حاصل!

تمام زمین به بیابان بی‌آب و علف تبدیل شده

و کسی به آن اهمیّت نمی‌دهد.

12 از آن سوی بلندیهای بیابان

مردم برای غارت آمده‌اند.

من چنان جنگی در این سرزمین برافروختم

که دیگر کسی از آن در امان نخواهد بود.

13 قوم من گندم کاشتند ولی علف هرز درو کردند،

آنها زحمت زیاد کشیدند،

امّا چیزی عایدشان نشد.

به‌خاطر غضب من محصولشان از بین رفت.»

وعدهٔ خداوند به همسایگان اسرائیل

14 خداوند می‌گوید: «امّا دربارهٔ همسایگان اسرائیل که میراث قوم من، زمینی را که من به آنها داده بودم، ویران کردند. من آن مردمان شریر را مثل گیاهی که از ریشه می‌کَنند از سرزمینشان بیرون خواهم کرد و مردم یهودا را نجات خواهم داد.

15 بعد از آن که آنها را دور ساختم، دوباره نسبت به آنها رحیم خواهم بود. تمام ملّتها را به سرزمینهای خودشان برمی‌گردانم.

16 اگر با تمام دل آیین قوم مرا بپذیرند، و به نام من سوگند یاد کنند، همان‌طور که روزی به قوم من می‌آموختند به نام بعل قسم بخورند، آنگاه آنها هم جزو قوم من خواهند بود و کامیاب خواهند شد.

17 امّا اگر ملّتی اطاعت نکند، من آن را کاملاً از ریشه قطع می‌کنم و از بین خواهم بُرد. من، خداوند چنین گفته‌ام.»

—https://api-cdn.youversionapi.com/audio-bible-youversionapi/84/32k/JER/12-2c1dd0ac8b7d3c4aafe7cc0534ea7778.mp3?version_id=181—

Categories
ارمیا

ارمیا 13

پارچهٔ کتانی برای بستن به دور کمر

1 خداوند به من گفت بروم و لُنگی برای بستن به دور کمرم بخرم و آن را بپوشم، ولی آن را در آب فرو نکنم.

2 پس من آن را خریدم و پوشیدم.

3 آنگاه خداوند دوباره به من گفت:

4 «به کنار رود فرات برو و آن را در سوراخی در میان صخره‌ها پنهان کن.»

5 پس من به کنار رود فرات رفتم و آن را مخفی کردم.

6 مدّتی بعد خداوند به من گفت تا به کنار رود فرات بازگردم و لُنگ را بردارم.

7 پس گشتم و وقتی محلی که آنها را پنهان نموده بودم یافتم، دیدم که لُنگ پوسیده و دیگر بی‌فایده شده است.

8 آنگاه خداوند دوباره به من گفت:

9 «من غرور یهودا و تکبّر اورشلیم را به همین نحو از بین خواهم برد.

10 این مردم شریر از اطاعت من سرپیچی کرده‌اند. آنها مثل همیشه سرسخت و شریرند، و خدایان بیگانه را ستایش و خدمت کرده‌اند. پس آنها مثل این پارچه می‌پوسند و بی‌فایده خواهند بود.

11 همان‌طور که پارچهٔ کتانی به کمر می‌چسبد، می‌خواستم قوم اسرائیل و یهودا همین‌طور به من بچسبند. من چنین کردم تا قوم من باعث افتخار و ستایش نام من باشند، امّا آنها از من اطاعت نکردند.»

خُم شراب

12 خداوند به من گفت: «ای ارمیا، به مردم اسرائیل بگو که تمام خُمره‌هایشان را از شراب پُر کنند. آنها به تو خواهند گفت که خودشان می‌دانند که باید خُمره‌های خود را از شراب پُر کنند.

13 بعد به آنها بگو که من، خداوند این سرزمین را چنان از شراب پُر می‌کنم که همه مست شوند؛ همه، یعنی پادشاهانی که از فرزندان داوود هستند، کاهنان و انبیا و تمام مردم اورشلیم.

14 آنگاه من همهٔ آنها را -‌پیر و جوان- مثل کوزه‌هایی که در برخورد با یکدیگر می‌شکنند، درهم خواهم شکست. هیچ رحم، شفقت و بخششی نمی‌تواند مانع نابودی آنها شود.»

هشدار ارمیا علیه غرور

15 ای قوم اسرائیل، خداوند سخن گفته است

فروتن باش و به او گوش بده.

16 خداوند، خدای خود را تکریم کنید،

قبل از اینکه او روزگار شما را تیره کند

و شما بر فراز کوه‌ها بلغزید،

قبل از آنکه او، نوری را که در انتظارش هستید

به ظلمت مبدّل کند.

17 اگر گوش ندهید،

به‌خاطر غرور شما در خفا خواهم گریست.

برای قوم خدا که به اسارت رفته‌اند

به سختی خواهم گریست و اشک خواهم ریخت.

18 خداوند به من گفت: «به پادشاه و به مادرش بگو از تختهای خود به زیر آیند، چون تاجهای زیبای آنها از سرشان افتاده است.»

