Categories
اشعیا

اشعیا 39

قاصدانی از بابل

1 مقارن همان روزها مردوک بالادان -‌پسر بالادان- پادشاه بابل شنید که حزقیای پادشاه مریض بوده و شفا یافته است. از این رو نامه‌ای همراه با یک هدیه برای او فرستاد.

2 حزقیا آنها را با خوشحالی پذیرفت و تمام ثروت خود یعنی ذخایر نقره، طلا، ادویه‌جات، عطریّات و مهمّات جنگی خود را به آنها نشان داد. چیزی در انبارها و خزائن او در سرتاسر مملکت وجود نداشت که به آنها نشان نداده باشد.

3 آنگاه اشعیای نبی نزد حزقیای پادشاه رفت و از او پرسید: «آنها از کجا آمده‌ بودند و به تو چه گفتند؟»

حزقیا گفت: «آنها از سرزمین دور دست، از بابل آمده بودند.»

4 «آنها در کاخ تو چه دیدند؟»

«حزقیا پاسخ داد: آنها همه‌چیز را دیدند. چیزی در انبارها نبود که من به آنها نشان نداده باشم.»

5 آنگاه اشعیا به پادشاه گفت: «خداوند متعال می‌گوید

6 روزی خواهد آمد که هرچه در این کاخ وجود دارد -‌هرچه اجداد تو تا به امروز جمع کرده‌اند- همه‌چیز به بابل برده خواهد شد، و هیچ چیز باقی نخواهد ماند.

7 بعضی از فرزندان تو را هم خواهند برد. آنها را اخته می‌کنند و به صورت خواجه در کاخ پادشاه بابل خدمت خواهند کرد.»

8 حزقیای پادشاه این پیام را چنین تعبیر کرد که در زمان زندگی خودش صلح و امنیّت برقرار خواهد بود. پس در جواب گفت: «پیامی که از جانب خداوند آورده‌ای، نیکوست.»

—https://api-cdn.youversionapi.com/audio-bible-youversionapi/84/32k/ISA/39-c3400b8a55b3c08cddf3b1db4d2f7221.mp3?version_id=181—

Categories
اشعیا

اشعیا 40

سخنان امید بخش

1 خدای ما می‌گوید: «قوم مرا تسلّی دهید، آنها را تسلّی دهید!

2 مردم اورشلیم را دلگرم کنید.

به ایشان بگویید رنجهایشان به پایان رسیده،

و گناهانشان بخشیده شده است.

به‌خاطر گناهانشان، من آنها را کاملاً مجازات کرده‌ام.»

3 مردی فریاد می‌زند و می‌گوید:

«راهی برای خداوند در بیابان باز کنید!

و شاهراهی برای خدای ما در کویر آماده سازید!

4 هر درّه پر شود.

و کوهها هم سطح شوند.

تپّه‌ها به دشت مبدّل شوند،

راههای کج راست، و راههای ناهموار، هموار خواهند شد.

5 آنگاه جلال خداوند آشکار خواهد شد،

و تمام مردم آن را خواهند دید.

خداوند خودش چنین گفته است.»

6 ندا کننده‌ای می‌گوید: «این را اعلام کن!»

پرسیدم: «چه خبر را اعلام کنم؟»

«بگو که تمام آدمیان مثل علف هستند؛

و بیش از گل علف دوام ندارند.

7 وقتی به ارادهٔ خداوند باد بر آنها می‌وزد،

علفها پژمرده و گُلها خشک می‌شوند.

انسان مثل گیاه زودگذر است

8 آری، علفها پژمرده و گُلها می‌خشکند،

امّا کلام خداوند تا ابد پایدار است.»

9 برفراز کوهی بلند برو،

و این خبر خوش را به اورشلیم اعلام کن.

با صدای بلند فریاد بزن

و این خبر خوش را به صهیون اعلام کن!

فریاد بزن و ترسان نباش،

به شهرهای یهودا بگو که خدای آنها می‌آید!

10 خداوند قادر متعال می‌آید تا با قدرت حکومت کند،

او با خودش قومی را که نجات داده است، خواهد آورد.

11 او مثل یک شبان از گلّهٔ خود محافظت خواهد کرد.

او برّه‌ها را با هم جمع می‌کند

و آنها را در ‌آغوش خود به آغل می‌بَرد.

و میش‌ها را هم با ملایمت، هدایت می‌کند.

خدای غیر قابل مقایسه

12 آیا کسی می‌تواند آب اقیانوسها را با کف دست خود،

یا آسمان را با وجب‌های خویش اندازه بگیرد؟

آیا کسی می‌تواند تمام خاک زمین را در یک فنجان جای دهد،

و یا کوهها و تپّه‌ها را در ترازویی وزن کند؟

13 چه کسی می‌تواند به خداوند بگوید که او باید چه کند؟

یا چه کسی می‌تواند به او تعلیم دهد یا او را نصیحت کند؟

14 خداوند با چه کسی مشورت می‌کند

تا بداند، درک کند

و بیاموزد چگونه هر چیزی می‌باید انجام شود؟

15 ملّتها در برابر او ناچیز

و مثل یک قطرهٔ آب‌ می‌باشند.

و جزایر دوردست برای او از غبار سبک‌ترند.

16 تمام حیوانات جنگل‌های لبنان،

برای قربانی در حضور خدای ما کافی نیست،

و چوب تمام درختان آن نمی‌تواند آتش کافی ایجاد کند.

17 ملّتها در برابر او به حساب نمی‌آیند.

18 پس خدا را با چه کسی می‌توان مقایسه کرد؟

و به چه چیز می‌توان او را تشبیه و توصیف کرد؟

19 او مثل بُتی نیست که استادکاری آن را ساخته باشد،

یا زرگری با طلا آن را روکش کند

و با زنجیرهای نقره‌ای آن را بیاراید.

20 کسی‌که توانایی خرید بُتهای طلایی و نقره‌ای را نداشته باشد،

بُتهای ساخته شده از چوبی را که نپوسد می‌گیرد.

او صنعتکار ماهری را می‌یابد

تا بُتی بسازد که ثابت باشد و به زمین نیفتد.

21 آیا این را نمی‌دانید؟ آیا قبلاً به شما گفته نشده است؟

آیا نشنیده‌اید که دنیا چگونه شروع شد؟

22 آن کس که آنها را به وجود آورده بر تخت خود،

بر فراز زمین و در ورای آسمانها نشسته است.

مردم روی زمین مثل مورچه‌های ریزی در حرکت‌ هستند،

او آسمان را چون پرده‌ای گسترده

و مثل خیمه‌ای برای زندگی پهن کرده است.

23 او فرمانروایان زورمند را ساقط

و آنها را نابود می‌کند.

24 آنها مثل نهال‌هایی هستند که تازه روییده‌اند

و ریشهٔ آنها هنوز قوی نشده است.

