Categories
حزقیال

حزقیال 23

خواهران گناهکار

1 خداوند به من فرمود:

2 «ای انسان فانی، دو خواهر بودند، دختران یک مادر.

3 وقتی جوان بودند، در مصر روسپیگری کردند. در جوانی روسپی شدند، سینه‌هایشان در آنجا نوازش شد و بکارت خود را از دست دادند.

4 خواهر بزرگتر اهوله و خواهر کوچکتر اهولیبه نام داشت. اهوله سامره و اهولیبه اورشلیم است. ایشان از آن من شدند و پسران و دختران به دنیا آوردند.

5 در زمانی که اهوله از آن من بود، روسپیگری کرد و عاشق آشوریان شد.

6 رزمندگانی که جامهٔ بنفش به تن داشتند، فرمانداران، سرداران، همهٔ ایشان جوانان دلپسند و اسب سواران بودند.

7 او روسپی همهٔ افسران آشوری شد و شهوت او باعث شد که با پرستش بُتهای آشوری خود را آلوده سازد.

8 او همچنان به کار خود ادامه داد، فاحشه‌ای در مصر، آنجا که بکارتش را از دست داده بود. از زمانی که دختر جوانی بود، مردان با او همبستر شدند و با او چون فاحشه رفتار کردند.

9 بنابراین من او را به دست عاشقان آشوریش که خواستارشان بود ‌سپردم.

10 آنها او را برهنه کردند، دختران و پسرانش را گرفتند و سپس خودِ او را با شمشیر کشتند. زنان در همه‌جا در بارۀ سرنوشتِ شومِ او شایعه می‌ساختند.

11 «اگرچه خواهرش اهولیبه این را دید، امّا او در روسپیگری از خواهر خود بدتر، فاسدتر و شهوتران بود.

12 او نیز پر از هوس برای بزرگان آشور، افسران، رزمندگان با جامه‌های آبی روشن و افسران سواره نظام و همهٔ مردان جوان زیبا روی بود.

13 دیدم که او نیز آلوده شده است و هر دو به یک راه رفته‌اند.

14-15 «او بیشتر و بیشتر در عمق فساد غرق شد. او جذب تصاویر کَنده‌کاری شدهٔ مقامات بابلی روی دیوار با کمربند و سربندهای زیبا که با رنگ قرمز رنگ شده بودند، گشت.

16 هنگامی‌که آنها را دید، شهوتی شد و به دنبال ایشان قاصدانی به بابل فرستاد.

17 بابلی‌ها آمدند و با او همبستر شدند. و با شهوت خود او را آلوده ساختند و پس از آنکه خود را با ایشان آلوده ساخت با بیزاری از ایشان روی‌گردان شد.

18 هنگامی‌که آشکارا به روسپیگری و عریانی خویش ادامه داد، من از او همچون خواهرش بیزار و روی‌گردان شدم.

19 امّا او بیشتر مانند زمان جوانی‌اش که در سرزمین مصر روسپی بود، روسپیگری کرد.

20 او پر از هوس برای مردان شهوترانی بود که مانند الاغ و اسب بودند.

21 ای اهولیبه، می‌خواستی فسادی را که در جوانی در مصر مرتکب شدی و مجرم شناخته شدی تکرار کنی، هنگامی‌که مردان با سینه‌های تو بازی کردند و تو بکارت خود را از دست دادی.»

داوری خدا بر خواهر جوانتر

22 ای اهولیبه، خداوند متعال چنین می‌فرماید: «من عاشقانت را که حالا تو از آنها متنفّر شده‌ای، علیه تو تحریک می‌کنم تا از هر طرف به تو هجوم آورند.

23 بابلی‌ها و تمام کلدانیان را از فقود، شوع و قوع جمع می‌کنم و همچنین آشوریان را که جوانان جنگجو و خوش‌چهره و سوارکاران ماهر هستند با فرماندهان و رهبرانشان برضد تو می‌فرستم.

24 ایشان از شمال با ارتشی بزرگ و ارّابه‌ها و گاریها یورش خواهند آورد. ایشان با سپر و کلاهخود از خودشان محافظت می‌کنند و تو را محاصره خواهند کرد. من تو را به دست ایشان خواهم داد و تو را با قوانین خود داوری خواهند کرد.

25 چون از تو خشمگین هستم، اجازه خواهم داد که در خشم خود با تو رفتار کنند. ایشان بینی و گوشهای تو را خواهند برید و فرزندانت را خواهند کشت. بله ایشان پسران و دخترانت را دستگیر می‌کنند و بقیّهٔ را طعمهٔ آتش خواهند کرد.

26 ایشان جامه از تن تو بیرون خواهند آورد و جواهرات پرارزش تو را خواهند برد.

27 بنابراین به هرزگی و روسپیگری که تو از سرزمین مصر آوردی پایان می‌دهم. تو دیگر خواستار ایشان نخواهی بود و دیگر مصر را به یاد نخواهی آورد.»

28 این است آنچه خداوند متعال می‌فرماید: «من تو را به دست کسانی‌که از ایشان نفرت داری خواهم سپرد، به دست کسانی‌که با بیزاری از ایشان روی‌گردان شدی.

29 چون از تو متنفّر هستند، هرچه را که برای آن کار کرده‌ای خواهند گرفت و تو را چون فاحشه‌ای عریان رها خواهند کرد.

30 شهوت و روسپیگری تو، اینها را بر سرت آورده است زیرا تو روسپی ملّتها شدی و خود را با بُتهای ایشان آلوده کردی.

31 تو در راه خواهرت رفتی، بنابراین جام مجازات او را به دست تو می‌دهم.»

32 خداوند متعال می‌فرماید:

«تو از جام ژرف و بزرگ خواهرت خواهی نوشید.

همه تو را مسخره خواهند کرد و ریشخند خواهند نمود،

زیرا گنجایش آن فراوان است.

33 تو پر از مستی و اندوه خواهی شد.

جام خواهر تو سامره،

جام وحشت و نابودی است.

34 تو آن را خواهی نوشید و تهی خواهی کرد

و با تکه‌های شکسته آن سینهٔ خود را پاره خواهی‌نمود.

من خداوند چنین سخن گفته‌ام.»

35 این است آنچه خداوند متعال می‌فرماید: «چون مرا فراموش و به من پشت کردی، پس به‌خاطر شهوترانی و روسپیگری خود رنج خواهی برد.»

داوری خدا بر هر دو خواهر

36 خداوند به من فرمود: «ای انسان فانی، آیا اهوله و اهولیبه را داوری خواهی کرد؟ آنگاه ایشان را از کارهای پلیدشان آگاه ساز.

37 زیرا ایشان زنا کرده‌اند و حتّی پسرانی را که برای من زاییده بودند، به عنوان خوراک برای بُتها قربانی کردند.

38 همچنین ایشان معبد بزرگ مرا آلوده کردند و روز سبت مرا بی‌حرمت ساختند.

39 در همان روزی که فرزندان خود را کشتند و قربانی بُتها کردند، به معبد بزرگ من آمدند و آن را آلوده ساختند.