19 شهرهای جنوبی یهودا محاصره شده و کسی نمی‌تواند وارد آنها شود. تمام مردم یهودا را به اسارت برده‌اند.

20 ای اورشلیم، نگاه کن! دشمنانت از جانب شمال به سوی تو در حرکت هستند! کجا هستند مردمی که سرپرستی تو به آنها سپرده شده بود، مردمی که مورد افتخار تو بودند.

21 وقتی کسانی‌که تو آنها را دوست می‌پنداشتی بر تو غلبه و بر تو حکومت کنند، تو چه خواهی کرد؟ تو درد خواهی کشید؛ مثل درد زنی در حال زایمان.

22 اگر بپرسی چرا تو می‌باید متحمّل تمام این دردها شوی، چرا لباسهایت دریده و به تو تجاوز شده است، همه به این خاطر است که مرتکب گناهان بزرگی شده‌ای.

23 آیا یک سیاه‌‌پوست می‌تواند رنگ پوست خود را عوض کند و یا یک پلنگ می‌تواند خالهایش را از بین ببرد؟ اگر آنها بتوانند، در‌ آن صورت تو هم که چیزی جز شرارت نمی‌دانی خواهی توانست کارهای نیک انجام دهی.

24 خداوند همهٔ شما را مثل کاهی در برابر باد کویری پراکنده خواهد کرد.

25 او گفته است که این سرنوشت شماست. این است آنچه او بر سر شما خواهد آورد، چون شما او را فراموش نموده و به خدایان دروغین توکّل کرده‌اید.

26 خداوند، خودش شما را عریان و رسوا خواهد کرد.

27 او کارهای زشت شما را دیده است که چگونه مثل مردی که شهوتِ تصاحب زن همسایهٔ خود را دارد و مثل اسب نری که به دنبال مادیان است، شما بر روی تپّه‌ها و در دشتها در پی خدایان بیگانه هستید. وای بر شما ای مردم اورشلیم! کی از این گناهان پاک خواهید شد؟

—https://api-cdn.youversionapi.com/audio-bible-youversionapi/84/32k/JER/13-0e9a828fe5db077dcd2565c8dd920d20.mp3?version_id=181—

Categories
ارمیا

ارمیا 14

خشکسالی شدید

1 خداوند در مورد خشکسالی به من چنین گفت:

2 «یهودا سوگوار است

و شهروندانش در حال مرگند.

مردم از اندوه به روی زمین افتاده‌اند،

و مردم اورشلیم برای کمک فریاد برمی‌آورند.

3 ثروتمندان، نوکران خود را به دنبال آب می‌فرستند؛

آنها به آب‌انبارها می‌روند،

ولی اثری از آب نمی‌یابند؛

و با کوزه‌های خالی برمی‌گردند؛

ناامید و پریشان،

صورتهای خود را می‌پوشانند.

4 چون بارانی نباریده،

و زمین خشک شده،

زارعین دلشکسته‌اند،

و صورتهای خود را پنهان می‌کنند.

5 در صحرا، آهوی مادر

نوزاد خود را رها کرده

چون علفی برای چریدن نیست.

6 الاغهای وحشی بر فراز تپّه‌ها می‌ایستند

و مثل شغالان لَه‌لَه می‌کنند،

و چون غذایی نخورده‌اند

بینایی خود را از دست می‌دهند

7 مردم فریاد برمی‌آورند و می‌گویند:

‘اگرچه گناهان ما، موجب محکومیّت ما باشد.

ای خداوند، طبق وعده‌ات به داد ما برس،

بارها از تو روگردانیده‌ایم

و برضد تو گناه ورزیده‌ایم.

8 تو تنها امید قوم اسرائیل هستی،

تو کسی هستی که ما را از این مصیبت نجات می‌دهد

چرا تو در سرزمین ما مثل یک بیگانه هستی،

و مثل مسافری هستی که فقط یک شب در اینجا می‌ماند؟

9 چرا مثل کسی رفتار می‌کنی که گویا غافلگیر شده است،

مثل سربازی که قادر به کمک نیست؟

ای خداوند، تو مسلّماً با ما هستی!

ما قوم تو هستیم،

ما را ترک مکن.’»

10 خداوند دربارهٔ این مردم می‌گوید: «آنها مایلند از حضور من بگریزند و نمی‌توانند خود را کنترل کنند. از این رو من از آنها خشنود نیستم. من خطاهای آنها را به یاد می‌آورم و آنها را به‌خاطر گناهانشان مجازات خواهم کرد.»

11 خداوند به من گفت: «از من نخواه که به این مردم کمک کنم.

12 حتّی اگر آنها روزه بگیرند، به فریادهای آنها گوش نخواهم داد؛ حتّی اگر آنها هدایای سوختنی و غلّه به حضور من بیاورند، از آنها راضی نخواهم بود. در عوض من آنها را به وسیلهٔ جنگ و قحطی و بیماری خواهم کشت.»

13 بعد گفتم: «ای خدای قادر متعال، تو می‌‌دانی که انبیا به مردم می‌گویند خبری از جنگ و قحطی نخواهد بود. آنها می‌گویند که تو گفته‌ای که در این سرزمین صلح و آرامش خواهد بود.»