آن وقت خداوند بادی می‌وزاند و

آنها را مثل کاه پراکنده می‌کند.

25 خدای قدّوس را با چه کسی می‌توان مقایسه کرد؟

آیا کس دیگری شبیه او وجود دارد؟

26 به آسمان نگاه کنید!

چه کسی این ستارگان را آفریده است؟

و چه کسی آنها را چون یک ارتش هدایت می‌کند؟

او تعداد آنها و نام هریک از آنها را می‌داند!

او آن‌قدر تواناست

که هرگز حتّی یکی از آنها گُم نمی‌شود.

27 ای اسرائیل، پس چرا شکایت می‌کنی

و می‌گویی که خداوند از مصیبت‌های تو آگاه نیست،

یا توجهی به بی‌عدالتی‌هایی که متحمّل می‌شوی، ندارد؟

28 آیا نمی‌دانید؟ آیا نشنیده‌اید؟

خداوند، خدای جاودان است.

او تمام جهان را آفریده،

و هیچ‌وقت خسته یا فرسوده نخواهد شد.

هیچ‌کسی افکار او را درک نمی‌کند.

29 او به افراد ضعیف و خسته نیرو می‌بخشد.

30 حتّی جوانان نیروی خود را از دست می‌دهند

و مردان جوان از خستگی می‌افتند.

31 امّا کسانی‌که برای کمک به خداوند توکّل می‌کنند،

نیروی تازه می‌یابند.

آنها مثل عقاب پرواز خواهند کرد،

و از دویدن، خسته

و از راه رفتن، فرسوده نخواهند شد.

—https://api-cdn.youversionapi.com/audio-bible-youversionapi/84/32k/ISA/40-55264013067a165f70ebb72e05b294f2.mp3?version_id=181—

Categories
اشعیا

اشعیا 41

خداوند به اسرائیل اطمینان می‌دهد

1 خداوند می‌‌گوید:

«ای جزایر دوردست ساکت باشید و به من گوش دهید!

حاضر شوید و دعوی خود را در دادگاه ارائه کنید،

در دفاع از خود صحبت کنید.

بیایید با هم تصمیم بگیریم و ببینیم حق با کیست.

2 «چه کسی آن فاتح را از شرق آورد

و در همه‌جا به او پیروزی می‌‌دهد؟

چه کسی او را بر پادشاهان و ملّتها پیروز می‌گرداند؟

زیر ضربات شمشیرش، همه مثل گرد و خاک خُرد می‌شوند.

تیرهایش همه را مثل کاه در برابر باد پراکنده می‌کند.

3 او آنها را تعقیب می‌کند و با خیال راحت پیش می‌رود

و با چنان سرعتی حرکت می‌کند که گویی پاهایش زمین را لمس نمی‌کنند.

4 باعث این اتّفاقات کیست؟

چه کسی مسیر تاریخ را تعیین کرده است؟

من، خداوند، در ابتدا آنجا بودم،

و من، خداوند خدا، در پایان کار هم در آنجا خواهم بود.

5 «مردمان سرزمینهای دوردست آنچه را که من کرده‌ام، دیده‌اند.

آنها ترسیدند و از ترس برخود می‌لرزند.

پس آنها همه با هم نزدیک می‌شوند.

6 صنعت‌کاران کمک می‌کنند و یکدیگر را تشویق می‌نمایند.

7 نجّار، به زرگر آفرین می‌گوید،

و صیقل دهندهٔ بت،

آن کسی را که بت را میخ می‌کند، تشویق می‌کند.

آنها می‌گویند: ‘لحیم آن خوب است!’

و آن وقت آنها بت را با میخ در جای خودش محکم می‌کنند تا تکان نخورد.

8 «امّا تو ای اسرائیل، ای بندهٔ من،

تو قوم برگزیده من

و از نسل ابراهیم -‌دوست من- هستی.

9 من تو را از دورترین قسمت‌های جهان آورده‌ام،

و از دورترین نقاط تو را خواندم،

و به تو گفتم: ‘تو بندهٔ من هستی،

من تو را رد نکردم، تو را برگزیدم.’

10 نترس، من با تو هستم!

من خدای تو هستم! از هیچ چیز ترسان مباش،

من تو را تقویت می‌کنم و به تو کمک خواهم کرد.

من از تو حمایت می‌کنم و تو را نجات خواهم داد.

11 «آنها که از تو خشمگین هستند،

شرم شکست را خواهند دانست.

و آنها که با تو بجنگند خواهند مرد،

12 و از روی زمین محو خواهند شد.

13 من خداوند، خدای تو هستم،

من تو را تقویت می‌کنم و به تو می‌گویم،

‘نترس، من با تو هستم.’»

14 خداوند می‌گوید:

«ای اسرائیل، گرچه کوچک و ضعیفی،

امّا نترس، من به تو کمک خواهم کرد.

من، خدای قدّوس اسرائیل، همان کسی هستم که تو را نجات خواهد داد.

15 من تو را مانند خرمنکوبی،

با تیغکهای نو و تیز خواهم ساخت.

تو کوهها را درهم می‌کوبی

و تپّه‌ها را مثل خاک خُرد خواهی کرد.

16 تو آنها را به هوا پرت می‌کنی

و توفانی آنها را پراکنده خواهد ساخت.

آن وقت شادمان خواهی شد چون من خدای تو هستم.

و من -‌خدای قدّوس اسرائیل- را ستایش خواهی کرد.

17 «وقتی قوم من احتیاج به آب دارند،

و گلوی آنها از تشنگی خشک شده،

آن وقت من خداوند به دعای آنها پاسخ می‌دهم،

من، خدای اسرائیل هیچ‌وقت آنها را ترک نخواهم کرد.

18 من در تپّه‌ای بی‌آب و علف نهرهای آب جاری خواهم ساخت،

و چشمه‌های آب در دشتها روان خواهد شد.

من بیابانهای خشک را به برکه‌های آب مبدّل خواهم ساخت،

و زمین خشک را به چشمه‌‌های روان.

19 من در بیابان درختان سدر،

اقاقیا، مورد سبز و زیتون خواهم رویانید.

در زمینهای بایر، جنگلها خواهد رویید،

جنگلهایی از درختان کاج و سرو و چنار.

20 مردم این را خواهند دید، و خواهند دانست

که من، خداوند، این کار را کرده‌ام.

آنها بالاخره خواهند فهمید

که خدای قدّوس اسرائیل همهٔ این کارها را کرده است.»

خداوند و خدایان دروغین

21 خداوند، پادشاه اسرائیل، چنین می‌گوید:

«ای خدایان ملّتها، دعوی خود را ارائه،

و قانع کننده‌ترین دلیلهای خود را مطرح کنید!

22 بیایید و بگویید چه چیز در حال وقوع است،

تا معنی آن را وقتی واقع می‌شود، بدانیم.

اتّفاقات گذشته را برای دادگاه بیان کنید

و معنی آن را به ما بگویید.

