Categories
یونس

یونس ‮معرّفی کتاب‬

معرّفی کتاب

کتاب یونس نبی، کتابی استثنایی در میان تمام کتابهای انبیا در کتاب‌مقدّس می‌باشد. این کتاب دربارهٔ زندگی نبی‌ای سخن می‌گوید که از فرمان خدا سرپیچی کرده و فرار می‌کند. خدا به یونس فرمان می‌دهد که به نینوا پایتخت آشور، دشمن سرسخت اسرائیل برود. امّا یونس نمی‌خواست پیام خدا را به آنجا ببرد. چون اعتقاد داشت که خدا تهدید خود را عملی نخواهد کرد و آنجا را ویران نخواهد ساخت. سرانجام پس از چند ماجرا، او اطاعت می‌کند و هنگامی‌که پیام محکومیّت و مجازات انجام نمی‌شود، او بسیار خشمگین می‌گردد. این کتاب خدا را قادر مطلق بر آفرینش نشان می‌دهد. ولی بالاتر از همه اینکه، او خدای مهر و محبّت است. او بیشتر از اینکه بخواهد مجازات کند و ویران سازد، مایل است که ببخشد و نجات دهد. حتّی کسانی را که دشمن پرستندگان وی می‌باشند.

تقسیم‌بندی کتاب

دعوت از یونس و نافرمانی وی 1:1-17

توبه و نجات یونس 2:1-10

پیام یونس برضد نینوا 3:1-10

رحمت خدا بر نینوا 4:1-11

Categories
یونس

یونس 1

سرپیچی یونس از دستور خدا

1 یک روز خداوند به یونس، پسر امیتای فرمود:

2 «به نینوا، شهر بزرگ برو و به مردم آنجا بگو که ظلم و شرارت آنها به پیشگاه من رسیده است.»

3 امّا یونس خواست که از حضور خداوند فرار کند. پس به بندر یافا رفت و در آنجا یک کشتی دید که عازم اسپانیا بود. یونس کرایه خود را داد و با ملوانان سوار شد تا به اسپانیا رفته و از خداوند دور گردد.

4 امّا خداوند باد شدیدی بر دریا فرستاد. توفان به قدری شدید بود که نزدیک بود کشتی درهم شکسته شود.

5 ملوانان ترسیدند و هرکدام نزد خدای خود فریاد می‌کرد و کمک می‌طلبید. سپس برای اینکه کشتی را سبک کنند، بارهای کشتی را به دریا انداختند. در این هنگام یونس در پایین کشتی دراز کشیده و به خواب سنگینی فرو رفته بود.

6 ناخدای کشتی او را دید و گفت: «چرا خوابیده‌ای؟ بلند شو و نزد خدای خود دعا کن، شاید بر ما رحم کند و جان ما را نجات دهد.»

7 ملوانان به یکدیگر گفتند: «بیایید قرعه بیاندازیم و ببینیم به‌خاطر چه کسی به این بلا دچار شده‌ایم.» آنها قرعه انداختند و قرعه به نام یونس افتاد.

8 آنها به یونس گفتند: «به ما بگو تقصیر کیست؟ شغل تو چیست؟ از کجا آمده‌ای و اهل کجا هستی؟»

9 یونس گفت: «من عبرانی هستم و خداوندی را می‌پرستم که خدای آسمان و آفرینندهٔ دریا و خشکی است.»

10 سپس یونس برای آنها تعریف کرد که از پیشگاه خداوند فرار کرده است.

ملوانان ترسیدند و به او گفتند: «تو کار بسیار بدی کرده‌ای.»

11 توفان هر لحظه شدیدتر می‌شد. بنابراین ملوانان از یونس پرسیدند: «ما با تو چه کار کنیم تا دریا آرام شود؟»

12 یونس گفت: «مرا بردارید و به دریا بیندازید تا دریا آرام شود، زیرا می‌دانم که این تقصیر من است که شما گرفتار این توفان شده‌اید.»

13 امّا ملوانان با تمام قدرت خود، کوشش می‌کردند پارو بزنند و کشتی را به خشکی برسانند. امّا توفان هر لحظه شدیدتر می‌شد و آنها نمی‌توانستند کاری بکنند.

14 پس به پیشگاه خداوند دعا کرده گفتند: «ای خداوند، ما را به‌خاطر این مرد هلاک نکن و ما را مسئول مرگ او نساز، چون ما گناهی نداریم، بلکه همهٔ این وقایع طبق ارادهٔ تو بوده است.»

