Categories
ارمیا

ارمیا ‮معرّفی کتاب‬

معرّفی کتاب

ارمیای نبی در اواخر قرن هفتم و اوایل قرن ششم قبل از میلاد زندگی می‌کرد. در دوران مأموریت طولانی خود، از بلاها و مصیبتهایی که بنا بود به‌خاطر بت‌پرستی و گناه بر سر قوم اسرائیل بیاید، به ایشان هشدار داد. در زمان حیات او بود که پیشگویی سقوط اورشلیم، ویرانی آن شهر و معبد بزرگ آن به دست نبوکدنصر پادشاه بابل تحقق یافت. او همچنین شاهد تبعید پادشاه یهودا و مردم آنجا به بابل بود. ارمیا بازگشت قوم خود از تبعید و احیای مجدّد آن را نیز پیشگویی کرد.

کتاب ارمیا را می‌توان به پنج بخش تقسیم کرد:

1- دعوت خداوند از ارمیا

2- پیام خدا به ملّت یهودا و فرمانروایان ایشان در دوران سلطنت یوشیا، یهویاقیم، یهویاکین و صدقیا

3- یادداشت‌های باروک، منشی ارمیا شامل پیشگویی‌ها و وقایع دوران حیات ارمیا

4- پیامهای خدا به اقوام مختلف جهان

5- فهرست وقایع تاریخی از قبیل سقوط اورشلیم و تبعید مردم به بابل

ارمیا شخصی حساس و دوستدار صمیمی مردم خود بود و از مجازات ایشان نفرت داشت. در کلام او به‌خاطر ناراحتی‌هایی که در دوران رسالت و نبوّت خود متحمّل شد، هیجان و تأثر عمیقی احساس می‌شود. کلام خدا مانند آتش در قلب او شعله‌ور بود و نمی‌توانست آن را خاموش نگه دارد.

کتاب ارمیا همچنین از پیمان تازه‌ای پیشگویی می‌کند که پس از دوران مشقت بارِ ارمیا بسته می‌شود و قوم خدا بدون اینکه آموزگاری آن پیمان را به ایشان یادآوری کند، از آن پیروی می‌کنند، چرا که در دلهایشان نوشته خواهد شد. (31:31-34)

تقسیم‌‌بندی کتاب

دعوت خدا از ارمیا 1:1-19

پیشگویی‌هایی در دوران سلطنت یوشیا، یهویاقیم، یهویاکین و صدقیا 2:1-25:38

وقایع دوران حیات ارمیا 26:1-45:5

پیشگویی‌هایی در مورد اقوام مختلف 46:1-51:64

سقوط اورشلیم 52:1-34

Categories
ارمیا

ارمیا 1

1 این کتاب شامل پیامهایی است از طرف ارمیا پسر حِلقیا، یکی از کاهنان شهر عناتوت در سرزمین بنیامین.

2 خداوند در سیزدهمین سال سلطنت یوشیا پسر آمون، پادشاه یهودا با ارمیا سخن گفت.

3 بار دیگر وقتی یهویاقیم -‌پسر یوشیا- پادشاه یهودیه بود خداوند با او سخن گفت. بعد از آن تا یازدهمین سال سلطنت صدقیا -‌پسر یوشیا- خداوند چندین بار با ارمیا سخن گفت. در پنجمین ماه همان سال مردم اورشلیم به تبعید برده شدند.

رسالت ارمیا

4 خداوند به من گفت:

5 «قبل از آنکه به تو هستی بخشم، تو را برگزیدم، و قبل از آنکه به دنیا بیایی، تو را انتخاب کردم تا پیام‌آوری برای تمام ملّتها باشی.»

6 در جواب گفتم: «ای خداوند متعال، من خیلی جوان هستم و نمی‌دانم چگونه سخن بگویم.»

7 امّا خداوند به من گفت: «نگو که خیلی جوانی، در عوض به نزد مردمی که تو را می‌فرستم برو و هرچه به تو دستور می‌دهم به آنها بگو.

8 از آنها نترس، چون من با تو خواهم بود و از تو حمایت خواهم کرد. من -‌خداوند- چنین گفته‌ام»

9 آنگاه خداوند لبهای مرا لمس کرد و به من گفت: «گوش بده، من آنچه را که باید بگویی در دهانت خواهم گذاشت.

10 من امروز به تو قدرتی می‌دهم که بتوانی ملّتها و دولتها را ریشه‌کن کنی، ویران و واژگون سازی و دوباره بسازی و از نو بکاری.»

دو رؤیا

11 خداوند به من گفت: «ارمیا، چه می‌بینی؟»

در پاسخ گفتم: «یک شاخهٔ درخت بادام.»

12 خداوند گفت: «درست می‌بینی و من مواظب هستم تا سخنان من تحقّق یابند.»

13 سپس خداوند بار دیگر با من سخن گفت و پرسید: «چه چیز دیگری می‌بینی؟»

در جواب گفتم: «در شمال دیگی را در حال جوشیدن می‌بینم که به این‌ سو سرازیر می‌شود.»

14 او به من گفت: «ویرانی از شمال غلیان می‌کند و تمام موجودات زنده را در این سرزمین دربر می‌گیرد؛

15 زیرا من تمام ملّتها را از شمال می‌خوانم تا بیایند. پادشاهان آنها تختهای خود را در دروازه‌های شهر اورشلیم و اطراف دیوار و اطراف آن و همچنین در اطراف شهرهای یهودیه خواهند نهاد.

16 من قوم خود را تنبیه خواهم کرد، چون آنها مرتکب گناه شده‌اند. آنها مرا ترک کرده و به حضور خدایان دیگر قربانی گذرانده‌اند، بُتها ساختند و آنها را پرستش کردند.

17 ای ارمیا آماده شو، برو و هرچه به تو دستور می‌دهم به آنها بگو. از آنها نترس وگرنه من تو را از آنها بیشتر خواهم ترسانید.

18-19 ای ارمیا، گوش کن، همه‌کس در این سرزمین -‌از پادشاهان یهودا، سرداران، کاهنان گرفته تا مردم عادی- همه برضد تو خواهند بود. امّا امروز من قدرتی به تو می‌دهم که بتوانی در برابر آنها مقاومت کنی. تو مانند شهری با بُرج و باروی مستحکم، مانند ستونی از آهن و دیواری از برنز خواهی بود. آنها تو را شکست نخواهند داد، چون من با تو خواهم بود و از تو حمایت خواهم کرد. من، خداوند چنین گفته‌ام.»

—https://api-cdn.youversionapi.com/audio-bible-youversionapi/84/32k/JER/1-1b79ecd977bd38386f4aa2a2eb59b771.mp3?version_id=181—

Categories
ارمیا

ارمیا 2

توجّه خدا از اسرائیل

1 خداوند به من گفت تا

2 این پیام را به تمام مردم اورشلیم اعلام کنم:

«به یاد دارم که چقدر در جوانی‌ات با وفا بودی،

چقدر در ابتدای ازدواجمان مرا دوست داشتی،

به دنبال من حتّی از کویرها

و زمینهای بایر می‌گذشتی.

3 ای اسرائیل، تو فقط به من تعلّق داشتی؛

و تو مِلک مقدّس من بودی.

من به هرکس که تو را می‌آزرد،

رنج و عذاب می‌دادم.

من، خداوند چنین گفته‌ام.»

گناه اجداد قوم اسرائیل

4 ای فرزندان یعقوب و ای طایفه‌های اسرائیل به پیام خداوند گوش دهید.

5 خداوند می‌فرماید:

«اجداد شما چه اتّهامی علیه من داشتند؟

چه چیزی باعث شد آنها از من روی‌گردان شوند؟

آنها بُتهای بی‌ارزش را پرستیدند،

و خودشان بی‌ارزش شدند.

6 آنها به من بی‌اعتنایی کردند،

گرچه من ‌آنها را از مصر نجات دادم

و آنها را در بیابان و چاله‌های شنی،

سرزمینی خشک و خطرناک،

جایی که کسی در آن زندگی نمی‌کند

و حتّی هیچ‌کس از آنجا گذر نیز نخواهد کرد، رهبری کردم.