40 «ایشان حتّی به سرزمین‌‌های دور برای مردان قاصدان فرستادند تا بیایند و آمدند. خود را برای ایشان شست‌وشو کردند و چشمهای خود را آرایش کردند و به خود جواهرات آویختند.

41 بر روی نیمکت با شکوهی نشستند و بر روی میزی که جلوی آن بود بُخور و روغنی را که به آنها دادم، گذاشتند.

42 صدای ناهنجار مردم اطراف او را دربر گرفته بود، بسیاری از این مردان مست را از صحرا آورده بودند و ایشان بازوبند به بازوی زنان بستند و تاجهای زیبا بر سرشان گذاشتند.

43 آنگاه گفتم، آه که از زنا کردن فرسوده شده است، امّا ایشان با او همبستر می‌شوند.

44 ایشان بارها نزد این روسپیان رفتند، ایشان نزد این زنهای هرزه یعنی اهوله و اهولیبه بازگشتند.

45 پس داوران دادگر باید ایشان را برای زناکاری و خونریزی مجرم اعلام کنند، زیرا زناکارند و دستهایشان به خون‌ آلوده است.»

46 خداوند متعال چنین می‌فرماید: «گروهی را علیه ایشان برمی‌انگیزم تا ایشان را هراسان و تاراج کنند.

47 این گروه ایشان را سنگسار خواهند کرد و با شمشیرهای خود ایشان را تکه‌تکه خواهند نمود، فرزندانشان را خواهند کشت و خانه‌هایشان را به آتش خواهند کشید.

48 بنابراین در این سرزمین به هرزگی پایان خواهم داد تا هشداری برای همهٔ زنان باشد تا مانند شما هرزگی نکنند.

49 ایشان سزای هرزگی شما را خواهند پرداخت و به‌خاطر بت‌پرستی گناهکارانهٔ خود، مجازات خواهید شد و خواهید دانست که من، خداوند متعال هستم.»

—https://api-cdn.youversionapi.com/audio-bible-youversionapi/84/32k/EZK/23-ef4b94f0fce0dbee8ef7a5d7adc7361d.mp3?version_id=181—

Categories
حزقیال

حزقیال 24

دیگ زنگ زده

1 در روز دهمِ ماه دهم از سال نهمِ تبعید ما، کلام خداوند به من فرمود:

2 «ای انسان فانی، تاریخ امروز را یادداشت کن، همین روز را، زیرا پادشاه بابل امروز اورشلیم را محاصره کرده است.

3 برای قوم سرکش مَثَلی تعریف کن و به ایشان بگو خداوند متعال چنین می‌فرماید:

«دیگ را بر آتش نهید

و از آب پر کنید.

4 بهترین قسمت‌های گوشت را در آن بگذارید،

شانه‌ها و رانها،

آن را از بهترین گوشتهای استخوان‌دار پُر کنید.

5 گوشت بهترین گوسفند را استفاده کنید؛

زیر دیگ، هیزم جمع کنید،

آب را به جوش آورید،

گوشت و استخوان را بجوشانید.»

6 بنابراین خداوند متعال چنین می‌فرماید: «وای بر شهر خونین، دیگی که زنگش در اندرون است که زنگش از آن بیرون نرفته است. آن را تکه‌تکه خالی کنید، استثناء قایل نشوید.

7 چون خونی که ریخته، درون اوست. او آن را در روی صخرهٔ عریان نهاد. او آن را روی زمین نریخت تا با خاک بپوشاند.

8 برای اینکه خشم خود را برانگیزم و انتقام بگیرم، خونی را که او ریخته در روی صخره‌ای عریان نهادم تا پوشیده نگردد.»

9 بنابراین خداوند متعال چنین می‌فرماید: «وای بر شهر خون‌آلود، من تودهٔ هیزم را بزرگ خواهم کرد.

10 بر هیزم بیافزایید، آتش را برافروزید، گوشت را خوب بجوشانید، ادویه‌جات را در آن مخلوط کنید، استخوانها را بسوزانید.

11 آن دیگ برنزی خالی را روی آتش بگذارید تا گداخته گردد و مس آن بدرخشد تا آلودگی در آن ذوب شود و زنگ آن زدوده شود.

12 بیهوده خود را فرسوده کردم، زیرا زنگار ضخیم آن با آتش بیرون نخواهد شد.

13 ای اورشلیم، هرزگی کردارت، تو را آلوده ساخته است. سعی کردم که تو را پاک کنم، امّا آلوده ماندی. دیگر تا زمانی که قدرت خشم مرا تجربه نکنی، دوباره پاک نخواهی شد.

14 من، خداوند چنین گفته‌ام، زمان آن رسیده که عمل کنم. من گناهان تو را ندیده نخواهم گرفت و دلسوزی و رحم نخواهم کرد. تو به‌خاطر کردارت مجازات خواهی شد.»

مرگ همسر حزقیال نبی

15 کلام خداوند بر من آمد و فرمود:

16 «ای انسان فانی، می‌خواهم که با یک ضربه شادی چشمان تو را بگیرم، امّا تو نباید سوگوار شوی و یا گریه کنی و اشک بریزی.

17 آه بکش، امّا نه بلند. برای مرده سوگواری نکن. دستار به سرت کن و کفش بپوش، لب بالایی خود را مپوشان یا خوراک سوگواران را نخور.»

18 پس در صبح با مردم سخن گفتم و در غروب همسرم درگذشت و در روز بعد آنچه را به من فرمان داده بود، انجام دادم.

19 آنگاه مردم پرسیدند: «آیا به ما نخواهی گفت این کارها چه معنی دارد و چرا چنین رفتار می‌کنی؟»

20 پس به ایشان گفتم: «کلام خداوند به من فرمود

21 به قوم بگو من جایگاه مقدّس خود را که افتخار قدرت شما، شادی چشمان و خواستهٔ دل شماست، آلوده خواهم ساخت و پسران و دخترانتان را که بجا گذاشته‌اید با شمشیر کشته خواهند شد.

22 شما چون من خواهید کرد، لب بالایی خود را نخواهید پوشاند و نان سوگواران را نخواهید خورد.

23 دستار به سر و کفش به پا خواهید بود. دیگر سوگواری و گریه نخواهید کرد، بلکه در گناه خود خواهید پوسید و برای یکدیگر ناله خواهید کرد.

24 پس حزقیال نشانه‌ای برای شما خواهد بود. کاری را که او کرد شما مانند او انجام خواهید داد. هنگامی‌که چنین روی دهد خواهید دانست که من، خداوند متعال هستم.»

25 خداوند فرمود: «ای انسان فانی، معبد بزرگ قوی را که باعث افتخار و سرور ایشان بود و از تماشا و بازدید کردن آن لذّت می‌بردند از ایشان خواهم گرفت و همچنین پسران و دختران ایشان را نیز خواهم گرفت.

26 در آن روز کسی‌که گریخته باشد، زودتر می‌آید و خبرها را به تو گزارش خواهد داد.