15 سپس یونس را برداشتند و به دریا انداختند. در همان لحظه دریا آرام شد.

16 ملوانان به‌خاطر این اتّفاق از خداوند ترسیدند و برای او قربانی کردند و هر کدام نذر نمودند تا او را خدمت کنند.

17 به دستور خداوند، یک ماهی بزرگ یونس را بلعید و یونس مدّت سه شبانه‌روز در شکم ماهی بود.

—https://api-cdn.youversionapi.com/audio-bible-youversionapi/84/32k/JON/1-4ff0b78395e7f2befd557e69fb826979.mp3?version_id=181—

Categories
یونس

یونس 2

دعای یونس

1 یونس در شکم ماهی نزد خداوند، خدای خود دعا کرد و گفت:

2 «در هنگام تنگی تو را خواندم

و تو مرا مستجاب فرمودی.

از اعماق دنیای مردگان،

برای کمک زاری کردم و تو مرا شنیدی

3 تو ای خداوند، مرا به اعماق دریا فرو بردی

و آبها مرا پوشاندند

و تمام موجهای پر قدرت تو از سر من گذشتند.

4 خیال کردم که از پیشگاه تو رانده شده‌ام

و دیگر عبادتگاه مقدّس تو را نخواهم دید.

5 آبها روی مرا پوشاندند،

گودیها دور مرا گرفتند

و علفهای دریا دور سرم پیچیدند.

6 به اعماق کوهها فرو رفتم،

به سرزمینی که دروازه‌هایش تا به ‌‌ابد بسته‌اند.

امّا تو ای خداوند، خدای من،

مرا از اعماق زنده بیرون آوردی.

7 وقتی در حال مرگ بودم،

به نزد تو، ای خداوند دعا کردم

و دعای من به پیشگاه مقدّس تو رسید.

8 کسانی‌که بُتهای باطل را پرستش می‌کنند،

وفاداری خود را به تو فراموش کرده‌اند.

9 امّا من تو را سپاس خواهم گفت.

برای تو قربانی خواهم کرد

و نذرهای خود را بجا خواهم آورد.

نجات در دست خداوند است.»

10 سپس خداوند به ماهی دستور داد که یونس را به خشکی بیاندازد و ماهی، یونس را در خشکی قی کرد.

—https://api-cdn.youversionapi.com/audio-bible-youversionapi/84/32k/JON/2-141f997562494f4fff438da907396b62.mp3?version_id=181—

Categories
یونس

یونس 3

اطاعت یونس از خدا

1 بار دیگر خدا به یونس فرمود:

2 «به نینوا، آن شهر بزرگ برو و پیامی را که به تو می‌گویم به آنها اعلام کن.»

3 یونس اطاعت کرد و به نینوا رفت. نینوا شهر بسیار بزرگی بود؛ به طوری که به اندازهٔ سه روز پیاده روی وسعت داشت.

4 یونس وارد شهر شد و پس از یک روز راه پیمایی اعلام کرد که بعد از چهل روز نینوا نابود خواهد شد.

5 مردم نینوا پیام خدا را پذیرفتند و همگی روزه گرفته و از بزرگ و کوچک، به علامت توبه، پلاس پوشیدند.

6 وقتی پادشاه نینوا پیام را شنید، از تخت خود پایین آمد، ردای خود را کند و پلاس پوشید و روی خاکستر نشست.

7 سپس از طرف پادشاه و بزرگان فرمانی صادر شد و در همه‌جا اعلام کردند که همهٔ مردم و تمامی گاوان و گوسفندان چیزی نخورند و نیاشامند.

8 همهٔ مردم و حیوانات باید پلاس بپوشند و نزد خدا گریه و زاری کنند و همه از راه بد خود بازگردند و از ظلم دست بکشند و توبه کنند.

9 شاید خدا تصمیم خود را عوض کند و از خشم خود بازگردد و ما را هلاک نسازد.

10 چون خدا کار آنان را دید و مشاهده کرد که آنها از کارهای زشت خود دست کشیده و توبه کرده‌اند، از تصمیم خود منصرف شد و همان‌طور که قبلاً فرموده بود، آنها را هلاک نکرد.

—https://api-cdn.youversionapi.com/audio-bible-youversionapi/84/32k/JON/3-0f6d30d0b70729232e49783df531ae85.mp3?version_id=181—

Categories
یونس

یونس 4

خشم یونس و لطف خداوند

1 یونس از این بابت بسیار ناراحت و خشمگین شد.