7 من آنها را به سرزمینی حاصلخیز‌ آوردم

تا از محصولات و میوه‌های آنجا لذّت ببرند،

امّا در عوض، آنها سرزمین مرا ویران کردند،

و زمینی را که به آنها داده بودم، ناپاک ساختند.

8 کاهنان نپرسیدند: ‘خداوند کجاست؟’

حتّی کاهنان خودم، مرا نمی‌شناختند.

حکمرانان برضد من شوریدند،

انبیا به نام بعل سخن می‌گفتند

و بُتهای بیهوده را می‌پرستیدند.

دعوی خداوند علیه قوم خودش

9 «پس من، خداوند، دوباره دعوی خود را علیه قوم خودم

و برضد اجدادشان ارائه می‌دهم.

10 به جانب غرب، به جزیرهٔ قبرس بروید،

و کسی را به شرق، به قیدار بفرستید.

شما خواهید دید که چیزی شبیه این هیچ‌گاه واقع نشده است.

11 هیچ ملّت دیگری هرگز خدایان خود را،

-‌هرچند غیر واقعی بودند- عوض نکردند.

امّا قوم من، مرا که برایشان افتخار و بزرگی آوردم،

با خدایانی که برایشان هیچ‌کاری نمی‌توانند بکنند، عوض کردند.

12 از این رو به آسمان دستور می‌دهم از وحشت بلرزد،

و متعجّب و حیران بماند،

13 چون قوم من مرتکب دو گناه شده‌اند:

آنها مرا که سرچشمهٔ آب گوارا هستم، ترک‌ کرده‌اند

و برای خود آب‌انبار کند‌ه‌اند؛

آب‌انبارهای ترک خورده‌ای که آب را اصلاً نگاه نمی‌دارند.

نتیجهٔ بی‌وفایی قوم اسرائیل

14 «اسرائیل برده نیست

و در بردگی متولّد نشد،

پس چرا دشمنانش برای شکار او در کمین نشسته‌اند؟

15 آنان مثل شیر بر او می‌غرّند،

و سرزمین او را به صورت بیابان درآورده‌اند،

و شهرهایش را کاملاً متروک و ویران کرده‌اند.

16 آری مردان ممفیس و تَحفَنحیس

جمجمهٔ او را شکسته‌اند.

17 ای اسرائیل، خودت باعث این بودی!

تو مرا -‌خداوند، خدای خود را- ترک کردی،

درحالی‌که من تو را در تمام راه رهبری می‌کردم.

18 فکر می‌کنی رفتن تو به مصر

و نوشیدن از آب رود نیل برایت فایده‌ای خواهد داشت؟

یا رفتن به آشور و نوشیدن از رود فرات

برایت چه سودی خواهد داشت؟

19 شرارت تو موجب مجازات تو،

و روی‌گردانیدن تو از من، باعث محکومیّت توست.

تو خواهی آموخت که ترک کردن و بی‌حرمتی به من

-‌خداوند، خدای خودت-

چه اشتباه تلخی است.

من، خدای متعال چنین گفته‌ام.»

اسرائیل از پرستش خداوند سرپیچی می‌کند

20 خداوند متعال می‌گوید:

«ای اسرائیل از زمانهای قدیم تو از فرمان من سرپیچی کردی،

و حاضر نبودی از من اطاعت کنی و مرا بپرستی.

بر فراز تپّه‌های مرتفع،

در پای درختان سبز،

تو الهه‌های باروری را می‌پرستیدی.

21 من تو را مثل یک تاک برگزیده،

از بهترین بذر زمین کاشتم.

امّا نگاه کن، ببین چه شده‌‌ای!

یک تاک پوسیدهٔ بی‌ارزش.

22 حتّی اگر خودت را با قویترین صابون‌ها بشویی،

بازهم لکه‌های گناهت را می‌بینم.

23 چگونه می‌توانی بگویی که خودت را آلوده نساخته‌ای،

و یا هرگز بعل را پرستش نکرده‌ای؟

بنگر و ببین چگونه تو در همین درّه مرتکب گناه شده‌ای،

و ببین چه کرده‌ای.

تو مثل یک شتر وحشی در فصل جفت‌گیری هستی،

که افسار گسیخته به هر طرف می‌دود،

24 و به بیابان می‌رود.

وقتی شهوت او را به هیجان آورد، چه کسی می‌تواند جلوی او را بگیرد.

لازم نیست که شترهای نر برای رام کردن او به خودشان زحمتی بدهند،

چون او همیشه در فصل جفت‌گیری حاضر و آماده است.

25 ای اسرائیل، پاهای خود را خسته نکن،

و نگذار گلوی تو

از تعقیب سایر خدایان خشک شود.

فقط بگو: ‘نه، من نمی‌توانم بازگردم.

من عاشق خدایان بیگانه هستم

و به دنبال آنها خواهم رفت.’»

اسرائیل سزاوار مجازات است

26 خداوند می‌گوید: «همان‌طور که یک دزد هنگامی‌که گیر می‌افتد، شرمسار است؛ شما قوم اسرائیل هم همان‌گونه -‌به همراه پادشاهان، بزرگان، کاهنان، و انبیای خودتان- شرمنده خواهید بود.

27 شما که می‌گویید یک درخت، پدر شما و یک صخره، مادر شماست شرمسار خواهید شد. شما به عوض اینکه، به من روی آورید به من پشت کردید، پس این چیزها بر سر شما آمد. امّا وقتی شما دچار زحمتی می‌شوید، آنگاه از من می‌خواهید بیایم و شما را نجات دهم.

28 «کجا هستند آن خدایانی که برای خود ساختید؟ بگذارید وقتی در زحمت هستید، آنها اگر می‌توانند شما را نجات دهند! ای یهودا به تعداد شهرهایت خدایان متعدّد داری.

29 شکایت تو چیست؟ چرا برضد من شوریده‌ای؟

30 من تو را مجازات کردم، ولی فایده‌ای نداشت؛ و نمی‌گذاری تو را اصلاح کنم. مثل شیر غرّان تمام انبیا را کشتی.

31 ای قوم اسرائیل به آنچه می‌گویم گوش دهید. آیا من برای شما، مثل بیابان یا مثل سرزمینی تاریک و خطرناک بودم؟ پس چرا می‌گویید هرچه دلتان خواست، همان را انجام خواهید داد و دیگر به حضور من برنمی‌گردید؟

32 آیا یک زن جوان می‌تواند جواهرات خود را فراموش کند، و یا یک عروس لباس عروسی خود را؟ امّا قوم من مرا برای روزهای بی‌شماری فراموش کرد.

33 تو مطمئناً می‌دانی که چگونه عشاق خود را تعقیب کنی. حتّی بدترین زنان، می‌توانند این را از تو بیاموزند.

34 لباسهایت از خون بی‌گناهان و بیچارگان -‌و نه از خون دزدان- لکه دار ‌است.

«با وجود این

35 تو می‌گویی، ‘بی‌گناهم، حتماً خداوند دیگر نسبت به من عصبانی نیست،’ امّا من خداوند، تو را تنبیه می‌کنم؛ چون می‌گویی مرتکب گناهی نشده‌ای.

36 تو با روی‌ آوردن به خدایان سایر ملّتها ارزش خود را از دست داده‌ای. مصر هم مانند آشور تو را ناامید خواهد کرد.

37 تو از مصر روی‌گردان خواهی شد، از خجالت سرت را پایین می‌اندازی. من، خداوند، تمام کسانی را که تو به آنها توکّل کرده‌ای طرد کرده‌ام. از آنها هیچ سودی عاید تو نخواهد شد.»

—https://api-cdn.youversionapi.com/audio-bible-youversionapi/84/32k/JER/2-9c424de449e75da53215bfece31d11d5.mp3?version_id=181—

Categories
ارمیا

ارمیا 3

خیانت اسرائیل

1 خداوند می‌گوید: «اگر مردی زنش را طلاق دهد و زنش او را ترک کند وبا دیگری ازدواج کند، آن مرد نمی‌تواند زنش را دوباره بگیرد. چنین عملی باعث می‌شود، آن زمین آلوده شود. امّا تو ای اسرائیل، عشاق زیادی داشتی و اکنون می‌خواهی به نزد من بازگردی!