27 در آن روز، برای کسی‌که گریخته است، دهان تو باز خواهد شد و سخن تو دیگر خاموش نخواهد شد تا تو برای ایشان نشانه‌ای باشی و خواهند دانست که من خداوند هستم.»

—https://api-cdn.youversionapi.com/audio-bible-youversionapi/84/32k/EZK/24-7468972e5a5c60f095b74be0042bb979.mp3?version_id=181—

Categories
حزقیال

حزقیال 25

نبوّت علیه عمون

1 خداوند به من فرمود:

2 «ای انسان فانی، به سوی عمون روی کن و علیه ایشان نبوّت کن.

3 به ایشان بگو کلام خداوند متعال چنین می‌فرماید: شما از آلوده شدن معبد بزرگ من، نابودی سرزمین اسرائیل و اسارت مردم یهودا خشنود گشتید.

4 چون شادمان بودید، اجازه خواهم داد تا قبایل شرقی بیابان بر شما چیره گردند. ایشان در سرزمین شما اردو خواهند زد و در آنجا ساكن می‌گردند. ایشان میوه‌ای را خواهند خورد و شیری را خواهند نوشید که می‌بایست از آن شما باشد.

5 شهر ربه را چراگاه شترها و عمون را جایگاه گلّه‌ها خواهم گردانید، آنگاه خواهید دانست که من خداوند هستم.»

6 خداوند متعال چنین می‌فرماید: «چون شما با تمام بداندیشی علیه اسرائیل، دست زدید و پایکوبی و شادمانی کردید،

7 بنابراین من دست خود را علیه شما دراز می‌کنم و شما را به دست ملّتهایی خواهم داد که شما را تاراج کنند. شما را بکلّی نابود خواهم کرد تا دیگر ملّتی و کشوری نداشته باشید.»

نبوّت علیه موآب

8 خداوند متعال ‌فرمود: «چون مردم موآب گفتند یهودا نیز مانند ملّتهای دیگر است،

9 اجازه خواهم داد تا شهرهایی که از مرزهای موآب دفاع می‌کنند، حتّی بهترین شهرها یعنی بیت یشیموت و بعل معون و قیریتایم مورد حمله قرار بگیرند.

10 اجازه خواهم داد تا قبایل شرق بیابان، موآب و عمون را با هم تسخیر کنند تا دیگر یادی از عمون در میان ملّتها بجا نماند.

11 موآب را مجازات خواهم کرد و ایشان خواهند دانست که من خداوند هستم.»

نبوّت علیه اَدوم

12 خداوند متعال چنین ‌می‌فرماید: «مردم اَدوم از یهودا بی‌رحمانه انتقام گرفتند و این کار موجب شد که بسیار خاطی شوند.

13 بنابراین من دستم را علیه اَدوم دراز خواهم کرد و همهٔ مردم و حیوانات آنجا را خواهم کشت. آن سرزمین را ویران خواهم نمود و از شهر تیمان تا شهر ددان، مردم با شمشیر کشته خواهند شد.

14 من انتقام خود را به دست قوم خود اسرائیل، از اَدوم خواهم گرفت و ایشان باعث خواهند شد تا اَدوم شدّت خشم مرا حس کند و خواهند دانست مورد خشم من قرار گرفتن یعنی چه.»

نبوّت علیه فلسطین

15 خداوند متعال چنین می‌فرماید: «چون فلسطینی‌ها انتقام‌جویانه عمل کردند و با قلبی کینه‌توز و برای نابودی و دشمنی بی‌پایان انتقام گرفتند،

16 پس من دست خود را علیه فلسطینی‌ها دراز خواهم کرد و کریتیان را از میان خواهم برداشت و بقیّهٔ ساحل دریا را نابود خواهم کرد.

17 من انتقام شدید خواهم گرفت و با خشم ایشان را مجازات خواهم کرد. هنگامی‌که از ایشان انتقام بگیرم خواهند دانست که من خداوند هستم.»

—https://api-cdn.youversionapi.com/audio-bible-youversionapi/84/32k/EZK/25-4158a13851392ef9e67929d22303f594.mp3?version_id=181—

Categories
حزقیال

حزقیال 26

نبوّت علیه صور

1 در روز اول ماه از سال یازدهم، کلام خداوند بر من آمد و چنین فرمود:

2 «ای انسان فانی، چون صور دربارهٔ اورشلیم چنین گفت: هَه، دروازهٔ مردم شکسته است، قدرت بازرگانی او تمام شده! او دیگر رقیب ما نخواهد بود.»

3 پس خداوند متعال چنین می‌فرماید: «توجّه کن ای صور، من علیه تو هستم. من ملّتهای بسیاری را علیه تو برمی‌انگیزم همان‌طور که دریا امواج خود را برمی‌انگیزد.

4 ایشان دیوارهای صور را نابود خواهند کرد و بُرجهای آن را خواهند شکست، خاک آن را خواهم رُفت و آن را صخره‌ای عریان خواهم ساخت.

5 آن در میان دریا مکانی برای گستردن تورها خواهد بود. خداوند متعال سخن گفته است. آن مورد تاراج ملّتها قرار خواهد گرفت

6 و کسانی‌که در شهرهای سرزمین اصلی هستند با شمشیر کشته خواهند شد. آنگاه خواهند دانست که من خداوند هستم.»

7 پس خداوند متعال چنین می‌فرماید: «من نبوکدنصر پادشاه بابل، شاه شاهان را به همراه اسبها، ارّابه‌ها، سواره‌نظام و ارتش بزرگ و نیرومند از شمال خواهم آورد.

8 کسانی‌که در سرزمین اصلی هستند با شمشیر کشته خواهند شد. دشمن در برابر تو سنگرها خواهد کند و پشته‌ها خواهد ساخت و سقفی از سپرها برخواهد افراشت.

9 او با دژکوب‌ها به دیوارهای تو خواهد زد و با تبر بُرجهای تو را خواهد شکست.

10 اسبانش آن‌قدر زیاد خواهند بود که غبارشان تو را بپوشاند. صدای سواران، گاریها و ارّابه‌ها دیوارهای تو را به لرزه خواهند انداخت، هنگامی‌که از دروازه‌هایت چون شهری که دیوارهایش شکسته بگذرد.

11 خیابانهایت را زیر سُم اسبهایش لگدمال خواهد کرد. مردمِ تو را از دَم شمشیر خواهند گذراند و ستونهای مستحکم تو به زمین فرو خواهند ریخت.

12 ایشان ثروت تو را به تاراج خواهند برد و کالاهایت را غارت خواهند کرد. دیوارها را ویران و خانه‌های با شکوه تو را نابود خواهند کرد. سنگ و چوب و خاک تو را در آب خواهند ریخت.

13 آهنگ سرود تو را خاموش خواهم کرد و آوای چنگ‌هایت دیگر شنیده نخواهد شد.

14 من تو را صخرهٔ عریانی خواهم کرد، جایی که در آن تور می‌گسترانند. تو هرگز بازسازی نخواهی شد.»