14 خداوند در پاسخ گفت: «انبیا به نام من دروغ می‌گویند. من آنها را نفرستادم و به آنها دستوری ندادم و یک کلمه هم به آنها نگفتم. رؤیاهایی که دربارهٔ آنها سخن می‌گویند از جانب من نیست و پیشگویی‌هایشان همه خیالی و بی‌ارزشند.

15 من، خداوند به تو می‌گویم با آن انبیایی که من نفرستادم و از جانب من می‌گویند در این سرزمین جنگ و قحطی نخواهد بود، چه خواهم کرد. من آنها را در جنگ و قحطی خواهم کشت.

16 مردم هم که به حرف آنها گوش داده‌اند، به همین نحو کشته خواهند شد. اجساد آنها در کوچه‌های اورشلیم ریخته می‌شود و کسی نخواهد بود که آنها را دفن کند. آنها همه، از جمله زنها، پسران و دخترانشان دچار همین سرنوشت خواهند شد. من جزای شرارتهای آنها را خواهم داد.»

17 خداوند به من دستور داد تا دربارهٔ اندوه خودم با مردم صحبت کنم و بگویم:

«باشد تا شب و روز از چشمانم اشک جاری شود

و هیچ‌وقت از گریستن باز نایستم،

چون قوم من بشدّت مجروح

و عمیقاً آسیب دیده است.

18 وقتی به مزارع بیرون از شهر می‌روم،

اجساد مردانی را که در جنگ کشته شده‌اند، می‌بینم؛

وقتی به داخل شهرها می‌روم،

مردمی را می‌بینم که از گرسنگی در حال مرگ هستند.

انبیا و کاهنان همچنان به کار خود ادامه می‌دهند،

امّا نمی‌دانند چه می‌کنند.»

التماس مردم به خداوند

19 خداوندا، آیا یهودا را کاملاً طرد کرده‌ای؟

آیا از مردم صهیون نفرت داری؟

چرا چنان ضربه‌ای به ما وارد کردی

که نمی‌توان علاجی برای آن پیدا کرد؟

ما در انتظار صلح بودیم، ولی خبری به ما نرسید؛

ما امید شفا داشتیم، ولی وحشت نصیبمان شد.

20 ای خداوند، ما علیه تو مرتکب گناه شده‌ایم.

ما به گناهان خود

و به گناهان اجدادمان اعتراف می‌کنیم.

21 وعد‌ه‌های خود را به یادآور

و از ما متنفّر نباش،

اورشلیم، جایگاه تخت پرجلال خود را رسوا نکن.

پیمان خودت را با ما نشکن.

22 هیچ‌کدام از بُتهای ملّتهای دیگر نمی‌توانند باران ببارانند.

و آسمان بدون تو نمی‌تواند باران بباراند.

ای خداوند خدای ما، امید ما به توست،

چون این تو هستی که همهٔ این کارها را می‌کنی.

—https://api-cdn.youversionapi.com/audio-bible-youversionapi/84/32k/JER/14-533c663a42a22b422f6928b72b792389.mp3?version_id=181—

Categories
ارمیا

ارمیا 15

جزای مردم یهودا

1 آنگاه خداوند به من گفت: «حتّی اگر موسی و سموئیل با هم در اینجا بودند و از من التماس می‌کردند، من به این مردم رحمی نمی‌کردم. آنها را مجبور کن بروند و از نظرم دور شوند.

2 وقتی از تو می‌پرسند به کجا خواهند رفت، به آنها بگو که من چنین گفته‌ام:

«سرنوشت گروهی این است که از بیماری بمیرند

و این انتهای آنهاست،

سرنوشت گروهی دیگر این است که در جنگ کشته شوند،

پس به همان سوی می‌روند

سرنوشت عدّه‌ای هم این است که از گرسنگی بمیرند،

آنها هم به همان طرف می‌روند،

سرنوشت بقیّه این است که به اسارت برده شوند،

پس آنها هم، به همان سوی خواهند رفت.

3 من، خداوند مقدّر کرده‌ام که آنها دچار چهار عامل وحشتناک شوند: در جنگ کشته شوند، بدنهای آنها به وسیلهٔ سگها به اطراف کشیده شود، لاشخورها آنها را بخورند و هرچه را از بدنهای آنها باقی ‌مانده است، حیوانات وحشی بخورند.

4 به‌خاطر آنچه منسی پسر حزقیا، در اورشلیم انجام داده کاری خواهم کرد که تمام مردم جهان وحشت کنند.»

5 خداوند می‌گوید: «ای مردم اورشلیم چه کسی بر شما رحم خواهد کرد

و چه کسی در ماتم شما شریک خواهد شد؟

چه کسی است که لحظه‌ای بایستد

و حال شما را بپرسد؟

6 شما مرا رد کرده،

و به من پشت کرده‌اید.

پس من دست خود را دراز نموده و شما را نابود کردم،

چون از صبر و تحمّل خسته شده‌ام.

7 من شما را مثل کاه در برابر باد

در تمام این سرزمین پراکنده نمودم.