23 حوادث آینده را به ما بگویید،

آنگاه خواهیم دانست که شما خدایان هستید!

باعث امر خیری شوید، یا بلایی نازل کنید،

ما را بترسانید و متحیّر کنید.

24 شما چیزی نیستید و کارتان هم پوچ است،

و آنها که شما را می‌پرستند، آدمهای ذلیلی هستند.

25 «کسی را از مشرق برگزیده‌ام،

تا از شمال حمله کند.

او حکمرانان را مثل گِل لگدمال،

و همچون کوزه‌گری آنها را مانند گِل پایمال می‌کند.

26 کدام‌یک از شما، این را پیش بینی کرده بود،

تا ما می‌توانستیم بگوییم که حقّ با شما بود؟

هیچ‌یک از شما حتّی یک کلمه دربارهٔ آن چیزی نگفت،

و هیچ‌کس چیزی از شما نشنید.

27 من، خداوند، برای اولین بار این خبر را به صهیون دادم،

من قاصدی به اورشلیم فرستادم تا بگوید،

‘قوم شما می‌آیند، آنها به وطن خودشان برمی‌گردند.’

28 وقتی به جمع خدایان نگاه کردم،

هیچ‌کدام چیزی برای گفتن نداشتند،

و هیچ‌یک نتوانستند به سؤالات من جواب بدهند.

29 این خدایان همه پوچ هستند،

هیچ‌کاری نمی‌کنند.

این بُتها همه ضعیف و ناتوانند.»

—https://api-cdn.youversionapi.com/audio-bible-youversionapi/84/32k/ISA/41-c1b56f7cab127309df7adf30a18f1049.mp3?version_id=181—

Categories
اشعیا

اشعیا 42

بندهٔ خداوند

1 خداوند می‌گوید:

«این است بندهٔ من که به او قدرت می‌بخشم.

کسی‌که من او را برگزیده‌ام و از او خشنود هستم.

او را از روح خود پُر کرده‌ام،

و او عدالت را برای تمام ملّتها خواهد آورد.

2 او فریاد نمی‌زند، صدای خود را بلند نمی‌کند،

و کسی سخنان او را در کوچه‌ها نخواهد شنید.

3 او نیِ خمیده را نخواهد شکست

و چراغ کم نور را خاموش نمی‌کند.

او عدالت پایدار برای همه به ارمغان خواهد آورد.

4 او امید و جر‌أت خود را از دست نمی‌دهد.

تا عدالت را بر تمام روی زمین استوار نماید.

مردم سرزمینهای دوردست با اشتیاق منتظر تعالیم او هستند.»

5 خدا آسمانها را آفرید و آنها را گسترش داد،

او زمین و هرچه را در آن زیست می‌کند، شکل داد

و به تمام انسانها زندگی و نفس بخشید.

اکنون خداوند -‌خدا- به بندهٔ خود می‌گوید:

6 «من، خداوند، تو را خوانده‌ام و به تو قدرت بخشیده‌ام

تا عدالت را در تمام روی زمین اجرا کنی.

به وسیلهٔ تو من با تمام مردم جهان پیمانی می‌بندم؛

و به وسیلهٔ تو به همهٔ ملّتها نوری می‌بخشم.

7 تو چشمان کوران را باز می‌کنی،

و زندانیان را از سیاه‌چال آزاد می‌سازی.

8 «من تنها خداوند، خدای تو هستم.

هیچ خدایی در جلال من شریک نیست

و هیچ بُتی از ستایش من سهمی ندارد.

9 هرچه پیشگویی کرده بودم، به وقوع پیوسته است.

اکنون از چیزهای تازه‌تری

‌قبل از آنکه شروع شوند، به شما خبر می‌دهم.»

سرود ستایش

10 سرودی تازه برای خداوند بسرایید،

ای تمامی زمین، در ستایش او بسرایید،

هرچه در دریاست و موجوداتی که در آن زندگی می‌کنند، او را بستایند.

ای جزایر دوردست و تمام سکنهٔ آنها بسرایید.

11 بیابان و شهرهای آن خداوند را بستایند،

مردم قیدار خداوند را حمد گویند!

آنها که در شهر سالع زندگی می‌کنند

از فراز کوهستان‌ها فریاد شادی برآورند.

12 آنها که در سرزمینهای دوردست زندگی می‌کنند،

خداوند را ستایش و تمجید کنند.

13 خداوند مثل یک جنگجو به جنگ می‌رود،

او برای کارزار آماده است.

او با فریاد، فرمان جنگ و حمله را می‌دهد،

و قدرت خود را به دشمنانش نشان می‌دهد.

خدا قول می‌دهد به قوم خود کمک کند

14 خدا می‌گوید:

«مدّت زیادی ساکت بودم

و به آنها پاسخی ندادم.

امّا اکنون زمان آن رسیده که اقدام کنم،

من مانند زنی که در درد زایمان است فریاد می‌زنم.

15 من کوهها و تل‌‌ها را ویران

و دشتهای سرسبز و پر درخت را خشک می‌‌کنم.

درّه‌های پر آب را به بیابان مُبدّل می‌کنم و

خزائن آب ‌آنها را می‌خشکانم.

16 «قوم نابینای خود را

در راههایی که هرگز نرفته‌اند، رهبری خواهم کرد.

ظلمت آنها را به نور

و زمین ناهموار را در برابر آنها هموار خواهم کرد.

این است وعده‌های من

و همهٔ آنها واقع خواهد شد.

17 تمام کسانی‌که به بُتها توکّل دارند

و شمایل را خدا می‌خوانند،

پست و شرمسار خواهند شد.»

قوم اسرائیل عبرت نمی‌گیرد

18 خداوند می‌گوید

«ای قوم ناشنوا، گوش دهید،

و ای نابینایان با دقّت نگاه کنید!

19 آیا کسی از بندهٔ من اسرائیل، کورتر،

و کسی از برگزیدهٔ من کَرتر می‌باشد؟

20 ای اسرائیل، چیزهای زیادی دیده‌ای،

امّا چیزی از آنها آموخته‌ای؟

تو گوشهایی داری که می‌شنوند،

امّا آیا واقعاً چه چیز شنیده‌ای؟»

21 خداوند، خدایی است که به نجات تو اشتیاق دارد،

به همین منظور شریعت و تعالیم خود را نمونه ساخت،

و انتظار داشت که قوم خودش، آنها را محترم بدارند.

22 امّا اکنون قومش تاراج شده‌اند.

آنها در سیاه‌چالها محبوس،

و در زندانهای دوردست، مخفی هستند.

اموال آنها را ربودند و غارت کردند

و هیچ‌کس برای رهایی آنها نیامد.

23 آیا کسی از شما به این گوش می‌دهد؟

آیا از امروز به بعد با دقّت گوش خواهید داد؟

24 چه کسی اسرائیل را تسلیم تاراج کنندگان کرد؟

خداوند خودش چنین کرد، چون ما برضد او گناه کردیم!