2 پس دعا کرد و گفت: «ای خداوند، آیا وقتی در وطن خودم بودم، همین را نگفتم و آیا به همین دلیل نبود که می‌خواستم به اسپانیا فرار کنم؟ من می‌دانستم که تو کریم، رحیم، دیر غضب و با محبّتی پایدار احاطه شده‌ای و همیشه حاضری که تصمیم خود را عوض کنی و مردم را مجازات نکنی.

3 حالا ای خداوند بگذار که من بمیرم زیرا برای من مردن از زنده ماندن بهتر است.»

4 خداوند در پاسخ یونس فرمود: «تو چه حقّی داری که خشمگین شوی؟»

5 یونس از شهر بیرون رفت و در قسمت شرقی شهر نشست. در آنجا سایبانی برای خود ساخت و زیر سایه‌اش نشست و منتظر این بود که ببیند برای نینوا چه اتّفاقی می‌افتد.

6 پس خداوند در آنجا کدویی رویانید تا بر یونس سایه بیاندازد که راحت‌تر باشد. یونس به‌خاطر بوتهٔ کدو بسیار خوشحال شده بود.

7 امّا سپیده‌دَم روز بعد، به دستور خدا کرمی کدو را زد و از بین برد.

8 بعد از اینکه آفتاب بالا آمد، خدا باد شرقی سوزانی فرستاد. چون آفتاب بر سر یونس تابید، او بی‌حال شد و از خدا طلب مرگ کرد و گفت: «برای من مردن از زنده ماندن بهتر است.»

9 امّا خدا به او فرمود: «تو چه حقّی داری که به‌خاطر یک بوتهٔ کدو خشمگین شوی؟» یونس گفت: «من حق دارم آن‌قدر خشمگین شوم که بمیرم.»

10 خداوند فرمود: «این بوته در عرض یک شب رویید و روز بعد خشک شد. تو هیچ زحمتی برای آن نکشیدی و آن را رشد و نمو ندادی، امّا دلت به حال آن می‌سوزد؟

11 پس چقدر بیشتر باید دل من برای نینوا بسوزد. شهر بزرگی که بیشتر از صد و بیست هزار بچّه در آن زندگی می‌کنند که هنوز دست چپ و راست خود را نمی‌شناسند، همچنین برای حیوانات بسیاری که در آنجا هستند.»

—https://api-cdn.youversionapi.com/audio-bible-youversionapi/84/32k/JON/4-b2449ab7a348b9b6374dbc77c7397107.mp3?version_id=181—

Categories
میکا

میکا ‮معرّفی کتاب‬

معرّفی کتاب

میکای نبی معاصر اشعیای نبی و از اهالی روستاهای یهودا در پادشاهی جنوب بود. او معتقد بود که یهودا نیز بزودی دچار همان عقوبتی خواهد شد که عاموس نبی برای پادشاهی شمال پیشگویی کرده بود و به همان دلیل خدا رفتار ناعادلانه و نفرت‌انگیز آنها را مجازات خواهد کرد. ولی پیام میکا دارای علایم و نشانه‌هایی برای امید به آینده است.

قسمت‌های قابل توجّه در این کتاب عبارتند از 1:4-4 که نشان می‌دهد جهان برای صلحی عالمگیر تحت کنترل خدا می‌باشد و 2:5-5 الف که پیشگویی می‌کند، از نسل داوود پادشاهی ظهور خواهد کرد که صلح و سلامتی را به قوم خواهد بخشید. همچنین 8:6 خلاصه‌ای از آن پیامی است که این انبیا خدا می‌خواهند بگویند: «چیزی که از ما می‌خواهد این است که عدالت را بجا آوریم و محبّت پایدار داشته باشیم و با مشارکتی فروتنانه با خدای خود زندگی کنیم.»

تقسیم‌بندی کتاب

داوری بر پادشاهی شمال و جنوب 1:1-3:12

بازگشت و صلح 4:1-5:15

پیام هشداری و امیدواری 6:1-7:20

Categories
میکا

میکا 1

1 در دوران سلطنت یوتام، آحاز و حزقیا، پادشاهان یهودا، خداوند این پیام را دربارهٔ سامره و اورشلیم در رؤیا به میکای مورشتی داد.

سوگنامه‌ای برای سامره و اورشلیم

2 ای تمام ملّتهای جهان بشنوید!

ای جمیع ساکنان روی زمین گوش بدهید!