من شما، قوم خود را

چون از راههای شرارت‌آمیز برنگشتید

درهم شکسته و فرزند‌انتان را کشتم.

8 زن بیوه در سرزمین شما

از دانه‌های شن کنار دریا بیشتر است.

من مردان شما را در عنفوان جوانی کُشتم.

و مادرانشان را داغدیده کردم.

و ناگهان نگرانی و وحشت را بر آنان مستولی نمودم

9 مادری که هفت فرزند خود را از دست داده، بیهوش شد

و برای زنده ماندن تقلّا می‌کرد.

روزش شب شد،

آبرویش رفت و رسوا شد.

من اجازه خواهم داد تا دشمنانتان

هریک از شما را که زنده مانده‌اید، بکشند.

من، خداوند چنین گفته‌ام.»

شکایت ارمیا در حضور خداوند

10 من چه آدم بدبختی هستم! کاش مادرم مرا به دنیا نیاورده بود. باید با همه در این سرزمین مشاجره و نزاع کنم. نه به کسی قرض دادم و نه از کسی قرض گرفتم، با وجود این‌، همه مرا نفرین می‌کنند.

11 ای خداوند، اگر من در خدمت به تو کوتاهی کردم و اگر حتّی برای دشمنانم در هنگام گرفتاری و ناراحتی آنها شفاعت نکرده باشم، بگذار تمام نفرین‌ها مستجاب شود. (

12 کسی نمی‌تواند یک قطعه آهن، مخصوصاً آهن شمال را که با برنز مخلوط شده باشد، بشکند.)

13 خداوند به من گفت: «به‌خاطر گناهانی که قوم در سرتاسر این سرزمین مرتکب شده‌اند، اجازه خواهم داد دشمنان تمام ثروت و خزائن آنها را ببرند.

14 اجازه خواهم داد تا آنها در مملکتی که چیزی دربارهٔ آن نمی‌دانند در خدمت دشمنان خود باشند، چون خشم من مثل آتشی است که تا به ابد خاموش نمی‌شود.»

15 آنگاه من گفتم: «ای خداوند، خودت خوب می‌دانی. مرا به یادآور و به من کمک کن. اجازه بده تا از کسانی‌که به من جفا می‌کنند، انتقام بگیرم. در برابر آنها آن‌قدر صبور نباش مبادا در کشتن من موفّق شوند. به‌ یاد آور که به‌خاطر توست که من متحمّل تمام این توهین‌ها می‌شوم.

16 تو با من سخن گفتی من به هر کلمهٔ آن گوش دادم. ای خداوند، خدای متعال، من به تو تعلّق دارم و گفتار تو قلب مرا از شادی و خوشی سرشار می‌سازد.

17 من وقت خود را همراه با سایر مردم، صرف خوشگذرانی و تفریح نکردم. فرمان تو را اطاعت کردم، تنها ماندم و بر خشم من افزوده شد.

18 چرا من باید این‌قدر متحمّل درد و رنج شوم؟ چرا زخمهای من علاج ‌ناپذیرند؟ چرا شفا نمی‌یابند؟ آیا می‌خواهی مرا مثل کسی‌که به نهر آبی امید بسته‌- نهری که در فصل تابستان خشک می‌شود- ناامید کنی؟»

19 در پاسخ خداوند گفت: «اگر بازگردی من تو را قبول می‌کنم و تو دوباره خادم من خواهی بود. اگر به جای سخنان بیهوده پیام ارزنده‌ای را اعلام کنی، دوباره نبی من خواهی بود. مردم خودشان به سوی تو می‌آیند و نیازی نخواهد بود که تو به دنبال آنها بروی.

20 من تو را مثل دیواری محکم، ساخته شده از برنز در مقابل آنها قرار خواهم داد. آنها با تو خواهند جنگید، ولی تو را شکست نخواهند داد. من با تو خواهم بود تا مراقب تو باشم و از تو حفاظت کنم.

21 من تو را از شرّ آدمهای ستمکار و شریر رهایی خواهم بخشید.»

—https://api-cdn.youversionapi.com/audio-bible-youversionapi/84/32k/JER/15-403c154f78b1461e6d05e33ec08e9ae4.mp3?version_id=181—

Categories
ارمیا

ارمیا 16

ارادهٔ خداوند برای زندگی ارمیا

1 خداوند بار دیگر به من گفت:

2 «تو نباید در چنین جایی ازدواج کنی و صاحب فرزند شوی.

3 به تو خواهم گفت که چه بلایی بر سر کودکانی که در اینجا به دنیا می‌آیند و به سر والدین آنها خواهد آمد.

4 بیماری مهلکی همهٔ آنها را خواهد کشت و کسی برای آنها ماتم نخواهد گرفت و اجسادشان را دفن نخواهند کرد. بدنهای آنها مثل توده‌های کود بر روی زمین جمع می‌شود. آنها یا در جنگ کشته می‌شوند یا از گرسنگی خواهند مُرد و بدنهای آنها طعمهٔ پرندگان و حیوانات وحشی خواهد شد.