2 به بالای تپّه‌ها نگاه کن. آیا جایی هست که تو در آنجا مثل روسپی رفتار نکرده باشی؟ مثل یک عرب صحرانشین که در بیابان در انتظار شکار است، تو در کنار راه، منتظر عُشاق خود بودی. تو تمام این سرزمین را با روسپی‌گری و شرارت خود آلوده کرده‌ای.

3 به همین دلیل باران نباریده و رگبارهای بهاری نیامده است. تو مثل یک روسپی هستی و از آن شرم نداری.

4 «و اکنون به من می‌گویی: ‘تو پدر من هستی، تو مرا از زمان طفولیّتم دوست داشتی.

5 تو نسبت به من همیشه خشمگین نخواهی بود.’ ای اسرائیل، این چیزی است که تو گفته‌ای، ولی از انجام هیچ‌نوع شرارتی خودداری نکردی.»

اسرائیل و یهودا باید توبه کنند

6 در زمان یوشیای پادشاه، خداوند به من گفت: «آیا می‌بینی اسرائیل -‌آن زن بی‌وفا- چه کرده است؟ او مرا ترک کرده و برفراز هر تپّه‌ و در پای تمام درختان سبز، مثل روسپی رفتار کرده است.

7 فکر کردم بعد از تمام این کارها، او مطمئناً نزد من برمی‌گردد. امّا او برنگشت، و خواهر بی‌وفای او -‌یهودا- ناظر تمام کارهای او بود.

8 یهودا همچنین دید که من اسرائیل را به‌خاطر اینکه مرا ترک کرده و مرتکب روسپی‌گری شده بود، طلاق دادم و به راه خودش فرستادم. امّا یهودا، خواهر بی‌وفای اسرائیل، هراسی نداشت. او هم روسپی شد

9 و اصلاً از آن شرمی نداشت. او سرزمین را آلوده ساخت و با پرستش سنگها و درختان مرتکب زنا شد.

10 بعد از همهٔ اینها، یهودا خواهر بی‌وفای اسرائیل، فقط تظاهر کرد که به نزد من برمی‌گردد، ولی در عمل صادق نبود. من، خداوند چنین گفته‌ام.»

11 آنگاه خداوند به من گفت که هرچند اسرائیل او را ترک کرده، با وجود این، او ثابت کرد که از خواهر بی‌وفایش -‌یهودا- بهتر است.

12 خداوند به من گفت بروم و به اسرائیل بگویم: «ای اسرائیل بی‌وفا نزد من بازگرد. من رحیم هستم و خشمگین نخواهم بود؛ خشم من برضد تو دایمی نخواهد بود.

13 فقط بپذیر که خطاکاری و برضد خداوند، خدای خود شوریده‌ای. اعتراف کن که درپای درختان سبز، تو عشق خود را نثار خدایان بیگانه کرده‌ای و از دستورات من اطاعت ننموده‌ای. من، خداوند چنین گفته‌ام.

14 «ای قوم بی‌وفا بازگردید؛ شما به من تعلّق دارید. از هر شهری یکی از شما را، و از هر طایفه‌ای دو نفر را می‌گیرم و با خود به کوه صهیون خواهم آورد.

15 من به شما فرمانروایانی خواهم داد که مطیع من باشند، و آنها با حکمت و فهم بر شما حکومت خواهند کرد.

16 آنگاه، وقتی شما در این سرزمین کثیر شوید، مردم دیگر دربارهٔ صندوق پیمان من صحبتی نخواهند کرد. آنها دیگر نه دربارهٔ آن فکر می‌کنند و نه آن را به یاد می‌آورند. آنها دیگر نه احتیاجی به آن دارند، و نه می‌خواهند صندوق دیگری بسازند.

17 وقتی زمان آن فرا رسد، اورشلیم به نام ‘تخت خداوند’ خوانده خواهد شد و تمام ملّتها در آنجا برای پرستش من جمع می‌شوند. آنها دیگر آنچه دلهای سخت و شریرشان به آنها می‌گوید، انجام نخواهند داد.

18 اسرائیل با یهودا متّحد خواهد شد و آنها با هم از تبعید در کشوری در شمال به سرزمینی که من به اجداد شما به عنوان ملکی ابدی داده بودم، برخواهند گشت.»

بت‌پرستی قوم خدا

19 خداوند می‌گوید:

«ای اسرائیل، می‌خواستم تو را به فرزندی خود بپذیرم

و سرزمینی سرسبز -‌زیباترین کشور جهان-

را به تو بدهم.

من می‌خواستم تو مرا پدر خود بخوانی،

و دیگر هیچ‌گاه از من دور نشوی.

20 امّا مثل یک زن بی‌وفا،

تو نسبت به من بی‌وفا بودی.

من، خداوند چنین گفته‌ام.»

21 از فراز تپّه‌ها صدایی به گوش می‌‌رسد:

این صدای قوم اسرائیل است

که به‌خاطر گناهانی که مرتکب شده‌اند

و به خاطر اینکه خداوند، خدای خودشان را فراموش کرده‌‌اند، گریه وزاری می‌کنند.

22 ای تمامی شما که از خداوند روی گردانیده‌اید، بازگردید.

او بی‌وفایی شما را شفا خواهد داد.

شما می‌گویید: «آری ما به سوی خداوند برمی‌گردیم چون او خدای ماست.

23 پرستش بُتها در بالای تپّه‌ها برای ما هیچ فایده‌ای نداشته است. کمک برای اسرائیل فقط از جانب خداوند -‌خدای ما- می‌آید.

24 امّا پرستش بعل، خدای شرمساری، باعث شده که ما گلّه و رمه، پسران و دخترانمان، و همه‌چیزهای دیگری را که اجداد ما از زمانهای قدیم برای آن زحمت کشیده‌اند، از دست بدهیم.

25 ما می‌بایست در شرم بخوابیم و رسوایی ما را بپوشاند. ما و اجداد ما، همیشه برضد خداوند، خدای ما گناه ورزیده، و هیچ‌وقت احکام او را اطاعت نکردیم.»

—https://api-cdn.youversionapi.com/audio-bible-youversionapi/84/32k/JER/3-3f5b3159da105971e9b9671ea6832e6a.mp3?version_id=181—

Categories
ارمیا

ارمیا 4

دعوت به توبه

1 خداوند می‌گوید: «ای قوم اسرائیل، اگر بخواهید شما می‌توانید به سوی من بازگردید. اگر شما آن بُتهایی را که من از آنها نفرت دارم دور بریزید،

2 آن وقت شایسته است به نام من سوگند یاد کنید. آنگاه، تمام ملّتها از من خواهند خواست تا آنها را برکت دهم، و آنها مرا حمد خواهند گفت.»

3 خداوند به مردم اسرائیل و یهودا می‌گوید: «مزارع شخم نخوردهٔ خود را شخم بزنید، بذرهای خود را در میان خارها نپاشید.

4 عهد خود را با من، خداوند خویش نگه ‌دارید و ای مردمان یهودا و اسرائیل خود را وقف من کنید. وگرنه خشم من به‌خاطر شرارتهای شما مثل آتش همه‌چیز را خواهد سوزاند و هیچ‌وقت خاموش نخواهد شد.»

تهدید حمله به یهودا

5 شیپورها را در تمام سرزمین بنوازید!

با فریاد بلند و به طور واضح

به مردم یهودا و اورشلیم بگویید

به شهرهایی پناه ببرند که بُرج و بارویی مستحکم دارند.

6 نشانه‌ای به طرف صهیون بگذارید!

با سرعت به جاهای امن بروید! تأخیر نکنید!

خداوند بلا و ویرانی بزرگی

از جانب شمال می‌آورد.

7 مثل شیری که از مخفیگاهش بیرون می‌آید،

ویرانگر ملّتها عازم حمله‌ است.

او می‌آید تا یهودیه را ویران کند.

یهودیه به مخروبه‌ای تبدیل خواهد شد،

و هیچ‌کس در آنها زندگی نخواهد کرد.

8 پس پلاس برتن، گریه و شیون کنید،

چون هنوز خداوند نسبت به یهودا غضبناک است.