ما آن‌طور که او می‌خواست زندگی نکردیم،

و تعالیم او را اطاعت ننمودیم.

25 از این رو او ما را وادار کرد تا قدرت خشم او را حس کنیم

و متحمّل خشونت جنگ شویم.

خشم او مانند آتش در اسرائیل برافروخته شد،

ولی ما نمی‌دانستیم چه می‌گذرد

و از این‌ وقایع اصلاً چیزی نیاموختیم.

—https://api-cdn.youversionapi.com/audio-bible-youversionapi/84/32k/ISA/42-87292ced7051631f27455777a35dd479.mp3?version_id=181—

Categories
اشعیا

اشعیا 43

وعدهٔ خدا برای نجات قوم خودش

1 ای اسرائیل، خداوندی که تو را آفریده است، می‌گوید:

«نترس، من تو را نجات خواهم داد.

من تو را به اسم خواندم و تو به من تعلّق داری.

2 وقتی تو از آبهای عمیق می‌گذری، من با تو خواهم بود.

مشکلات بر تو چیره نخواهند شد.

وقتی از میان آتش رد شوی، نمی‌سوزی،

و سختی‌ها به تو صدمه‌ای نخواهند زد.

3 چون من، خداوند، خدای تو

‌قدّوس اسرائیل هستم که تو را نجات می‌دهم.

برای آزادی تو مصر را فدا می‌کنم؛

و برای نجات جان تو سبا و حبشه

4 و تمام ملّتها را فدا خواهم کرد.

زیرا تو برایم عزیز هستی

و چون تو را دوست دارم و به تو افتخار می‌کنم.

5 نترس، من با تو هستم!

«از سرزمینهای دوردست، هم از مشرق و از مغرب

قوم تو را برمی‌‌گردانم.

6 به شمال می‌گویم آنها را آزاد کن

و به مشرق دستور می‌دهم مانع رفتن آنها نشود.

بگذارید قوم من از سرزمینهای دوردست

واز تمام نقاط جهان بازگردند.

7 آنها قوم خود من هستند،

من آنها را آفریدم تا باعث جلال من باشند.»

اسرائیل شاهد خداوند است

8 خدا می‌گوید:

«قوم مرا به دادگاه احضار کنید.

آنها چشم دارند، امّا نابینا هستند؛

آنها گوش دارند، ولی نمی‌شنوند.

9 ملّتها را برای محاکمه حاضر کنید.

کدام‌یک از خدایان آنها می‌توانند آینده را پیشگویی کنند؟

کدام‌یک ‌از آنها توانستند آنچه را که اکنون واقع می‌شود، پیشگویی کنند؟

بگذارید این خدایان شاهدان خود را بیاورند

و حق خود را ثابت کنند،

و به صداقت گفتار آنها شهادت بدهند.

10 «ای قوم اسرائیل، شما شاهدان من هستید.

من شما را برگزیدم تا بندهٔ من باشید،

تا اینکه مرا بشناسید و به من ایمان آورید،

و بدانید که من تنها خدا هستم.

غیراز من خدایی نیست،

نبوده و نخواهد بود.

11 «من تنها خداوند هستم

و فقط من می‌توانم شما را نجات بخشم.

12 از پیش گفتم آنچه باید واقع شود،

و بعد به داد شما رسیدم.

خدایان ملّتهای بیگانه هرگز چنین نکردند،

شما شاهدان من هستید.

13 من خدا هستم و برای همیشه خواهم بود.

هیچ‌کس نمی‌تواند از دست من بگریزد،

و هیچ‌کس نمی‌تواند آنچه را من کرده‌ام، تغییر دهد.»

فرار از بابل

14 خدای قدّوس اسرائیل -‌خداوندی که منجی توست- می‌گوید:

«برای نجات تو ارتشی را برضد بابل خواهم فرستاد،

و دروازه‌های شهر را درهم خواهم شکست،

و فریاد مردم آن شهر به گریه تبدیل خواهد شد.

15 من خداوند، خدای قدّوس تو هستم.

ای اسرائیل، من تو را آفریدم و من پادشاه تو هستم.»

16 در سالیان گذشته، خداوند راهی از درون دریا،

و طریقی از میان رودهای پرپیچ و خم گشود.

17 او ارتشی نیرومند

-‌ارتشی مجهّز به ارّابه‌های جنگی و سواره‌نظام- را به سوی نابودی رهبری کرد.

آنها سقوط کردند و هیچ‌وقت برنخاستند،

و مثل شعلهٔ یک چراغ خاموش شدند.

18 خداوند می‌گوید:

«به آنچه در قدیم رُخ داد، متّکی نباش

و با خاطرات گذشته زندگی نکن.

19 به کارهای تازه‌ای که می‌کنم نگاه کن.

آنها در حال وقوع هستند، تو می‌توانی آنها را هم اکنون ببینی!

من راهی از داخل بیابان خواهم ساخت

و در آنجا نهرهای آب برایت جاری خواهم کرد.

20 وقتی نهرهای آب را در بیابان جاری سازم

و آب کافی به قوم برگزیدهٔ خودم بدهم،

آنگاه حتّی حیوانات وحشی نیز حرمت مرا نگاه خواهند داشت،

و شغال و شترمرغها هم مرا ستایش خواهند کرد.

21 آنها قومی هستند که من برای خودم آفریدم،

و آنها با سراییدن سرودها مرا ستایش خواهند کرد!»

گناه اسرائیل

22 خداوند می‌گوید:

«ای اسرائیل تو از دست من خسته شدی،

و دیگر مرا پرستش نکردی.

23 تو قربانی‌های سوختنی از گوسفندان خود به حضور من نیاوردی،

و با قربانی‌های خود احترام مرا نگاه نداشتی.

من با انتظار دریافت هدایا، باری بردوش تو نبودم،

و با توقع سوزاندن بُخور تو را خسته نکردم.

24 تو برای من بُخور نخریدی

و مرا با چربی‌های حیوانات خودت راضی نکردی.

در عوض تو با گناهان خودت باری بر دوش من شدی،

با خطاهایی که مرتکب شده‌ای مرا خسته کردی.

25 با وجود این، من خدایی هستم که گناهان تو را می‌بخشد،

چون این ذات من است.

من از گناهانت برضد تو استفاده نخواهم کرد.

26 «بیا تا به دادگاه برویم، اتّهامات خود را بیاور!

دعوی خود را ارائه کن تا ثابت کند حق با توست!

27 اجداد نخستین تو همه گناه کردند،

رهبران تو برضد من گناه ورزیدند،

28 و حکام تو جایگاه مقدّس مرا بی‌حرمت ساختند.

از این رو من به اسرائیل ویرانی آوردم،

و اجازه دادم به قوم خودم توهین شود.»