5 «تو نباید وارد خانه‌ای شوی که در آن سوگواری است؛ یا نباید برای کسی ماتم بگیری. من با دادن صلح و سعادت قوم خودم را برکت نخواهم داد و آنها محبّت و رحمت را نخواهند دید.

6 فقیر و غنی، همه در این سرزمین خواهند مُرد و کسی نیست که آنها را دفن کند یا برایشان سوگواری کند. کسی نیست که به نشانهٔ همدردی خود را مجروح کند یا موی سر خود را بتراشد.

7 کسی بر سر سفرهٔ شخص دیگری به منظور تسلّی و دلداری او در مرگ عزیزانش نخواهد نشست. آنها حتّی در مرگ والدین یک نفر همدردی نشان نمی‌دهند.

8 «به خانه‌ای که جشن و ضیافت دارند داخل نشو و برای خوردن و نوشیدن با‌ آنها همنشینی نکن.

9 به آنچه من خداوند متعال، خدای اسرائیل می‌گویم گوش کن. من صداهای خوشی و شادمانی مجالس عروسی را به سکوت مبدّل خواهم کرد و شما همه زنده و شاهد این امور خواهید بود.

10 «وقتی تو تمام این چیزها را به مردم بگویی، آنها از تو خواهند پرسید که چرا من خواستم آنها به این سختی مجازات شوند. آنها خواهند پرسید که تقصیر آنها چیست و مرتکب چه گناهی علیه خداوند، خدای خودشان شده‌اند.

11 آنگاه به ‌آنها بگو که خداوند گفته: ‘اجداد شما از من برگشتند و سایر خدایان را پرستش و خدمت کردند. آنها مرا ترک کردند و از تعالیم من اطاعت نکردند.

12 امّا کارهای شما از کارهای اجدادتان بدتر است. همهٔ شما سرسخت و شریر هستید و از من اطاعت نمی‌کنید،

13 پس من شما را از این سرزمین بیرون خواهم انداخت و به مملکتی خواهم برد که نه شما و نه اجدادتان چیزی دربارهٔ آن دانسته‌اید. در آنجا شما خدایان دیگر را شبانه‌روز خدمت خواهید کرد، و من هم دیگر به شما ترّحم نخواهم کرد.’»

بازگشت از اسارت

14 خداوند می‌گوید: «زمانی خواهد آمد که دیگر مردم به نام من، خدای زنده‌ای که اسرائیل را از مصر بیرون آورد، سوگند یاد نخواهند کرد.

15 در عوض آنها به نام خدای زنده‌ای سوگند یاد می‌کنند که قوم اسرائیل را از سرزمینی در شمال و از سایر کشورهایی که آنها را پراکنده کرده بودم، بازگردانده است. من آنها را به کشور خودشان، به سرزمینی که به اجدادشان داده بودم، برمی‌گردانم. من خداوند چنین گفته‌ام.»

مجازات در آیندهٔ نزدیک

16 خداوند می‌گوید: «من ماهیگیران بسیاری می‌فرستم تا این قوم را صید کنند. بعد از آن شکارچیان زیادی خواهم فرستاد تا در هر کوه و تپّه و در غارهای میان صخره‌‌ها آنها را شکار کنند.

17 من هرچه آنها می‌کنند، می‌بینم. هیچ چیز از من مخفی نیست و گناهان آنها از نظر من دور نمی‌شود.

18 من آنها را وادار می‌کنم برای گناهان و شرارت خود دوچندان بپردازند؛ آنها با بُتهای بی‌جان خود سرزمین مرا ناپاک ساخته و آن را از خدایان دروغین پر کرده‌اند.»

اعتماد ارمیا به خداوند

19 ای خداوند، تو هستی که از من حمایت می‌کنی، به من توانایی می‌بخشی، و در زمان سختی به من یاری می‌دهی. ملّتها از دورترین نقاط جهان به حضور تو می‌آیند و می‌گویند: «اجداد ما چیزی جز خدایان دروغین و بُتهایی بیهوده نداشتند.

20 آیا انسان می‌تواند خدایان خود را بسازد؟ آری، ولی آنها خدای واقعی نخواهند بود.»

21 خداوند می‌گوید: «یک بار و برای همیشه قدرت و توانایی خود را به ملّتها نشان خواهم داد تا آنها بفهمند که من خداوند هستم.»

—https://api-cdn.youversionapi.com/audio-bible-youversionapi/84/32k/JER/16-97ee2a2067e2e3e5b63a17e6dcd35ae6.mp3?version_id=181—

Categories
ارمیا

ارمیا 17

گناه و مجازات یهودا

1 خداوند می‌گوید: «ای یهودا، گناه شما با قلمی آهنین نوشته شده، با قلمی که نوکش از الماس است بر قلبهای شما حک، و بر گوشهٔ قربانگاههایتان کنده‌کاری شده است.

2 شما شمایل الههٔ اشره را در قربانگاههایی که در کنار هر درخت سبز و در بالای تپّه‌ها

3 و کوهستان‌ها برافراشته‌اید، پرستش می‌کنید. به‌خاطر گناهانی که در سراسر این سرزمین مرتکب شده‌اید، من دشمنان شما را وادار می‌کنم تمام ثروت و ذخایر شما را به تاراج ببرند.