9 خداوند گفت: «در‌ آن روز پادشاهان و بزرگان جرأت خود را از دست می‌دهند، کاهنان حیران و انبیا در تعجّب خواهند بود.»

10 آنگاه من گفتم: «ای خداوند متعال تو مردم اورشلیم را کاملاً فریب داده‌ای! تو گفته‌ای صلح خواهد بود، امّا شمشیر گلویشان را پاره می‌کند.»

11 زمانی می‌رسد که به مردم اورشلیم گفته خواهد شد که بادی سوزان از طرف بیابان می‌وزد. آن باد ملایمی نخواهد بود که کاه و پوشال را از گندم جدا می‌کند؛

12 بادی که اکنون به فرمان خداوند می‌وزد، بسیار سخت‌تر است! این خود خداوند است! که چنین حکمی دربارهٔ قومش صادر کرده است.

محاصرهٔ یهودا به وسیلهٔ دشمنان

13 نگاه کنید، دشمن مانند ابر می‌آید. ارّابه‌های جنگی‌اش مثل گردباد و اسبانش سریعتر از عقاب حرکت می‌کنند، ما محکوم به نابودی هستیم.

14 ای اورشلیم، قلبت را از شرارت پاک کن تا نجات یابی. تا کی می‌خواهی با افکار گناه‌آلود زندگی کنی؟

15 پیام‌آوران از شهر دان و از کوههای افرایم حامل خبرهای بدی هستند.

16 آنها آمده‌اند تا به ملّتها اخطار کنند و به مردم اورشلیم بگویند که دشمنان از سرزمینی دور می‌آیند. این دشمنان برضد شهرهای یهودا فریاد می‌زنند.

17 و آنها مثل محافظانی که مزرعه‌ای را نگهداری می‌کنند اورشلیم را محاصره خواهند کرد. این به‌خاطر آن است که مردمش برضد خداوند شوریده‌اند. خداوند چنین گفته است.

18 ای یهودا، با نحوهٔ زندگی‌ات و کارهایی که مرتکب شده‌ای این بلا را بر سر خودت آورده‌ای. گناه تو، تو را به این روز انداخته و مثل شمشیری به قلب تو فرو رفته است.

اندوه ارمیا برای قومش

19 درد! دردی که نمی‌توانم آن را تحمّل کنم!

قلبم! قلبم بشدّت می‌تپد!

نمی‌توانم ساکت بمانم،

صدای شیپورها

و فریادهای جنگ را می‌شنوم.

20 مصیبت‌ها یکی پس از دیگری می‌آیند،

و تمام مملکت ویران شده است.

چادر‌های ما ناگهان درهم شکسته

و پرده‌های آنها پاره‌پاره شده‌اند.

21 تا به کی باید شاهد چنین جنگ مهیبی باشم،

و تا به کی باید صدای شیپور جنگ را بشنوم؟

22 خداوند می‌گوید: «قوم من احمقند،

آنها مرا نمی‌شناسند.

آنها مثل کودکان احمقی هستند

که فهم و شعور ندارند.

در ارتکاب شرارت ماهرند،

ولی در بجا آوردن نیکی قاصر.»

رؤیای ارمیا از ویرانی آینده

23 به زمین نگاه کردم -‌بایر و ویران بود،

به آسمان نگریستم-‌در آن نوری نبود.

24 به کوهها نگاه کردم -‌آنها در لرزش بودند،

و تپّه‌ها از یک طرف به طرفی دیگر در نوسان بودند.

25 هیچ انسانی در آنجا نبود،

حتّی پرندگان هم، از آنجا گریخته بودند.

26 زمین حاصلخیز به بیابان،

و شهرهای آن به‌خاطر غضب خداوند

به ویرانه‌ای تبدیل شده‌اند.

27 (خداوند گفته است که تمام زمین بایر خواهد شد ولی آن را کاملاً از بین نخواهد برد.)

28 زمین سوگوار

و آسمان تیره خواهد شد.

خداوند چنین گفته است

و فکر خود را عوض نخواهد کرد.

او تصمیم خود را گرفته

و از آن برنخواهد گشت.

29 با شنیدن فریاد اسب سواران و تیراندازان

همه خواهند گریخت.

بعضی‌ها به جنگل پناه می‌برند

و دیگران برفراز کوهها پنهان می‌شوند.

تمام شهرها از جمعیّت خالی خواهند شد

و دیگر کسی در آنها زندگی نخواهد کرد.

30 ای اورشلیم، تو محکوم به فنا هستی!

چرا جامهٔ قرمز می‌پوشی؟

چرا خود را با جواهرات می‌آرایی و سُرمه بر چشمان خود می‌کشی،

خودت را بیهوده زیبا می‌کنی!

عُشاق تو، تو را طرد کرده

و می‌خواهند تو را بکشند.

31 فریادی شنیدم، شبیه فریاد زنی در حال زایمان،

زنی که اولین بچّه‌اش را به دنیا‌ می‌آورد.

این فریاد اورشلیم بود که برای نفس کشیدن تقلّا می‌کرد،

دست خود را بلند می‌کند و می‌گوید:

«من محکوم به فنا هستم!

آنها برای کشتن من می‌آیند.»

—https://api-cdn.youversionapi.com/audio-bible-youversionapi/84/32k/JER/4-bc8a6279165fdab730293d87479870bd.mp3?version_id=181—

Categories
ارمیا

ارمیا 5

گناه اورشلیم

1 ای مردم اورشلیم تمام کوچه‌های شهر را بگردید!

به تمام اطراف نگاه کنید! با چشمان خودتان ببینید

بازارچه‌ها را جستجو کنید!

آیا می‌توانید حتّی یک نفر را بیابید

که درستکار باشد

و می‌کوشد تا نسبت به خداوند با‌وفا باشد؟

اگر بتوانید چنین شخصی را بیابید، خداوند اورشلیم را خواهد بخشید.

2 ادّعا ‌می‌کنید که خداوند را می‌پرستید،

امّا از صمیم قلب نمی‌گویید.

3 خداوند خواهان وفاداری شماست.

او شما را تنبیه کرد، امّا هیچ توجهی نکردید.

او شما را درهم شکست، ولی از آموختن امتناع کردید.

شما سرسخت بودید و نخواستید از گناهانتان توبه کنید.

4 آنگاه فکر کردم: «اینها فقط افراد فقیر و جاهل هستند که چنین می‌کنند.

آنها احمقانه رفتار می‌کنند؛

چون نمی‌دانند خدا از آنها چه می‌خواهد،

و از آنها انتظار چه رفتاری دارد.

5 من نزد صاحبان قدرت می‌روم

و با آنها صحبت می‌کنم.

آنها حتماً می‌دانند خدایشان از آنها چه می‌خواهد،

و انتظار دارد آنها چگونه زندگی کنند.»

امّا دیدم که آنها هم، همه سر به نافرمانی زده‌اند

و از اطاعت وی امتناع می‌کنند.

6 به همین دلیل است که شیران جنگل، آنها را خواهند کشت؛

گرگهای بیابانی آنها را قطعه‌قطعه خواهند کرد،

و پلنگها در تمام شهرهایشان به کمین نشسته‌اند.

اگر آن مردمان از خانه‌های خود بیرون بروند،

دریده و پاره‌پاره خواهند شد، چون گناهان آنها بی‌شمار است

و مکرراً از فرمان خداوند سرپیچی کرده‌اند.

7 خداوند پرسید: «چرا من می‌بایست گناهان قوم خودم را ببخشم؟

آنها مرا ترک کرده‌اند

و خدایانی را پرستیده‌اند که واقعی نیستند.

من قوم خود را چنان تغذیه کردم که همیشه سیر بودند،

امّا آنها مرتکب زنا شدند

و وقت خود را با فاحشه‌‌ها تلف کردند.

8 آنها مانند اسبان نری هستند که خوب تغذیه شده‌اند و شهوت شدیدی بر آنها غلبه کرده است،

و هریک برای زن همسایه شیهه می‌کشد.

9 آیا نباید من آنها را برای این چیزها مجازات کنم،

و از ملّتی مثل اینها انتقام بگیرم؟

10 من دشمنان را می‌فرستم تا تاکستانهای قوم مرا خراب کنند،

ولی آن را کاملاً از بین نبرند.