—https://api-cdn.youversionapi.com/audio-bible-youversionapi/84/32k/ISA/43-8ffd333b976316b64f5403f65334be59.mp3?version_id=181—

Categories
اشعیا

اشعیا 44

خداوند، خدای واحد است

1 خداوند می‌گوید:

«ای اسرائیل، ای بندهٔ من،

ای فرزندان یعقوب و قوم برگزیدهٔ من، گوش کنید!

2 من خداوندی هستم که تو را آفریده‌ام،

از روز تولّدت، از تو حمایت کرده‌ام.

نترس، تو بندهٔ من

و قوم برگزیده و محبوب من هستی.

3 «من به زمین تشنه آب می‌دهم

و در زمینهای خشک، نهرهای آب جاری خواهم ساخت.

روح خود را بر فرزندانت

و برکت خویش را در خاندانت خواهم ریخت.

4 آنها مثل گیاهان در زمینهای پر آب

و مانند درختان بید، در مسیر نهر آب رشد خواهند کرد.

5 «همهٔ مردم -‌یکی یکی- می‌آیند و خواهند گفت: ‘من از آن خداوندم.’

آنها می‌آیند تا به قوم اسرائیل ملحق شوند.

همه، نام خداوند را بر بازوی خود می‌نویسند،

و خود را عضوی از قوم اسرائیل می‌دانند.»

6 خداوندی که فرمانروایی می‌کند و حامی اسرائیل است،

خداوند متعال چنین می‌گوید:

«من اول و آخر و تنها خدا هستم،

و خدایی غیراز من وجود ندارد.

7 آیا کس دیگری می‌توانست آنچه را من کرده‌ام، بکند؟

چه کسی می‌توانست مثل من تمام وقایع را،

از ابتدا تا روز آخر این‌طور پیشگویی کند؟

8 ای قوم من ترسان نباش.

تو می‌دانی که از زمانهای قدیم تا امروز

من هرچه را که می‌بایست واقع شود، از پیش گفتم،

و شما شاهدان من هستید.

آیا خدای دیگری هست؟

آیا خدای توانای دیگری وجود دارد که من درباره‌اش نشنیده باشم؟»

بت‌پرستی حماقت است

9 تمام کسانی‌که بُتها را می‌سازند، آدمهای بی‌ارزشی هستند و خدایانی را که آن‌قدر گرامی می‌دارند، بی‌فایده‌اند. آنها که چنین خدایانی را می‌پرستند، کور و احمقند و شرمسار خواهند شد.

10 فایده‌ای ندارد که از فلز شمایلی ساخته و بعد آن را به عنوان خدا پرستش کرد.

11 هرکس آنها را بپرستد، پَست خواهد شد. کسانی‌که بُتها را می‌سازند انسانهایی بیش نیستند. بگذارید آنها به دادگاه برای محاکمه حاضر شوند، در نتیجه به وحشت خواهند افتاد و متحمّل شرمساری خواهند شد.

12 فلزکاری، فلزی را برمی‌دارد و روی آتش با آن کار می‌کند. با بازوی توانایش آن‌قدر با پُتک آن را می‌کوبد تا شکل دلخواه را بگیرد. او وقتی کار می‌کند گرسنه، تشنه و خسته می‌شود.

13 نجّار چوب را اندازه می‌گیرد. با گچ تصویری را روی آن رسم می‌کند و با ابزار خود آن را می‌بُرّد و به صورت یک انسان -‌انسانی با اندام زیبا- درمی‌آورد و آن وقت آن را در خانهٔ خودش می‌گذارد.

14 او می‌توانست برای این منظور از چوب درخت سدر، کاج و یا درختی دیگر از جنگل استفاده کند. او همچنین می‌توانست درخت تازه‌ای بکارد و منتظر بماند تا باران ببارد و آن رشد کند.

15 او قسمتی از چوب درخت را برای سوخت به کار می‌بَرَد و قسمت دیگری را برای ساختن بت. از قسمتی از آن چوب برای برافروختن آتشی برای گرم کردن خودش و پختن نان استفاده می‌کند و با قسمتی دیگر خدایی می‌سازد و آن را پرستش می‌کند.

16 با قسمتی از آن چوب، آتشی برای کباب کردن گوشت درست می‌کند، آن را می‌خورد و سیر می‌شود. او خود را با آن آتش گرم می‌کند و می‌گوید: «چه گرم و چه خوب است.»

17 با بقیّهٔ چوب بُتی می‌سازد، در برابر آن تعظیم می‌کند و آن را می‌پرستد. در مقابلش دعا می‌‌کند و می‌گوید: «تو خدای من هستی، مرا نجات بده!»

18 چنین مردمی آن‌قدر احمق هستند که نمی‌توانند بفهمند چه می‌کنند. آنها چشمها و ذهنهای خود را در برابر حقیقت بسته‌اند.

19 سازندهٔ بت آن‌قدر عقل و شعور ندارد که به خود بگوید: «قسمتی از چوب را سوزاندم، روی آتش آن نان پختم، گوشت را کباب کردم و خوردم و با بقیّهٔ آن بُتی ساختم. پس اکنون در برابر یک تکه چوب تعظیم می‌کنم.»

20 این کار مانند خوردن خاکستر، بی‌معنی است. عقاید احمقانه‌اش چنان او را گمراه ساخته که هیچ‌کس دیگری نمی‌تواند به او کمکی کند. او نمی‌تواند بپذیرد بُتی که در دست گرفته، اصلاً خدا نیست.

خداوند آفریننده و نجات‌دهنده است

21 خداوند می‌گوید:

«ای اسرائیل، این را به‌خاطر داشته باش

و به یاد بیاور که تو بندهٔ من هستی.

من تو را آفریدم که بندهٔ من باشی

و هیچ‌وقت تو را فراموش نمی‌کنم.

22 من گناهان تو را مثل ابر کنار زدم. به نزد من بازگرد.

من همان کسی هستم که تو را نجات می‌دهد.»

23 ای آسمانها، از شادی فریاد برآورید،

ای اعماق زمین صدای خود را بلند کنید.

ای کوهستان‌ها و تمام درختان جنگل از شادی فریاد بزنید!

خداوند، بزرگی خود را با نجات قوم خودش

اسرائیل نشان داده است.

24 «من خداوند، و منجی تو هستم.

من تو را آفریدم.

من خداوند و آفریدگار همه‌ چیز هستم.

من به تنهایی آسمانها را گسترانیدم،

و وقتی زمین را به وجود آوردم کسی به من کمک نکرد.

25 من حماقت فالگیران

و جهالت رمّالان را آشکار می‌کنم.

من گفتار حکیمان را رد می‌کنم

و نشان می‌دهم که حکمت آنها حماقت است.

26 امّا وقتی بندهٔ من پیشگویی‌ای می‌کند،

یا وقتی من نبی‌ای می‌فرستم که خواستهٔ مرا بیان‌ کند،

من آن خواسته و آن پیشگویی‌ها را تحقّق می‌بخشم.