4 سرزمینی را که من به شما دادم تسلیم دیگران خواهید کرد، و من شما را وادار می‌کنم در مملکتی که چیزی دربارهٔ آن نمی‌دانید در خدمت دشمنان خود در آیید، چون خشم من مثل آتشی است که هیچ‌وقت خاموش نخواهد شد.»

گفتار گوناگون

5 خداوند می‌گوید:

«کسی را که از من روی بگرداند

و به انسان -‌به قدرت انسان فانی- توکّل کند،

محکوم خواهم کرد.

6 چنین شخصی مثل بوته‌ای است که در کویر

در بیابان بی‌آب و علف،

یا در سرزمین شوره‌زار می‌روید،

و خیر و برکتی نخواهد دید.

7 «امّا به کسی‌که به من توکّل کرده است

برکت خواهم داد.

8 او مثل درختی است که در کنار آبی روییده

و در زمین پر آب ریشه دوانده است.

از هوای گرم هراسی ندارد،

چون برگهایش همچنان سبز می‌مانند.

از نباریدن باران نیز نگران نیست،

و همچنان میوه‌ خواهد آورد.

9 «کیست که بتواند دل انسان را درک کند؟

چیزی فریبنده‌تر از آن نیست،

و آن به‌حدّی بیمار است که علاجی برای آن وجود ندارد.

10 من، خداوند، فکر و دل انسانها را تفحّص می‌کنم،

و با هرکس طبق طرز زندگی و کارهای او رفتار می‌کنم.»

11 کسی که از راه ناراست پول به دست می‌آورد

مثل پرنده‌ای است که بر روی تخمهای پرندگان دیگر می‌خوابد

و جوجه‌هایی تولید می‌کند که مال خودش نیستند.

در وقت بلوغ همه او را ترک می‌کنند

و عاقبت، او احمقی بیش نخواهد بود.

12 معبد بزرگ ما مانند تخت پرشکوهی

از ازل بر کوهی بلند استوار شده است.

13 ای خداوند، تو امید قوم اسرائیل هستی؛

تمام کسانی‌که تو را ترک کنند، شرمسار خواهند شد.

آنها مثل نامهایی که بر روی گرد و خاک نوشته شده باشند، محو می‌شوند،

چون تو خداوند و سرچشمهٔ آب زندگی را ترک کرده‌اند.

ارمیا از خداوند یاری می‌طلبد

14 ای‌ خداوند، مرا شفا ده تا کاملاً سالم شوم، مرا خلاصی ده تا در امنیّت کامل به سر ببرم. تنها تو را ستایش می‌کنم!

15 مردم به من می‌گویند: «کجاست آن تهدیدهای خداوند برضد ما؟ بگذار آنها عملی شوند»

16 امّا ای خداوند، من هیچ‌وقت مصرّانه از تو نخواستم تا آنها را دُچار مصیبت کنی و من در آرزوی روزهای سیاه برای آنها نبودم. خداوندا، تو این را می‌دانی و از آنچه گفته‌ام آگاهی.

17 مرا دچار وحشت نکن؛ در سختی‌ها تو تنها پناهگاه من هستی.

18 ای خداوند تمام کسانی را که به من جفا می‌رسانند، رسوا کن. آنها را به وحشت بینداز، امّا مرا نترسان. آنها را دچار مصیبت و نابودی کن.

نگاهداشتن روز سبت

19 خداوند به من گفت: «ای ارمیا، به کنار دروازهٔ مردم، دروازه‌ای که پادشاه اسرائیل از آن وارد و خارج می‌شود و به سایر دروازه‌های شهر اورشلیم برو و پیام مرا اعلام کن.

20 به پادشاهان و تمام مردم یهود و تمام سکنهٔ اورشلیم که از این دروازه رد می‌شوند بگو به گفتار من گوش دهند.

21 به آنها بگو اگر می‌خواهند زنده بمانند، نباید هیچ ‌باری را در روز سبت حمل کنند. نباید هیچ چیزی را نه از دروازه‌‌های اورشلیم

22 و نه از خانه‌های خودشان در روز سبت بیرون ببرند. آنها نباید در روز سبت کار کنند. باید روز سبت را همان‌طور که به اجدادشان دستور داده بودم، به عنوان یک روز مقدّس نگاهدارند.

23 اجدادشان به من گوش ندادند و به من توجّهی نکردند. در عوض آنها سرسخت شدند و نخواستند از من اطاعت کنند یا چیزی بشنوند.

24 «به این مردم بگو که ‌آنها باید تمام دستوارات مرا اطاعت کنند. آنها نباید هیچ ‌باری از طریق این دروازه‌ها در روز سبت حمل و نقل کنند. آنها باید روز سبت را به عنوان یک روز مقدّس حفظ کنند و در آن هیچ‌کاری نکنند.