به آنها خواهم گفت شاخه‌های آن را قطع کنند،

چون آن شاخه‌ها به من تعلّق ندارند.

11 مردم اسرائیل و یهودا

به من کاملاً خیانت کرده‌اند.

من، خداوند چنین گفته‌ام.»

خداوند اسرائیل را رد می‌کند

12 قوم خداوند منکر او شده و گفته‌اند: «او واقعاً کاری نخواهد کرد. ما روزگار سختی نخواهیم داشت و از جنگ و قحطی خبری نخواهد بود.»

13-14 آنها گفته‌اند که انبیا فقط یک طبل توخالی هستند. پیامی از جانب خداوند ندارند. خداوند -‌خدای قادر مطلق- به من گفت: «ای ارمیا، چون مردم چنین چیزهایی می‌گویند، من کلام خودم را مثل آتشی در دهان تو خواهم گذاشت. مردم مثل هیزم هستند و آتش همهٔ آنها را می‌سوزاند.»

15 ای قوم اسرائیل، خداوند ملّتی را از مکانهای دور می‌آورد تا به شما حمله کنند. این ملّتی است قوی و قدیمی، ملّتی که زبان آن را تو نمی‌فهمی.

16 کمانداران آنها جنگجویانی هستند بسیار قوی، که بدون ترّحم می‌کشند. آنها خرمن و آذوقهٔ تو را می‌بلعند و پسران و دختران تو را خواهند کشت.

17 آنها گلّه و رمهٔ تو را زنده نخواهند گذاشت. تاکستانها و درختان انجیر تو را از بین خواهند برد. شهرهای مستحکمی که به آنها اعتماد داری، همه به وسیلهٔ ارتش آنها خراب خواهند شد.

18 خداوند می‌گوید: «حتّی در چنان روزهایی نمی‌گذارم قوم من کاملاً از بین بروند.

19 وقتی آنها بپرسند، چرا اجازه دادم چنین چیزهایی واقع شود، ای ارمیا، به آنها بگو که همان‌طور که آنها از من برگشته‌اند و در سرزمین خودشان در خدمت خدایان درآمدند، پس آنها در سرزمینی که به خودشان تعلّق نخواهد داشت در خدمت بیگانگان خواهند بود.»

خداوند به قومش هشدار می‌دهد

20 خداوند می‌گوید: «به فرزندان یعقوب و به مردم یهودا بگو:

21 ای قوم نادان و بی‌عقل توجّه کنید، شما که چشم دارید ولی نمی‌بینید، گوش دارید ولی نمی‌شنوید.

22 من خداوند هستم؛ چرا حرمت مرا نگاه نمی‌دارید؟ چرا در حضور من از ترس نمی‌لرزید؟ من شن و ماسه را مرز دریا قرار دادم، مرزی که ‌آب دریا هیچ‌گاه از آن رد نمی‌شود. اگر دریا به تلاطم آید، نمی‌تواند از آن تجاوز کند و اگر امواج آن خروشان شوند، نمی‌توانند آن مرز را بشکنند.

23 شما ای قوم من، سرسخت و سرکش هستید. شما برگشتید و مرا ترک کردید.

24 من برای شما بارانهای پاییزی و بهاری فرستادم و همه ساله فصل برداشت محصول را به شما دادم؛ با وجود این، هرگز به فکرتان نرسید که احترام مرا نگاه‌دارید.

25 در عوض، گناهان شما باعث شد این برکات به شما نرسد.

26 «مردمان شریر در میان قوم من زندگی می‌کنند، آنها در کمین نشسته‌ و مانند کسانی‌که توری را برای شکار پرندگان گسترده باشند، منتظر می‌مانند. آنها دامهای خود را برای شکار مردم پهن کرده‌‌اند.

27 همان‌طور که یک شکارچی قفس خود را از پرنده‌ها پر می‌سازد، همان‌طور خانه‌های آنها از آنچه به یغما برده‌اند، انباشته شده است. به همین دلیل است که آنها قوی و غنی هستند.

28 خوب می‌خورند و چاق می‌شوند. شرارتهای آنها پایانی ندارد. حق یتیمان را به آنها نمی‌دهند و مظلومان را از عدالت محروم می‌کنند.

29 «امّا من، خداوند، آنها را به مجازات کارهایشان خواهم رسانید. من از قوم انتقام خواهم گرفت.

30 اتّفاقی وحشتناک و تکان‌دهنده در این سرزمین روی داده است.

31 انبیا چیزی جز دروغ نمی‌گویند، کاهنان طبق دستور انبیا حکومت می‌کنند و قوم من هم اعتراضی ندارند. عاقبت آنها چه خواهند کرد؟»

—https://api-cdn.youversionapi.com/audio-bible-youversionapi/84/32k/JER/5-73dcd7b4cffe0a4ae2e6374f79c8f472.mp3?version_id=181—

Categories
ارمیا

ارمیا 6

محاصرهٔ اورشلیم به وسیلهٔ دشمنان

1 ای قوم بنیامین فرار کنید، از اورشلیم خارج شوید و به جای امنی بروید! در تقوع شیپور را به صدا درآورید و در بیت‌هکاریم آتشی برای فرستادن اخطار برافروزید. مصیبت و ویرانی از جانب شمال بزودی خواهد رسید.

2 شهر صهیون زیباست، ولی ویران خواهد شد.

3 پادشاهان به همراه ارتش‌های خود در آنجا اردو خواهند زد. آنها در اطراف شهر اردو می‌زنند و هرکس هر جا که بخواهد اردو می‌زند.

4 آنها می‌گویند، «برای حمله به اورشلیم آماده شوید! حاضر شوید! در وقت ظهر حمله خواهیم کرد!» امّا بعد می‌گویند: «اکنون خیلی دیر شده، روز رو به پایان است، وقتی سایه‌ها بلند‌تر می‌شوند، نشان می‌دهد که غروب نزدیک است.

5 پس در شب حمله را شروع خواهیم کرد، و قلعه‌های دفاعی شهر را خراب خواهیم کرد.»

6 خداوند متعال به این پادشاهان دستور داده است درختان را قطع کنند و برای محاصرهٔ اورشلیم تپّه‌هایی به عنوان سنگر بسازند. خداوند گفت: «من شهر را مجازات می‌کنم چون از ظلم پر شده است.

7 مثل یک چاه آب، که آبش را تازه و گوارا نگه می‌دارد، به همان نحو اورشلیم شرارت را در درون خود تازه نگه می‌دارد. من فریادهای خشونت و ویرانی را از داخل شهر می‌شنوم، بیماری و جراحت تنها چیزی است که می‌بینم.

8 ای مردم اسرائیل بگذارید که این سختی‌‌ها برای شما اخطاری باشد، وگرنه شما را ترک می‌کنم، و شهر شما را به بیابان تبدیل می‌کنم، جایی که دیگر هیچ‌کس نتواند در آن زندگی کند.»

اسرائیل سرکش

9 خداوند متعال به من گفت: «اسرائیل مانند تاکستانی که تمام انگورهایش را چیده باشند، بی‌ثمر خواهد ماند. پس تو باید تا وقت باقی است، هرکس را که می‌توانی نجات دهی.»

10 من در پاسخ گفتم: «وقتی به آنها چنین اخطاری بدهم، چه کسی به حرفهای من گوش خواهد داد؟ آنها همه سرسخت هستند و از شنیدن پیام تو امتناع می‌کنند. آنها به کلامی که از جانب تو به آنها بگویم خواهند خندید.

11 خشم تو نسبت به آنها مرا هم سوزانده و بیش از این طاقت آن را ندارم.»

آنگاه خداوند به من گفت: «از کاسهٔ خشم من بر سر کودکانی که در کوچه‌ها هستند و بر سر جوانانی که دور هم جمع شده‌اند، بریز. زنان را به همراه شوهرانشان خواهند برد، حتّی از افراد بسیار پیر هم نخواهند گذشت.

12 خانه‌ها، مزارع و حتّی زنهایشان را به دیگران خواهند داد. من مردم این سرزمین را مجازات خواهم کرد.