15 خداوند متعال در مورد شهر صور می‌فرماید: «هنگامی‌که مجروحان ناله می‌کنند و کشتار در میان تو رخ می‌دهد، آیا کرانه‌هایت از سقوط تو نخواهند لرزید؟

16 آنگاه همهٔ پادشاهان کشورهای ساحلی از تختهای خود فرود خواهند آمد و ردا و جامهٔ قلّابدوزی خود را از تن بیرون می‌آورند. وحشت ایشان را خواهد پوشاند. بر روی زمین خواهند نشست، هر لحظه خواهند لرزید و از سرنوشت تو در شگفت خواهند شد.

17 برای تو سوگواری نموده، چنین خواهند سرایید:

«شهر مشهور ویران گشت،

کشتی‌هایش از دریا رانده شده‌اند.

مردم این شهر بر دریاها حکمرانی می‌کردند

و تمام کسانی را که در ساحل دریا زندگی می‌کردند به وحشت می‌انداختند.

18 اکنون در روز سقوط آن،

جزایر می‌لرزند،

و مردم از چنین خرابی در هراسند.»

19 خداوند، متعال چنین می‌فرماید: «هنگامی‌که تو را شهر ویرانه‌ای سازم مانند شهرهای متروک، تو را با آبهای عظیم ژرفناک می‌پوشانم.

20 آنگاه من تو را به دنیای مردگان می‌اندازم تا به مردم زمان قدیم بپیوندی. در میان ویرانه‌های باستانی، با کسانی‌که به دنیای مردگان فرو می‌روند در دنیای مردگان جای خواهی داشت.

21 تو را نمونهٔ وحشتناکی خواهم کرد و سرانجام تو چنین خواهد بود. مردم به دنبال تو خواهند گشت، امّا هرگز یافت نخواهی شد.» خداوند متعال چنین فرموده است.

—https://api-cdn.youversionapi.com/audio-bible-youversionapi/84/32k/EZK/26-2e3a32256125a1095d1312fbc8cc1064.mp3?version_id=181—

Categories
حزقیال

حزقیال 27

سوگنامه‌ای برای صور

1 کلام خداوند بر من آمد و فرمود:

2 «اینک ای انسان فانی، سوگنامه‌ای برای صور بخوان

3 و به صور که بر دروازهٔ دریا واقع شده و با مردم همهٔ سواحل تجارت می‌کنند بگو: خداوند متعال چنین می‌فرماید:

«ای صور، تو گفته‌ای که من کمال زیبایی هستم!

4 مرزهای تو در قلب دریاهاست.

سازندگانت، زیبایی تو را کامل کردند.

5 ایشان از درختان صنوبرِ کوهِ حرمون برای الوار

و از چوب درختهای سدر لبنان برای ساختن دَکل به جهت تو استفاده کردند.

6 پاروهایت را از بلوطهای باشان ساختند،

عرشه‌ات را از کاجهای سواحل قبرس ساختند،

و با عاج تزئین کردند.

7 بادبانهایت از کتان گلدوزی شدهٔ مصری بود که چون درفش تو بود.

سایبانهایت از پارچه‌های مرغوب آبی و بنفش جزیرهٔ قبرس بود.

8 پاروزنان تو از مردم صیدون و ارواد،

و ملوانانت از مردان کارآزمودهٔ تو بودند.

9 نجّاران کشتی تو، مردان کارآزمودهٔ جُبیل بودند.

ملوانان دریانورد همهٔ کشتی‌ها در بازارهای تو تجارت می‌کردند.

10 «سربازانی از پارس، لود و لیبی در ارتش تو خدمت می‌کردند. ایشان سپر و کلاهخود خود را در پادگانهای تو می‌آویزند. ایشان مردانی هستند که برای تو افتخار آوردند.

11 سربازان ارواد از دیوارهایت نگهبانی و مردان جماد از بُرجهایت محافظت می‌کردند. ایشان سپرهایشان را بر دیوار تو آویختند. ایشان مردانی بودند که تو را زیبا ساختند.

12 «تو در اسپانیا تجارت کردی و در عوض کالاهای فراوانت، نقره، آهن، روی و سرب گرفتی.

13 تو در یونان، توبال و ماشک تجارت کردی و کالاهای خود را با بردگان و وسایل برنزی عوض کردی.

14 تو کالای خود را برای اسبهای بارکشی و اسبهای جنگی و قاطرها به بیت‌توجرمه فروختی.

15 مردم رودس با تو داد و ستد می‌کردند، مردم بسیاری از سواحل در عوض کالاهایت، عاج و آبنوس به تو دادند.

16 مردم سوریه کالاها و فرآورده‌های تو را خریدند. ایشان در عوض کالاهایت، فیروزه، ارغوان، کارهای گلدوزی شده، کتان نازک، مرجان و یاقوت می‌دادند.

17 یهودا و سرزمین اسرائیل با تو داد و ستد داشتند و به جای کالاهایت به تو گندم، عسل، روغن زیتون و ادویه می‌دادند.

18 دمشق به‌خاطر کالاهای فراوانت با تو داد و ستد کرد و بهای آنها را با شراب حلبون و پشم زاهار پرداخت کرد.

19 ایشان آهن ساخته شده و ادویه در عوض کالاهای تو می‌دادند.

20 مردم ددان، به عوض کالاهای تو، نمد برای زین اسب می‌دادند.

21 عربها و فرمانروایان سرزمین قیدار برای کالاهای تو برّه، گوسفند و بُز می‌دادند.

22 بازرگانان سبا و رعمه با تو داد و ستد می‌کردند و برای کالاهای تو بهترین ادویه و سنگهای گرانبها و طلا می‌دادند.

23 بازرگانان حرّان، کنه، عدن، سبا، آشور و کلمد با تو تجارت می‌کردند.

24 ایشان به تو جامه‌های گرانبها و پارچه‌های آبی و قلّابدوزی و فرشهای رنگارنگ را که با ریسمانها بسته‌بندی شده بودند، فروختند.

25 کشتی‌های ترشیشی با کالاهای تو به سفر رفتند.

«پس تو انباشته و سنگین در قلب دریاها بودی.

26 پاروزنانت تو را به دریاهای دور بردند.

باد شرق تو را در قلب دریاها درهم شکسته است.

27 همهٔ ثروت و کالاهایت،

همهٔ دریانوردان و ناخدایانت،

و نجّاران کشتی و بازرگانانت،

همهٔ سربازانت که در کشتی بودند،

همه و همه در روز نابودی تو در دریا ناپدید شدند.

28 از فریاد ناخداهایت سواحل لرزیدند.

29 «همهٔ پاروزنان، کشتی را ترک کردند.

دریانوردان و همهٔ ناخدایان در ساحل ایستاده‌اند.

30 و برای تو شیون می‌کنند و به تلخی می‌گریند،

ایشان خاک بر سر خود می‌ریزند و در خاکستر می‌غلطند.

31 به‌خاطر تو موی سر خود را می‌تراشند

و پلاس می‌پوشند

و با تلخیِ جان بر تو می‌گریند.