25 در آن صورت پادشاهان و شاهزادگان آنها که از دروازه‌های اورشلیم وارد می‌شوند، دارای همان قدرتی خواهند بود که داوود داشت. آنها به همراه مردم یهودا و اورشلیم سوار بر ارّابه‌ها و اسبها از آنها گذر خواهند کرد و شهر اورشلیم همیشه پر از جمعیّت خواهد بود.

26 مردم از شهرهای یهودا و از روستاهای اورشلیم، از سرزمین بنیامین، از دامنهٔ کوهها، از کوهستانها و از قسمت‌های جنوبی یهودا خواهند آمد. آنها برای معبد بزرگ من هدایا، قربانی‌‌های سوختنی، غلاّت، بُخور و هدایای شکرگزاری خواهند آورد.

27 آنها باید از من اطاعت کنند و سبت را به عنوان یک روز مقدّس نگاهدارند. آنها نباید هیچ کالایی از دروازه‌های اورشلیم وارد یا خارج کنند. اگر چنین کنند، من دروازه‌های اورشلیم را به آتش می‌کشم. آن آتش، کاخهای اورشلیم را خواهد سوزانید و هیچ‌کس نخواهد توانست آن را خاموش کند.»

—https://api-cdn.youversionapi.com/audio-bible-youversionapi/84/32k/JER/17-d7f2a6fd9dafb4d4c149180cf6da8c8a.mp3?version_id=181—

Categories
ارمیا

ارمیا 18

ارمیا در کارگاه کوزه‌گری

1 خداوند به من گفت:

2 «به کارگاه کوزه‌گر برو. در‌ آنجا به تو پیامی خواهم داد.»

3 پس من به آنجا رفتم کوزه‌گری را دیدم که بر روی چرخش مشغول کار بود

4 هرگاه ظرفی مطابق میلش نبود، گِل را می‌گرفت و با آن ظرف دیگری می‌ساخت.

5 خداوند به من گفت:

6 «آیا من حقّ ندارم همان کاری را که کوزه‌گر با گِل می‌کند با شما قوم اسرائیل بکنم؟ شما در دست من مثل گِل در دست کوزه‌گر هستید.

7 هرگاه بگویم که می‌خواهم ملّتی یا مملکتی را از ریشه برکَنم یا خورد کنم،

8 امّا اگر آن ملّت از شرارت خود دست بردارند من از مجازات آنها صرف‌نظر خواهم کرد.

9 به همان نحو اگر بگویم که من ملّتی یا مملکتی را به وجود می‌آورم و تقویت می‌کنم،

10 امّا اگر آن ملّت از اطاعت من سر باز زند و مرتکب شرارت شود، آنگاه از آنچه می‌خواستم بکنم، منصرف خواهم شد.

11 پس، اکنون به مردم یهودا و اورشلیم بگو که من درصدد تنبیه آنها هستم. به آنها بگو از زندگی گناه‌آلود خود دست بردارند و راه و رفتار خود را عوض کنند.

12 آنها در جواب خواهند گفت: ‘نه، چرا چنین کنیم؟ ما همه به سرسختی و شرارت ادامه می‌دهیم.’»

مردم خداوند را نمی‌پذیرند

13 خداوند می‌گوید:

«از تمام ملّتها بپرسید که آیا چنین چیزی قبلاً واقع شده است.

قوم اسرائیل مرتکب کار وحشتناکی شده است.

14 آیا کوههای سنگی لبنان بی‌برف می‌ماند،

و جویبارهای کوهستانی آن خشک می‌شوند؟

15 با وجود این، قوم من مرا فراموش کرده

و در حضور بُتها بُخور می‌سوزاند.

از راهی که باید بروند منحرف شده‌اند. دیگر راههای قدیم را دنبال نمی‌کنند

و در راههای نا‌آشنا حرکت می‌کنند.

16 آنها این سرزمین را به جایی وحشتناک و منفور مبدّل کرده‌اند.

هرکس از آنجا می‌گذرد،

از دیدن آن حیرت می‌کند

و از روی تعجّب سر خود را تکان می‌دهد.

17 من قوم خود را مثل گرد و خاکی که در برابر باد شرقی پراکنده می‌شود،

در برابر دشمنانشان پراکنده خواهم کرد.

من به آنها پشت خواهم نمود

و در روز مصیبتشان به آنها کمک نخواهم کرد.»

توطئه برضد ارمیا

18 آنگاه مردم گفتند: «بیایید همدست شویم و خود را از شرّ ارمیا خلاص کنیم! همیشه کاهنانی برای تعلیم، حکیمانی برای راهنمایی و انبیایی برای اعلام پیام خداوند وجود خواهد داشت. بیایید اتّهامی بر او وارد کنیم و دیگر به سخنانش گوش ندهیم.»

19 پس من دعا کردم و گفتم: «ای خداوند به آنچه می‌گویم گوش بده و آنچه را دشمنانم دربارهٔ من می‌گویند بشنو.

20 آیا پاداش نیکویی، شرارت است؟ آری، آنها برای من چاهی کنده‌اند که من در آن بیفتم. به‌خاطر بیاور چگونه من به حضور تو آمدم و از جانب آنها سخن گفتم تا تو از روی خشم با آنها رفتار نکنی.