13 همه -‌کوچک و بزرگ- سعی می‌کنند با ناراستی پولدار شوند؛ حتّی انبیا و کاهنان هم مردم را فریب می‌دهند.

14 آنها چنان وانمود می‌کنند که گویی زخمهای قوم جزئی و سطحی هستند. آنها می‌گویند: ‘همه‌چیز خوب و درست است،’ درحالی‌که هیچ چیز خوب و درست نیست.

15 آیا از انجام تمام این کارهای زشت شرمنده بودند؟ نه، شرمنده نبودند؛ آنها از شرم و حیا چیزی نمی‌دانند. پس آنها هم مثل دیگران از بین خواهند رفت. وقتی آنها را مجازات کنم، از آنها دیگر چیزی باقی نخواهد ماند. من، خداوند چنین گفته‌ام.»

اسرائیل راه خدا را رد می‌کند

16 خداوند به قوم خود گفت: «بر سر چهارراهها بایستید و نگاه کنید. سراغ جاده‌های قدیمی را بگیرید و بپرسید بهترین راه کجاست، و از همان راه بروید تا در امن و امان باشید.»

امّا آنها گفتند: «نه، ما از آن راه نخواهیم رفت!»

17 آنگاه خداوند محافظانی را گماشت تا به صدای اخطار شیپورها گوش دهند. امّا آنها گفتند: «ما گوش نخواهیم داد.»

18 پس خداوند گفت: «ای ملّتها، گوش دهید واز آنچه بر قوم من واقع می‌شود عبرت بگیرید.

19 ای تمام روی زمین، گوش دهید! جزای این مردم برای نقشه‌های شریرانه‌ای که دارند این است: من آنها را از بین خواهم برد، چون آنها تعالیم مرا رد کرده و به دستورات من گوش نداده‌اند.

20 بُخوری که آنها از سرزمین سبا و عطریّاتی که از کشورهای دوردست می‌آورند برایم بی‌ارزش است. من قربانی‌های آنها را نمی‌پذیرم و از آنها خشنود نیستم.

21 پس من کاری می‌کنم که این مردم بلغزند و بیفتند. پدران و پسران، دوستان و همسایگان همه با هم خواهند مُرد.»

حمله از جانب شمال

22 خداوند می‌گوید: «مردم از کشوری در شمال می‌آیند، ملّتی قوی در سرزمینی دور آمادهٔ جنگ می‌شود.

23 آنها که کمانها و شمشیرهای خود را برداشته‌اند، آدمهای ظالم و بی‌رحمی هستند. سواره نظام آنها مثل دریا می‌خروشد. آنها آمده‌اند تا با اورشلیم بجنگند.»

24 مردم اورشلیم می‌گویند: «ما این خبر را شنیده‌ایم. از این رو دستهایمان سست شده و مثل زنی در حال زایمان، نگرانی و درد تمام وجود ما را گرفته است.

25 ما جرأت نداریم از شهر خارج شویم یا در جاده‌ها راه برویم، چون دشمنان ما مسلّح هستند و وحشت همه‌جا را فراگرفته است.»

26 خداوند به قوم خود می‌گوید: «پلاس برتن کنید و در خاکستر بغلتید. مثل کسی‌که تنها فرزندش را از دست داده باشد، با اشکهای تلخ ماتم بگیرید، چون او که قصد نابودی شما را دارد، به طور ناگهانی حمله خواهد کرد.

27 ای ارمیا، همان‌طور که فلز را محک می‌زنند، قوم مرا بیازما، و ببین چگونه‌اند.

28 آنها همه سرسخت و سرکش و مثل برنز و آهن سنگدل، و همه فاسد و سخن‌چین هستند.

29 کوره گرمای شدیدی دارد، امّا ناخالصی‌ها را نمی‌تواند ذوب کند و دور بریزد. پالایش قوم من بی‌فایده است چون شرارت و پلیدیهای آنها از بین نخواهد رفت.

30 آنها تفاله‌های بی‌ارزشی بیش نیستند، چون من، خداوند آنها را طرد کرده‌ام.»

—https://api-cdn.youversionapi.com/audio-bible-youversionapi/84/32k/JER/6-f6d79cb0d8100677bee693a05a161829.mp3?version_id=181—

Categories
ارمیا

ارمیا 7

پیام ارمیا در معبد بزرگ

1-3 خداوند مرا به دروازهٔ معبد بزرگ، جایی که مردم یهودا برای عبادت می‌رفتند فرستاد. او به من گفت که آنجا بایستم و آنچه را که خداوند متعال، خدای ‌اسرائیل می‌خواست اعلام کنم و بگویم: «راههایی که می‌روید و کارهایی که انجام می‌دهید باید تغییر یابد. در آن صورت اجازه خواهم داد در اینجا به زندگی خود ادامه دهید.

4 دیگر این کلمات فریبنده را باور نکنید و نگویید، ‘ما در اینجا، در معبد بزرگ خداوند در امن و امان هستیم، این معبد بزرگ خداوند است، این معبد بزرگ خداوند است!’

5 «روش زندگی خود را تغییر دهید، این کارها و روشها را دیگر ادامه ندهید و با یکدیگر از روی انصاف رفتار کنید.

6 حق غریبان، یتیمان و بیوه‌زنان را پایمال نکنید. از کشتن مردمان بی‌گناه در این سرزمین اجتناب کنید. خدایان دیگر را پرستش نکنید، چون این‌کار موجب نابودی شما خواهد شد.

7 اگر مسیر زندگی خود را تغییر دهید، من اجازه می‌دهم به زندگی خود، در این سرزمینی که برای همیشه به اجدادتان داده بودم، زندگی کنید.

8 «توجّه کنید، شما به سخنان فریبنده اعتماد کردید

9 و مرتکب دزدی، قتل، و زنا می‌شوید، دروغتان را با سوگند راست جلوه می‌دهید. برای بعل قربانی می‌گذرانید و خدایانی را می‌پرستید که قبلاً نمی‌شناختید.

10 کارهایی می‌کنید که من از آنها نفرت دارم و آنگاه به حضور من در معبد بزرگ خودم می‌آیید و می‌گویید: ‘ما در امن و امان هستیم!’

11 آیا می‌پندارید معبد بزرگ من مخفیگاهی است برای دزدان؟ من آنچه را که شما می‌کنید دیده‌ام.

12 به شیلوه، اولین مکانی که برای پرستش خودم برگزیدم، نگاه کنید و ببینید به‌خاطر گناهان قوم خودم اسرائیل، آن را به چه روزی انداختم.

13 شما مرتکب تمام این گناهان شده‌اید. هرچند بارها به شما گوشزد کردم، از شنیدن امتناع ورزیدید. وقتی شما را می‌خواندم، جواب نمی‌دادید.

14 پس من همان کاری را که با شیلوه کردم، با معبد بزرگ خودم که شما به آن اطمینان دارید، خواهم کرد. در اینجا، در این مکانی که آن را به اجداد شما و به خود شما دادم، من همان کاری را خواهم کرد که در شیلوه انجام دادم.

15 من همهٔ شما را از نظرم دور خواهم کرد، همان‌طور که با قوم و خویشان شما یعنی با قوم اسرائیل رفتار نمودم. من، خداوند چنین گفته‌ام.»

نافرمانی قوم خدا

16 خداوند گفت: «ای ارمیا، برای این مردم دعا نکن، به‌خاطر آنها گریه و شفاعت منما، من به تو گوش نخواهم داد.

17 آیا نمی‌بینی آنها در شهرهای یهودا و در کوچه‌های اورشلیم چه می‌کنند؟

18 بچّه‌ها هیزم می‌‌آورند، مردان آتش می‌افروزند، زنها کلوچه‌هایی می‌پزند تا به الهه‌‌ای که آنها آن را ملکهٔ آسمان می‌نامند، تقدیم کنند. آنها همچنین به خدایان دیگر شراب تقدیم می‌کنند تا خشم مرا برانگیزانند.

19 امّا، آیا واقعاً این کارهای آنها به من آزار می‌رساند؟ نه، آنها فقط خودشان را می‌آزارند و رسوا می‌کنند.