خداوند متعال از بارگاه آسمانی خود

برضد شما شهادت می‌دهد.

3 خداوند از بارگاه مقدّس خود بیرون می‌آید

و بر فراز کوهها می‌خرامد.

4 کوهها در زیر قدمهایش

مانند موم آب می‌شوند

و همچون سیل از بلندیها

به دشتها سرازیر می‌گردند.

5 تمام اینها به‌خاطر گناهان قوم اسرائیل روی خواهند داد. چرا مردم اسرائیل و سامره بت‌پرست شده‌اند؟ گناه از کیست؟ گناه از خود مردم سامره و اورشلیم است.

6 خداوند می‌فرماید: «من سامره را به توده‌ای خاک و به جا‌یی که در آن تاکهای انگور غرس می‌کنند، تبدیل می‌کنم. سنگهای آن را به درّه می‌ریزم و بنیادش را نمایان می‌کنم.

7 تمام بُتهایش ذره‌ذره خواهند شد و تمام چیزهایی که با مزد روسپیگری در پرستشگاه به دست آورده است در آتش خواهند سوخت. دشمنان، هدایای بت‌پرستان را تاراج خواهند کرد و آنها را به همان ترتیب در جای دیگر به کار می‌برند.»

8 میکا گفت: «به این سبب من می‌گریم و سوگواری می‌کنم. با پای برهنه و تن عریان راه می‌روم و همچون شغالان از غم زوزه می‌کشم و مانند شترمرغها شیون می‌کنم،

9 زیرا زخم مردم سامره درمان ناپذیر است و مردم یهودا هم بزودی به این بلا دچار می‌شوند. ویرانی به دروازه‌های اورشلیم، یعنی مسکن قوم من رسیده است.»

نزدیک شدن دشمن به اسرائیل

10 این خبر را به شهر جت نرسانید. نگذارید کسی گریه شما را بشنود. ای اهل بیت عفره، از فرط غم و شرمندگی در خاک بغلطید.

11 ساکنان شافیر عریان و سرافکنده تبعید می‌شوند. مردم صانان جرأت نمی‌کنند که از شهر خارج شوند. هنگامی‌که صدای شیون و سوگواری از بیت ایصل به گوشتان برسد، بدانید که آنجا خالی از خطر دشمن نیست.

12 اهالی ماروت با نگرانی در آرزوی رسیدن روزهای بهتری هستند، زیرا خداوند مصیبت را به نزدیک دروازه‌های اورشلیم آورده است.

13 ای ساکنان لاکیش، اسبها را به ارّابه‌ها ببندید و فرار کنید، زیرا شما پیش از همه، از گناهان مردم اسرائیل پیروی کردید و مردم اورشلیم را به راه گناه کشاندید.

14 اکنون ای مردم یهودا، با شهر مورَشَت جت وداع کنید، زیرا برای پادشاهان اسرائیل از شهر اکزیب کمکی نمی‌رسد.

15 ای مردم مریشه، خداوند شما را به دست دشمنان تسلیم می‌کند. آنها شهر شما را متصرّف می‌شوند و رهبران اسرائیل به غار عدُلام پناه می‌برند.

16 در غم فرزندان محبوبتان گریه کنید. از غصّه سرهایتان را مانند سر کرکس بتراشید، زیرا دشمنان شما فرزندانتان را به سرزمینهای دور به اسارت می‌برند.

—https://api-cdn.youversionapi.com/audio-bible-youversionapi/84/32k/MIC/1-6616123e21e4774846be88ba5d65551b.mp3?version_id=181—

Categories
میکا

میکا 2

سرنوشت کسانی‌که در حق فقرا ظلم می‌کنند

1 وای بر شما که در شب نقشه‌های شوم می‌کشید و وقتی‌که صبح می‌شود آنها را عملی می‌سازید. در هر فرصتی که به دست آورید، مرتکب کارهای بد می‌شوید.

2 به زمین و خانهٔ مردم طمع می‌کنید و آنها را بزور می‌گیرید. مال و خانهٔ هیچ‌کسی از دست شما در امان نیست.

3 بنابراین خداوند می‌فرماید: «من تصمیم گرفته‌ام چنان بلایی بر شما نازل کنم که نتوانید از آن بگریزید. به روزگار بد گرفتار می‌شوید و دیگر با غرور گام برنمی‌دارید.