21 امّا اکنون ای خداوند، بگذار فرزندانشان از گرسنگی تلف شوند، و بگذار آنها همه در جنگ کشته شوند. باشد که زنانشان بیوه و بی‌فرزند، مردانشان با بیماری و کودکانشان در جنگ کشته شوند.

22 چپاولگران را به طور ناگهانی برای غارت آنها بفرست و بگذار از وحشت به گریه و زاری بیفتند. آنها در راهم چاهی کنده‌اند که در آن بیفتم و برایم دامی نهاده‌اند تا در آن گرفتار شوم.

23 امّا ای خداوند، تو تمام توطئه‌های آنها را برای کشتن من می‌دانی. شرارت آنها را نبخش و از گناه آنها نگذر. در خشم خودت با آنها رفتار کن، آنها را بر زمین زده و درهم بشکن.»

—https://api-cdn.youversionapi.com/audio-bible-youversionapi/84/32k/JER/18-7e20b9351f17043489c274c9ad754634.mp3?version_id=181—

Categories
ارمیا

ارمیا 19

کوزهٔ شکسته

1 خداوند به من گفت بروم و کوزه‌ای سفالی بخرم. او همچنین از من خواست گروهی از رهبران قوم و کاهنان پیر را با خود

2 از راه دروازهٔ شغال به درّهٔ «ابن هنوم» ببرم و در آنجا پیامی را که او به من خواهد داد، اعلام کنم.

3 در آنجا خداوند از من خواست چنین بگویم: «ای پادشاهان یهودا و مردم اورشلیم به آنچه من خداوند متعال، خدای اسرائیل، می‌گویم گوش دهید. من این سرزمین را دچار چنان مصیبتی خواهم کرد که هرکس دربارهٔ آن بشنود متحیّر خواهد شد.

4 چون این مردم مرا ترک کرده‌اند و این سرزمین را با گذرانیدن قربانی برای خدایانی که نه خودشان و نه اجدادشان و نه پادشاهان یهودا چیزی دربارهٔ آنها می‌دانستند، ناپاک کرده‌اند، آنها را به چنین مصیبتی گرفتار کرده‌ام. آنها این سرزمین را از خون بی‌گناهان پر ساخته‌اند.

5 آنها قربانگاههایی برای بعل برپا کرده‌اند تا فرزندان خود را به عنوان قربانی در آتش بسوزانند. من هیچ‌گاه چنین دستوری به آنها نداده بودم و حتّی به فکرم هم خطور نکرده بود.

6 پس زمانی خواهد آمد که این محل دیگر به نام ‘توفت’ یا درّهٔ ‘ابن هنوم’ خوانده نخواهد شد، در عوض آن را ‘درّهٔ کشتارگاه’ خواهند نامید.

7 در این مکان، من نقشه‌های مردم یهودا و اورشلیم را خنثی خواهم کرد. به دشمنانشان اجازه خواهم داد بر آنها چیره شوند و آنها را در جنگ بکشند و من بدنهای آنها را طعمهٔ پرندگان و حیوانات وحشی خواهم کرد.

8 این شهر را چنان ویران خواهم کرد که هرکس از کنار آن رد شود حیرت زده و متعجّب خواهد شد.

9 دشمن شهر را محاصره خواهد کرد و تلاش خواهد کرد تا مردم آن را بکشد. محاصرهٔ شهر چنان سخت خواهد بود که مردم، یکدیگر و حتّی فرزندانشان را خواهند خورد.»

10 آنگاه خداوند از من خواست کوزه را در حضور کسانی که با من آمده‌ بودند بشکنم

11 و به آنها بگویم که خداوند متعال گفته بود: «من این مردم و این شهر را مثل این کوزه می‌شکنم و آنها مثل این کوزهٔ سفالینِ خُرد شده، خواهند بود که هیچ‌کس نمی‌تواند آن‌را به صورت اولش درآورد. مردم مردگان خود را حتّی در توفت دفن خواهند کرد چون جای دیگری برای دفن آنها وجود نخواهد داشت.

12 این شهر و ساکنان آن به سرنوشت توفت گرفتار خواهند شد.

13 در حقیقت تمام خانه‌های شهر اورشلیم، خانه‌های پادشاهان یهودا و تمام خانه‌هایی که در آنها برای ستارگان بُخور سوزانده شده و به سایر خدایان شراب تقدیم شده، همه مثل توفت ناپاک خواهند بود.»

14 آنگاه من توفت را -جایی که خداوند مرا فرستاده بود پیام او را اعلام کنم- ترک کردم. من به حیاط معبد بزرگ رفتم، در آنجا ایستادم و به تمام مردم گفتم

15 که خداوند متعال، خدای اسرائیل گفته بود: «من این شهر و تمام شهرهای اطراف را همان‌طور که قبلاً گفته بودم به‌خاطر سرسختی آنها و به‌خاطر این که به آنچه می‌گویم گوش نمی‌دهند، مجازات خواهم کرد.»

—https://api-cdn.youversionapi.com/audio-bible-youversionapi/84/32k/JER/19-6cf19d8f243d41c98a14a5f1e4d4b34b.mp3?version_id=181—