من به اورشلیم می‌گویم که مردم بار دیگر در آن زندگی خواهند کرد،

و شهرهای یهودا بار دیگر ساخته خواهد شد.

آن شهرها گویی از ویرانه‌ها برخاسته‌اند.

27 با فرمان من اقیانوسها خشک می‌شوند.

28 من به کوروش می‌گویم: ‘تو از طرف من حکومت خواهی کرد.

تو کاری را خواهی کرد که من می‌خواهم انجام دهی:

تو دستور خواهی داد که اورشلیم بازسازی شود،

و بنیاد معبد بزرگ گذاشته شود.’»

—https://api-cdn.youversionapi.com/audio-bible-youversionapi/84/32k/ISA/44-9cd38a5a7e39a27f1a3a6c0e87242d07.mp3?version_id=181—

Categories
اشعیا

اشعیا 45

خداوند کوروش را برمی‌گزیند

1 خداوند کوروش را برای پادشاهی برگزیده است.

خداوند او را گماشته است تا ملّتها را به زیر سلطهٔ خود درآورد،

و تا پادشاهان را از تختهایشان به زیر آورد.

خداوند دروازه‌‌های شهرها را به روی او خواهد گشود.

خداوند به کوروش می‌گوید:

2 من خودم، راه تو را هموار خواهم ساخت،

و کوهها و تپّه‌ها را هم سطح خواهم کرد،

من دروازهٔ برنزی آنها را فرو می‌ریزم،

و کلونهای آهنی را خُرد خواهم کرد.

3 من خزائن و گنجینه‌های مخفی شده در جایهای تاریک و مخفی را به تو خواهم داد،

آنگاه تو خواهی دانست که من خداوند، خدای اسرائیل، هستم

که تو را به اسم خوانده است.

4 من تو را انتخاب کردم تا به بندهٔ من اسرائیل،

قومی را که من برگزیدم، کمک کنی.

من این افتخار را به تو دادم،

هرچند تو هنوز مرا نمی‌شناسی.

5 من خداوند هستم و غیراز من خدایی نیست.

من به تو قدرت لازم را خواهم داد،

هرچند هنوز مرا نمی‌شناسی.

6 من این کار را می‌کنم تا همهٔ مردم،

-‌از سرتاسر جهان-

بدانند که من خداوند هستم،

و غیراز من خدایی نیست.

7 من هم نور و هم تاریکی را آفریدم.

من هم برکت ‌می‌دهم و هم بلا نازل می‌کنم.

من، خداوند، همهٔ این چیزها را پدید می‌آورم.

8 من پیروزی را از آسمان مانند باران نازل می‌کنم.

زمین آن را می‌پذیرد

و شکوفه‌های آزادی و عدالت از آن می‌روید.

من، خداوند، همهٔ این چیزها را به عمل می‌آورم.

خداوندِ خلقت و تاریخ

9 آیا یک ظرف گِلی که شبیه سایر ظروف است می‌تواند با سازندهٔ خود بحث کند؟

آیا گِل می‌تواند از کوزه‌گر بپرسد او چه می‌کند؟

آیا کوزه‌ می‌تواند از دست کوزه‌گر شکایت کند

و بگوید او مهارت ندارد؟

10 آیا کسی جرأت می‌کند به والدین خود بگوید،

چرا شما مرا این‌طور به وجود آورده‌اید؟

11 خداوند، خدای قدّوس اسرائیل،

کسی‌که آینده را شکل می‌دهد، می‌گوید:

«شما هیچ ‌حقّی ندارید مرا در مورد فرزندانم مورد سؤال قرار دهید،

یا به من بگویید چه باید می‌کردم!

12 من زمین را ساختم

و انسان را آفریدم تا در آن زندگی کند.

با قدرت خود آسمانها را گسترانیدم،

و خورشید و ماه و ستارگان را تحت فرمان خویش درآوردم.

13 من خودم کوروش را برانگیختم

تا هدف مرا پیاده و عدالت را اجرا کند.

من تمام راههای او را راست می‌گردانم.

او شهر من، اورشلیم را بازسازی،

و اسیران را آزاد خواهد کرد.

هیچ‌کس برای این کار به او مزد یا رشوه‌ای نداده است.»

خدای متعال چنین گفته است.

14 خداوند به اسرائیل می‌گوید:

«ذخایر مصر و حبشه از آن تو خواهد شد،

و مردان بلند قامت سبا، بردگان تو خواهند شد،

و آنها دست بسته به دنبال تو خواهند آمد.

آنها در برابر تو تعظیم می‌کنند و خواهند گفت که

خدا با توست، او تنها خداست.

15 خدای اسرائیل که قومش را نجات می‌دهد،

خدا خودش را پنهان می‌کند.

16 سازندگان بُتها، همه شرمسار خواهند شد

و آبروی همهٔ آنها خواهد رفت.

17 امّا خداوند، اسرائیل را نجات داده است،

و پیروزی او تا به ابد خواهد بود،

و قوم او هیچ‌وقت شرمنده نخواهد شد.»

18 خداوندی که آسمانها را آفریده،

همان خدایی که زمین را نیز بسرشت،

آن را استوار و پایدار نیز ساخت.

آن را بایر و بی‌مصرف خلق نکرد،

بلکه آن را طوری آفرید

که برای زندگی انسان مناسب باشد.

این است آن کسی‌که می‌گوید:

«من خداوند هستم و غیراز من خدایی نیست.

19 من در خفا سخن نگفته‌ام

و هدفم را از مردم پنهان نکرده‌ام.

من از قوم اسرائیل نخواستم

مرا در سرزمینی بایر و بی‌مصرف بجویند.

من خداوند هستم، حقیقت را می‌گویم،

و حق را اعلام می‌کنم.»

خداوند جهان و بُتهای بابل

20 خداوند می‌گوید:

«ای ملّتها و مردم جهان،

و تمام کسانی‌که بعد از سقوط بابل زنده می‌مانید،

همچنین آنهایی که با بُتهای چوبی خود رژه می‌روید

و به حضور خدایانی دعا می‌کنید که نمی‌توانند شما را نجات دهند،

مردمی که اصلاً چیزی نمی‌دانند،

همه با هم جمع شوید، خود را برای محاکمه حاضر کنید.

21 بیایید و دعوی خود را در دادگاه ارائه کنید؛

بگذارید مدافعان با هم شور و مشورت کنند.

چه کسی در زمانهای گذشته دربارهٔ آنچه به وقوع خواهد پیوست، پیشگویی کرد؟

آیا من -‌خداوند، خدای عادل که قومش را نجات می‌دهد- چنین نکردم؟

خدای دیگری وجود ندارد.

22 «ای تمام مردم جهان،

به سوی من بازگردید و نجات یابید!

من تنها خدا هستم و خدای دیگری نیست.

23 وعده‌های من حقیقت دارد و تغییر نمی‌پذیرد.