20 پس این معبد بزرگ، این مردم و حیوانات آنها و حتّی درختان و محصولات زمین همه مورد غضب قرار خواهند گرفت. خشم من مثل آتشی است که کسی قادر به فرونشاندن آن نخواهد بود.

21 «ای قوم من، شما بعضی از قربانی‌ها را تماماً روی قربانگاه می‌سوزانید و برخی را اجازه دارید که بخورید. آنچه من، خداوند متعال به شما می‌گویم این است که می‌توانید تمام آن را بخورید.

22 من به اجداد شما وقتی آنها را از سرزمین مصر بیرون آوردم هیچ‌ حکم و دستوری دربارهٔ قربانی‌های سوختنی نداده بودم.

23 حکم من برای آنها این بود که از من اطاعت کنند تا من خدای آنها و آنها قوم من باشند. به ایشان گفتم همان‌طور زندگی کنند که من از آنها خواسته بودم تا زندگی بر وفق مرادشان باشد.

24 امّا آنها گوش ندادند و توجّهی نکردند. در عوض آنچه دلهای سرکش و شریر آنها می‌خواست، همان را انجام دادند و آنها به جای اینکه آدمهای بهتری شوند، بدتر شدند.

25 از روزی که اجداد شما از مصر بیرون آمدند تا به امروز من خادمان خودم، یعنی انبیا را برای شما فرستاده‌ام.

26 ولی هیچ‌کس به آنها گوش نداد و به پیامشان توجّهی نکرد. در عوض شما بیشتر از اجداد خود سرسخت و سرکش شده‌اید.

27 «پس ای ارمیا، تو تمام این چیزها را به قوم خواهی گفت، ولی آنها به تو گوش نخواهند داد. تو آنها را به سوی خود فرا خواهی خواند، امّا آنها پاسخی نخواهند داد.

28 تو به آنها خواهی گفت که قومشان از من، خداوند، خدای خود اطاعت نمی‌کنند و از مجازات خودشان درس نمی‌گیرند. وفاداری ساقط شده و دیگر کسی حتّی دربارهٔ آن حرف نمی‌زند.

گناه در درّهٔ هنوم

29 «ای مردم اورشلیم، ماتم بگیرید،

موهای خود را بتراشید و دور بریزید.

برفراز تپّه‌ها نوحه‌سرایی کنید،

چون من، خداوند خشمگین هستم

و نسل حاضر را طرد کرده‌ام

30 «مردم یهودا مرتکب شرارت شده‌اند. آنها بُتهای خود را، بُتهایی که من از آنها متنفّرم، در معبد مقدّس من گذاشته‌اند و آن را ناپاک ساخته‌اند.

31 در درّهٔ هنوم قربانگاهی ساخته‌اند به نام توفت تا در آنجا پسران و دختران خود را در آتش قربانی کنند. من به آنها چنین حکمی نداده‌ بودم، چنین چیزی به فکر من خطور نکرده بود.

32 پس زمانی خواهد آمد که دیگر آن محل به نام توفت یا درّهٔ هنوم خوانده نخواهد شد، بلکه آن را به نام درّهٔ کشتارگاه خواهند شناخت. مردم را در آنجا دفن خواهند کرد، چون جای دیگری برای دفن آنها وجود نخواهد داشت.

33 آن اجساد طعمهٔ پرندگان و حیوانات وحشی خواهند شد و کسی نخواهد بود که آن حیوانات را بترساند.

34 این سرزمین به یک بیابان مبدل می‌شود و من به صدای شادمانی و خوشی و به آوازهای نشاط‌انگیز جشن‌های عروسی در شهرهای یهودا و کوچه‌های اورشلیم پایان خواهم داد.

—https://api-cdn.youversionapi.com/audio-bible-youversionapi/84/32k/JER/7-d2ef05c4c40d25c189321c21dff161fd.mp3?version_id=181—

Categories
ارمیا

ارمیا 8

1 «در آن زمان استخوانهای پادشاهان، بزرگان یهودا و همچنین استخوانهای کاهنان، انبیا و سایر کسانی‌که در اورشلیم زندگی می‌کردند، از قبرهایشان بیرون آورده خواهد شد.

2 استخوانها را جمع نمی‌کنند تا دوباره آنها را دفن کنند، بلکه آنها مثل کود روی زمین در برابر خورشید و ماه و ستارگان -‌خدایان مورد علاقهٔ خود- پهن خواهند ‌شد، خدایانی که می‌پرستیدند و از آنها راهنمایی می‌خواستند.

3 کسانی از این ملّت شریر که زنده بمانند، در جاهایی که من آنها را پراکنده می‌‌کنم زندگی خواهند کرد. ولی آنها مرگ را بر ادامهٔ آن زندگی ترجیح خواهند داد. من، خداوند متعال چنین گفته‌ام.»

گناه و مجازات

4 خداوند به من گفت به قوم چنین بگویم: «آیا وقتی کسی زمین می‌خورد دوباره بلند نمی‌شود؟ اگر کسی راه اشتباه برود، برنمی‌گردد؟ ‌

5 پس چرا شما ای قوم من، مرا ترک کردید و دیگر برنگشتید؟ شما به بُتهای خود متوصّل شده‌اید و نمی‌خواهید به نزد من بازگردید.

6 من با دقّت گوش دادم، ولی شما حقیقت را نگفتید. هیچ‌یک از شما از شرارت خود پشیمان نیست. حتّی یک نفر از شما نپرسیده ‘من چه اشتباهی کرده‌ام’ مثل اسبی که با سرعت به سوی میدان جنگ می‌رود، هرکس راه خود را دنبال می‌کند.

7 حتّی لک‌لکها زمان بازگشت خود را می‌دانند، کبوترها، پرستوها، و مرغهای ماهیخوار همه زمان کوچ خود را می‌دانند امّا شما ای قوم من، قوانین مرا نمی‌دانید.

8 چگونه می‌توانید خود را دانا بدانید و بگویید قوانین مرا می‌دانید؟ ببینید، قوانین من به وسیلهٔ کاتبان نادرست عوض شده است.

9 خردمندان شما شرمسار و گیج و درمانده‌اند. آنها کلام مرا رد کرده‌اند. این چه حکمتی است که آنها دارند؟

10 پس من مزارع آنها را به مالکان جدید و زنهایشان را به مردان دیگر خواهم داد. همه، از کوچک و بزرگ کوشش می‌کنند با تقلّب و ناراستی پولدار شوند. حتّی انبیا و کاهنان هم مردم را فریب می‌دهند.

11 آنها طوری با قوم من رفتار می‌کنند که گویی زخمهای آنها چیزی جز خراشی سطحی نیست. آنها می‌گویند: ‘همه‌چیز خوب است.’ درحالی‌که هیچ چیز خوب نیست.

12 ای قوم من، آیا از انجام این کارهای نفرت‌انگیز شرم نداشتید؟ نه، شما شرم و حیا نداشتید؛ و اصلاً نمی‌دانید خجالت چیست؟ پس همراه دیگران ساقط خواهید شد. وقتی شما را به مجازات کارهایتان برسانم، دیگر از شما نشانی نخواهد بود. من، خداوند متعال چنین گفته‌ام.

13 «می‌خواستم مثل کسی‌که محصول خود را جمع می‌کند، قوم خود را جمع کنم؛ امّا آنها مثل تاک بی‌انگور، و مثل درخت انجیر بی‌میوه هستند. حتّی برگهای آنها هم پژمرده شده‌اند. پس من اجازه دادم تا بیگانگان آن زمین را تصرّف کنند.»

14 قوم خدا می‌پرسد: «چرا این چنین ساکت نشسته‌ایم؟ بیایید تا به شهرهایی با دیوارهای مستحکم برویم و در آنجا بمیریم. خداوند خدای ما، ما را به مرگ محکوم کرده است. او به ما زهری داده که باید آن را بنوشیم، چون ما برضد او مرتکب گناه شده‌ایم.

15 ما امید داشتیم زمان صلح و شفا برسد، امّا بی‌فایده بود. به عوض آن وحشت به ما روی آورد.

16 دشمنان ما هم‌اکنون به شهر دان رسیده‌اند. صدای خروش اسبانشان را می‌شنویم. از صدای شیههٔ اسبها تمام سرزمین می لرزد. دشمنان ما آمده‌اند تا سرزمین ما، شهر ما، ملّت ما و همهٔ چیزهای دیگر را از بین ببرند.»