32 آنها در سوگواری خود برای تو چنین می‌سرایند:

‘چه شهری مانند صور در دریا نابود شده است؟

33 هنگامی‌که کالاهای تو از دریا می‌رسید،

مردم بسیاری را خشنود می‌کردی.

با فراوانی ثروت و کالاهایت پادشاهان جهان را توانگر کردی.

34 اکنون دریا تو را درهم شکسته است

و کالاهایت و همهٔ دریانوردانت در عمق آبها غرق شده‌اند.’

35 «همهٔ ساحل‌نشینان از حال تو حیران شده‌اند. پادشاهان ایشان ترسان و پریشان گشته‌اند و چهره‌های ایشان متشنّج گشته است.

36 تو برای همیشه نابود شده‌ای و بازرگانان در سراسر جهان ترسیده‌اند که مبادا به سرنوشت تو دچار گردند.»

—https://api-cdn.youversionapi.com/audio-bible-youversionapi/84/32k/EZK/27-f41f8f0020cd1d9ac4080d900d7c6428.mp3?version_id=181—

Categories
حزقیال

حزقیال 28

نبوّت علیه پادشاه صور

1 کلام خداوند متعال به من فرمود:

2 «ای انسان فانی، به پادشاه صور بگو خداوند متعال چنین می‌فرماید: تو دلی مغرور داری و گفته‌ای که خدا هستی و در قلب دریاها برتخت خدایان نشسته‌ای، امّا تو انسان هستی و نه خدا. با وجودی که اندیشهٔ خود را با اندیشهٔ خدا مقایسه می‌کنی، امّا تو خدا نیستی، بلکه فقط انسانی فانی هستی.

3 به راستی تو از دانیال حکیمتر هستی و هیچ رمزی از تو پوشیده نیست.

4 با دانش و بینش خود ثروت اندوخته‌ای و طلا و نقره برای خزانهٔ خود گرد آورده‌ای.

5 با دانش فراوانت در بازرگانی به ثروت خود افزوده‌ای و دلت به‌خاطر ثروت تو مغرور گشته است.»

6 بنابراین خداوند متعال می‌فرماید: «چون فکر می‌کنی که مثل خدا خردمند هستی،

7 در نتیجه بیگانگان، یعنی بی‌رحم‌ترین ملّتها را علیه تو خواهم آورد. ایشان علیه زیبایی و دانش تو شمشیر از نیام بیرون خواهند کشید و شکوه تو را آلوده خواهند ساخت.

8 تو را به گودال خواهند افکند و با مرگ خشونت‌آمیزی در قلب دریاها خواهی مُرد.

9 آیا هنوز در حضور کسانی‌که تو را می‌کشند، خواهی گفت: من خدا هستم؟ در حالی که در دست کسانی‌که تو را مجروح می‌کنند، فقط انسان هستی.

10 تو به خواری به دست بیگانگان خواهی مُرد. من، خداوند متعال چنین گفته‌ام.»

سقوط پادشاه صور

11 کلام خداوند به من فرمود:

12 «ای انسان فانی، سوگنامه‌ای برای پادشاه صور بخوان و به او بگو خداوند متعال چنین می‌فرماید: زمانی تو نمونهٔ کمال بودی، چه خردمند و زیبا بودی.

13 در عدن، در باغ خدا زندگی می‌کردی و خود را با انواع سنگهای گرانبها، چون عقیق قرمز، یاقوت زرد، الماس، فیروزه، یاقوت کبود، یشم، یاقوت قرمز و زمرّد می‌پوشاندی و با طلا می‌آراستی. آنها در روزی که آفریده شدی برای تو ساخته شدند.

14 من فرشتهٔ برگزیده را محافظ تو گذاشتم. تو در کوه مقدّس خدا بودی و در میان سنگهای آتشین قدم برمی‌داشتی.

15 از روزی که آفریده شدی، روش تو کامل بود تا زمانی که پلیدی در تو یافت شد.

16 در فراوانی داد و ستد پر از خشونت بودی و گناه ورزیدی، پس تو را مثل چیز آلوده‌ای از کوه خدا بیرون افکندم و فرشتهٔ محافظ، تو را از میان سنگهای آتشین بیرون کرد.

17 دل تو به‌خاطر زیبایی‌ات مغرور گردید و دانش خود را به سبب شکوه خود فاسد کردی. من تو را به زمین افکندم تا هشداری برای پادشاهان دیگر باشی.

18 در داد و ستد خود چنان ناراست بودی که معابد خود را آلوده ساختی؛ پس آتش از میان تو بیرون آوردم، تو را سوزاندم و تو را در برابر چشم همهٔ کسانی‌که می‌دیدند در روی زمین به خاکستر تبدیل کردم.

19 همهٔ کسانی‌که تو را می‌شناختند، ترسان شدند. تو به پایان دهشتناکی دچار شدی و دیگر هرگز وجود نخواهی داشت.»

نبوّت علیه صیدون

20 کلام خداوند به من فرمود:

21 «ای انسان فانی، به سوی صیدون بنگر و علیه آن نبوّت کن

22 و بگو خداوند متعال می‌فرماید: هان ای صیدون، من علیه تو هستم و شکوه خود را در میان تو آشکار خواهم ساخت و ایشان هنگامی‌که حکم خود را به اجرا بگذارم و قدّوسیّت خود را در آن آشکار سازم، خواهند دانست که من خداوند هستم.

23 من بیماری بر تو خواهم فرستاد و در خیابانهای تو خون جاری خواهم کرد. از هر سو به تو یورش خواهند آورد و مردم تو کشته خواهند شد. آنگاه خواهی دانست که من خداوند هستم.»

قوم اسرائیل برکت خواهد یافت

24 قوم اسرائیل دیگر در میان همهٔ همسایگان خود که با او به خواری رفتار کردند، خاری نخواهد دید که او را آزار دهد. آنگاه ایشان خواهند دانست که من، خداوند متعال هستم.

25 خداوند متعال چنین ‌فرمود: «هنگامی‌که قوم اسرائیل را از میان مردمی که پراکنده شده‌اند، گرد آورم و در برابر چشم ملّتها قدّوسیّت خود را به ایشان آشکار سازم، آنگاه در سرزمین خود که به بنده‌ام یعقوب دادم، زیست خواهند کرد.

26 ایشان در آنجا در امنیّت زندگی خواهند کرد و خانه خواهند ساخت و تاکستانها خواهند کاشت. من همهٔ همسایگانی را که با خواری با ایشان رفتار کردند، مجازات خواهم کرد. آنگاه خواهند دانست که من، خداوند متعال ایشان هستم.»

—https://api-cdn.youversionapi.com/audio-bible-youversionapi/84/32k/EZK/28-30716d10f009055362d89e86cbc22d2e.mp3?version_id=181—

Categories
حزقیال

حزقیال 29

نبوّت علیه مصر

1 در روزِ دوازدهم ماه دهم از سالِ دهم تبعید ما، خداوند به من فرمود:

2 «ای انسان فانی، رو به سوی فرعون کن و علیه او و همهٔ مردم مصر نبوّت کن

3 و بگو خداوند متعال چنین می‌فرماید: اینک ای فرعون، من علیه تو هستم. ای هیولای بزرگ که در میان نهرها دراز کشیده‌ای و می‌گویی: ‘رود نیل از آن من است و من آن را ساخته‌ام.’