4 در آن زمان شما مَثَل و زبانزد مردم می‌شوید. با تلخی نوحه‌سرایی می‌کنید و می‌گویید:

«ما بکلّی تباه شدیم،

زیرا خداوند سرزمین ما را از ما گرفت

و بین مردمی تقسیم کرد که ما را به اسارت بردند.»

5 وقتی آن سرزمین را به قوم خود بازگردانم، هیچ‌کدام از شما از آن سهمی نمی‌برید.

6 امّا مردم به من موعظه می‌کنند و می‌گویند: «در آن مورد موعظه نکن، خدا ما را شرمسار نخواهد کرد.

7 آیا فکر می‌کنید که بنی‌اسرائیل، مورد نفرین خداوند قرار گرفته‌ است؟ آیا صبر خداوند تمام شده است؟ آیا او واقعاً با ما چنین رفتار می‌کند؟ آیا او با کسانی‌که کارها و کردار نیک داشته باشند، با مهربانی صحبت نمی‌کند؟»

8 خداوند می‌فرماید: «امّا شما برضد قوم من برخاسته و دشمن آنها شده‌اید و منتظر هستید تا به آنها صدمه بزنید و مانند راهزنان قبای آنان را بدزدید.

9 زنان قوم مرا از خانه‌های باصفایشان بیرون می‌رانید و اطفال آنها را از حق و برکاتی که من به آنها داده‌ام، برای همیشه محروم می‌کنید.

10 برخیزید و بروید! دیگر در اینجا در امان نمی‌باشید، زیرا به‌خاطر گناهان شما اینجا محکوم به فنا شده است.

11 «اگر شخص دروغگو و فریبکاری بیاید و با شما دربارهٔ کیف و لذّت شراب صحبت کند، فوراً او را به عنوان یک نبی قبول می‌‌کنید.

وعدهٔ نجات

12 «ای ‌اسرائیل، من بازماندگان قوم تو را جمع می‌کنم و مانند گوسفندان به آغل برمی‌گردانم. جمعیّت آنها افزایش می‌یابد و شور و غوغایشان دشت و دَمَن را پر خواهند کرد.»

13 خدا راه را برای ایشان باز خواهد کرد. آنها دروازه‌های شهر را گشوده و آزاد از آنها عبور خواهند کرد. خود خداوند، پادشاه ایشان خواهد بود و آنها را رهبری خواهد نمود.

—https://api-cdn.youversionapi.com/audio-bible-youversionapi/84/32k/MIC/2-b2f79ba4651fc03e500872f9eeb9cdbb.mp3?version_id=181—

Categories
میکا

میکا 3

سرزنش رهبران اسرائیل توسط میکا

1 ای رهبران اسرائیل، بشنوید! شما باید مفهوم عدالت را بدانید،

2 امّا برعکس، شما از خوبی نفرت و بدی را دوست ‌دارید. پوست قوم مرا می‌کنید و گوشتی بر استخوان آنها باقی نمی‌گذارید.

3 گوشت آنها را می‌خورید، پوست آنها را از بدنشان جدا کرده استخوانهایشان را تکه‌تکه می‌کنید و مثل گوشت در دیگ می‌اندازید.

4 آنگاه به درگاه خداوند دعا می‌کنید، ولی او دعای شما را نمی‌شنود و چون مرتکب کارهای زشت شده‌اید روی خود را از شما برمی‌گرداند.

5 خداوند می‌فرماید: «ای انبیا، شما قوم مرا گمراه کرده‌اید. کسی‌که به شما پول می‌دهد برایش دعای خیر می‌کنید و کسی را که پول نمی‌دهد، تهدید می‌نمایید.

6 روز روشن شما به پایان رسیده است و آفتاب بر شما نمی‌تابد. دیگر رؤیایی نمی‌بینید و پیشگویی نخواهید کرد.»

7 فال‌بینان و آنهایی که آینده را پیشگویی می‌کنند شرمنده و رسوا می‌شوند و از شرم روی خود را می‌پوشانند. چون خداوند به آنها جواب نخواهد داد.

8 امّا من سرشار از قدرت روح خداوند هستم و با جرأت می‌توانم قوم اسرائیل را متوجّه گناهانشان سازم.

9 پس ای پیشوایان اسرائیل که از عدالت متنفّرید و راستی را خطا جلوه می‌دهید، به حرف من گوش بدهید!

10 شما شهر خدا، یعنی اورشلیم را بر قتل و بی‌عدالتی بنا کرده‌اید.