به ذات خودم سوگند یاد می‌کنم

که همه به حضور من آمده و زانو خواهند زد

و قول خواهند داد که نسبت به من امین و با وفا بمانند.

24 «آنها خواهند گفت که فقط از طریق من،

پیروزی و قدرت یافت می‌شود،

امّا همهٔ کسانی‌که از من متنفّرند، دچار شرمساری خواهند شد.

25 من، خداوند تمام فرزندان یعقوب را آزاد خواهم کرد،

و آنها مرا ستایش خواهند کرد.

—https://api-cdn.youversionapi.com/audio-bible-youversionapi/84/32k/ISA/45-0ec67699ef3676947bfebd7ad651483b.mp3?version_id=181—

Categories
اشعیا

اشعیا 46

1 «این است عاقبت بُتهای بابل!

روزی بِل و نِبو را می‌پرستیدند،

امّا امروز آنها را بر پشت الاغها گذاشته‌اند،

و باری سنگین برای این حیوانات خسته می‌باشند.

2 بُتها نمی‌توانند خودشان را نجات دهند،

آنها را برداشته‌اند و به جای دور حمل می‌کنند.

این است عاقبت خدایان بابل!

3 «ای فرزندان یعقوب،

ای بازماندگان قوم من، به من گوش کنید.

از روزی که به دنیا آمدید، من از شما مواظبت کردم.

4 من خدای تو هستم

و تا زمانی که پیر شوی و موهایت سفید شوند مراقب تو خواهم بود.

من تو را آفریدم، از تو مواظبت خواهم کرد،

من به تو کمک می‌کنم و تو را خلاصی خواهم بخشید.»

5 خداوند می‌گوید: «با چه کسی مرا مقایسه می‌کنید؟

آیا کس دیگری مثل من وجود دارد؟

6 مردم کیسه‌هایشان را باز می‌کنند و سکّه‌های طلا بیرون می‌آورند،

و نقره را در ترازو وزن می‌کنند.

آنها زرگری اجیر می‌کنند تا برایشان خدایی بسازد؛

آنگاه در برابر آن تعظیم می‌کنند و آن را می‌پرستند.

7 آنها آن را بر دوش خود می‌گذارند و آن را حمل می‌کنند.

آنها آن را در مکانی می‌گذارند و همان‌جا می‌ماند،

و قادر نیست از جایی که هست، حرکت کند.

اگر کسی پیش آن دعا کند، آن قادر نیست جواب بدهد

یا آنها را از بلایی برهاند.

8 «شما ای گناهکاران، این را به یاد آورید؛

و آنچه را من کرده‌ام در نظر داشته باشید.

9 به یاد بیاورید آنچه در زمانهای قدیم واقع شد،

و آگاه باشید که من تنها خدا هستم

و هیچ‌کس مانند من نخواهد بود.

10 از ابتدا نتیجهٔ کار را پیشگویی کردم،

و از زمانهای پیش شما را از آنچه واقع می‌شود خبر کردم.

گفتم که نقشه‌های من هیچ‌گاه خنثی نخواهد شد،

و تمام آنچه را خواسته‌ام به وقوع خواهد پیوست.

11 من کسی را از شرق فرا می‌خوانم؛

او مثل یک پرندهٔ شکاری با سرعت می‌آید

و در اجرای آنچه خواسته‌ام موفّق خواهم شد.

من چنین گفته‌ام و آن به انجام خواهد رسید.

12 «ای مردم خیره‌سر، که می‌پندارید از پیروزی دور هستید،

به من گوش کنید.

13 من روز پیروزی را نزدیک ساختم؛

دیگر آن روز اصلاً دور نیست.

پیروزی من تأخیر نخواهد کرد.

من اورشلیم را نجات می‌دهم،

و عزّت و احترام را به اسرائیل باز می‌آورم.»

—https://api-cdn.youversionapi.com/audio-bible-youversionapi/84/32k/ISA/46-19cbae66bb63f029135fe8f41a0d5bc5.mp3?version_id=181—

Categories
اشعیا

اشعیا 47

سقوط بابل

1 خداوند می‌گوید:

«ای بابل از تختت فرود بیا

و در خاک و خاکستر روی زمین بنشین.

روزی تو مثل دختری باکره بودی، شهری تسخیر نشده،

امّا دیگر ظریف و لطیف نیستی!

اکنون تو یک برده‌ای!

2 سنگ آسیاب را بچرخان و گندم را آرد کُن.

حجاب خود را بردار،

و لباسهای نفیست را از تن درآور!

دامن خود را بالا بزن و از رود عبور کن!

3 مردم تو را لخت خواهند دید،

آنها تو را تحقیر شده و شرمسار خواهند دید.

من انتقام خواهم گرفت و هیچ‌کس نمی‌تواند مانع من شود.»

4 خدای قدّوس اسرائیل، ما را آزاد می‌سازد،

اسم او خدای متعال است.

5 خداوند به بابل می‌گوید:

«در سکوت و ظلمت بنشین؛

دیگر کسی تو را ملکهٔ جهان نخواهد خواند!

6 من نسبت به قوم خودم خشمگین بودم؛

با آنها چنان رفتاری کردم که گویی آنها دیگر قوم من نیستند.

من آنها را به دست تو تسلیم کردم،

تو به هیچ‌یک از آنها رحم نکردی؛

حتّی با پیران با خشونت رفتار کردی.

7 فکر می‌کردی که تو همیشه ملکه خواهی بود،

به این چیزها توجهی نکردی

و به عاقبت کار نیندیشیدی.

8 «بشنو، ای عاشقِ لذّتها،

و ای آن کسی‌که فکر می‌کنی در امن و امان هستی؛

تو ادّعا می‌کنی که به بزرگی خدا هستی،

و هیچ‌کس مانند تو نیست.

فکر می‌کردی که هیچ‌وقت بیوه نخواهی شد

و غم از دست دادن فرزندانت را نخواهی دید.

9 امّا در یک لحظه، تنها در یک روز،

این هر دو برایت روی خواهد داد.

با وجود تمام جادوگریهایت،

شوهر و فرزندانت را از دست خواهی داد.

10 «تو به خودت و به نیرنگهایت اطمینان داشتی،

و فکر می‌کردی کسی نمی‌تواند تو را ببیند.

حکمت و دانش تو، تو را گمراه کرد،

تو به خودت می‌گفتی، ‘من خدا هستم،

دیگر کسی مثل من نیست.’

11 بلا بر تو نازل می‌شود،

و هیچ‌یک از جادوگریهای تو نمی‌تواند جلوی آن را بگیرد.

ناگهان چنان ویرانی‌ای بر تو خواهد آمد،

که آن را در خواب هم ندیده‌ای.

12 تمام سحر و افسونهای جادویی خود را که

از دوران جوانی‌ات به کار می‌بردی حفظ کن.