4 من قلّابها به فک تو خواهم زد و ماهیان نهرهایت را به فلس‌هایت خواهم چسباند، و درحالی‌که همهٔ ماهیان به فلس‌هایت چسبیده‌اند تو را از نهر بیرون خواهم کشید.

5 من تو و همهٔ آن ماهیان را به بیابان خواهم افکند. بدن تو به روی زمین خواهد افتاد و دفن نمی‌شود. من آن را خوراک پرندگان و حیوانات خواهم کرد.

6 آنگاه همهٔ مردم مصر خواهند دانست که من خداوند هستم.

«اسرائیلی‌ها برای پشتیبانی به تو اتّکاء کردند امّا تو چوبدستی ضعیفی بیش نبودی.

7 هنگامی‌که تو را به دست گرفتند، شکستی و شانهٔ ایشان را پاره کردی و هنگامی‌که به تو تکیه دادند، شکستی و کمرهایشان را به لرزه انداختی.

8 پس اکنون من، خداوند متعال به تو می‌گویم: اینک شمشیری خواهم آورد تا مردم و حیوانات تو را نابود کند.

9 مصر سرزمینی متروک و ویران خواهد شد. آنگاه تو خواهی دانست که من خداوند هستم.

«چون گفتی: رود نیل از آن توست و تو آن را ساختی،

10 بنابراین من علیه تو و نهرهایت هستم و سرزمین مصر را از مجدل تا اسوان و تا مرز حبشه کاملاً ویران خواهم ساخت.

11 پای هیچ انسان و حیوانی از آن گذر نخواهد کرد و مدّت چهل سال متروک خواهد بود.

12 من مصر را ویران‌ترین کشور جهان خواهم ساخت. مدّت چهل سال شهرهای مصر ویران باقی خواهند ماند، ویران‌تر از بدترین شهرهای ویران دیگر. مصریان را آواره خواهم کرد؛ ایشان به هر کشوری خواهند گریخت و با مردمان دیگر زندگی خواهند کرد.»

13 خداوند متعال می‌فرماید: «پس از چهل سال مصریان را از میان مللی که پراکنده ساختم، باز خواهم آورد

14 و اجازه می‌دهم که در جنوب مصر، در میهن اصلی خود زیست کنند. ایشان ملّت ناتوانی خواهند بود.

15 از همهٔ حکومتها ناتوانتر و هرگز بر ملّتهای دیگر فرمانروایی نخواهند کرد. من ایشان را چنان کوچک خواهم کرد که دیگر نتوانند ارادهٔ خود را به دیگران تحمیل کنند.

16 اسرائیل دیگر هرگز برای یاری به ایشان تکیه نخواهد کرد. سرنوشت مصر به اسرائیل یادآوری خواهد کرد که تکیه کردن به آن چقدر نادرست است. آنگاه اسرائیل خواهد دانست که من، خداوند متعال هستم.»

نبوکدنصر مصر را تسخیر می‌کند

17 در روز اول ماه اول از سال بیست و هفتم تبعید ما، خداوند به من فرمود:

18 «ای انسان فانی، وقتی نبوکدنصر، پادشاه بابل به صور حمله کرد او سربازان خود را مجبور کرد چنان بارهای سنگینی حمل کنند که موی سرشان ساییده شد و کچل شدند و پوست شانه‌های ایشان زخم شد، امّا نه پادشاه و نه سربازان او از این زحمات سودی بردند.

19 بنابراین من خداوند متعال چنین می‌گویم: من سرزمین مصر را به نبوکدنصر پادشاه خواهم داد. او در ازای مزد ارتش خود همهٔ ثروت مصر را تاراج می‌کند و به غنیمت می‌برد.

20 من سرزمین مصر را در ازای مزد کاری که انجام داده به او می‌دهم، زیرا ایشان برای من کار می‌کردند. من، خداوند متعال سخن گفته‌ام.

21 «در آن روز قدرت گذشتهٔ قوم اسرائیل را تجدید می‌کنم و زبان تو را ای حزقیال، گویا می‌سازم تا همه بشنوند و بدانند که من خداوند هستم.»

—https://api-cdn.youversionapi.com/audio-bible-youversionapi/84/32k/EZK/29-ac310a26d7a9baacf020885a8a333029.mp3?version_id=181—

Categories
حزقیال

حزقیال 30

سوگنامه‌ای برای مصر

1 خداوند بار دیگر با من سخن گفت:

2 «ای انسان فانی، آنچه را که من، خداوند متعال می‌گویم، نبوّت کن و اعلام نما. این است کلماتی که باید بگویی:

«’روز وحشت فرا می‌رسد!’

3 زیرا آن روز نزدیک است، روز خداوند نزدیک است.

روز ابرها و زمان نابودی ملّتها.

4 در مصر جنگ خواهد بود

و تنگدستی عظیمی در حبشه.

بسیاری در مصر کشته خواهند شد،

کشور تاراج می‌شود و ویران.

5 «در آن جنگ سربازان مزدور از حبشه، لیبی، لود، عربستان، کوب، و حتّی از قوم من کشته خواهند شد.»

6 خداوند می‌فرماید: «از مجدل در شمال تا اسوان در جنوب، همهٔ پشتیبانان مصر در جنگ کشته خواهند شد و ارتش مغرور مصر نابود خواهد شد. من، خداوند متعال چنین گفته‌ام.

7 این سرزمین، ویران‌ترین سرزمین در جهان خواهد بود و شهرهایش کاملاً ویران خواهند ماند.

8 هنگامی‌که مصر را به آتش بکشم و همهٔ مدافعان آن کشته شوند، آنگاه خواهند دانست که من، خداوند هستم.»

9 «هنگامی‌که آن روز فرا رسد و مصر نابود گردد، قاصدان من با کشتی بیرون خواهند رفت تا حبشی‌های بی‌خبر را به وحشت بیندازند، آن روز نزدیک است.»

10 بنابراین خداوند متعال می‌فرماید: «به دست نبوکدنصر پادشاه بابل، ثروت مصر را پایان خواهم داد.

11 او و ارتش بی‌رحمش خواهند آمد تا سرزمین را نابود کنند. ایشان با شمشیر به مصر یورش خواهند آورد و سرزمین پر از اجساد خواهد شد.

12 من رود نیل را خشک خواهم کرد و مصر را در زیر قدرت مردان شریر خواهم گذاشت. بیگانگان همهٔ کشور را نابود خواهند کرد. من خداوند سخن گفته‌ام.»

13 خداوند متعال می‌فرماید: «من بُتها و خدایان دروغین مِمفیس را نابود خواهم کرد. دیگر کسی نخواهد بود تا در مصر فرمانروایی کند و من همهٔ مردم را وحشتزده خواهم کرد.

14 من جنوب سرزمین مصر را ویران خواهم کرد و شهر صوعن را به آتش خواهم کشید. و حکم داوری را در مورد تیبِس به اجرا در خواهم آورد.