11 حاکمان رشوه می‌گیرند، کاهنان تا مزد نگیرند تعلیم نمی‌دهند و انبیا هم به رایگان نبوّت نمی‌کنند. این اشخاص ادّعا می‌کنند که خداوند با آنهاست و خطری متوجّه آنها نیست.

12 پس به‌خاطر شما اورشلیم مانند کشتزاری شیار شده، به تودهٔ خاک تبدیل می‌گردد و کوهی که معبد بزرگ بر آن بنا شده، به جنگل مبدل می‌شود.

—https://api-cdn.youversionapi.com/audio-bible-youversionapi/84/32k/MIC/3-18680b90cb79cf966c024684b5186575.mp3?version_id=181—

Categories
میکا

میکا 4

صلح جهانی خدا

1 در روزهای آخر،

کوهی که معبد بزرگ خداوند بر آن بنا شده،

مشهورترین و بلندترین کوه دنیا می‌شود

و ملّتهای مختلف به آنجا می‌آیند

2 و خواهند گفت:

«بیایید به کوه صهیون و معبد بزرگ خدای اسرائیل برویم.

او آنچه را که می‌خواهد ما انجام دهیم به ما خواهند آموخت.

ما در راهی که او برگزیده است گام برمی‌داریم.

زیرا خداوند در صهیون با قوم خود سخن می‌گوید

و تعالیم او از اورشلیم می‌آید.»

3 خداوند در بین اقوام جهان داوری می‌کند.

اختلافات قدرتهای بزرگ را در دور و نزدیک جهان حل می‌کند.

مردم از شمشیرهای خود گاوآهن

و از نیزه‌های خود ارّه می‌سازند.

قومی به روی قوم دیگر شمشیر نمی‌کشد

و برای جنگ و خونریزی آماده نمی‌شود.

4 هرکسی در تاکستان

و در زیر سایهٔ درخت انجیر خود، بدون ترس

در صلح و امنیّت زندگی خواهد کرد.

این وعده را خداوند متعال داده است.

5 اقوام جهان به عبادت خدایان خود می‌پردازند و از آنها پیروی می‌کنند، ولی ما برای همیشه خداوند، خدای خود را ستایش می‌کنیم و او را پیروی خواهیم کرد.

بازگشت اسرائیل از اسارت

6 خداوند می‌فرماید: «در آن روز مردمان لنگ و غمدیده را که از دیارشان رانده شده بودند، جمع می‌کنم.

7 به اشخاص لنگ و بازماندگان قوم که در تبعید به سر می‌برند، زندگی تازه می‌بخشم و آنها را قومی نیرومند می‌سازم. خودم در صهیون، از آن روز تا به ابد، بر آنها سلطنت خواهم کرد.»

8 ای اورشلیم، جایی که خدا مانند شبان از بُرج دیده‌بانی، مراقب قوم خود می‌باشد، تو دوباره پایتخت پادشاهی خودت خواهی شد.

9 چرا فریاد برمی‌آوری؟ چرا مانند زنی که در حال زایمان باشد درد می‌کشی؟ آیا به‌خاطر این است که پادشاهی نداری و مشاورین تو همه مرده‌اند؟

10 ای مردم اورشلیم، مانند زنی که می‌زاید از درد به خود بپیچید و بنالید، زیرا شما باید از این شهر بیرون بروید و در صحرا زندگی کنید. شما به بابل برده می‌شوید، امّا در آنجا خداوند به دادتان می‌رسد و شما را از دست دشمنان نجات می‌دهد.

11 اقوام زیادی با هم جمع شده‌اند تا به تو حمله کنند. آنها می‌گویند: «اورشلیم باید نابود شود! ما این شهر را خراب می‌کنیم!»

12 امّا آنها نمی‌دانند که ارادهٔ خداوند چیست و نمی‌فهمند که او روزی آنها را مانند خوشه‌های گندم برای کوبیدن در خرمنگاه جمع خواهد کرد.

13 خداوند می‌فرماید: «ای مردم اورشلیم، بروید و دشمنان خود را مجازات کنید! من شما را همانند گاو نری با شاخ آهنین و سُمهای برنزی قوی می‌گردانم. شما اقوام بسیاری را شکست خواهید داد و اموالی را که بزور گرفته‌اند، به من، خداوند تمام جهان تقدیم خواهید کرد.»

—https://api-cdn.youversionapi.com/audio-bible-youversionapi/84/32k/MIC/4-ee69a2a73c91dbbe2e6e423e3bde1653.mp3?version_id=181—