شاید آنها به تو کمکی بکنند؛

شاید بتوانی دشمنان خودت را با آنها بترسانی.

13 با وجود تمام راهنمایی‌هایی که به تو می‌شود،

فاقد قدرت هستی.

بگذار منجّم‌ها و ستاره‌شناسان تو

-آنهایی که می‌‌توانند ستاره‌ها را بررسی و مدارهای کهکشان را رسم،

و هر ماه وقایع ماه بعد را پیشگویی کنند-

بیایند و تو را از آنچه برایت اتّفاق می‌‌افتد، آگاه سازند.

14 «آنها مانند پرکاهی هستند

که آتش همهٔ آنها را خواهد سوزانید!

آنها قادر نخواهند بود،

حتّی خودشان را از شعله‌های سوزندهٔ آن نجات دهند.

این آتش، آتش ملایم و مطلوبی نیست که بتوانند خودشان را با آن گرم کنند.

15 ستاره‌شناسان و طالع‌بینانی که در تمام عمرت تو را راهنمایی می‌کردند،

دیگر جُز این نمی‌توانند کاری برای تو انجام دهند.

تمام آنها تو را ترک می‌کنند و به راه خود خواهند رفت،

و هیچ‌یک از آنها باقی نمی‌ماند که تو را رهایی دهد.»

—https://api-cdn.youversionapi.com/audio-bible-youversionapi/84/32k/ISA/47-b7eab7a4bd40c3f7fdae9402a8ea3ad3.mp3?version_id=181—

Categories
اشعیا

اشعیا 48

خداوند، خدای آینده است

1 ای قوم اسرائیل، ای فرزندان یهودا، گوش کنید:

شما به نام خداوند سوگند یاد می‌کنید

و ادّعا می‌کنید که خدای اسرائیل را پرستش می‌کنید،

امّا حتّی یک کلمهٔ آن را باور ندارید.

2 با وجود این از اینکه شهروندان شهر مقدّس هستید

و به خدای اسرائیل،

خدای متعال، متّکی هستید،

به خود می‌بالید.

3 خداوند به قوم اسرائیل می‌گوید:

«از زمانهای قدیم آنچه را که باید رُخ دهد پیشگویی کردم،

سپس بلافاصله آن را بعمل آوردم.

4 می‌دانستم که شما آدمهایی خودسر و لجباز،

-‌مثل آهن سخت و مثل برنز غیرقابل انعطاف- خواهید بود.

5 من آیندهٔ شما را به ترتیب از قدیم پیشگویی کردم،

و وقایع را قبل از وقوع اعلام نمودم،

تا شما نتوانید ادّعا کنید و بگویید که

بُتها و شمایل شما باعث وقوع آنها بودند.

6 «آنچه از پیش گفتم، همه تحقق یافته؛

و باید بپذیرید که پیشگویی‌های من همه درست بوده است.

اکنون شما را از چیزهای تازه‌ای که اتّفاق می‌افتد، باخبر می‌کنم؛

اتّفاقاتی که قبلاً آشکار نکرده بودم.

7 فقط در این زمان می‌گذارم آنها روی دهند،

هیچ‌وقت در گذشته چیزی شبیه این رُخ نداده است.

اگر چنین چیزی رُخ داده بود، شما ادّعا می‌کردید که همهٔ آن را می‌دانستید.

8 من می‌دانستم که شما قابل اعتماد نیستید،

و همیشه به عنوان سرکش و یاغی شهرت داشتید.

به این دلیل است که شما تا به امروز چیزی دربارهٔ آن نشنیده‌اید،

و کلمه‌ای از آن به گوش شما نرسیده است.

9 «برای اینکه مردم نام مرا ستایش کنند،

من جلوی خشم خود را می‌گیرم

و آن را مهار می‌کنم و شما را از بین نمی‌برم.

10 همان‌طور که نقره در کورهٔ آتش خالص می‌شود،

همان‌طور من شما را در آتشِ درد و تحمّل آزمودم.

11 آنچه من می‌کنم به‌خاطر نام خودم می‌کنم،

من نمی‌گذارم نامم بی‌حرمت شود،

و نمی‌گذارم هیچ‌کس در جلالی که می‌بایست فقط برای خودم باشد، شریک شود.»

کوروش، رهبر برگزیدهٔ خداوند

12 خداوند می‌گوید:

«ای اسرائیل، ای مردمی که من خوانده‌ام، بشنوید!

من خدا، اولین و آخرین و تنها خدا هستم!

13 دستهای من بنیاد زمین را گذاشت

و آسمانها را گسترانید،

وقتی من زمین و آسمان را احضار کنم،

آنها فوراً می‌آیند و در حضور من می‌ایستند.

14 «گرد آیید، و همه گوش دهید!

هیچ خدایی نمی‌توانست از پیش بگوید

کسی را که من برگزیده‌ام به بابل حمله کند،

او آنچه من از او بخواهم، انجام می‌دهد.

15 من آن کسی هستم که سخن گفت و او را فراخواند،

من او را آوردم و به او موفقیّت دادم.

16 «اکنون نزدیک بیا، و به آنچه می‌خواهم بگویم، گوش بده.

از ابتدا به طور واضح سخن گفتم،

و کلام من همیشه تحقّق یافته است.»

(اکنون خدای متعال قدرت خود را به من داده و مرا فرستاده است.)

نقشهٔ خداوند برای قوم اسرائیل

17 خدای قدّوس اسرائیل

-‌خداوندی که منجی توست- می‌گوید:

«من خداوند، خدای تو هستم،

خدایی که می‌خواهد خیر و صلاح خودت را به تو بیاموزد

و تو را به راهی که می‌باید بروی، رهبری می‌کند.

18 «اگر تو فقط به دستورات من گوش می‌دادی!

آنگاه برکات، مثل نهری که هرگز خشک نمی‌شود

به جانب تو جریان می‌داشت.

و پیروزی مثل امواج ممتد کنار ساحل،

به سوی تو روان می‌بود.

19 فرزندان تو، مثل دانه‌های شن بی‌شمار می‌شدند،

و نمی‌گذاشتم هیچ‌وقت شکست بخورند.»

20 از بابل خارج شوید، و از آنجا فرار کنید!

با شادی و با صدای بلند، این خبر خوش را در همه‌جا اعلام کنید:

«خداوند بندهٔ خود اسرائیل را رهایی داده است.»

21 وقتی خداوند قوم خود را در صحرای خشک و داغ رهبری می‌کرد،

مردم از بی‌آبی در رنج نبودند.

خداوند از صخره، برای آنها آب روان جاری ساخت،

او صخره را شکافت و آب از آن روان شد.

22 خداوند می‌گوید: «برای گناهکاران، امنیّتی وجود نخواهد داشت.»

—https://api-cdn.youversionapi.com/audio-bible-youversionapi/84/32k/ISA/48-b427446d94b12a91af1b257c76908351.mp3?version_id=181—