15 خشم خود را بر پلوسیوم که شهر مستحکم مصر است، می‌ریزم و اهالی تیبِس را نابود می‌سازم.

16 من مصر را به آتش خواهم کشید و پلوسیوم به درد شدیدی گرفتار خواهد شد. دیوارهای تیبِس خواهند شکست و مِمفیس در روز با دشمن روبه‌رو خواهد شد.

17 جوانان اون و فِیبَسَت با شمشیر کشته می‌شوند و سایر مردم به اسارت برده می‌شوند.

18 هنگامی‌که در آنجا حکومت مصر را درهم بشکنم و نیروی مغرور آن پایان یابد، روز تَحفَنحیس تاریک می‌شود. ابرها آن را می‌پوشاند و مردم همهٔ شهرها به اسارت برده خواهند شد.

19 هنگامی‌که مصر را چنین مجازات کنم، خواهند دانست که من خداوند هستم.»

مجازات فرعون

20 در روز هفتم ماه اول از سال یازدهم تبعید ما، خداوند به من فرمود:

21 «ای انسان فانی، من بازوی فرعون را شکسته‌ام و کسی آن را نبسته یا درمان نکرده است تا شفا یابد و نیرومند شود تا بتواند شمشیر را به دست گیرد.

22 بنابراین من، خداوند متعال چنین سخن می‌گویم: من علیه فرعون هستم و بازوهای او را خواهم شکست؛ بازوی نیرومندش و دیگری را که شکسته بود و شمشیر را از دست او خواهم انداخت.

23 من مصریان را در سراسر جهان پراکنده خواهم کرد.

24 من بازوی پادشاه بابل را نیرومند می‌سازم و شمشیر خود را به دست او می‌دهم، امّا بازوهای فرعون را خواهم شکست و او ناله خواهد کرد و در برابر دشمن خود خواهد مُرد.

25 آری، او را ناتوان می‌کنم و پادشاه بابل را نیرومند. هنگامی‌که شمشیر خود را به او بدهم و او آن را به‌ طرف مصر نشانه بگیرد، همه خواهند دانست که من خداوند هستم.

26 من مصریان را در سراسر دنیا پراکنده خواهم ساخت. آنگاه همه خواهند دانست که من خداوند هستم.»

—https://api-cdn.youversionapi.com/audio-bible-youversionapi/84/32k/EZK/30-c053e61d5232f84e9e08697497faefc9.mp3?version_id=181—

Categories
حزقیال

حزقیال 31

مصر با درخت سدر مقایسه می‌شود

1 در روز اول ماه سوم از سال یازدهم تبعید ما، خداوند به من فرمود:

2 «ای انسان فانی، به فرعون و به مردم او بگو:

«در بزرگیت به چه شباهت داری؟

3 تو چون درخت سدری در لبنان هستی!

با شاخه‌های زیبای سایه‌گستر،

درخت بلندی که به ابرها می‌رسد.

4 آبها آن را تغذیه می‌کردند

و چشمه‌های عمیق آن را رشد می‌دادند تا بلند گردد.

آنجا که کاشته شده بود، رودخانه‌ها جاری بودند

و جویها به سوی همهٔ درختان جنگل روانه بودند.

5 چون سیراب بود،

از درختان دیگر بلندتر شد.

شاخه‌های آن دراز و تنومند شدند.

6 همهٔ پرندگان آسمان بر شاخه‌های آن آشیانه ساختند،

زیر شاخه‌هایش همهٔ حیوانات صحرا بچّه ‌زاییدند

و در سایه‌اش همهٔ ملّتهای بزرگ استراحت کردند.

7 چه درخت زیبایی بود،

چه بالا بلند با شاخه‌های دراز،

زیرا تا عمق آبهای روان ریشه دوانده بود.

8 هیچ درخت سدری در باغ خدا با آن قابل مقایسه نبود.

هیچ درخت صنوبری هرگز چنان شاخه‌هایی نداشت

و نه درختان دیگر چنان جوانه‌هایی.

هیچ درختی در باغ خدا چنین زیبا نبود.

9 من آن را با شاخه‌های گسترده زیبا کردم.

او مورد رَشک همهٔ درختان در عدن، باغ خدا بود.

10 «پس من، خداوند متعال می‌گویم که برای درختی که رشد کرد و به ابرها رسید چه رخ خواهد داد؛ هرچه بلندتر شد مغرورتر گردید.

11 پس من او را از خود رانده به دست قویترین پادشاه جهان تسلیم می‌کنم تا او را به سزای کارهای زشتش برساند.

12 بیگانگان بیرحم آن را قطع و ترک میکنند. شاخ و برگهای شکستهاش در تمام کوهها و درّهها پراکنده میشود. همهٔ ملّتهایی که در سایه‌اش استراحت می‌کردند، خواهند رفت.

13 بر تنهٔ افتاده آن، همهٔ پرندگان آسمان آشیانه گزیدند و در میان شاخه‌هایش همهٔ حیوانات وحشی لانه کردند.

14 بنابراین دیگر هیچ درختی هرقدر هم که سیراب باشد، آن‌قدر بلند نمی‌شود که از ابرها بگذرد. همهٔ آنها چون انسان فانی محکوم به مرگ هستند، محکوم به پیوستن به کسانی‌که به دنیای مردگان می‌روند.»

15 خداوند متعال چنین می‌فرماید: «در روزی که درخت به دنیای مردگان نزول کند، به نشانهٔ سوگواری با آبهای زیر زمینی آن را می‌پوشانم. رودخانه‌ها را از جریان باز می‌دارم و بسیاری از جویبارها جاری نخواهند شد. زیرا درخت مرده است، کوههای لبنان را با تاریکی خواهم پوشاند و همهٔ درختان جنگل را پژمرده خواهم کرد.

16 هنگامی‌که آن را به دنیای مردگان بفرستم، آواز فرو افتادنش ملّتها را به لرزه خواهد انداخت. تمام درختان عدن و نیکوترین درختان سیراب لبنان که به دنیای پایین رفته بودند، از سرنگونی آن خشنود می‌گردند.

17 آنها نیز با آن به دنیای مردگان فرو خواهند رفت، نزد کسانی‌که با شمشیر کشته شدند، کسانی‌که در میان اقوام در سایه‌اش زیست می‌کردند نابود خواهند شد.

18 «کدام‌یک از درختان باغ عدن در شکوه و جلال مانند تو بود؟ اکنون تو همراه درختان عدن به دنیای مردگان خواهی رفت و در میان نامختونان و کسانی‌که با شمشیر کشته شدند، خواهی افتاد. این فرعون و مردم او هستند.» خداوند متعال چنین می‌فرماید.