17 خداوند می‌گوید: «مواظب باشید، من مارهای سمی -‌مارهایی که افسون نمی‌شوند- به میان شما خواهم فرستاد و آنها شما را خواهند گزید.»

اندوه ارمیا برای قوم

18 اندوه من بی‌درمان است

و دل من پر از درد است.

19 گوش دهید، در تمام این سرزمین

صدای گریهٔ قوم من شنیده می‌شود.

آنها می‌پرسند: «آیا دیگر خداوند در صهیون نیست؟

آیا پادشاه صهیون دیگر در آنجا نیست؟»

خداوند پادشاه آنها، در جواب می‌گوید:

«چرا با پرستش بُتهای خودتان

و با تعظیم در برابر خدایان بی‌ارزش بیگانگان مرا به خشم آوردید؟»

20 مردم با گریه می‌گویند:

«تابستان و فصل برداشت محصول به پایان رسید،

امّا ما هنوز خلاص نشده‌ایم.»

21 دل من شکسته،

چون قوم من درهم شکسته‌ است،

من عزادار، سوگوار و ماتم زده‌ام.

22 آیا مرهمی در جلعاد پیدا نمی‌شود؟

و آیا طبیبی در آن نیست؟

پس چرا قوم من درمان نشده است؟

—https://api-cdn.youversionapi.com/audio-bible-youversionapi/84/32k/JER/8-8785a92fa0635e19b5b9e2ffd5660cb5.mp3?version_id=181—

Categories
ارمیا

ارمیا 9

1 ای کاش سرم چشمهٔ پر آب،

و چشمهایم جویباری از اشک بود،

تا می‌توانستم روز و شب

برای قوم خودم که کشته شده‌اند، بگریم.

2 کاش جایی در بیابان می‌داشتم

تا بتوانم از قوم خود دور باشم.

آنها همه بی‌وفا و خائن‌اند.

3 برای دروغگویی همیشه حاضرند،

ناراستی به جای راستی در این سرزمین حاکم است.

خداوند می‌گوید:

«قوم من مرتکب شرارت می‌شوند و دیگر مرا به عنوان خدای خود قبول ندارند.»

4 همه باید از دوستان خود برحذر باشند،

و هیچ‌کس به برادر خود اعتماد نکند،

چون تمام برادرها مثل یعقوب فریبکارند،

هرکس به دوست خود تهمت و افترا می‌زند،

5-6 آنها همه دوستان خود را گمراه می‌کنند،

و هیچ‌کس حقیقت را نمی‌گوید.

آنها زبانهای خود را به دروغ عادت داده‌اند،

و نمی‌توانند دست از گناه بردارند.

خشونت‌های آنها یکی پس از دیگری و فریبکاریهای آنها پی‌درپی است.

خداوند می‌گوید که قوم خودش او را رد کرده‌اند

7 به همین خاطر، خداوند متعال می‌گوید:

«من قوم خود را مثل فلز پالایش می‌دهم،

و با سنگ محک آنها را خواهم آزمود.

قوم من مرتکب شرارت شده‌اند.

با آنها دیگر چه می‌توانم بکنم؟

8 زبانهای‌ آنها مثل تیرهای زهر‌آگین است،

و همیشه دروغ می‌گویند.

هرکس با همسایهٔ خویش با زبان خوش سخن می‌گوید،

امّا در حقیقت در فکر به دام انداختن اوست.

9 آیا من نباید آنها را برای این کارهایشان تنبیه کنم؟

آیا نباید از چنین ملّتی انتقام بگیرم؟

من، خداوند چنین گفته‌ام.»

10 من گفتم: «برای آن کوهها در ماتم،

و برای آن چراگاهها گریان هستم،

چون همهٔ آنها خشک شده‌اند

و دیگر کسی از آنجا گذر نمی‌کند.

دیگر صدای گلّه و رمه از آنجا شنیده نمی‌شود،

و حتّی پرندگان و حیوانات هم از آنجا رفته‌اند.»

11 خداوند می‌گوید:

«من اورشلیم را به ویرانه‌ای، به جایی برای لانهٔ شغالان تبدیل خواهم کرد.

و شهرهای یهودا به کویری تبدیل خواهد شد

که هیچ‌کس نمی‌تواند در آن زندگی کند.»

12 من گفتم: «ای خداوند، چرا این سرزمین مثل بیابان چنین ویران و خشک شده که کسی نمی‌تواند از آن عبور کند؟ چه کسی می‌تواند این را درک کند؟ به چه کسی آن را گفته‌ای تا او بتواند به دیگران توضیح بدهد؟»

13 خداوند در پاسخ گفت: «تمام این به‌خاطر آن است که قوم من از تعالیم من پیروی نکرده است. آنها از من و از آنچه به آنها تعلیم دادم سرپیچی کرده‌اند.

14 در عوض آنها سرسختانه همان‌طور که نیاکانشان آموختند، به پرستش بُتهای بعل پرداختند.

15 پس گوش بده و بدان که من، خداوند متعال خدای اسرائیل، چه خواهم کرد. من به قوم خودم گیاهان تلخ برای خوردن و سَم برای نوشیدن خواهم داد.

16 من آنها را به میان اقوامی خواهم فرستاد که نه خودشان و نه نیاکانشان دربارهٔ آنها چیزی شنیده‌اند. من همچنین ارتش‌هایی برضد آنها خواهم فرستاد تا آنها را کاملاً نابود کنم.»

فریاد مردم اورشلیم برای کمک

17 خداوند متعال گفت:

«دربارهٔ آنچه روی می‌دهد بیندیشید!

سوگواران را دعوت کنید،

از زنان نوحه‌سرا بخواهید حاضر شوند.»

18 مردم در پاسخ گفتند:

«بگویید عجله کنند و برای سوگواری ما آن‌قدر نوحه سرایی کنند،

تا چشمان ما از اشک پُر

و مژگان ما از گریستن خیس شوند.»

19 به صدای گریه در صهیون گوش دهید:

«ما از بین رفته‌ایم

و کاملاً رسوا شده‌ایم!

باید از این سرزمین دور شویم.

خانه‌های ما ویران شده است.»

20 من گفتم:

«ای زنان به آنچه خداوند می‌گوید گوش دهید،

و به کلمات او توجّه کنید.

به دختران خود سوگواری و به دوستان خود نوحه‌سرایی را بیاموزید.

21 مرگ از روزنهٔ پنجره‌ها وارد کاخهای ما شده است،

کودکان را در کوچه‌ها و نوجوانان را در بازارها از بین می‌برد.

22 اجساد بی‌جان

-‌مثل توده‌های کُود در مزارع،

و مانند خرمنی که درو کنندگان جا گذاشته‌ و کسی آنها را جمع نکرده باشد-

در همه‌جا پراکنده هستند.

این است آنچه خداوند به من گفت که بگویم.»

23 خداوند می‌گوید:

«افراد دانا نباید به دانش خود ببالند،

و آدمهای قوی نباید به قدرت خود افتخار کنند،

و نه اشخاص ثروتمند به ثروت خویش.

24 اگر کسی می‌خواهد به چیزی ببالد،

باید به این ببالد که مرا می‌شناسد،

چون محبّت من پایدار است

و آنچه را راست و درست است، انجام می‌دهم.

این چیزهایی است که مرا خشنود می‌سازند.

من خداوند چنین گفته‌ام.»

25-26 خداوند می‌گوید: «زمانی می‌رسد که من مردم مصر، یهودا، اَدوم، عمون، موآب و ساکنان صحرا را که موهای خود را کوتاه می‌کنند، مجازات خواهم کرد. تمام اینها ختنه‌ شده‌اند، ولی پیمانی را که ختنه فقط نشانهٔ آن است، نگاه نداشته‌اند. هیچ‌کس از این مردم و هیچ‌یک از قوم اسرائیل پیمان مرا رعایت نکرده‌اند.»

—https://api-cdn.youversionapi.com/audio-bible-youversionapi/84/32k/JER/9-623c33b13c452640e5ac013bf95fb491.mp3?version_id=181—