—https://api-cdn.youversionapi.com/audio-bible-youversionapi/84/32k/EZK/31-0859219e0bbdcbccce7b0d086a272cbd.mp3?version_id=181—

Categories
حزقیال

حزقیال 32

سوگنامه‌ای برای فرعون و مصر

1 در روز اول ماه دوازدهم از سال دوازدهم تبعید ما، خداوند به من فرمود:

2 «ای انسان فانی، سوگنامه‌ای برای فرعون، بخوان و به او بگو: تو خود را چون شیری در میان ملّتها می‌دانی امّا تو چون هیولایی در دریا هستی. تو در رودخانه‌های خود حرکت می‌کنی و با پاهایت آبها را حرکت می‌دهی و آنها را آلوده می‌سازی.

3 در گردهمایی مردم بسیاری، من تور خود را به روی تو می‌اندازم و تو را بالا می‌کشم.

4 و بر روی زمین خواهم انداخت و همهٔ پرندگان و حیوانات جهان را می‌آورم تا از تو تغدیه کنند.

5 من کوهها و درّه‌‌ها را با جسد گندیدهٔ تو می‌پوشانم.

6 آن‌قدر خون تو را می‌ریزم تا کوهها را بپوشاند و جویبارها را پُر کند.

7 هنگامی‌که تو را نابود سازم، آسمانها را خواهم پوشانید و ستارگان آنها را تاریک خواهم کرد، خورشید را با ابر می‌پوشانم و ماه، نور خود را نخواهد تابانید.

8 همهٔ نورهای درخشان آسمان را بر فراز تو تاریک می‌کنم و سرزمین تو را در ظلمت غوطه‌ور می‌سازم. من، خداوند متعال گفته‌ام.

9 «هنگامی‌که تو را به اسارت در میان ملّتها ببرم، کشورهایی که تو آنها را نمی‌شناسی، دلهای مردم بسیاری را آشفته خواهم کرد.

10 بسیاری از مردم به‌خاطر حال تو پریشان می‌شوند و پادشاهانشان خواهند لرزید. در روز سرنگونی تو هنگامی‌که شمشیر خود را حرکت دهم، همه به‌خاطر جانشان از ترس خواهند لرزید.»

11 خداوند متعال به فرعون می‌فرماید: «شمشیر پادشاه بابل علیه تو خواهد بود.

12 من اجازه خواهم داد که مردمت با شمشیر نیرومندان کشته شوند، کسانی‌که از بدترین ملّتها هستند. ایشان افتخار مصر را ویران خواهند کرد و همهٔ مردم آن نابود خواهند شد.

13 گلّه و رمه‌ات را که در کنار آبهای فراوان می‌چرند، نابود می‌کنم و دیگر پای هیچ انسان یا حیوانی آبها را گِل‌آلود نخواهد ساخت.

14 آنگاه آبهایت را تصفیه خواهم کرد و رودهایت را چون روغن جاری خواهم ساخت من، خداوند متعال چنین می‌گویم.

15 هنگامی‌که سرزمین مصر را ویران سازم و از هرآنچه در آن است خالی گردد، هنگامی‌که همهٔ ساکنانش را هلاک کنم، آنگاه خواهند دانست که من خداوند هستم.»

16 خداوند متعال می‌فرماید: «این سوگنامه‌ای است که زنان ملّتها برای مصر خواهند خواند و همهٔ مردم مصر آن را خواهند خواند.»

دنیای مردگان

17 در روز پانزدهم ماه اول از سال دوازدهم تبعید ما، خداوند به من فرمود:

18 «ای انسان فانی، برای مردم مصر سوگواری کن. ایشان را به همراه دیگر ملل نیرومند به دنیای مردگان بفرست

19 به ایشان بگو:

«آیا می‌اندیشید که از همه زیباتر هستید؟

شما به دنیای مردگان فرو خواهید رفت

و در کنار نامختونان خواهید افتاد.

20 «مردم مصر مثل کسانی‌که با شمشیر کشته شده‌اند، نابود خواهند شد. شمشیری برای کشتن همهٔ ایشان آماده است.

21 بزرگترین قهرمانان و کسانی‌که به همراه مصریان جنگ می‌کردند در دنیای مردگان به ایشان خوش‌آمد خواهند گفت. ایشان فریاد برخواهند آورد که: ‘نامختونانی که در نبرد کشته شده‌اند، اینجا پایین آمده‌اند و در اینجا خواهند ماند.’

22 «آشور آنجاست و در گرداگردش گورهای سربازانش که همه در نبرد کشته شده بودند،

23 و گورهایشان در ژرفترین نقطهٔ دنیای مردگان قرار دارد. همهٔ سربازانش در نبرد کشته شدند و گورهایشان در اطراف اوست. روزی بود که ایشان سرزمین زندگان را به وحشت می‌انداختند.

24 «عیلام نیز آنجاست با گورهای سربازانش که در پیرامون خود، همه در جنگ کشته شده بودند و نامختونان به دنیای مردگان فرو رفتند. در زمان حیات خود وحشت می‌آفریدند امّا اکنون در شرمساری مرده‌اند.

25 عیلام در میان کسانی‌که در جنگ کشته شدند، خوابیده است و گورهای سربازانش در اطرافش هستند. همهٔ نامختونان در جنگ کشته شدند. در زمان حیات وحشت می‌آفریدند، امّا اکنون در شرمساری مرده‌اند.

26 «ماشک و توبال نیز آنجا هستند و گورهای سربازانشان در اطرافشان قرار دارند. همهٔ ‌نامختونان در جنگ کشته شده‌اند امّا روزی برای زندگان وحشت می‌آفریدند.

27 ایشان در کنار مردان قدیم که با ابزار جنگ خود به دنیای مردگان رفتند و شمشیر ایشان در زیر سر و سپرشان بر روی بدن ایشان است، نخوابیده‌اند، زیرا وحشت مردان غیور در دنیای زندگان بود.

28 «پس شما مصریان درهم خواهید شکست و در کنار افراد نامختونی که با شمشیر کشته شده‌اند، خواهید افتاد.

29 «اَدوم در آنجاست. پادشاهان و فرمانروایان آن با تمام قدرتشان در کنار کشته‌شدگان با شمشیر خوابیده‌اند، در کنار افراد نامختونی که در دنیای مردگان خواهند افتاد.

30 «تمام شاهزادگان شمال و صیدونیان آنجا هستند. زمانی قدرت آنها وحشت ایجاد می‌کرد، امّا اکنون آنها با شرمساری در نامختونی مرده‌اند و همراه با کسانی‌که در جنگ کشته شده‌اند، خواهند افتاد و آنها در شرمساری کسانی‌که به دنیای مردگان رفته‌اند، سهیم‌ می‌شوند.

31 «من، خداوند متعال می‌گویم: هنگامی‌که فرعون ایشان را ببیند برای قوم خود تسلّی خواهد یافت؛ فرعون و همهٔ ارتش او که با شمشیر کشته شده‌اند.

32 «چون او در دنیای زندگان وحشت برانگیخت، بنابراین فرعون و همهٔ مردمش در کنار افراد نامختونی که با شمشیر کشته شده‌اند، خواهند افتاد.» خداوند چنین سخن گفته است.

—https://api-cdn.youversionapi.com/audio-bible-youversionapi/84/32k/EZK/32-83504cd168840a1f5f98e215506cd6d1.mp3?version_id=181—